به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در یزد، شنبه شب هشتم مرداد قطار ۶۲۰ از تهران عازم یزد شد و جمعی از معلمان نخبه یزدی نیز در حال بازگشت از مأموریت (شرکت در همایش معلمان نخبه به میزبانی تهران) و مسافر این قطار بودند که متاسفانه یک خانم بی حجاب به خانم زینب جعفری، معلم یزدی و فرزند شهید جعفری توهین کرد و او را مورد ضرب و شتم قرار دارد.
بیشتر بخوانید:
ضربوشتم بانوی محجبه و فرزند شهید در قطار تهران - یزد / حمایت عجیب رئیس قطار از خانم بیحجاب!!
خلاصه ماجرا
خانم زینب جعفری فرزند شهید علی جعفری و معلم نخبه یزدی به همراه چند نفر از همکارانش در این قطار حضور داشت که پس از مشاهده حضور زنان بی حجاب در سالن قطار بدون تذکر شخصی به آنان، از مأموران و رئیس قطار خواست تا به بانوان بی حجاب تذکر داده شود، ولی با بی تفاوتی مسئولان قطار مواجه شد و خانم بی حجاب با ضرب و شتم او می خواست روسری را از سر خانم جعفری بکشد.
اظهارات شاهد عینی
خانم مژگان چاوشی همکار خانم زینب جعفری مسافر قطار ۶۲۰ شامگاه هشتم مرداد تهران به سمت یزد به عنوان یکی از شاهدان عینی این ماجرا در بامداد نهم مرداد، در یادداشتی آورده است:
بنده مژگان چاوشی معلم شاغل در آموزش و پرورش ناحیه دو یزد به عنوان یکی از شاهدان عینی واقعه ضرب و شتم بانوی محجبه یزدی؛ بودم که در بامداد ۹ مرداد در قطار ۶۲۰ تهران یزد که در ساعت ۲۱:۵۵ از تهران به سمت یزد حرکت کرد؛ اتفاق افتاد و من در صندلی کنار خانم زینب جعفری، معلم نخبه و فرزند شهید در سالن شماره شش این قطار نشسته بودم.
بیشتر بخوانید:
احضار متهمان درگیری و توهین در قطار تهران-یزد به دادگاه / رئیس قطار از خدمت تعلیق شد
در بدو ورود به سالن شاهد حضور چند زن بی حجاب بودیم که جای بسی تأسف داشت.
ما دو نفر در حال گفتگو بودیم که رفت و آمد بانوی بی حجاب در سالن عمومی قطار را شاهد بودیم و کم کم به این فکر افتادیم که کاری انجام دهیم.
خانم جعفری تصمیم گرفت برای حفظ آبروی بانوان بی حجاب هیچ گونه تذکر شخصی و علنی در سالن به آنان ندهد بلکه به بیرون از سالن رفت و ابتدا به مهماندار گفت تا به بانوان بی حجاب تذکر دهد ولی با ناامیدی از عدم توجه مهماندار بازگشت و در کنار من نشست.
خانم جعفری دوباره تصمیم گرفت به سرمهماندار هم مراجعه کند تا از او بخواهد به بانوان بی حجاب تذکر دهد ولی پس از بازگشت به من گفت: «سرمهماندار قطار با من بد صحبت کرده گفته برو پیش رئیس قطار».
خانم جعفری برای بار سوم تصمیم گرفت به سراغ رئیس قطار برود، چون رئیس قطار مسئول اجرای قانون است ولی پس از بازگشت از بیرون سالن گفت که به رئیس قطار هم گفتم ولی به من بی احترامی هم کرد.
خانم جعفری چند دقیقه بعد برای احوالپرسی دیگر همکاران به ابتدای سالن رفت و در کنار آنان نشست.
ناگهان با صدای جیغ و فریاد از خواب بیدار شدم و دیگر مسافران هم بیدار شدند. بلافاصله بلند شدم و دیدم که یک زن بی حجاب با ضرب و شتم و به زور روسری خانم جعفری را می کشد تا از سر او بردارد.
خانم جعفری نیز در حال تلاش برای حفظ روسری و نجات خود بود که پس از چند لحظه خود را نجات داد و به سمت من آمد و کنار من نشست در حالی که کش چادرش توسط زن بی حجاب کنده شده بود و چند نقطه دستش بر اثر کشیدن ناخن توسط زن بی حجاب خون آلود شده بود.
کم کم قطار به ایستگاه کاشان نزدیک می شد. در همین لحظه یکی از مسئولان قطار به خانم جعفری گفت که باید در ایستگاه کاشان پیاده شود. خانم جعفری گفت:«به چه جرمی؟» او جواب داد:«به جرم اخلال در نظم قطار». خانم جعفری از خودش دفاع کرد که من کاری نکردم و او به سمت من حمله ور شده است و قبلا به شما گفته بودم که باید تذکر می دادید که کار به اینجا نکشد.
پس از لحظاتی از توقف قطار در ایستگاه، پلیس ایستگاه کاشان وارد سالن قطار شد و کنار صندلی ما آمد و به خانم جعفری گفت باید پیاده شود و سپس به بانوی بی حجاب هم گفت تا پیاده شود. هر دو به همراه پلیس پیاده شدند.
من و همکارانم منتظر بازگشت خانم جعفری بودیم در حالی که حدود ۱۵ دقیقه گذشت، کم کم مسافران که کلافه شده بودند خواهان حرکت قطار شدند.
بانوی بی حجاب به سالن قطار بازگشت و به یکی از مسئولان قطار گفت نمی خواهد در این سالن بماند و جای او را تغییر دهد. آن مسئول هم از زن بی حجاب خواست وسایلش را جمع کند تا به جای بهتری در قطار برود.
بانوی بی حجاب با خوشحالی از کنار ما عبور کرد و به سالن دیگری رفت.
پس از این اتفاق شاهد بودم که پس از حرکت قطار از ایستگاه کاشان، بانوانی که حجاب نداشتند کم کم روسری های خود را پوشیدند و حجاب خود را رعایت کردند.
من شاهد بودم که همکارم اصلاً به صورت مستقیم به هیچ یک از بانوان بی حجاب تذکر نداد چون معتقد بود یک مکان عمومی است و از مسئول قانون باید بخواهد تا تذکر بدهد. حتی از سالن قطار بیرون رفت و موضوع را مطرح کرد که آبروی کسی نرود، ولی مسئولان با بی توجهی باعث اتفاق این ماجرا و توهین به یک بانوی محجبه شدند.
شاهد بودم که بانوی بی حجاب به زور روسری همکارم را می کشید و فحاشی می کرد. من چون می دانستم همکارم فرزند شهید و از خانواده اصیل و نجیب است بسیار متأثر و خجالت زده شدم.
رعایت قانون برای همه واجب است و همانگونه که کشیدن سیگار در اماکن عمومی ممنوع است، بی حجابی هم ممنوع است.
رعایت حجاب سخت است اما باید بدانیم کسانی که جان خود را برای امنیت و آرامش ما دادند؛( فدای جان سخت تر از رعایت حجاب است).
شهدا حرف اول و آخرشان به ما زنان رعایت عفاف و حجاب است و ما به این خون ها مدیون هستیم و باید پاسخگو باشیم.
انتهای پیام/۳۱۳/۴۷