سه‌شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۳
گذری بر اوصاف برجسته مرحوم استاد فاطمی نیا

حوزه/ یکی از صفات بارز استاد معظم سید عبدالله فاطمی‌نیا (ره) جامعیّت ایشان در علوم مختلف و برخورداری از دانش عظیم بود که موجب شده بود آثار بیان و بنان ایشان سودمند و روح افزا باشد و مستمعین و مستفیدانِ محضر پر فیض و نورانی ایشان، علاوه بر استفاده از نفس پاک و الهی این عارف برجسته، از دانش عظیم ایشان نیز بهره مند گردند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آقای علی گلستانی پژوهشگر دینی در مطلبی به برخی از اوصاف برجسته مرحوم استاد فاطمی نیا پرداخته است که متن آن بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

"یَرْفَع اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیر" [۱]

قال رسول‌الله(ص): «اَقربُ النَّاس مِن درجه النّبوّه اهلُ الجهاد و اهلُ العلم» [۲]

در آستانه سیزدهمین سالگرد عارفی روشن‌ضمیر و سالک الی الله، مرجع عالیقدر جهان تشیّع، حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت(ره) و در بامداد بیست و ششمین روز از اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰ هجری شمسی، خبری منعکس شد که قلوب مومنین و مشتاقین معارف نورانی اهل بیت را جریحه دار کرد و همگان را در ماتم و غم فرو بُرد.

خبر ارتحال ملکوتی عالمِ واعظِ درس‌آموز، فقیه عارف و شاگرد برجسته حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) ، استاد معظم اخلاق، حضرت آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا(ره)که پس از عمری مجاهدت، سلوک الی الله و سیراب کردن تشنگان و مشتاقان معارف الهی؛ روح مطهّرشان کالبد جسم را شکافت و مستقرّ در رحمت حضرت حق گردید. استاد جامعی که برای بحث از ابعاد مختلف از زندگانی پر برکت شان فرصتی فراوان می طلبد تا بخش های بیشتری از آن زندگی نورانی روشن گردد؛ لکن، اینک از باب:

آب دریا را اگر نتوان کشید گر به قدر تشنگی باید چشید

به توضیح چهار ویژگی و صفتِ برجسته این استاد معظم که پس از شنیدن نام مبارکشان به ذهن مخاطب تداعی دارد، می پردازیم؛

امید است مقبول حضرت حق گردد و شادی روح مطهّرشان باشد ان شاءالله؛

این اوصاف برجسته و ارزشمند عبارتند از:

۱. اهل ولایت و عاشق و دلباخته اهل بیت (ع)

۲. شخصیت برجسته علمی و فقیهی دانشمند

۳. عارفی دلسوز، صاف، زلال و متواضع

۴. حامی و پشتیبان انقلاب و رهبری

* اهل ولایت و عاشق و دلباخته اهل بیت "علیهم السلام"

عن ابی عبدالله (ع): مَن أَرَادَ الله بِهِ الْخَیرَ قَذَفَ فِی قَلبِهِ حُبَّ الحُسَینِ (ع) وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ.[۳]

کسی که خداوند خیر او را بخواهد، محبّت به امام حسین (ع) و علاقه به زیارت ایشان را در قلب او قرار می دهد (می اندازد!)

گوهر ارزشمند و گرانقدر محبت اهل بیت (ع) به ویژه محبت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به قدری ارزشمند و رفیع است که اگر خدای متعال سعادت بنده ای را اراده نموده باشد؛ محبت حضرت سیدالشهدا (ع) را در قلب او می‌اندازد.

نکته قابل تامل آنست که در روایت شریفه از واژه (قَذَفَ) استفاده شده که به معنای (پرتاب کردن) است و با واژگانی چون (وضع ؛ جعل) که به معنای گذاشتن است، متفاوت است؛ تفاوت این دو در آن است که در پرتاب نیرویی در پشت آن قرار دارد که آن را به سمت جلو حرکت می دهد تا به هدف برسد؛ لکن در گذاشتن چنین نیرویی وجود ندارد. با توجه به این نکته می‌توان فهمید که اگر خالق هستی، اراده نماید که بنده اش خیر دنیا و آخرت را ببیند، محبّت محبوب خود حضرت سیّدالشهداء (ع) را به قلب آن بنده پرتاب می کند.

این صفت برجسته و گوهر ارزشمند به راستی در زندگانی پر برکت استاد فاطمی نیا (ره) تبلور خاصی دارد و از بیانات، افعال و میزان ارادتشان به این درگاه نورانی؛ به خوبی می‌توان این مطلب را یافت. استاد فاطمی نیا که عظمت و شیرینی این محبت را درک نموده و خود، عاشقِ دلباخته این خانداناند، سعی می‌کنند این شیرینی و حلاوت را نیز به دیگران هدیه کنند؛ تا جایی که می فرمایند:

(خدا اصل عزت و معدن بی منتهای عزت است؛ و رسول خدا و امامان هم عزّت الهی دارند و مظهر عزّت مطلقه او هستند؛ هر کس به رسول خدا و امامان هم نزدیک شود، عزیز می شود و دیگر برای او خواری و شکست و حقارت در دنیا و آخرت معنا ندارد.)[۴]

عاشق دلباخته ای که سعی خود را بر تبیین جایگاه والای اهل بیت(ع) در عالم هستی گذاشته، و دوست دارد دیگران نیز همچون خود، به این حبل متین و مستحکم؛ متصل شوند و از آن انوار ملکوتی بهره ها ببرند؛ لذا در پی این هدف، روایاتی را چه از کتب عامّه و چه از کتب خاصّه مطرح می‌کنند تا بگویند عظمتِ مقام و جایگاه والای اهل بیت (ع) مسئله‌ ای غیر قابل اغماض و کتمان است؛ در بالای منبر خود نقل می‌کنند:

(روی عن رسول الله (ص)انّه قال _فی حدیث الاسراء_ : فاذا ملک اتانی فقال یا محمد! سَل مَن ارسلنا قبلک مِن رسلنا علی ما بُعثوا؟ فقلتُ: معاشر الرّسل و النّبیّین! علی ما بُعثتم؟ فقالوا: علی ولایتک یا محمد و ولایه علیّ بن ابی طالب) [۵]

با آن حال معنوی و باطنی نورانی در بالای منبر به ذکر فضائل حضرت اباعبدالله الحسین (ع) می پردازند: (این حسین کیست که عالَم همه دیوانه اوست؛ من یک وقتی فکر می کردم خدایا! یعنی چی می‌گوید عالَم همه دیوانه اوست؟! یعنی (تمام) عالَم!! بعد دیدم راست می گوید؛

آقا یک نفر مصری کتاب نوشته به نام (توفیق ابو عَلَم)، سنّی مصری است. اصلاً نه این مجالس ما را دیده، نه این حسین حسین های ما را دیده؛ در کتابش دیدم سه تا مقایسه برای امام حسین (ع) آنجا آورده با قرآن؛ امام حسین را با قرآن مقایسه کرده؛ ببینید عالَم همه دیوانه اوست، این یک قطره اش هست، می گوید: (فکما انّ الجلوس فی مجلس القرآن عباده فالجلوس فی مجلس الحسین عباده) همان طور که نشستن در مجلس قرآن عبادت است، نشستن در مجلس حسین عبادت است.

دوّم می گوید: (فکما انّ النظر فی المصحف عباده فالنّظر الی قبر الحسین عباده) همان طور که نگاه کردن به خطوط قرآن عبادت است، نگاه کردن به قبر نازنین حسین عبادت است.

سوّمی خیلی جالب است! برای من و شما حل شده ولی برای سنّی چطور شده نوشته، این عجیب است! می گوید: (فکما انّ القرآن شفاء و رحمه للمومنین فتُربَه قبر الحسین شفاء لجمیع الامراض) همان طور که قرآن شفا و رحمت است برای مومنین، تربت امام حسین شفای تمام مرض هاست).

حتّی علومی را که به دست آورده اند؛ همگی را مدیون لطف و عطای این خاندانِ نورانی می دانند؛ و آنها را معادن علوم و معارف الهی معرّفی می‌کنند:

(یکی از وجوه معدن رحمت بودن اهل بیت (ع) در مورد علوم الهیّه و حقایق معارف و رموز عبودیّت و ربوبیّت می باشد که از آن بزرگواران به ما رسیده است. چه رحمتی بالاتر از اینکه اهل بیت، حقایق دین را به ما یاد داده و سبب ایصال معارف الهیّه هستند؟! ... یکی از معانی "معدن الرَّحمه" بودن اهل بیت همین است که: این علوم و معارف الهی و حقایق دینی و ظرائفی را که ما به آنها دسترسی نداریم، از طریق آنها به دست می آوریم. واقعاً از غیر طریق پیامبر و ائمّه به معارف نمی توان رسید.

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "بِنَا اِهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ وَ تَسَنَّمْتُم ذُرْوَهَ اَلْعَلْیَاءِ وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ"[۶] به سبب ما از تاریکی های کفر و گمراهی به انوار درخشان هدایت راه یافتید و بر کوهان بلند یقین سوار شدید. و به واسطه طلوع آفتاب ما از تیرگی های شرک به روشنائی توحید وارد شدید.

من فکر می‌کنم این بیت حافظ، خلاصه (زیارت جامعه کبیره) است:

از رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد)[۷]

توسّل های جانگداز و روضه های جانسوزشان بر بالای منبر، از ذهن ها پاک نشدنی است؛ ارادات صاف و حقیقی شان به مادرشان حضرت فاطمه زهرا(س) و باب الحوائج، حضرت علی اصغر (ع) بر همگان مشهود و روشن بود...

و چه زیبا آن لحظات پایانی و از ابتدای مراسم خاکسپاری تا انتهای آن با نام، یاد و توسّل به اهل بیت(ع) این عاشقِ دلباخته و خادم مخلص درگاه اهل بیت (ع) بدرقه می شود و این همان است که گفت: هر سلامی، جوابی در پی دارد!...

این کلام شیرین استاد است که می فرمود: ( عظمت رسول خدا و ائمّه از عقول بشر خارج است. ما برای اینکه به عظمت آن بزرگواران تا حدودی معرفت پیدا کنیم، خوبست در اطراف شخصیت هایی که از شاگردان مکتب آن بزرگواران و دست پروردگاران آنان می باشند، مقداری تامّل و مطالعه کنیم و از شناخت این میوه های درخت اسلام و قرآن، به عظمت مقام معصومین پی ببریم!

گرچه معرفت و شناخت مقام این شاگردان مکتب ولایت و توحید هم، کار آسانی نیست بلکه حقیقت مقام و عظمت آنان را جز کسانی که به همان درجات و مقامات عالی رسیده اند، احدی ادراک نمی کند! آیا ما به عظمت مقام و علوّ درجات آقای قاضی، علّامه طباطبایی، آقای بهاءالدینی و آقای بهجت پی بُرده ایم؟! کدام مکتب در دنیا دارای چنین محصولات و ثمراتی است!؟)[۸]

ما هم معترفیم که عظمت شما را درک نکردیم و حقّ شما را اداء نکردیم...؛

حشره الله مع مَن یتولّاه، محمّد و آل محمّد (ع)

* شخصیت برجسته علمی و فقیهی دانشمند

قال رسول الله (ص):

إِذَا أَرَادَ اللَّه بِعَبدٍ خَیراً فَقَّهَهُ فِی الدِّین وَ زَهَّدَهُ فِی الدُّنیَا وَ بَصّرَهُ بِعُیُوبِ نَفسِهِ[۹]

چون خدای متعال، خیر بنده‌ ای را خواهد، او را نسبت به دین آگاه و دانشمند سازد و نسبت به دنیا بی‌ رغبت کند و به عیب‌ هایش بینا سازد.

قال رسول الله(ص): "یقول الله عزّوجلّ للعلماءِ یوم القیامة : انّی لم اجعل علمی و حکمی فیکم الّا و انا ارید ان اغفر لکم علی ما کان منکم و لا ابالی" [۱۰]

یکی از صفات بارز استاد معظم، حضرت آیت الله سید عبدالله فاطمی‌نیا (ره) جامعیّت ایشان در علوم مختلف و برخورداری از دانش عظیم بود که موجب شده بود آثار بیان و بنان ایشان سودمند و روح افزا باشد و مستمعین و مستفیدانِ محضر پر فیض و نورانی ایشان، علاوه بر استفاده از نفس پاک و الهی این عارف برجسته، از دانش عظیم ایشان نیز بهره مند گردند.

شخصیّتی که در سن ۱۳ سالگی حافظ قرآن کریم است و در همان سن، اشعار الفیّه را نیز از حفظ دارد؛ به شهادتِ بزرگان زمانشان، قبل از روئیدن مو به صورتش مجتهد می‌شود؛ دستخط بزرگان و علما را که اجازه فقاهت به او داده اند، پنهان کرده و نمی‌خواهند که دنبال شهرت باشند؛ عاشق کتاب و علم است که خود می گویند: ( خدا کتاب بازی را به ما داده است).

نسخه شناسی قهّار و دارای مطالعاتِ گسترده در زمینه های مختلف می باشند، دارای کتابخانه‌ای با کتب ارزشمند و گرانقدر است که به تصریح برخی، جزء اوّلین کتابخانه های موجود است؛ واقعاً دلباخته و شیفته کتاب و مطالعه است، عمر خود را وقف علم آموزی و مطالعه نموده است.

برای منبر خود ارزش قائل است، می گویند: (منبر باید شفاف باشد)؛ لذا به محتوای علمی و معنوی منبر توجه ویژه دارند تا جایی که مورد پسند همگان قرار می‌گیرد؛ در آخرین دیدارشان با آیت الله بهجت (ره) ایشان، خطاب به استاد می فرمایند: (آن بخش از منابرتان را که می پسندید، مکتوب کنید)

حدود ۲۰ سال مستمراً از محضر بزرگان و اولیای الهی استفاده خاص می کنند و با انفاس پاک و مطهّر آنان مأنوس می‌شوند.

در تمام سال مشغول مطالعه و علم آموزی است و تنها دو روز از سال را تعطیل می‌کنند: ۲۱ ماه مبارک رمضان و روز عاشورا.

اهتمام ایشان به مسئله دانش و جامع فضائل و فواضل بودن، موجب میشود رهبری حکیم انقلاب در پیام تسلیت خود، شخصیت ایشان را با اوصافی چون (عالمِ واعظ درس‌آموز) ؛ (دارای اطلاعات گسترده و بیان جذاب و لحن شیرین) می ستایند و فقدان این شخصیت محترم را مایه تاسف و اندوه بر می شمارند.

پیام تسلیت علّامه بزرگوار، حضرت آیت الله جوادی آملی "حفظه الله" به خوبی بیانگر فضل و جایگاه رفیع این عالم ربّانی است: ( ارتحال عالم ربانی آیت الله فاطمی نیا ثلمه ای توان فرسا بود، زیرا سالکی عاقل، عالمی متفکر، مربی مهربان، استادی کار آزموده نسبت به طبقات جامعه بود....)

در هدایت و دعوت مردم و مشتاقان معارف الهی به خداوند متعال، به بیان عظمت انسان و بلندای معارف نورانی و الهی اسلام می پردازند و با اطلاعات وافر خود، محبوب حقیقی را خداوندِ قادر متعال معرّفی می کنند؛ روش تبلیغ و وعظ ایشان؛ همان طریقِ توصیه شده خالق و محبوب خویش است؛

قال علیّ بن الحسین (ع) : " اوحی الله عزوجلّ الی موسی حبّبنی الی خلقی و حبّب خلقی الیّ، قال: یا ربّ کیف افعل؟ قال: ذکّرهم آلائی و نعمائی لیحبّونی فلئن تردّ آبقاً عن بابی او ضالّاً عن فنائی افضل لک من عباده مائه سنه بصیام نهارها و قیام لیلها، قال موسی"علیه السلام" : و مَن هذا العبد الآبق منک؟ قال: العاصی المتمرّد، قال: فمن الضالّ عن فنائک؟ قال: الجاهل بامام زمانه تعرّفه، و الغائب منه بعد ما عرفه، الجاهل بشریعه دینه تعرّفه شریعته، و ما یعبد به ربّه، و یتوصّل به الی مرضاته "[۱۱]

عالمِ عاملی که چراغ علم خویش را به دست گرفته و همچون جدّ بزرگوارشان (طبیب دوّار بطبّه) است، در هدایت همگان به ویژه نسل جوان اهتمام فراوانی دارند؛ بارها با لحن دلسوزانه و مشفقانه، خود را دلسوز جوانان معرّفی می کنند، می خواهند آنها نیز همچون خود، سالک این طریق شیرین و با عظمت شوند؛ در عین حال تاکید می‌ کنند که بهترین سیر، سیر دل و باطن است...؛

(عمدتا باید با باطن خود به خدا برسید! اگر هزار "قل هو الله" هم خواندی خودت میدانی، من فضولی نمی کنم! اما امامان ما فرمودند با باطن خود، زودتر به خدا می رسید. هنوز باطن را اصلاح نکرده نماز هزار قل هو الله می‌خواند، چه فایده‌ای دارد؟) چه نفوس متعدّدی که به واسطه استفاده از محضر پر فیض ایشان، مسیر زندگی صحیح را پیدا کرده و معشوق و محبوب حقیقی خود را یافته اند! حضرت حق نیز چه زیبا برای او جبران خواهند نمود:

قال علیّ (ع) : " مَن کان من شیعتنا عالما بشریعتنا فاخرج ضعفاء شیعتنا من ظلمه جهلهم الی نور العلم الّذی حبوناه به جاء یوم القیامه علی راسه تاج من نور یضیء لاهل جمیع تلک العرصات و علیه حلّه لا یقوم لاقلّ سلک منها الدّنیا بحذافیرها ثم ینادی مناد من عند الله تعالی یا عباد الله هذا عالم من بعض تلامذه آل محمّد(ع) الا فمن اخرجه فی الدّنیا عن حیره جهله فلیتشبّث بنوره لیخرجه من حیره ظلمه هذه العرصات الی نزهه الجنان فیخرج من کان علّمه فی الدّنیا خیراً او فتح عن قلبه من الجهل قفلاً او اوضح له عن شبهه "[۱۲]

حشره الله مع الَّذین عندهم علم الکتاب، محمّد و آل محمّد(ع)

* عارفی دلسوز، صاف، زلال و متواضع

قال امیرالمؤمنین(ع): خَیرُ النَّاسِ مَن زَهِدَت نَفسُهُ‏ وَ قَلَّت رَغبَتُهُ‏ وَ مَاتَت شَهوَتُهُ وَ خَلَصَ إِیمَانُهُ وَ صَدَقَ إِیقَانُه[۱۳]

بهترین مردم کسی است که نفس او به دنیا بی رغبت، و خواهش او کم، و هوا و هوس او مُرده، و ایمان او خالص و یقین او راست باشد.

قال حسن بن علی العسکری (ع) :

اعرفُ النَّاس بحقوق اخوانه و اشدّهم قضاءً لها اعظمهم عند الله شاناً و مَن تواضع فی الدّنیا لاخوانه فهو عند الله مِن الصّدّیقین و مِن شیعه علی بن ابی طالب حقّاً[۱۴]

آشنا ترین مردم به حقوق برادرانش و شدیدترین آنان در قضای حاجت ایشان، بزرگترین آنها از نظر مقام در نظر خداوند است و هر کس در دنیا نسبت به برادران دینی خود فروتنی کند، در نزد حضرت حق از صدّیقین می باشد و به حقیقت از پیروان علی بن ابیطالب (ع) محسوب می شود.

استاد بالای منبر می روند؛ موضوع جلسه (گنج های نهفته در باطن انسان) است، در همان لحظات ابتدایی نکته ای را متذکّر می‌شوند که مبنای همیشگی مواعظ شان است: (گنج داریم و متوجه نیستیم خدا شاهد است خسران میشود)

استاد عزیزی که به علم تنها اکتفا نکرده و آن را مقرون به عمل ساخته اند؛

لذا اینک ارزش والای معرفت را به خوبی می‌دانند و سعی دارند به دیگران نیز انتقال دهند؛ راهی شیرین، مقصدی با عظمت و مسیری سخت و دشوار، لکن حلاوت طریق بسیاری از مشکلات و مصائب را کوچک و حقیر جلوه می‌دهد.

شاگرد مکتب امام صادق (ع) اند و به مولایشان اقتدا می کنند... ارزش معرفت در کلام مولایشان امام صادق (ع) به خوبی از جایگاه والای آن خبر می دهد:

( اگر مردم می دانستند چه فضیلتی در معرفت و شناسائی خدا است هیچ گاه به شکوفایی زندگانی دنیا و نعمت های آن که خداوند به دشمنان خود داده است چشم نمی دوختند و دنیای آنها در نظر ایشان پست تر بود از آنچه را که در زیر پای خود لگد کنند! آری اگر فضیلت معرفت خدا را می دانستند، از معرفت الهی بهره مند می شدند و مانند کسی که پیوسته در باغ های بهشت با اولیاء خدا به شادکامی به سر می بَرد با معرفت و شناسائی خدای عزوجلّ لذّت می بردند و شادکام می شدند. به راستی که معرفت خدای عزوجلّ در هر وحشتی مونس و در هر تنهایی همدم و در هر تاریکی ای روشنایی و برای هر ناتوانی نیرو بخش و برای هر دردی درمان است....)[۱۵]

زمزمه جان و روح شان این است:

ای دوست قبولم کن و جانم بستان مَستم کن و از هر دو جهانم بستان

با هر چه دلم قرار گیرد بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان

حدود بیست سال ملازمِ عرفا و اولیاء حضرت حق همچون علّامه مصطفوی، آیت الله بهاءالدّینی و آیت الله بهجت"رحمه الله علیهم" بوده است؛ مسیر را به خوبی می‌شناسند، شیرینی و حلاوت مسیر به عمق جان مبارکشان نشسته و هر لحظه

به یاد محبوب حقیقی خویش اند و لو در میان مردم باشند...

(عن امیرالمؤمنین(ع) : العارف شَخصُه مع الخلق و قلبُه مع الله تعالی و لو سَها قلبه عن الله تعالی طرفَهَ عین لمات شوقاً الیه )[۱۶]

مکرّر این نکته را متذکّر می‌شوند که انسان باید از قیود نفسانی خارج شود و همیشه مشغول تهذیب و تطهیر نفس باشد؛

از عالی ترین اهداف اسلام را همین (تطهیر نفس) می دانند و دائماً به آن توصیه می کنند:

(از مجموعه آیات و روایات و ادلّه عقلی و نقلی به طور قطع و یقین به دست می‌آید که: یکی از عالی ترین اهداف دین اسلام و نزول قرآن کریم، تطهیر نفس از رذائل اخلاقی و تحلیه آن به مکارم اخلاق و صفات حسنه می باشد... آنچه که به طور مسلّم از آیات نورانیه قرآن کریم و راهنمایی ها و دستورالعملهای معصومین استفاده می شود، امکان تغییر و اصلاح و تهذیب صفات انسانی و حرکت به سوی کمال و طهارت معنوی و پاکی از اخلاق رذیله می باشد. گرچه نفوس مختلف می باشند، بعضی سریع تر و بعضی کندتر در مسیر کمال به حرکت می‌افتند؛ بعضی تمایل به شرّ و فساد در آنها کمتر و بعضی بیشتر است؛ اما اینها هرگز انسان را از مرحله اختیار خارج نمی کند)[۱۷]

انسان را موجودی عجیب و دو بعدی می دانند، موجودی که قابلیت صعود و سقوط دارد لکن تصمیم و اختیار با خود اوست؛ البته لحظه ای نباید نا امید شود؛ هر چه که باشد هم میتوانند مجدداً در مسیر حضرت حق قرار گیرد؛ این جمله ارزشمند و زیبا از لسان مبارک استاد با آن حال زیبایشان بیان می‌شود: "یا من استَنقَذ السَّحره بعد طول الجحود"

می فرمایند: (عرض می شود این بشر آقا چیز عجیبی است! یعنی یا می آید به حدّی می رسد که تمام پرده ها در همین دنیا میرود کنار..؛ پیغمبر اکرم(ص) یک جمله گفته اند، هزار سال است تمام این عرفا، فلاسفه دور آن طواف می کنند، یک جمله کوچک (موتوا قبل ان تموتوا) قبل از مرگ بمیرید.

یعنی چی؟ یعنی آنقدر آدم در اثر عمل به وظیفه و تبعیّت از معصومین لطیف می شود، باریک می شود، آنی که مردها می بینند _که به آنها می‌گویند: " فکشفنا عنک غطائک " _ اینجا بدون مُردن او می‌بیند، بله! برزخ را میبیند، اصلاً تعارف نداریم، این ها روشن است آقا!! بنده یقین نداشته باشم چیزی را عرض نمی کنم)

حقّاً و انصافاً خود، عامل به مواعظ و توصیه های خویش است؛ ایشان نیز بر اثر تبعیّت از خالق هستی و حجج الهی (ع) صاف و زلال گشته اند؛ تحمّل نمی‌کنند همسر خویش را به خاطر عبای خود، از خواب بیدار نمایند؛ هیچ درخواستی را از خانواده مطرح نمی‌کنند و این حسرت را برای آنها باقی می گذارند.

مدام توصیه به لطافت، خوش اخلاقی و حُسن خلق می نمایند، حتی در وصیّت خود نیز این توصیه به خوبی مشهود است تا جایی که سلام خود را به همه دوستداران خود می رسانند و توصیه می کنند:

(گله گذاری و سوء خُلق را در خانه کنار بگذارید، منِ فاطمی نیا از برزخ دعاگویتان خواهم بود)

اینها ثمره همان نورانیّتی است که در سال‌های متمادی در اثر علم و عمل به روح و جانشان نشسته است؛

(قال رسول الله(ص): " یا اباذر! اذا دخَل النّور القلبَ انفتَح القلبُ و استوسَع " / ای اباذر! زمانی که نور وارد قلب شود، قلب باز شده و گشایش می‌یابد)

عارف الهی و شاگرد برجسته اولیای حق که در اثر تهذیب نفس و خودسازی، با وجود خویش عظمت خالق را درک کرده و مابقی همه در چشم ایشان، کوچک و بی مقدار گشته اند؛ به مولای خویش اقتداء می‌کنند؛ حضرت سیّدالشهدا(ع) در دعای شریف عرفه در محضر حضرت حق عرضه می دارند:

" الهی انا الفقیر فی غنای فکیف لا اکون فقیراً فی فقری، الهی انا الجاهل فی علمی فکیف لا اکون جَهولاً فی جَهلی "

لذا لباس تواضع بر وجود خود پوشانده و همانگونه که در برابر خالق خویش سر فرود می‌آوردند؛ نسبت به مخلوقاتِ محبوب نیز، اهل تواضع است. با وجود درجات بالای علمی و اخلاقی ابداً اظهار برتری و خودستایی نمی‌کنند؛ با کودک، همچون خود برخورد می‌کنند و با نزدیکان و دوستان و مستفیدان از محضرش، همچون پدری مهربان اند. این اوصاف زیبای متّقین چه زیبا در وجودشان راسخ شده و به‌خوبی تجلّی این صفات الهی گشته‌اند:

" عَظُمَ الخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِم فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِم ... وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبرَارٌ أَتقِیَاءُ ... فَمِن عَلاَمَةِ أَحَدِهِم أَنَّکَ تَرَی لَهُ قُوَّةً فِی دِینٍ وَ حَزماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرصاً فِی عِلمٍ وَ عِلماً فِی حِلمٍ وَ قَصداً فِی غِنًی وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَةٍ ... یَمزُجُ الحِلمَ بِالعِلمِ وَ القَولَ بِالعَمَلِ ... بَعِیداً فُحشُهُ لَیِّناً قَولُهُ غَائِباً مُنکَرُهُ حَاضِراً مَعرُوفُهُ مُقبِلاً خَیرُهُ مُدبِراً شَرُّهُ "[۱۸]

حشره الله مع قاده العرفاء و الاولیاء، محمّد و آل محمّد(ع)

* حامی و پشتیبان انقلاب و رهبری

قال رسول الله:(ص)

" إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبدٍ خَیرًا فَتَحَ لَه قُفلَ قَلبِهِ وجَعَلَ فِیهِ الیَقینَ وَالصِدقَ وَجَعَلَ قَلبَهُ واعِیاً لِما سَلَکَ فِیهِ وَجَعَلَ قَلبَهُ سَلِیماً وَلِسانَهُ صادِقاً وَخَلِیقَتَهُ مُستَقِیمَهً وَجَعَلَ أُذُنَهُ سَمِیعَهً وَعِینَهُ بَصیرَهً "[۱۹]

هنگامی ‌که خدای متعال برای بنده ‌ای خیر بخواهد، قفل دلش را می ‌گشاید و در آن یقین و راستی قرار می دهد، و دلش را پذیرای آنچه در آن است قرار می ‌دهد. قلبش را سلیم، زبانش را راستگو، اخلاقش را درست، گوشش را شنوا و چشمش را بینا قرار می ‌دهد.

(بنده کوچک تر از آنم که در مورد امام صحبت کنم. امام "رضوان الله علیه" شخصیّتی ممتاز بود _ اغراق عرض نمی کنم، خدا این حرف ها را می نویسد_ من تراجم خیلی مطالعه کرده ام؛ تراجم را که نگاه کردم در طول تاریخ شخصیّتی که جامعیّت و مزایای امام را داشته باشد، هنوز نیافتم، باور بکنید...)

اینها سخنان عارف و عالم گرانقدری است که سال‌ها عمر پر برکت خود را به تحقیق و مطالعه نسبت به تاریخ و اَعلام صرف نموده و اینک بر بالای منبر با تواضع تمام از نظام، انقلاب و رهبری آن خالصانه دفاع می کنند؛ از آنجا که با سیره انبیا و اولیاء آشنا هستند و سالها به تحقیق و مطالعه در آن پرداخته اند، به خوبی می‌دانند از اهداف و آرزوی اصلی آنها تشکیل حکومت الهی و اسلامی بود، تا قوانین الهی را از افراد به جامعه کشانده و همگان را سیر الی الله دهند؛ لذا بر بالای منبر

برای این نظام الهی و اسلامی دعا می کنند: (ان شاءالله خدا این نظام را حفظ کند)

برای امام راحل (ره)طلب رحمت می کنند و به تبیین شخصیّت آن بزرگ مرد الهی می‌پردازند.

در زمان زعامت رهبری معظم انقلاب نیز مانند برخی نیست که از مسیر انقلاب برگشته و به مبانی انقلاب پشت کنند؛ بلکه همچنان به دفاع از آرمان‌های انقلاب می پردازند و صریح و بی ادّعا این جملات معروف، قابل تامّل و شیرین را بیان می‌کنند:

(خدا ان شاءالله به ما توفیق دهد یار رهبرمان باشیم، خدا توفیق بدهد قدر این آقا را بدانیم. نه پُستی دارم نه مقامی دارم؛ یک طلبه ای هستم اما جسارت نشود، ممکن است چیزی بگویم، بگویند مگر تو اهل فتوا هم هستی؟ چیکار داری هستم یا نیستم! همین قدر بدان در محضر خدا می گویم: امروز تضعیف رهبری بالاترین گناه است، از این بالاتر گناهی نیست. بعضی مقدّس ها متوجه نمیشن، می گویند: یعنی چی؟ بله! یعنی شرب خمر!! از شرب خمر هم حرام تر است!

ای آقا! از عرق خوردن (هم حرام تر است؟!). بله! برای چی؟ برای اینکه شرب(شارب) خمر اگر عرق بخورد میرود گوشه خانه اش زهرمار می کند، جان از او؛ جهنم از خدا، خودش می داند، ریه اش هم خراب می شود، دندان هایش خراب می شود، خودش بیمار می شود؛ امّا کسی رهبری را تضعیف کند یعنی یک کشتی ۷۰ میلیون نفری را دارد سوراخ میکند...خدا شاهد است گناهی بالاتر از تضعیف رهبری نیست، تضعیف نظام حرام است، بله! کم و کسر هست؛ میدانیم یک جاهایی هست که (انسان) اداره می رود، ممکن است مورد ستم قرار بگیرد، مورد بی لطفی قرار بگیرد؛ اما با همه این حرف ها، اینها توجیه نمی‌کند نظام را تضعیف کند، توجیه نمی شود که رهبری را تضعیف کند.)

چه صریح و جانانه، از نظام و رهبری حکیم آن دفاع می کنند و هشدار می‌دهند که همگان باید در این مسیر حرکت کنند؛ چه در سخنان خود و چه در انتهای منبر همیشه متذکّر عظمت رهبر الهی انقلاب می‌شوند و برای آن شخصیت معظّم دعا می کنند: (ان شاءالله رهبر معظّم را خدا حفظ کند)

در بزنگاه فتنه ۸۸ با انتشار و پخش سخنان روح افزای ایشان، قلوب بسیاری هدایت و مسیر حق بر آنها روشن می شود: (بنده روی منبر امام حسین(ع) ، در خانه خدا، آن هم در مجلس حضرت زهرا(س) اگر چیزی را یقین نکنم، نمی گویم. بدانید و آگاه باشید هرکس کوچک ترین حرفی در تضعیف مقام رهبری بزند، هرکس اندیشه ای داشته باشد که ضدّ مقام رهبری باشد، خدا او را نخواهد بخشید. این را یقین بدانید.

قدردان رهبر باشید؛ اگر افکار پاشیده‌ای، پوسیدهای به شما عرضه کردند، قبول نکنید؛ این مرد بزرگ عزّ اسلام است و هرکس با این مرد بزرگ، با مقام معظم رهبری مخالفت کند، خدا از او نمی گذرد... _اگر کسی_ خدای نکرده با این مرد بزرگ که امروز آبروی اسلام است، عزّ اسلام است، این فرزند حضرت زهرا(س) بخواهد مخالفت کند، عاقبت بخیر نمی شود؛ حواستان باشد؛ یک چیزی می دانم و می گویم امروز از اوجب واجبات یکپارچگی و تائید حضرت آیت الله خامنه ای است)

و چه زیبا نائب امام عصر fو ولیّ امر مسلمین؛ ایشان را با رضایت خود بدرقه می نمایند و بر بالای پیکر مطهّرشان، شهادت به خیر و خیرخواهی ایشان می دهند: (اللهم انّا لا نعلم منه الّا خیراً و انت اعلم به منّا )

و برای ایشان طلب رضایت حضرت حق، برای عمری مجاهدت و سلوک الی الله می نمایند: ( اللهم ارض عنه و ارضه عنّا )

(اللهم احشره مع اجداده الطّاهرین و اولیائه المکرَّمین)

* توصیه هایی از استاد فاطمی نیا(ره)

نصایح و مواعظ دلنشین و روح افزای استاد معظّم اخلاق، حضرت آیت الله سیّد عبدالله فاطمی نیا (ره)برای جمع کثیری از مستفیدان و ارادتمندان معارف الهی نقشه راه بسیار ارزشمندی به حساب می آید؛ اینک میهمان برخی از مواعظ دلنشین و الهی آن عارفِ سالک می شویم:

* هر ماه نوری دارد و هر روز نوری دارد که مجّانی به در خانه آدم می آیند. این ما هستیم که باید این نورها را حفظ بکنیم.

شیعیان امیرالمومنین نزد خدا عزیز هستند. اینها اگر بر نمازها مراقبت کنند، مسئله والدین، مسئله غیبت و حسن خلق و... را رعایت کنند، این انوار هر روز به در خانه شان می آید. منتها ما چه می کنیم؟ این انوار را حفظ نمی کنیم. از یکی از بزرگان علما که با آشیخ حسنعلی(نخودکی اصفهانی) محشور بود، پرسیدم ایشان چگونه به این مقام نزد خدا رسیدند؟ آن ولی خدا جواب داد: " ایشان هرچه به دست می آورد نگه می داشت " ولی ما انوار را ضایع می کنیم. شب بلند می شود نماز شب می خواند، صبح می نشیند غیبت می کند. نور نماز شب رفت. با یک حرف تلخ این نورها از بین می رود.

* من تعجب می کنم از بعضی ها! یک خانم مومن ۲۰ بار به عمره رفته. بار ۲۱ به او می گویند بیا این پول عمره را بده برای یک دختر یتیم، می گوید: " نه من نمی توانم. دوستان همه دارند می روند عمره.من چطور نروم؟ " حالا به این خانم بگو شما این همه عمره رفتی، مساله اخلاق رو در خانه رعایت می کنی؟ مگر دین خدا مسخره است؟ هر سال عمره می روی یک عیب و بدی را از خودت دور نکردی؟

یا آقا؛ فرقی ندارد. آقا بد اخلاق بشود، عبادتش ضایع می شود. خانم بداخلاق بشود، عباداتش ضایع می شود.

* فرد وارد بازار قیامت می شود، فکر می کند خبری است. تعجب می کند؛ خدایا پس چه شد؟ نمازها، عمره ها؟ می گویند تو دل شکستی. ریا کردی. زهر زبان ریختی. ببینید ما درد دل می کنیم.

جوان عزیز اگر عروج می خواهی، می خواهی به جایی برسی از خانه خودتان شروع کن! دل خواهرت را شکستی. برو درستش کن. دل مادر و پدر را شکستی. از خانه شروع کنید. جوانانی هستند که محاسن دارند، انگشتر دارند، عطر تیروز هم می زنند، در بیرون هیئت ولی در منزل بروی بپرسی، هیچکس از او راضی نیست. پس برای چه هیئت رفته بودی؟ چرا جلسه رفته بودی؟ پس استاد یعنی چه؟

* خداوند در قرآن می فرماید: بر بنده من، کسی تسلط ندارد. تسلط شیطان بر کسانی است که دنبالش می روند. جوانان عزیز، اخلاقتان را زیباتر بکنید، نمازها را مرتّب بخوانید، مساله والدین را رعایت کنید و عمل به وظیفه بکنید مطمئن باشید شیطان می رود.

* خسته شدم بس که گفتم این دین، دین کیفیّت است نه کمیت! مقصودم این نیست که مستحبّات را انجام ندهیم، نمازهای طولانی نخوانیم، آن به‌جای خودش، اما باید با باطن به خدا رسید. بعد از همه اینها باید بدانید که رسیدن به خدا نماز هزار "قل هو الله" نمی‌خواهد! هنوز باطن را اصلاح نکرده مرتب دعای کمیل می‌رود؛ هنوز بلد نیست در منزل با خانواده رفتار کند هرسال به عمره می‌رود! چه فایده؟ دین، مسخره که نیست!

پی نوشت ها:


[۱] مجادله/١١

[۲] کنزالعمّال ح۱۰۶۴۷

[۳] کامل الزیارات ص۱۴۲

[۴] نکته ها از گفته ها، ج۱، ص۵۷

[۵] المحتضر، ج۱، ص۲۲۲

[۶] نهج البلاغه خطبه۴

[۷] نکته ها از گفته ها، ج۲، ص۲۸-۲۵

[۸] نکته ها از گفته ها، ج۱، ص۹۲-۹۱

[۹] امالی (للطوسی)، صفحه۵۳۱

[۱۰] المحجّه البیضاء، ج۱، صفحه۳۳

[۱۱] المحجّه البیضاء، ج۱، ص۳۹

[۱۲] المحجّه البیضاء، ج۱، ص۳۸

[۱۳] غررالحکم و دررالکلم ص۳۵۹

[۱۴] بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۱۷

[۱۵] الکافی، ج۸، ص۲۴۷

[۱۶] بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۴

[۱۷] نکته ها از گفته ها، ج۳، ص۸۱-۷۷

[۱۸] نهج البلاغه خطبه ۱۹۳

[۱۹] نهج الفصاحه، ص۱۸۱

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۸
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • یاعلی IR ۱۱:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۹
    بسیار عالی لطفا این مطلب را پخش کنید تا یاد استاد مرحوم زنده بماند
  • سلام مدام IR ۱۹:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۸
    السلام علیه و رحمة الله و برکاته
  • . IR ۰۸:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۸
    کامل و زیبا برای ماهم دعا کنید که توفیق دارید برای علما قلم بزنید
    • فقط بگو حسییییییییییین IR ۱۲:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۸
      احتمالا مستجاب الدعوه هم هستند
  • فقط بگو حسییییییییییین IR ۲۲:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۷
    حاج آقا شب عرفه خیلی دعامون کنید خیلی مراقب خودتون باشید الکی الکی دلم تنگ میشه براتون
  • محمد کاظم نوابی IR ۲۰:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۷
    کاش این جور متون به صورت پی دی اف گذاشته میشد ولی در کل خیلی خوب بود
  • یاصاحب الزمان IR ۱۶:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۷
    بسیار عالی احسنت به شما
  • ... US ۱۴:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۷
    احسنت