خبرگزاری حوزه | اغتشاش شهریور ۱۴۰۱ چند ویژگی بزرگ داشت و آن :
۱. ضعیف بودن استدلال و بهانۀ شکل گیری آن بود،
۲. مشکل دیگرش این بود که دشمنان ایران و اسلام «به سرعت» و در سطح وسیع با آن هماهنگ شدند و در حجم وسیع و حیرت انگیزی محتوا برای آن تولید شد،
۳. مشکل دیگرش این بود که کارهای خطای بسیاری هنگام عملیات به ظاهر اعتراضی شکل گرفت که موضع معترضان را «به شدت» و به صورت «مفتضحی» تضعیف کرد.
اما اتفاقاتی که افتاد :
ـ دروغ پراکنی و اتهام زنی بسیار وسیع که دانه به دانه قابل پیگیری و افشاگری است؛
ـ همکاری بخش مؤثری از اغتشاشگران با دشمنان خارجی که یک جرم بزرگ و نابخشودنی است؛
ـ تخریب گسترده و ضرر زدن به بیت المال و اموال مردم که هیچ توجیه ملی و قانونی ندارد؛
ـ ساختارشکنیها و وحشیگریهای وسیع که در هیچ فرهنگی قابل دفاع نیست؛
ـ تعرض به نوامیس که قطعاً یک مقبوحیّت ملی دارد و روشن نمودن حقایق آن باعث نفرت ماندگار و فراگیر ملی می شود؛
ـ آسیب جسمی به نیروهای مردمی و افراد بی ارتباط با ماجرا که بسیار وقیحانه است و در امتداد روشهای خطا در اعتراضات، به شدت محکوم است؛
ـ به شهادت رساندن تعداد زیادی از جوانان که تلاش داشتند از سلاح گرم برای خاموش کردن اغتشاشات استفاده نکنند.
ما هزینۀ بزرگی دادیم، حالا وقت چند کار حرفه ای است و باید اموری در این کشور برای همیشه تقبیح شود و مذموم شمرده شود و در برابر آن سدهای بزرگی قرار بگیرد :
۱. باید به طور کامل و در سطح وسیع و کاملاً حرفه ای دروغ بودن همۀ ادعاها اثبات شود؛
هم با برنامه های کارشناسی هم با فیلم و سریال و کارهای هنری.
روی این موضوع باید آنچنان کار شود که این الگوی سخن گفتن با مردم و اتهام زدن به نظام به یک امر کاملاً مشکوک نزد مردم تبدیل شود.
توجه بشود که این مسأله یک امر مقطعی نیست که مسؤولین امر بگویند دیگر جمع شد و تمام شد، بلکه یک ضعف اجتماعی است که باید رفو شود و باید درمان شود.
نباید منتظر شویم تا مثل همیشه روایت صحنه را با کارهای سنگین فکری و فرهنگی و هنری به دست بگیرند و یک داغ ماندگار دیگر برای انقلاب درست بشود. کما این که حضرت آقا نگذاشتند روایت جبهه و جنگ به دست روشنفکرها بیافتد و الآن سر سفرۀ این برخورد مسؤولانه و هشیارانه نشسته ایم و کما این که به قول حضرت آقا «تسخیر لانۀ جاسوسی را روایت نکردیم و آنها روایت کردند و دیگر خسارت را خورده ایم».
۲. باید زشتیهای کارهای کسانی که آتش بیار معرکه بودند و کسانی که برخورد آشوبگرانه داشتند به وضوح معلوم شود و از همۀ نخبگان و عموم مردم اعتراف گرفته شود که این رویه خطا بوده است؛
پس از کار تبلیغی وسیع و مستدل و حتی احساسی، انواع دادخواستهای قانونی علیه این حضور و این سفاهت و این وقاحت تشکیل شود و انفعال «شدید»ی برای ایشان درست شود.
به نکته توجه شود که به خاطر زشتی کار و ضعیف بودن موضع اغتشاشگران و حامیان آنها، بسیاری از بوقهای اصلاحات و ... نمی توانند در این صحنه به میدان بیایند و با صحنۀ فتنۀ ۸۸ تفاوتهای زیادی دارد.
۳. باید مدافعان بی عفتی به عنوان یک عده وحشی و نامتعادل و هنجارشکن و ... معرفی شوند و این تبدیل به یک مارک و آرم پایدار شود و بر پیشانی همۀ ایشان بخورد؛ باید از خروش مردم علیه این رفتار زشت به عنوان بزرگترین انرژی برای سربریدن این دریدگی و بی ناموسی و بی شرفی استفادۀ کاملی برد.
۴. باید دفاع از امنیت و جانبازی در این راه به یک ارزش بزرگ و مقدس تبدیل شود؛
حضرت آقا در صحبت با جانباز شهید «خوش لهجه» می فرمودند شما جانبازان ترددتان در خیابان و در میان مردم تبلیغ اسلام و انقلاب است و بعد افزودند حتی نفس کشیدن شما هم کار فرهنگی محسوب می شود.
باید با کارهای مقدماتی فرهنگی که صورت می گیرد، به جایی برسیم که تنفس این جانبازان بسیار بسیار عزیز هم به یک کار تبلیغی علیه بی عفتی و تزویر و توحش ضدانقلاب تبدیل شود.
۵. باید به خوبی از «پلیس امنیت» اعادۀ حیثیت اجتماعی شود؛
اینجا باید هزینه های بسیار بدهیم و باید نخبگان به صورت کامل به کار کشیده شوند تا پلیس امنیّت به جایگاه شایسته ای دست پیدا کند.
این دقیقاً ضد کارهایی است که دشمنان دارند دنبال می کنند.
به ویژه باید تا مدتها موضوع «گشت ارشاد» تعویق بررسی بخورد تا به دور از فضای احساسی و هیجانی مورد بررسی قرار بگیرد و همۀ طرحهای مربوط به آن به یک جریان کارشناسی کامل سپرده شود.
۶. باید «شهدای مدافع امنیّت و عفت» تبدیل به یک قشر شناخته شده و پرعزّت و خانواده های آنها به یک گروه «صاحب رسالت» و مطالبه گر و پرحضور در همۀ میدانهای فرهنگی مربوط به مقابله با تزویر و ریا بشوند.
باید برای شهدای مدافع امنیّت و عفت یادواره ای تأسیس شود و پس از کار فرهنگی سنگین و ایجاد یک گفتمان امنیت و عفت، یک روز به آن اختصاص داده شود.
۷. باید ولنگاری فضای مجازی شدیداً مورد تهاجم و تقبیح قرار بگیرد و آنقدر هجمه و ضربه به آن وارد شود که مخالفتها در برابر صیانت از فضای مجازی «کاملاً» از نفس بیافتد و به امر زشت و مذمومی بدل شود.
باید همۀ گروه هایی که موافق صیانت از فضای مجازی هستند را برای شوریدن فرهنگی علیه ولنگاری و جمع آوری و نشان دادن شواهد آن و انجام تحلیلهای متراکم در این باب برانگیخت و حجم انبوهی از محتوا در این باب تولید و پخش کرد و وقتی که صحنه به خوبی به بلوغ رسید بحثهای حقوقی آن به تدریج مطرح شود.
بعد از این همه هزینه از بیت المال و آبروی سیاسی کشور و آبروی داخلی نظام و ضایع کردن فرصتهای بزرگ کشور و ... صورت نگرفتن این نوع کارها شانه به شانۀ سفاهت می زند و تدبیر خطای فرهنگی و نوعی عقب ماندگی شدید است.
توصیه های مطرح شده و ضرورتهای شناسایی شده عمدتاً در حوزۀ حکمرانی قرار می گیرد و با توجه به این که دولت دست انقلابیون است صورت نگرفتن حتی یکی از این فهرست هم نشانۀ ناتوانی شدید جبهۀ انقلاب در حکمرانی عاقلانه و مسؤولانۀ کشور است.
برآوردن این مطلوبها نیازمند کارهای مطالعاتی متعدد است که باید از رهگذر تعریف پروژه های پژوهشی متعدد کوتاه و میان مدت و حتی تعریف پایان نامه های حوزوی و دانشگاهی صورت بگیرد.
همچنین نیازمند تولید محصولات هنری فراوان است.
حجت الاسلام فلاح شیروانی