چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۴
کناره‌گیری از مرجعیت و پیامدهای سیاسی و اخلاقی آن در عراق

حوزه/ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت: آیت الله حائری زیرکانه و با بصیرت در چنین شرایطی یک اقدام اخلاقی بزرگ انجام دادند تا شکاف به وجود آمده بین جریان های شیعی عراق را پر کرده و برای کاستن از هیجانات بی‌مورد مقتدی صدر راهی بگشاید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در پی انتشار بیانیه آیة الله سید کاظم حائری از علمای برجسته عراقی مقیم حوزه علمیه قم، مبنی بر کناره گیری از ادامه تصدی مسئولیت مرجعیت به دلایل کهولت سن و بیماری و بازتاب وسیع آن در محافل حوزوی، سیاسی و اجتماعی و تاثیرات این مسئله برای کشور عراق به‌خصوص جریان صدر که در حقیقت ایشان رهبری معنوی جریان صدر را به عهده داشت، در گفت‌وگو با دکتر عبدالوهاب فراتی عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی و تحلیل گر مسائل عراق ابعاد این مسئله مورد بررسی قرار گرفته است.

دکتر فراتی در پاسخ به اینکه، آیا کناره گیری از مقام مرجعیت در تاریخ مرجعیت شیعه مسبوق به سابقه است گفت: ما در عصر غیبت در باب مرجعیت یا مراجع شاهد سه دسته از مراجع عظام هستیم گروه اول؛ گروهی که مرجعیت به آنان اقبال کرد تا پایان عمر توانمند و سالم به مسئولیت آن عمل کردند مانند مرحوم شیخ مفید، شیخ انصاری، آیه الله بروجردی و حضرت امام که از این دسته به شمار می‌آیند.

وی در ادامه در بیان گروه دوم عنوان کرد: گروه دوم عالمانی هستند که علی‌رغم دارا بودن شرایط مرجعیت از پذیرش آن خودداری کردند البته خودداری نه به‌خاطر فرار از زیر بار مسئولیت؛ بلکه به‌ این دلیل بود که دیگران را شایسته‌تر از خود می‌دانستند و برای تقلید مردم را به دیگران ارجاع می‌دادند.

دکتر فراتی افزود: گروه سوم گروهی هستند که مسئولیت مرجعیت را پذیرفته بودند؛ اما در میان راه خود را فاقد شرایط مرجعیت دانسته و از این مقام کناره گیری کردند؛ مانند آقا رضا همدانی صاحب کتاب مصباح‌الفقاهه است که با عذر نسیان و فراموشی رسماً تقلید از خود را غیرمجاز نمود یا مرحوم محقق اصفهانی صاحب کتاب نهایة الدرایه که به دلیل تقویت مرجعیت مرحوم آِیت الله سید ابوالحسن اصفهانی دستور داد تا رساله چاپ‌شده‌اش در همان چاپخانه خمیر گردد. ظاهراً مرحوم وحید بهبهانی نیز بنا دلایل ضعف جسمانی نیز کناره گیری کردند. در حال حاضر نیز آیت الله سید کاظم حائری به دلایل کهولت سن و ضعف مزاج از ادامه مرجعیت کناره‌گیری کردند و بدین‌گونه راه را برای کناره‌گیری اخلاقی از مرجعیت، برای علمای معاصر فراهم کردند.

تحلیل گر مسائل عراق با اشاره به نفوذ آیة الله حائری در این کشور و به‌ خصوص جریان صدر بیان کرد: مرحوم سید محمدصادق صدر که معروف به صدر دوم بود دو وصیت دارد که قبل از شهادتش در میان جمعی از وکلا و شاگردانش بیان کرد؛ اولین وصیت او علنی است و صوت و فیلم آن نیز موجود است مبنی بر این که بعد از مرگ یا شهادت من، شما را دعوت می‌کنم که از آیت‌الله سید کاظم حائری تقلید کنید چراکه ایشان اعلم فقهای موجود در میان علمای نجف است البته ایشان در ادامه یک نکته‌ای را اضافه می‌کنند و آن اینکه چون آیت‌الله حائری در عراق حضور ندارد و از نزدیک با مسائل عراق در گیر نیست و شرایط کنونی نیز نمی تواند به عراق باز گردد بهتر است به مرجعی از میان مراجع سنتی حوزه نجف، یعنی آیة الله شیخ محمد اسحاق فیاض رجوع کنید چون ایشان خیر الموجودین است و انسان سلیم القلب و با تقوایی است.

وی در ادامه افزود: وصیت دوم، وصیتی است که در یک جمع سی ویک نفره از شاگردانش بیان کرده که شیخ محمد یعقوبی عنوان رهبری را به دلیل حرکت اجتماعی که او در عراق به وجود آورده عهده‌دار شود.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در بیان پیامدهای این رخداد در عراق گفت: این اتفاق چند پیامد مهم برای جریان صدر دارد. پیامداول؛ احتمال می رفت پس از ارتحال آیت الله سید کاظم حائری مقتدی صدر ادعای مرجعیت کند او هم به طلاب علوم دینی شهریه می داد و هم از طرفدارانی برخورد دار بود که به راحتی ادعای مرجعیت او را می پذیرفتند.

وی ادامه داد: بعضی معتقدند مرجعیت نیازمند اقتدار سیاسی واجتماعی است و چندان هم نیازی به اثبات اعلمیت در علوم حوزوی ندارد که آیت الله سید کاظم حائری عملا جلوی چنین تصوراتی از سوی مقتدی صدر و جریان وابسته به او را گرفت.

دکتر فراتی پیامد دوم را ریزش طرفداران مقتدی صدر دانست و اضافه کرد: چنین بیانیه ای باعث می‌شود بخشی از جریان صدر که از آیت الله سید کاظم حائری تقلید می کرد و به او احترام می نهاد دچار ریزش شده و خود را از مقتدی صدر جدا سازد.

تحلیل گر مسائل عراق در بیان پیامد دیگر این حرکت خاطر نشان کرد: جریان صدر که تلاش زیادی می‌کرد خودش را در پیوند مرجعیت شیعه نشان دهد و جریان خود را جبهه‌ ای مشروع در قبال حوزه نجف به‌ خصوص در قبال آیت‌الله سیستانی وانمود کند از میان می رود و این جریان را از وجود یک مرجع قابل‌ احترام و مورد پذیرش در جامعهٔ شیعی تهی می کند. علاوه بر آیت الله حائری، آیت‌الله یعقوبی که امروزه در نجف مطرح است و طبقات متوسط شهری و دانشگاهی از او تقلید می کنند نیز از جریان صدر تبری جسته است. این نشان می دهد که هیچ مرجعی در نجف حامی جریان صدر نیست و این جریان فاقد پایگاهی در درون حوزه نجف است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در پاسخ به اینکه آیا کناره‌گیری آیت الله حائری از مرجعیت یک مسئله شرعی است یا انگیزه و عوامل سیاسی مرتبط به تحولات عراق گفت: کسی که بنا به دلایلی مانند نسیان و فراموشی ناتوان از ادامه مسئولیت مرجعیت باشد شرعاً نباید به چنین مسئولیتی ادامه دهد اما به نظر من فارغ از اینکه این مسئله شرعی باشد یا نباشد پدیده‌ای اخلاقی است. اگر کسی متوجه شود بنا به دلایلی توان ادامه چنین مسئولیتی ندارد بدون در نظر گرفتن پیامدهای سیاسی و اجتماعی آن اخلاقا کنار برود و تواضع به خرج دهد.

وی در بیان ارتباط این بیانیه با تحولات سیاسی جاری در عراق افزود: آیت الله حائری زیرکانه و بابصیرت در چنین شرایطی تن به یک امر اخلاقی بزرگی داد تا شاید بدین‌گونه شکاف به وجود آمده بین جریان‌های شیعی عراق را پر کند و برای کاستن از هیجانات بی‌مورد مقتدی صدر و قانع کردن او به گفتگو با سایر جریان‌های شیعی در عراق راهی بگشاید.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه تصریح کرد: بسیاری از تحلیل گران سیاسی از جمله آیت‌الله حائری متوجه این مسئله شده بودند که هرچه اختلاف گروها و احزاب سیاسی شیعه در عراق گسترش یابد برخی را قانع می کند که برای اداره کشور عراق بهتر است به اهل‌سنت سهم بیشتری در اداره کشور داده شود. این احتمال، برای کسانی پس از دهه ها از تسلط عرب های سنی بر عراق که به دنبال بازگرداندن شیعه‌ها به قدرت بودند احتمال خطرناکی بود. من تصور می‌کنم که آیت‌الله حائری باتوجه‌به این پدیده‌ که در حال وقوع بود موضع روشن گرفت و جلو فتنه را بست.

دکتر فراتی در بیان آینده مرجعیت دینی در جریان صدر باتوجه‌ به کناره‌گیری آیت‌الله حائری و عدم صلاحیت رهبر فعلی جریان صدر اشاره‌کرد: این نگرانی از قدیم نیز در مدرسه صدر دوم وجود داشت، خود صدر دوم نگران چنین مسأله ای در این مدرسه بود باتوجه‌ به اینکه مدرسه آیت الله خویی و مرحوم صدر اول مجتهدان قابل‌ احترام و زیادی در جامعه معرفی کرده بود ولی مدرسه صدر دوم تا آن روز نتوانسته بود مجتهدانی به حوزه نجف معرفی کند، خود صدر دوم هم امیدوار بود چنین اتفایق بیافتد.

وی ادامه داد: بعد از سقوط صدام شاگردانی از مدرسه صدر دوم که ادعای مرجعیت کردند به‌عنوان‌مثال شیخ محمد یعقوبی، شیخ قاسم الطایی، شیخ فاضل البدیری و حتی افراد مجهول‌الحالی مثل الصرخی که هیچ‌کدام از اینان به جریان مقتدی صدر تعلق ندارند.

استاد جامعةالمصطفی العالمیة عنوان کرد: مشکلی که جریان مقتدی صدر دارد این است که نمی‌تواند مرجعیتی را از درون این جریان به جامعه معرفی کند طبیعتاً احتمال اینکه برخی از متدینین این جریان به مراجع بیرون از جریان صدر رجوع کنند زیاد است و بدین‌گونه این جریان را از درون دچار ریزش کنند. مگر اینکه خود مقتدی صدر به‌تدریج ادعای مرجعیت کند که آیت الله سید کاظم حائری با هوشمندی برای جلوگیری از چنین اتفاقی که احتمال داشت در آینده رخ دهد جلو این رخداد را گرفت.

وی با اشاره به آینده عراق با توجه به این تحولات و از دست دادن رهبری معنوی مطرح کرد: جریان صدر، جریان قابل حذف شدن در تحولات عراق نیست. علتش این است که مقتدی صدر در آنچه می‌گوید صحت و منطق دارد، کسانی که متولی حکومت در عراق هستند مبتلا به فساد و ناکارآمدی شده اند، مقتدی در بیان این دو انتقاد بزرگ صادقانه حرف می‌زند. مشکلی که مقتدی و جریان صدر دارد روش او در پیگیری این دو آسیب است که منهجی درست نیست.

وی عراق کنونی را شبیه ایران پس از مشروطه دانست و گفت: عراق کنونی شبیه ایران پس از مشروطه است که احزاب و گروههای سیاسی وجود دارند اما کارکردی مدرن ندارند و نمی‌توانند کارکرد اصلی خود را بازی کنند. به همین دلیل گروه‌های عراقی برای اینکه نمی توانند از ظرفیت نهادهای مدرن مثل احزاب استفاده کنند مجبورند به سمت دسته‌بندی‌های قومی و قبیله‌ای و نژادی روند و بدین‌گونه برتری خود را ثابت کنند.

دکتر فراتی اضافه کرد: طبیعتاً کشوری که اقتدار خودش را مبتنی بر تمایلات قومی و قبیله‌ای کند دچار بحران‌های طولانی‌مدت‌تر می‌شود و تا رسیدن به یک نقطه ثبات که همه گروها بر آن اجتماع دارند فاصله زیادی دارد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha