به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در همدان، جلیل بوجار، متولد سال۱۳۳۶ مدیر اسبق کمیته امداد امام خمینی(ره) از قدیمیترین معاشرین شهید آیت الله مدنی(ره) است و خاطرات زیادی از همراهی با شهید محراب دارد.
در آستانه فرا رسیدن سالروز شهادت دومین شهید محراب (بیستم شهریور سال ۱۳۶۰) گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری حوزه با جلیل بوجار را در ادامه بخوانید:
چگونه با شهید مدنی آشنا شدید؟
آشنایی من با شهید مدنی به قبل از انقلاب سالهای ۴۲-۴۱ برمیگردد که منزل ما در همسایگی منزل ایشان بود. ابوی به منزل ایشان رفت و آمد داشت و شهید مدنی سالی یکی دوبار به ویژه ایام ماه رمضان به منزل ما میآمدند.
روز اول دی ماه سال ۵۷ قرار بود آیتالله مدنی پس از تبعید از جاده ملایر وارد شهر همدان شود؛ به یاد دارم جمعیت بسیاری زیادی از مردم همدان و حومه در مسیر این جاده برای استقبال جمع شده بودند که این شهید وارد همدان و از آنجا برای سخنرانی به مسجد جامع شهر رفت.
رفتار ایشان بسیار متواضعانه بود، من با آن سن پایین هنگامیکه به ایشان سلام کردم پاسخ ایشان به گونهای بود که ما را شیفته خود کرد.
از خاطرات آن دوران برایمان بگویید.
آزادی همافرها در کمتر از ۴۸ساعت
سال ۱۳۵۷ سرباز وظیفه در کرمانشاه بودم؛ هر بار که به همدان میآمدم خدمت شهید مدنی میرسیدیم دیگر با ایشان انس پیدا کرده بودیم؛ اعلامیههایی که از امام خمینی(ره) به دست شهید مدنی میرسید همراه امیر چلویی که در آن زمان در همدان سرباز بودند،در مناطق نظامی مانند پادگان به صورت مخفیانه توزیع میکردیم.
همافران پایگاه سوم شکاری همدان اربعین سال ۵۷ علیه طاغوت راهپیمایی و تحصن کرده بودند و پس از آن توسط فرمانده پایگاه زندانی شدند و بعد از دستگیری بحث اعدام آنها بود که خبر به شهید مدنی رسید؛ ایشان بسیار ناراحت شدند و بلافاصله با فرمانده پایگاه تماس گرفتند و به او گفتند که باید همافران را آزاد کند، در غیر این صورت همراه با مردم خاک پایگاه را به توبره خواهیم کشید. فرمانده با مشاهده قاطعیت این شهید بزرگوار دستور آزادی همافران را صادر می کند. این سخن شهید مدنی باعث شد که کتر از ۴۸ساعت همافرها آزاد شدند.
در روز حماسه ساز ۲۱ بهمن ماه مردم همدان چه اتفاقی افتاد؟
در رابطه با ۲۱ بهمن ماه ۵۷، ما در آن زمان در همسایگی شهید مدنی زندگی و از ایشان تبعیت می کردیم و من در لشکر ۸۱ زرهی در پادگان بیستون کرمانشاه مشغول به خدمت سربازی بودم که امام خمینی (ره) دستور دادند سربازخانه ها را خالی کنید و من سرباز فراری امام شدم.
در این روز برنامهریزی شده بود که توسط لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه قرار بود به کمک ارتش تهران بروند و کودتایی انجام پذیرد که آیت الله مدنی برای جلوگیری از حرکت ستون برنامه ریزی می کنند و از مردم کمک می خواهند که مردم همدان و حومه صبح روز ۲۱ بهمن ۵۷ با وسایل و لوازم چوبی و آهن قراضه و ... کوهی از مانع را برای جلوگیری از حرکت تانک ها در چهارراه چراغ قرمز آن زمان تشکیل می دهند.
جمعیت بسیاری حضور یافتند و ساعت ۱۱ تا ۱۲ سخنرانی شهید مدنی برگزار شد و انصافاً مدیریت به جای این بزرگوار بود که توانست با سخنان قاطع توأم با محبت نظامیان را منصرف کرد و در پی آن آنها تسلیم شدند و منازل امن را برای استقرار سلاح های غنیمتی انتخاب کردند و این حرکت شهید مدنی موجب شد که این ستون نتوانند حرکت کنند.
در پی آن برخی نظامیان که از هم دوره ای های من در زمان خدمت در کرمانشاه بودند به منزل ما آمدند و شهید مدنی گفتند به آنها غذا و مقداری پول برای بازگشتشان به بدهید. آنها نگران بودند و می گفتند که ما را اعدام می کنند و ما به آنها قوت قلب می دادیم که نگران نباشید چرا که انقلاب پیروز می شود.
شهید مدنی را چگونه دیدید؟
شهید مدنی واقعا الگویی در ابعاد مختلف به صورت جامع و کامل بودند و این موضوع باعث تمایز ایشان بود؛ علاوه بر رفتار متواضعانه، شجاعت، شهامت ایشان بینظیر بود. سادهزیستی ایشان زبانزد بود. بارها برای ابلاغ پیام امام خمینی(ره) از عراق به مردم ایران خطر میکردند و شجاعانه اعلامیههای امام (ره) را می آوردند.
ولایتپذیری از دیگر ویژگیهای شهید مدنی بود که سرباز محض امام خمینی(ره) بود و با دل وجان اوامر امام را اطاعت میکردند. به محض اینکه پیام امام خمینی(ره) برای حضور در تبریز به ایشان میرسد در وسط هفته به دلیل اینکه تکلیفمدار بود، همدان را به مقصد تبریز و آذرشهر ترک کرد. درواقع شهید مدنی مرید امام (ره) بود و هر چه که امام می خواستند ایشان با دل و جان انجام می دادند.
آیتالله مدنی حامی ضعفا و فقرا بود که تشکیل مجموعه مهدیه در این راستا بود. مجاهد خستگیناپذیر و مقاوم بودند که همواره در راه اسلام حرکت میکردند و بر گردن همه مردم همدان حق دارند.
انتهای پیام/