پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ |۲۹ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | Jun 6, 2024
کد خبر: 949665
۲۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۹
یادداشت

حوزه/ حق فقط لازم است گفته شود، افسوس که این همه آسیب، زاییده‌ی نگفتن حق است، فطرت‌های خدا خواه و حقیقت طلبمان را چنان با چه سری، چه دمی، عجب پایی در حیله غرق کرده‌اند که پنیری را که سالها برای به دست آوردنش پرواز کردیم و جنگیدیم را از منقارمان رها کردیم.

خبرگزاری حوزه | دنیای انسان‌ها بر محوریت اهدافشان می‌چرخد. روزگاری دنیا در اختیار انسان هایی بزرگ بود، ولی اکنون در اختیار انسان‌نماهایی پست است. دنیا، دارد کثیف‌ترین روزهایش را می‌گذراند.

وقتی باورهای غلط، اعتقادی واقعی می‌شود، ارزش‌ها، ضد ارزش می‌گردد، بی‌حیایی، حریم خصوصی نام می‌گیرد و فقرها، از جنس فقر فرهنگی می‌شود، باید گودالی کند به نام «شهوت» و بشریت را در آن دفن کرد، بی‌غسل و بی‌کفن.

برای بی‌ارزش کردن ارزش‌ها، به قدر دامنه تا قله‌ی کوه باید مسیر طی کرد، باید وقت گذاشت و هزینه‌های مالی زیاد داد و گویی این اتفاق اکنون افتاده است.

 امروز اگر ساسی مانکن‌ها می‌آیند و مورد پذیرش نسل جوان قرار می‌گیرند، به خاطر شب‌کوری‌های دیده‌بانان خطابین است که به جای دیده‌بانی، دیده‌ها را به افق‌های نامعلوم گره زده‌اند.

امروز اگر صنعت پورنوگرافی در میان جوانان و نوجوانان شیعه‌ی انقلابی، رسوخ  و از آن‌ها درآمدزایی می‌کند، باید به دست و پای خشکیده و بی‌جان جسدهای فرهنگی نگاه کرد که سالیان سال است ویتامین معنویت، حقانیت، تقویت و تربیت اسلامی به آن‌ها تزریق نشده است.

چرا امروز صداها از گلوها، آن هم با لرزش برمی‌خیزد؟ چرا امروز گلایه‌ها فریادهایی می‌شود پشت نقاب‌ها؟ این‌ها نتیجه‌ی محکم بستن دهان‌ها نیست در زمانی که سند ۲۰۳۰ امضا شد؟ آن روز چه کردیم؟ سکوت و حتی تشویق و این در واقع مقدمه‌ای بود تا بدنه‌ی ورود پورن‌استارها را در برنامه‌های روزانه و اندیشه‌ی فرزندانمان تقویت کنیم، کمی دیر است ولی ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است. باور نکنیم که سیل آمد و شهر را برد.

غارتگران فرهنگی ره صد ساله را برای تغییر یک فرهنگ، ۱۰۰ سال است آرام آرام رفته‌اند و اما ما، یک لحظه چشم باز کرده‌ایم، گویی خواب بوده‌ایم و اکنون چشم گشوده‌ایم، چنان خواب آلوده‌ایم که نمی‌دانیم چه بگوییم؟ چه بکنیم؟ و چه تعبیر و فالی برای این خواب آشفته‌مان بزنیم. دست و پایمان را گم کرده‌ایم، از خودمان می‌پرسیم، راه برون‌رفت چیست؟ آیا راهی هست؟

حقیقت، بنایش رسیدن به بن‌بست نیست، آنچه به بن بست میرسد باطل است؛ اگر باطل تا بدین جا پیش رفته، این به این معناست که مسیر حق خیلی بیشتر از باطل جای جولان دارد.

حق فقط لازم است گفته شود، افسوس که این همه آسیب، زاییده‌ی نگفتن حق است، فطرت‌های خدا خواه و حقیقت طلبمان را چنان با چه سری، چه دمی، عجب پایی در حیله غرق کرده‌اند که پنیری را که سالها برای به دست آوردنش پرواز کردیم و جنگیدیم را از منقارمان رها کردیم.

ارزش پنیر را ندانستیم؟ رنج طلب را به فراموشی سپردیم؟ یا روباه را فرشته‌ی نجات تصور کردیم؟

باید حیله را از حق و حیله‌گر را از حقیقت گو جدا کرد. باید بیش از پیش از رسانه‌ها، مطبوعات، قلم‌ها و... بهره برد. باید مسیر ناهموار و ناهمگون را با عمیق کاری و عمیق گویی در ضمیر جوانان و نوجوانان، با کوبیدن میخ عقلانیت در دیوار تردیدها و جهل‌ها، هموار کرد.

باید قصرهای پوشالی نگاه مدرن و بی‌مقدار را فرو ریخت. باید حقیقت سازی کرد، نه حقیقت سوزی، امروز حق سوخته است، آن هم با مشعل باطل. باید دنیای جوانان و نوجوانان‌مان را الهی، بر خط، بر حق و بر اصالت بنا کنیم.

برای این کار دست‌های مردانه می‌خواهد و البته لطافت زنانه، تربیت پدران و مادران را به جِد می‌طلبد و همراهی جامعه‌ی ایرانی را، قطعا...

تلاش امروز بهتر از حسرت کشیدن‌های فرداست. پس برای بهبود حال دلمان، اصالتمان، فرهنگمان و تمدن اسلامیمان هر قدر می‌توانیم گام برداریم، حتی اگر پایمان لنگ می‌زند، عصایمان ترک خوردگی دارد و نیرویمان کم است.

    

آمنه خلیلی، عضو گروه نویسندگی صریر، وابسته به دفتر تبلیغات اصفهان

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۱۱:۵۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۲۶
    1 0
    سلام دوست عزیز عالی بود حرف دل خیلی ها را گفتید