جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
حضرت رقیه

حوزه/ استاد جامعه الزهرا (س) گفت: شهادت مظلومانه حضرت رقیه (س) جنبش فکری و فرهنگی را علیه رژیم اموی به راه انداخت.

رقیه درویشی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، در سالروز شهادت جانسوز دختر سه ساله امام حسین (ع)، اظهار داشت: هرچند حضرت رقیه(س) دختر کوچکی بود اما خواب و آرامش را از یزیدیان گرفته بود.
وی افزود: شهادت حضرت رقیه تا قیامت نشان می دهد که حق ماندنی و ظلم از بین رفتنی است.
وی تاکید کرد: زنان و کودکان واقعه کربلا بی دفاع و بی سلاح بودند اما یزیدیان بیشترین بی حرمتی را به خاندان و اهل بیت امام حسین (ع) وارد کردند.
وی با بیان اینکه هر قیامی ۲ چهره دارد گفت: قیام امام حسین (ع) را باید مثل قران تفسیر و تحلیل کرد وقتی تاریخ را بررسی میکنیم به ابعاد مختلف این قیام پیام می بریم.
وی ابراز داشت: امام حسین درس انسان سازی و فداکاری را به مردم و جهانیان آموخت.
وی به مظلومیت های کربلا در حق زنان و کودکان به ویژه حضرت رقیه پرداخت و گفت: وقایعی که بعد از شهادت امام حسین (ع) از کربلا تا مدینه برای اهل‌بیت (ع) اتفاق افتاد، نقش کودکان و زنان کربلا را برجسته و این واقعه را ماندگار کرد.
وی گفت: مرحوم شیخ احمد کافی می‌فرماید: مرحوم سید هاشم خراسانی یکی از علماء بزرگ شیعۀ شام بود که سه دختر داشته، می‌گوید یکی از دخترهایم به خواب رفت، یک شب بیدار شد و صدا زد: بابا در شب بی‌بی رقیه را خواب دیدم، بی‌بی به من فرمودند: به پدرت سید هاشم بگو آب آمده در قبرم و بدن من ناراحت است، قبر مرا تعمیر کنید، پدر اعتنایی نکرد، مگر می‌شود با یک خواب، دست به قبر دختر امام حسین (ع) زد؟ فردا شب دختر وسطی همین خواب را دید و باز پدر اعتنایی نکرد، شب سوم دختر کوچک سید این خواب را دید، شب چهارم خود سید هاشم می‌گوید خوابیده بودم که یک وقت دیدم یک دختر کوچک دارد می‌آید، این دختر از نظر سِنی کوچک است، اما آنقدر با اُبهت است که با صولت و جلالت دارد می‌آید، رسید جلوی من به من فرمودند: سید هاشم مگر بچه‌هایت به تو نگفتند که من ناراحتم؟ قبر مرا تعمیر کن؟ گفت: من با وحشت از خواب پریدم و به نزد والی شام رفتم تا او را ببینم و جریان را بگویم، والی نامه‌ای به سلطان عبد الحمید نوشت، سلطان به والی گفت که ما جرأت نمی‌کنیم و ما دست نمی‌زنیم.
وی خاطر نشان کرد: والی به علمای شام امر کرد که بروند، آنگاه به دست هر کس قفل درب حرم مقدس باز شد، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند و جسد مطهرش را بیرون بیاورد تا قبر آن حضرت را تعمیر کنند، قفل به دست هیچ یک باز نشد مگر به دست مرحوم سید ابراهیم، بعد هم که به حرم مشرف شدند، هر کس کلنگ بر قبر می‌زد کارگر نمی‌شد تا آنکه سید هاشم کلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر کَنده شد، بعد حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند، دیدند بدن آن مخدره میان لحد قرار دارد و کفن آن مخدرة صحیح و سالم است، اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.
وی گفت: سید هاشم پایین رفت و دستهایش را زیر بدن این سه ساله برد، بدن را با کفن از توی آبها بیرون آورد و روی زانویش گذاشت، آب قبر را کشیدند، نزدیک ظهر شد، بدن را در یک پارچۀ سفید گذاشتند و نماز خواندند، غذا خوردند، دو مرتبه آمد و بدن را روی دستش گرفت، اینها تا غروب مشغول بودند، تا سه روز قبر را تعمیر کردند و به جای آب گُلاب مصرف می‌کردند و گِل درست می‌کردند و قبر را می‌ساختند، از آن آبها جلوگیری و قبر ساخته شد، سید هاشم یک تکه پارچه دیگر از خودش آورد، روی کفن انداخت، بدن را برداشت و در قبر گذاشت و اکنون همین مرقد مطهر این کودک سه ساله پناهگاه عاشقان اهل بیت (ع) است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha