یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳ |۱ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 3, 2024
حضرت خدیجه

حوزه/ حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در روزگاری به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ایمان آورد که بسیاری از صحابه، ایشان را تکذیب می‌کردند و نسبت ساحر، جادوگر و مجنون به ایشان می‌دادند. در این شرایط ایمان حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) آن قدر ارزشمند بود که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رو بر می‏‌گردانیدند، او به من رو ‏کرد و چون همه از من می‏‌گریختند، خدیجه به من محبت و مهربانی کرد چون همه دعوت مرا تکذیب می‏‌کردند، خدیجه به من ایمان ‏آورد و مرا تصدیق می ‏نمود.»

به گزارش خبرگزاری حوزه، سرکار خانم فاطمه احمدی بیغش [۱] در مقاله ای با عنوان «ابعاد وجودی حضرت ‌خدیجه کبری (سلام الله علیها) در همراهی با پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)» آورده است:

چکیده

پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله وسلم)برای اصلاح عقیدتی، اخلاقی، و مبارزه با مفاسد اجتماعی راهی دشوار در پیش رو داشت، در حالی که اغلب جامعه در قالب تکفیر یا نفاق در مقابل حضرت بودند. در این شرایط همسران ایشان، هم به عنوان زن و هم به عنوان همسر، نقش مؤثری در تحولات جامعه به عهده داشتند. از جمله تاثیرگذارترین آن‌ها ام المؤمنین، حضرت‌خدیجه کبری(سلام الله علیها) را می‌توان نام برد. او که در جامعه خود به عنوان یک الگوی زن برتر مطرح بوده، تاثیر به سزایی در گسترش صفات‌نیک انسانی داشته است. این مقاله با روش توصیفی‌تحلیلی و با استناد به کتب و مقالات معتبر، تدوین شده‌است. هدف از پژوهش در تاریخ زندگی حضرت خدیجه(سلام الله علیها) این است که او، هم در دوران‌جاهلیت و هم بعد از بعثت خاتم الانبیا (صلی الله علیه وآله وسلم) دارای فضائل و کمالات معنوی بوده است وهمواره و درهمه حال با پیامبراسلام همراهی داشتند. به همین جهت آن بانوی یگانه در میان زنان رسول خدا، شرایط کفویت را احراز نمود و یک همتای واقعی برای حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)بود. امّا باید دید خود این بانو در همراهی با پیامبراسلام چگونه شخصیتی داشته که خداوند او را شایسته همسری پیامبر و مادری دخترش کرده است؟ آن‌چه به عنوان ره‌آوردپژوه از این تحقیق استنباط‌می‌شود این است که؛ ایثار و فداکاری، عفت و پاکدامنی، دوراندیشی، توجّه به مستمندان، عطوفت، صبر و استقامت از جمله خصلت‌های پسندیده حضرت‌خدیجه(سلام الله علیها)می‌باشد. لذا تحقیق پیش رو اهتمام دارد رویکردی‌جدید همراه با مباحث‌مهمی‌چون اندیشه ژرف، دلسوزی، سبقت در ایمان و ... را بیان‌ دارد.

واژگان کلیدی

ام المؤمنین، خدیجه، ابعاد وجودی، بینش، پیامبر، همراهی.

مقدمه

جهان اسلام از عایشه، همسر پیامبر اسلام، به عنوان ام المؤمنین یاد نموده و با احادیثی منسوب به او به تحلیل دوران صدر اسلام پرداخته و از نگاه وی سعی در شناختن پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) کرده است، درحالی که متأسفانه در شناخت حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) اولین همسر پیامبر اسلام، به مختصر آشنایی، اکتفا نموده است. این در حالی است که حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها)، قبل از بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) یعنی در سال‏های جاهلیت، زندگی خود را با پیامبر آغاز کرده است.

سال‌هایی که کرامت زنان به شدت نادیده گرفته می‏شد، دختران را زنده به گور می‌کردند، فساد، فحشا، خرافات و شرک رایج و مرسوم بوده و سراسر جامعه را فرا گرفته بود. اعمال و رفتار حضرت‌ خدیجه کبری (سلام الله علیها) در این دوران نشانگر شخصیت والای ایشان است چرا که او هرگز دامن خود را به این مسائل آلوده نساخت و به عنوان طاهره قبیله قریش الگوی زنان، و به عنوان تاجری موفق الگوی مردان هم‏عصر خویش بود. و در طول ۲۵ سال زندگی مشترک با پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله وسلّم) همواره از ایشان پشتیبانی می‏کرد.

حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها)، به علت موقعیت اجتماعی و خانوادگی، و خصوصیات شخصیتی منحصر به فردی که داشت، نقش بسزایی در جامعه اسلامی ایفا نمود. لذا شناخت مقام این بانوی‌بزرگوار به عنوان ام‌المؤمنین، و کسی که همیشه همراه پیامبر بوده بر جهان اسلام ضروری است و غفلت از این بانوان تأثیرگذار در اسلام، زیبنده نیست.

ابعاد ‌وجودی حضرت خدیجه(سلام الله علیها) آن‌چنان والاست که به خودی خود موضوعیّت دارد. کتاب، کارتحقیقی یا مقاله‌ای‌ دقیقا با این عنوان و یا مشابه این عنوان ثبت نگردیده‌است و فقط ارتباطی جزئی با برخی کتب تاریخ اسلام دارد.

کتاب‌هایی‌چون «سرور زنان جهان ام‌المؤمنین حضرت خدیجه‌کبری(سلام الله علیها)» توسط خانم اکرم سادات هاشمی‌نژاد درسال۱۳۹۵وهمین‌طور کتاب«خصائص ام‌المؤمنین خدیجه کبری علیهاسلام» توسط آقای حسین تهرانی درسال ۱۳۹۵و یا مقاله‌ای باعنوان «مختصری درباره زندگی‌نامه حضرت‌خدیجه(س)» توسط خانم آسیه ثانوی درسال۱۳۹۹ تألیف شده‌است، که تنها به گوشه ای از مباحث مربوط به زندگانی حضرت‌خدیجه(سلام الله علیها) پرداخته‌شده؛ اما به نظر می‌رسد این اولین کارتحقیقی است که به بررسی ابعاد وجودی حضرت‌خدیجه کبری (سلام الله علیها) درهمراهی با پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) می‌پردازد.

در این مجال سعی شده با روش توصیفی‌تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه‌ای ـ اسنادی، ابتدا به برخی از ابعاد وجودی حضرت‌خدیجه کبری (سلام الله علیها) هم‌چون منزلت خانوادگی، پاکدامنی وحیا، بخشش اموال، مُبلغ دین و... پرداخته شود، تا از رهگذر آن به تأثیر شخصیت بی‌نظیر حضرت‌خدیجه (علیها السلام) در همراهی با رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بلأخص درتأیید و تصدیق نبوت، ماجرای شعب ابی‌طالب و برخورد مشرکان، در امرخطیر رسالت، دست یافت.

مفهوم‌شناسی

بینش:

بینش در لغت به معنای: (ن) (اِمص) اسم‌مصدر از دیدن، قدرت‌دید، بینائی و به معنای بینندگی، بصیرت، نگاه و نظر است. (عمید،۱۳۴۲، ص۲۴۴، ذیل واژه؛ دهخدا، ۱۳۷۳، ص ۳۲۵، ذیل واژه؛ معین، ۱۳۸۶، ص ۲۷۸، ذیل واژه) و در اصطلاح: اندیشه در انسانی که به عنوان موجودی اندیشه‌ورز، شناخته می‌شود از اهمیت و جایگاه والایی برخورداراست. اهمیت اندیشیدن در انسان تا اندازه‌ای است که برخی اندیشیدن را اساسی‌ترین ویژگی انسان دانسته‌اند که او را از دیگر حیوانات جدامی‌سازد. تفکر و اندیشیدن به معنای سیر در میان دانسته‌های انسان برای کشف ندانسته‌های اوست. (رازی، بی‌تا، ص ۲۴۲؛ یزدی،۱۴۱۲ق، ص۱۱۱) بینش، بازگشت به فطرت و بهره‌مندی از ایمان و محبت، امید به خدا و پرهیزگاری است. جایگاه این‌گونه بینش بسی والاست و حقیقت را مستقیم و بی‌واسطه به انسان باز می‌شناساند. (صدر، ۱۳۶۲، صص ۱۵-۱۰)

ابعاد وجودی:

ابعاد در لغت به معنای اندازه و اهمیت و وجود به معنای هستی، هویت و بودن است. (عمید،۱۳۴۲، ص۱۰۶۵و۸۷ ، ذیل واژه؛ دهخدا، ۱۳۷۳، ص۱۰۷۸و۹۲، ذیل واژه) اما در اصلاح: یکی از ابعاد وجودی انسان، ساحت تفکر و تعقل است که انسان را از سایر موجودات، ممتاز می‌سازد و برتری انسان نسبت به جماد و نبات و حیوان به این است که انسان، دارای قوه ناطقه و دارای دو بُعد روحانی وجسمانی است و به سبب آن، میل به اندیشیدن و تفکر دارد و این بُعد از وجود انسان، از دیرباز مورد توجّه اندیشمندان و فلاسفه بوده تا آن‌جا که کسانی مانند افلاطون، تنها همین بُعد از روح‌انسان را پس از مرگ، باقی می‌دانستند و اعتقاد داشتند، بقیه ابعاد وجودی انسان، پس از مرگِ بدن، نابود می‌شوند. (کاپلستون، ۱۹۴۶م، ج۱، صص۲۴۲-۲۴۱) ویلیام جیمز، فیلسوف و روان‌شناس آمریکایی در همین زمینه می‌گوید: «ما دارای فکر و تعقل هستیم و نمی‌توانیم دروازه فکر و تعقل خود را بر روی بعضی از شئون زندگی خود ببندیم. حتی وقتی با خودمان حرف می‌زنیم، آن‌جا هم استدلال و عقل دخالت دارد». (جیمز، ۱۳۸۷، ص۱۲۳)

مسائلی که درباره آفرینش جهان هستی، اعم از غیب و شهود مطرح می‌شود، مصداق اتّم آن آفرینش وظهور انسان است؛ بنابراین اگرچه آفرینش وجه عام کنز خفی‌ الهی است، اما انسان کامل وجه خاص آن است زیرا وی یگانه موجودی است که به صورت الهی آفریده شده است. (ابن عربی، ۱۳۶۶، ص۵۰۴)

اُم المؤمنین:

ام‌المؤمنین (مادر مؤمنان) لقب همسران پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. این عنوان برگرفته از بخشی از آیه ۶ سوره مبارکه احزاب می‌باشد: (پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسرانش مادران ایشانند.)[۲] بر اساس این آیه، همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به منزله مادرمؤمنان هستند؛ البته مادر معنوی و روحانی. همان گونه که رسول خدا پدر روحانی امت هستند. باید دانست که تاثیر این ارتباط و پیوند معنوی مادری، تنها در حرمت ازدواج و حفظ احترام زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بوده و از سایر جهات همچون قانون ارث و محرمات نسبی و سببی و حرمت نگاه کردن که بین مادرحقیقی و فرزندان برقراراست، تفاوتی با زنان دیگر نداشتند. در واقع مؤمنان، از همسران پیامبر ارث نمی‌بردند و می‌توانستند با دختران آن‌ها ازدواج کنند، همچنین نگاه کردن به همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)برای آنان حرام بوده است.

حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها)، عایشه، حفصه، اُم‌سلمه، زینب، صفیّه، میمونه، اُم‌حبیبه، رمله دختر ابوسفیان، جویره، همگی از همسران پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بودند و لقب همه‌ی آنان اُم‌المومنین بود. (مکارم شیرازی، ۱۳۵۳، ج۱۷، ص۵۲۸ ؛ طباطبایی، ۱۳۶۷، ج۱۶، ص۶۳۹ ؛ عسکری، ۱۳۸۷، ج۱، ص۹۲ ؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج۸، ص۶۷۴)

ابعاد ‌وجودی حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)

قطعاً شناخت تمام ابعاد وجودی هم‌چون حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) کاری بس دشوار است. بانویی که پیامبر اسلام )صلّی الله علیه وآله وسلم با شنیدن نام وی، اشک بر گونه‏ های مبارکشان جاری می‏گشت و از او به بزرگی یاد می‏کرد. (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۱۱) لذا در حد وسع، به نکاتی از ابعاد وجودی ایشان اشاره خواهد شد.

۱- منزلت خانوادگی

خانواده در شکل گرفتن شخصیت فرزند نقش بسزایی ایفا می‌کند. در مورد حضرت خدیجه (علیها السلام) نیز این امر صدق می‏کرد. پدر و مادر حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هر دو از قبیله‌قریش بودند. در کتب تاریخی درباره نسب او آورده‌اند: «وَهِیَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدِ بْنِ أَسَدِ بْنِ عَبْدِ الْعُزَّی بْنِ قُصَیِّ بْنِ کِلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ کَعْبِ بْنِ لُؤَیِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرٍ. وَأُمُّهَا: فَاطِمَةُ بِنْتُ زَائِدَةَ بْنِ الْأَصَمِّ بْنِ رَوَاحَةَ بْنِ حَجَرِ بْنِ عَبْدِ بْنِ مَعِیصِ بْنِ عَامِرِ بْنِ لُؤَیِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فَهِرٍّ» بنابراین نَسب او با نسب پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) از ناحیه پدر به «قصی» و از ناحیه مادر به «لوی» می‌رسند. (الحمیری، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۱۹۰؛ کاتب واقدی، ۱۹۶۸م، ج۸، ص۱۴)

خویلد پدر حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) از بزرگان و شخصیت‏های برجسته‏ی قریش و پیرو آیین ابراهیم (علیه السلام) بودند، وی وضعیت مالی بسیار خوبی داشت و در بین مردم نام‌آور، و دارای احترام بسیاری بودند. او در دوره‏ی جاهلیت، بزرگ طایفه‏ی خویش بود، و در جنگ فجار دوم، که قبیله‌قریش آماده جنگ با کنانه بود، ریاست طائفه اسد را بر عهده داشت.[۳] (سبحانی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۹۳)

پدربزرگ حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها)، یکی از اعضای برجستة «حلف الفضول» بود؛[۴] پیمانی که پیامبراسلام نیز قبل از بعثت به آن پیوست و همیشه به عضویت در آن افتخار می‌کرد، چون هدف از آن پیمان، حمایت همه‌جانبه از مظلومان و دفاع از حق بود. (الحمیری، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۱۳۳)

«فاطمه» مادر حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) در یکی از اصیل‏ترین خانه‏ها و خاندان‏های عرب از نظر حسب و نسب، دیده به جهان گشود، و با بهره‏وری از ثروت و امکانات زندگی، در کنار پدر و مادری نیک اندیش و آبرومند، پرورش یافت. از ویژگی‏های مادر ارجمند حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) این بود که، در آن شرایط که زنان و دختران در خاندان‏های ثروتمند و صاحب قدرت غرق در دنیاپرستی، هوا و هوس و در اسارت پرستش‏های ذلت‏بار و خرافه زندگی می‌کردند، از سویی از ارزش‏های منفی و ناپسند اعلام بیزاری می‏نمود و از سوی دیگر دنیای وجود خود را به ارزش‏ها آراسته می‏ساخت و به دین و آیین پدران یکتاپرست و عدالت‏خواه خود، حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیهما السلام) ایمان داشت. (کرمی فریدنی، ۱۳۸۳ش، ص۹)

۲- بصیرت و اندیشه‏ ژرف

از ویژگی‌های حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) آن است که ایشان از هوش، عقل و بصیرت سرشاری برخوردار بودند، آن‌چنان که درباره ایشان گفته شده‌: «کانت خدیجة امرأة حازمة لبیبة؛ خدیجه بانویی خردمند و خرد‏ورز بود». (اربلی، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۳۲) در فضایی که جهل و بی‏‌تدبیری همه جا را گرفته بود، به ویژه زنان که از بیشتر مزایای زندگی محروم و طرد شده بودند، خدیجه (سلام الله علیها) دارای کمال، ادب، ایمان و بصیرت در بالاترین سطح بود.[۵] همچنین روایت کـردن حدیث نیـاز به هوش و حـافظه‏ای قوی دارد. لذا نـام مبارک حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به جهت داشتن این ویژگی در زمره بانوان راوی حدیث ذکر شده است. (الکلاباذی، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص۸۳۵)

در «صحیح بخاری» آمده است: «از زن‌های زمان خود زیباتر و عقل و درایتش کامل تر و رأی و دیدگاهش تمام‌تر بود.»[۶] (بخاری، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۹۲، ح۳۸۱۸) زنی که بتواند کاروان‌های بزرگ تجاری را مدیریت کند، قطعاً صاحب چنین صفاتی است. ایشان حداقل با چهار کشور (همچون شام، حبشه، مصر، یمن و...) ارتباط اقتصادی پاک وبدون ربا برقرار کرده بود و حدود چهارصد نفر کارگزار و نیرو زیر دست ایشان بود و هشتاد هزار شتر داشت. این‌ها نشانه عقل و درایت این بانوی بزرگوار می‌باشد.

ایشان در زمینه شعر و ادب دارای هوش بالایی سرشاری بودند. نمونه‌ای از اشعار ایشان «اگر من روز را در میان همه‏ی نعمت‏ها به شب رسانم، و دنیا و سلطنت شاهان بزرگ ایران، همیشه برای من باشد، اگر دیدگانم به تماشای چشمان تو نپردازند، همه‏ی این‏ها برای من به اندازه‌ی بال پشه‏ای ارزش ندارند» می‌باشد.[۷] (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۵۲؛ نمازی، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۴۴۰)

حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) نه مانند زن عادی و معمولی آن روز جامعه عرب، به گوشه‏گیری و انزواگزینی ظالمانه و تحمیلی تن سپرده بود و نه هم‌چون زنان اشراف، شب‏نشینی‏ها و اسارت‏ها و حقارت‌ها و بردگی جنسی را به رسمیت می‏شناخت. او به آیین بت‏پرستی رایج بها نمی‏داد و سخت منتقد و مخالف آن بود. (خصائص، ۱۳۹۳ش، صص۴۵۸ـ۴۵۶)

۳- دیدار نشانه های نبوت

وقتی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از پسرعمویش، ورقه بن نوفل و دیگر آشنایان با کتب ادیان، درباره‌ی پیامبر آخرالزمان مطالبی می‌شنید، اشتیاقش به دیدار پیامبرموعود بیشتر می‌شد. حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) شنیده بود دانشمندان یهود، برخی نشانه‌های پیامبر آخرالزمان را با ویژگی‌های محمدامین (صلی الله علیه وآله وسلم) هماهنگ دانسته‌اند. این شنیده‌هاحضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) را علاقه‌مند ساخت تا در احوال و ویژگی‌های حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بیش از پیش توجه کند. هرچه حضرت خدیجه (سلام الله علیها) درباره‌ی احوالات محمدامین (صلی الله علیه وآله وسلم) بیشتر پژوهش می‌کرد، با ویژگی‌های اخلاقی و کرامت‌های انسانی بیشتری آشنا می‌شد. بدین‌سان، مهر حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) رفته رفته بر دل حضرت خدیجه (سلام الله علیها) نشست. روزی حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) در مجلسی حضور یافت. ناگاه دانشمندی یهودی با دیدن محمدامین (صلی الله علیه وآله وسلم) بی اختیار گفت: «به خدا سوگند، این جوان، خاتم پیامبران است.»

حاضران در برابر این سخن واکنش نشان دادند. حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) که مطالب بسیاری در این باره شنیده بود، از دانشمند یهودی سوال نمود: «تو از کجا دانستی که محمد، پیامبر است؟» وی گفت: «من درباره ویژگی‌های او در کتاب آسمانی تورات خوانده ام. همین شخص در آخرالزمان به پیامبری برانگیخته می‌شود. پدر و مادرش از دنیا رفته‌اند؛ جدش (عبدالمطلب) و عمویش (ابوطالب) از او سرپرستی می‌نمایند و به زودی با بانویی از قریش که سرور قوم و رئیس قبیله‌ی خود است، ازدواج می‌کند. گویا فردیهودی درسخنان خود، حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) را همان بانوی قریش خواند و تصریح کرد: «ای خدیجه! بکوش خشنودی محمد را به دست آوری، زیرا او مایه‌ی کرامت، شرافت و بزرگی دنیا و آخرت تو خواهد بود. (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، صص ۲۱و۲۰)

ورقه بن نوفل نیز بارها به حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) گفته بود: «ای خدیجه! به زودی به مردی می‌پیوندی که برترین و شریف ترین انسان در سراسر زمین و آسمان‌هاست.» (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۱) علاوه بر این، برخی خواب‌ها نیز چنین رویداد مبارکی را به حضرت خدیجه (سلام الله علیها) نوید می‌داد. (الحلبی الشافعی، بی تا، ج۱، ص۳۴۴)

در حقیقت او با کمال آگاهی و خردمندی با حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) ازدواج کرد و سال‌های سال از وجود با برکت آن حضرت کسب فیض نمود تا اینکه به درجات عالیه علم و دانش ارتقا پیدا کرد. از این رو وی ملقب به «فاضله» شد.[۸] (الحائری، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۳۲)

۴- پاکدامنی و حیا

خدیجه (سلام الله علیها) طبق سنت قبیله‏ اش، خود را با اخلاق حمیده آراست و با درایت و پاکدامنی پرورش یافت. فضائل اخلاقی وی در آن محیط آلوده، زبانزد عام و خاص بود. به واسطه‏ اینکه کارهای زنان دوره‏ی جاهلی را انجام نمی‏داد و از همه‏ آلودگی‏ها مبرا بود، یعنی این بانوی گرامی حتی پیش از بعثت و نزول قرآن نیز پاک‏روش و پاک‏منش می‏زیست. از این رو به «طاهره» معروف بود. «کانَت تُدعی قَبلَ البِعثَۀ، الطاهرة» (العسقلانی، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۹۹)

«عفت» به معنی خودداری ازحرام و به اضافه آن، خودداری از درخواست از مردم است. (فراهیدی، ۱۴۰۹ ق، ج۱، ص۹۲) وی همچنین دارای ویژگی بسیار ارزشمند «عفاف» بود، از این‏رو آن حضرت ملقب به «عفیفه» شد، و برخوردار از زیبایی‌ها و جمال باطنی گردید. «... و کانت تدعی فی الجاهلیه باطاهره لشدة عفافها» (الحمیری، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۱۸۷؛ زرقانی، ۱۴۱۷ق، ج۱، صص۳۷۳و۱۹۹)

ویژگی «حیا» از سویی انسان را به کسب ارزش‏ها و انجام نیکی‏ها و رعایت مقرّرات اجتماعی برمی‏انگیزد و از سویی دیگر مانع مهم روانی برای قانون‌شکنی و قانون گریزی و قانون ستیزی است. پیامبر دربارة بازدارندگی روانی «حیاء» از ستم و گناه و خودکامگی و زشتکاری می‏فرمایند: «اَلحَیاءُ یَصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبِیحِ؛ شرم و حیا، انسان را از کارهای زشت باز می‌دارد» (التمیمی الآمدی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۷۴)

۵- ابراز محبت به کارگزاران

حضرت‌خدیجه بنت خویلد دارای شرف و منزلت، زنی تاجره، و مال‌دارترین فرد قریش بود. [۹](طبری، بی تا، ج۲، ص۳۵) او مال خود را برای تجارت به مردم مضاربه می‏داد و قسمتی از سود آن را به کارگزاران خود هدیه می‏داد. (اربلی، ۱۴۰۱ق، ج‏۲، ص۷۳) حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در ابعاد گوناگون انسانی، شخصیتی والا و ارزشمندی داشت، از جمله اینکه او دارای شخصیت ممتاز و بی‌نظیر عاطفی بود. مهر و محبت ویژه ای- بالأخص- به مستضعفان داشت، حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) که دوران نوجوانی را می‌گذراند، روزی با یکی از دوستانش که از قریش بود، به نمایندگی از حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) در بازار تهامه به تجارت می‌پرداختند، حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) بدون قرارداد قبلی دستور داده بود غذای مطبوعی آماده نموده و برای حضرت‌محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) و دوستش بفرستند، حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) از آن همه مهر و عطوفت حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) سپاسگزاری کرد، و این نشان دهنده آن است که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از شخصیت عاطفی بسیار بالایی برخوردار است. از این رو پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هرگز این خاطره‌ی مهرانگیز را فراموش نمی‌کرد، گاهی از آن یاد کرده و می‌فرمودند: «ما رایت من صاحبه لاجیر خیراً من خدیجه ما کنا نرجع انا وصاحبی الا وجدنا عندها تحفه من طعام تخبأه لنا؛ من کارفرمایی بهتر از خدیجه (سلام الله علیها) ندیدم، هر وقت من و دوستم پس از کار نزد او می‌رفتیم می‌دیدیم غذایی گوارا برای ما آماده نموده و به ما هدیه می‌کرد.» (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، صص۹ و۱۰؛ الرازی الدولابی، بی تا، ج۱، ص۴۹)

۶- همسری مهربان و مادری دلسوز

حضرت خدیجه (علیها السلام) به همسر خویش مهر و محبتی وافر داشت؛ چنان‌که وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) را ملاقات می‌کردند، عرضه می‏داشت: «یا سیدی یا حبیبی، ای سرور و نور چشم من، به خدا سوگند که تو محبوب منی، همه مال و قوم و خویشان من به فدای تو، تو از همه آنان پیش من عزیزتری»[۱۰] (بکری، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۹۴)

در ایام بیماری حضرت‌خدیجه (علیها السلام)، که به رحلت او انجامید، روزی اسماء بنت عمیس به عیادتش آمد، او خدیجه را گریان و ناراحت دید، به او دلداری داده و گفت: تو از بهترین زنان عالم محسوب می‌شوی، تو تمام اموالت را در راه خداوند بخشیدی، تو همسر رسول گرامی اسلام هستی، و آن حضرت بارها و بارها تو را به بهشت بشارت داده است. با این همه چرا گریان و نگران می‌باشی؟ حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) فرمودند: اسماء! من در فکر این هستم که دخترم هنگام زفاف، نیاز به مادر دارد، تا نگرانی‌ها و اسرارش را به مادرش بگوید، خواسته‌هایش را به عنوان محرم اسرار مطرح نماید، کوچک است، می‏ترسم کسی نباشد که متکفّل کارهای وی در هنگام عروسی شود، و برای او مادری کند. اسماء بنت عمیس گفت: ای بانوی من ! نگران نباش من با تو عهد می‏بندم اگر تا آن موقع زنده ماندم به جای تو برای فاطمه (سلام الله علیها) مادری کنم، و نیازهای روحی و عاطفیش را برطرف نمایم.[۱۱] (امین، ۱۴۰۳ق، ج ۱، ص۳۰۶)

۷- صورت و سیرت نیکو

امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) که به شهادت تاریخ در زیبایی ظاهر و باطن سرآمد همگان بودند، درباره تفسیر آیه ۸ سوره مبارکه انفطار «فِی أَیِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَکَّبَکَ» فرمودند: «آن‌گاه که خدای توانا، طرح آفرینش را افکند و انسان‌ها را آفرید، علی(علیه‌السلام) را از پدرش ابوطالب، در سیما و منش، شبیه‌ترین فرد به رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) خلق کرد و حسین (علیه‌السلام) را شبیه‌ترین فرد به فاطمه(سلام الله علیها) و من در سیما و منش، شبیه‌ترین فرد به جده‏ی گرانمایه‌ام، خدیجه کبری(علیها السلام) هستم.»[۱۲] (قمی، ۱۴۲۳ق، ج۱۴، ص۱۶۵)

خدیجه کبری (سلام الله علیها) همراه پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسَلَّم)

بلندای مقام حضرت‌خدیجه(سلام الله علیها) آن‌چنان است که خداوند به وسیله جبرئیل به وی سلام فرستاد و او را پاداش عظیم وعده داد. از این رو درگذشت حضرت‌خدیجه برای پیامبراسلام (صلی اللَّه علیه وآله وسلّم) مصیبتی بس بزرگ بود زیرا خدیجه وزنه زندگی رسول خدا بود و به احترام حضرت‌خدیجه (علیهاسلام) بسیاری به پیامبر احترام می‏کردند، و یا متعرض او نمی‏شدند. به اعتراف تمام فرق اسلامی یک رکن پیشرفت اسلام بر دوش خدیجه بود و در اثر خدمت و فداکاری وی پیغمبر توفیق حاصل کرد و به همین جهت به حق لقب «ام المؤمنین» به خود گرفت. (ابن طاووس، ۱۳۷۴ش، صص۴۴۳و۴۴۲) و جده‏ی بهترین بندگان خدا (حسنین علیهماالسلام) شد. (دیلمی، ۱۳۷۷ش، ج‏۲، ص۴۱۷) وی یکی از چهار زن بهشتی نام گرفت.[۱۳] (ابن بابویه، ۱۳۷۷ش، ج‏۱، ص۱۹۶)

حضرت‌خدیجه (علیها سلام) آن‌چنان پیامبر را اطاعت و همراهی می‏نمود که مانند حضرت‌مریم (سلام الله علیها) مائده آسمانی برایش نازل می‏شد. چنان‌چه نقل شده است، روزی جبرئیل بر پیامبر نازل شد و ظرفی از بهشت آورد که دارای طعام و شراب بهشتی بود. و گفت: ای رسول خدا این مائده برای خدیجه است. از طرف پروردگارش و من، به او سلام برسان و به وی مژده بده به یک قصری در بهشت که در آن‌جا سر و صدا و مشقت نیست‏. [۱۴] (مسلم بن حجاج، بی تا، ج۴، ص ۱۸۸۷)

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در سال دهم بعثت رحلت کرد و پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آن سال را عام الحزن نامید و فرمودند: «به سوی خوبی و پاکی بشتاب! تو بهترین و برترین زنان عالمینی».[۱۵] (اخطب خوارزم و سماوی، ۱۳۸۱ش، ج۱،ص۵۲) حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) به عنوان اولین همسر رسول خدا چه قبل از بعثت و چه بعد از بعثت، نقش مؤثری در پیشبرد اهداف پیامبر داشت و در این راه رنج و سختی فراوانی را تحمل کرد و همواره همراه و پشتیبان او بود.

۱- بخشش اموال

اولین اقدام خدیجه (سلام الله علیها) بعد از خواندن خطبه عقد در اختیار گذاشتن اموال، حتی خانه خود، به پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بود و به ایشان عرض کردند: «الی بیتک فبیتی و أنا جاریتک؛ به سوی خانه خود بیایید که خانه من خانه شما و من خدمتکار شمایم.» (قمی، ۱۳۴۴ق، ج۲، ص۵۶۷) این تصمیم بزرگ زبان طعن و استهزاء را برید و جامعه را به نفع حضرت‌محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) و پیامی که از طرف خداوند متعال خواهد داشت، آماده کرد، و بدین صورت خداوند پیامبر خود را با اموال خدیجه (سلام الله علیها) غنی ساخت.[۱۶] (طبرسی، ۱۳۷۲ش، ج‏۱۰، ص۷۶۷)

بخشش مال از روی هوا و هوس نبود، بلکه او در چهره و رفتار امین عرب آینده‏ای درخشان و ممتاز می‏دید به همین جهت به محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) عرض کرد: «یا ابن عم إنی قد رغبت فیک لقرابتک وسطتک فی قومک وأمانتک وحسن خلقک وصدق حدیثک ثم عرضت علیه نفسها؛ ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندیت با من، شرف و امانتداریت در میان قوم خود و به جهت اخلاق نیک و راستگویت به تو تمایل پیدا کردم.» (طبری، بی تا، ج۲، ص۳۵)

۲- تایید و تصدیق نبوت

در سال‌های جهل و گمراهی مردم، میزان خطرات پذیرش اسلام به حدی بود که مدت‌ها رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و حضرت خدیجه‏ اسلام خود را پنهان می‏داشتند، تا دستور اعلان آن رسید. (کلینی، ۱۳۷۵ش، ج‏۲،ص۲۶۹) طبق اتفاق مسلمین، حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) اول زنی بود که به خدا و رسولش ایمان آورده و او را تصدیق نموده است.» (کلینی، ۱۳۸۲ش، ج‏۲، ص۲۷۴) حضرت خدیجه (علیهاسلام) به عنوان یکی از زنان شاخص آن عصر، آن‌چنان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را تأیید و تصدیق می‏کرد که رسول خدا ایشان را «صدیقه امت اسلامی» نامیدند.[۱۷] (ابن مغازلی، ۱۴۲۷ ق، ج۱، ص۲۹۹ و ابن کثیر، بی تا، ج۲، ص۶۲)

روایات بسیاری از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است که گویای اهمیت‌رویکرد حضرت‌خدیجه به پیامبراسلام در آن فضای جاهلی و غربت حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) است. وقتی که حتی بسیاری از بستگان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز پیامبر را تنها گذاشتند و حتی کمرهمت به نابودی او بستند، حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) به حضرت‌محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) روی آورد و با او پیمانی جاودان بست و تا لحظه آخر زندگی بر عهد و پیمانش استوار ماند. پیامبر نیز با درک چنین فضیلتی از حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) بود که همواره تاکید می‌کرد «این مثل خدیجة » از جمله زمانی که هاله، خواهر حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) برای زیارت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه آمد، پیامبر با دیدن او به یاد حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) افتاد و از شدت تاثر به خود لرزید. بعد از رفتن او، عایشه پرسید: چه قدر از پیر زن قریش که سال خوردگی صورتش را چروکین و سرخ کرده بود یاد می‌کنی با آن که امروز روزگار او را نابود کرده و خداوند همسری بهتر به شما بخشیده است!؟ پیامبر فرمودند: «هرگز، به خدا سوگند! بهتر از خدیجه هیچ‌گاه نصیبم نشد، او هنگامی به من ایمان آورد که مردم مرا تکذیب می‌کردند.» (شوشتری، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص ۴۳۲)

۳- سبقت در ایمان

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در روزگاری به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ایمان آورد که بسیاری از صحابه، ایشان را تکذیب می‌کردند و نسبت ساحر، جادوگر و مجنون به ایشان می‌دادند. در این شرایط ایمان حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) آن قدر ارزشمند بود که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رو بر می‏گردانیدند، او به من رو ‏کرد و چون همه از من می‏گریختند، خدیجه به من محبت و مهربانی کرد چون همه دعوت مرا تکذیب می‏کردند، خدیجه به من ایمان ‏آورد و مرا تصدیق می‏نمود.» (ابن طاووس،۱۳۷۴ش، ص۴۴۳)

عبدالله بن مسعود نمونه‌ای از مشاهدات خود پیرامون ایمان حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) را آن زمان که هیچ کسی به پیامبر ایمان نیاورده بود، این‌گونه بیان می‌کند: «نخستین چیزی که از اسلام دانستم این بود که با عموهایم و تعدادی از اعضای قبیله، وارد مکه شدیم. چون می‌خواستیم مقداری عطر بخریم ما را به عباس بن عبدالمطلب راهنمایی کردند. او بالای چاه زمزم، در کنار کعبه نشسته بود. زمانی که پیش او رفتیم، دیدیم مردی که دو لباس سفید پوشیده و گیسوان و ریش‌های پر و دندان های سفید و ... داشت و چهره اش هم‌چون ماه می‌درخشید، از باب صفا وارد مسجدالحرام شد. در طرف راست وی یک نوجوان و پشت سرش بانویی پوشیده را دیدیم. آن‌ها کنار حجرالأسود رفتند. ابتدا آن مرد به حجرالأسود دست کشید، سپس آن نوجوان و بعد آن بانو. آن‌گاه هر سه به طواف کعبه مشغول شدند. وقتی هفت بار کعبه را طواف کردند، کنار حجراسماعیل آمدند و نماز جماعت خواندند. آن مرد هنگام تکبیر دست‌هایش را تا کنار گوشش‌هایش بالا ی‌آورد تا به قنوت نماز رسیدند. قنوت را طولانی کردند تا آن که نماز تمام شد. من که چنین چیزی ندیده بودم، از ابن عباس پرسیدم: آیا دین جدیدی به مکه آمده است؟ من چنین دینی را در مکه ندیده‌ام؟ گفت: این مرد برادرزاده من، محمدبن عبدالله است و آن نوجوان برادرزاده دیگرم علی‌بن ابی طالب و آن خانم هم همسرمحمد؛ خدیجه دختر خویلد است. به خدا قسم غیر از این سه نفر کسی در روی زمین به این دین اعتقاد ندارد.» (مفید،۱۳۸۰ش، ص۳۱ و ابن ابی‌الحدید، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۲۲۵)

همچنین مجلسی نقل می‌کند: روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ، حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) را نزد خود فراخواند و فرمود: این جبرئیل است و می‌گویند: «برای اسلام شروطی است؛ اول؛ اقرار به یگانگی خدا، دوم؛ اقرار به رسالت پیامبر، سوم؛ اقرار به معاد و عمل به اصول و مهمات شرع، چهارم؛ پیروی از روش وصی من و برائت از دشمن او.» حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) نیز به آن‌ها اقرار کرده و از سبقت گیرندگان به اسلام بود. (مجلسی،۱۳۹۷ق، ج۶۵، ص۵۲۹) و با سبقت‌گرفتن در پذیرش نبوت همسرش، مصداق آیات «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»[۱۸] (قمی، ۱۳۶۳ش، ج‏۲، ص۴۱۲) و «وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ»[۱۹] می‌باشد. (حسکانی،۱۳۸۰ش، ص۲۳۶)

۴- مُبلغ دین

زنان به‌عنوان مربی و مدبر در خانواده مؤثرترین عضو جامعه محسوب می‌شوند و درواقع زنان بر جامعه حاکمند؛ حتی اگر زن‌ها به کنج خانه‌ها رانده شوند و هیچ‌گونه امکان حضور در صحنه‌های اجتماعی را نداشته باشند باز هم مؤثرترین عنصر خانواده به شمار می‌آیند که به نوبه‌ی خود تأثیر مستقیم بر جامعه خواهند داشت، پس چه بهتر که این سرمایه‌ی ذی‌قیمت به خوبی حفظ شود و در جهت رشد و تعالی آنان، همه‌ی افراد جامعه احساس مسؤولیت کنند یکی از محققین اسلامی می‌گوید: " دین از آن جهت که بشر را با دید جمعی می‌نگرد، برای انسان یک هویت جمعی قائل است و یک سلسله وظایفی را به‌عنوان مسائل اجتماعی مطرح می‌کند. مسلمانان را به انجام آن وظایف فرا می‌خواند و تنها کسی‌که اهل قیام و اقدام باشد، مسأله‌ی هویت اجتماعی بشر را به خوبی درک می‌نماید." سپس می‌گوید: " وقتی به آمار و ارقام پیشگامان دین مراجعه می‌کنید همان‌گونه که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در صف مقدم حضور دارند، زنانی چون حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها)، و سمیه آل‌یاسر در صف مقدم، حضور دارند. حضور در صحنه‌ی سیاست و اجتماع چنین زنانی تنها در اثر بلوغ فکری و فرهنگی آنان است که حقانیت دین را تشخیص داده‌اند. مبارزات قولی و عملی زنان از صدر اسلام در حالت سرّاء و ضرّاء به یاد مانده است. (جوادی آملی،۱۳۷۸، ص۷۳)

در این دوران حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) به سبقت گرفتن در اسلام اکتفا نکرده و درجهت تبلیغ و ترویج دین در میان مردم تلاش‌های بسیار فراوانی داشت. ایشان با تبلیغات زبانی و عملی در نشر و شکوفایی دین، همسو با همسر خود شد و از بذل مال و جان و آسایش خود دریغ نکرد. ایشان همواره به معرفی و بازگو کردن کمالات روحی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می‏پرداخت و با عبارات کوتاه مقام بلند رسالت را به دیگران گوشزد می‌نمود؛ مانند روزی که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) برای زن نابینایی که نزد حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) حضور داشت، دعا کرد؛ که برای تو دو چشم سالم باشد، و زن بینا شد. حضرت‌خدیجه (علیهاسلام) عرض کرد: این دعا مبارک است، و پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز فرمودند: «و ما ارسلناک الا رحمة». [۲۰] (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۱۷)

پشتیبان معنوی

در راه پـر فـراز و نشیب رسالت، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) همواره تسلی‏بخش و پشتیبان پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. از جمله:

۱- انیس وغم‌ زدای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)

وقتی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مبعوث شد، نگران برخورد مردم و عدم پذیرش از جانب آن‌ها بود. حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) همواره او را دلداری ‏می‌داد و با نگاهی احترام‏آمیز می‏گفت: «شاد باش و پایدار، به خدایی که جان خدیجه در دست او است، من امیدوارم که تو پیغمبر این امت باشی،[۲۱] (ابن کثیر، بی تا، ج۳، ص۱۲) خداوند متعال تو را خوار نخواهد کرد تو با خویشان نیکی می‏کنی، راست می‏گویی، رنج می‏بری، از مهمان نوازی می‏کنی، و از زحمت در راه حق باک نداری.» (ابن هشام، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۳۸) و این گونه با برطرف کردن غم و اندوه و تبدیل آن به نشاط، مقوم قلب مبارک رسول الله بود. تا جایی که رسول خدا فرمود: «سپاس خدا را که اطعام کرد و لباس پوشاند و خدیجه را همسرم قرار داد و من عاشق او بودم. [۲۲] (حاکم نیسابوری، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۲۰۱) پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در مورد همسر گرامی‌ خویش می‌فرمایند: خدیجه زنی بود که چون همه از من روی گردانیدند، او به من روی‌کرد و چون همه از من ‌گریختند، به من محبت و مهربانی کرد و چون همه دعوت مرا تکذیب کردند، به من ایمان ‌آورد و مرا تصدیق می‌کرد. در مشکلات زندگی مرا یاری می‌داد. (مجلسی،۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۱۳۱)

۲- آرامش‌بخشی به جهت تحریم اقتصادی و برخورد مشرکان

خدیجه همسری مهربان و دل‌سوز برای پیامبر و در همه روی دادها با وی همراه و هم‌قدم بود. هنگامی که آن حضرت برای عبادت به کوه حرا راهی می‌شد تا به راز و نیاز با خداوند بپردازد، حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) هرگز با رفتنش مخالفت نمی‌کرد و پیوسته یاور وپشتیبان او بود. حتی هنگامی که آن حضرت در غار حرا به سر می‌برد، بدون آن‌که با مخالفت حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) روبه‌رو شود با برداشتن توشه غذای خود، به غار بازمی‌گشت. (بلاذری، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۱۷) هنگامی که خداوند حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) را در غار حرا به رسالت برگزید، حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) نخستین نفر از زنان بود که به وی ایمان آورد وحتی پذیرفت که همه دارایی خود را در راه پیشبرد اسلام به رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بدهد.

هنگامی که مشرکان مکه هم‌پیمان شدند تا بر بنی‌هاشم؛ یعنی حامیان و مدافعان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فشار آورند و بر این شدند تا بنی‌هاشم را در شعب ابی‌طالب محصور کنند، «ابوجهل» از رساندن خوراک و آذوقه به شِعب جلوگیری می‌کرد. حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، «زمعة بن اسود» را نزد ابوجهل فرستاد تا با او سخن بگوید و او را از این کار باز دارد، اما ابوجهل به سخنان او اعتنا نمی‌کرد تا اینکه «حکیم بن‌حزام» یک بارِ شتر از آرد برای حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) به شِعب فرستاد. (بلاذری، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۷۲) بر پایه گزارشی؛ ابوجهل، حکیم بن‌حزام را با غلامش دید که چندی گندم همراه خود دارد و به شعب می‌برد. ابوجهل گفت: «آیا برای بنی‌هاشم آذوقه می‌بری؟ به خدا سوگند نمی‌گذارم از اینجا بروی تا اینکه رسوایت کنم». «ابوالبختری» (برادر ابوجهل) گفت: «این آذوقه از مال خدیجه است و حکیم اکنون می‌خواهد آن را نزد خدیجه ببرد. آیا از رساندن مال به صاحبش جلوگیری می‌کنی؟ راه را باز کن! » اما ابوجهل همچنان سرسختی نشان می‌داد تا اینکه برادرش با او درگیر شد. (ابن هشام، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۳۷۹ ؛ طبری، بی تا، ج۲، ص۳۳۷)

حضرت‌ خدیجه (سلام‌الله علیها) به ویژه در دوران محصورشدن بنی‌هاشم در شعب ابی‌طالب (سه سال)، اموالش را انفاق کرد (ابی یعقوب، ۱۳۵۸ق، ج۲، ص۳۱) و در همه مشکلات و رنج‌ها با پیامبر همراهی می‌کرد. همین همراهی حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها)، مایه آرامش پیامبر در برابر آزارهای مشرکان بود. (بحرانی، بی تا، ج۱، صص۱۴۸و۸۳ ؛ حکیمی، ۱۳۸۰ش، ج‏۵، ص۳۷۹)

رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) درباره حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) فرمودند: خداوند بهتر از او (خدیجه) را به من نداد و او نخستین مؤمن به من بود هنگامی که مردم مرا کافر می‌خواندند، او تصدیقم می‌کرد؛ هنگامی که مردم مرا تکذیب می‌کردند، با اموالش از من حمایت می‌نمود؛ هنگامی که دیگران مرا تحریم می‌کردند. (نمری‌اندلسی،۱۴۱۲ق، ج۴،ص ۳۸۴) ثروت این بانوی بهشتی حتی بعد از رحلت او نیز یاری‌رسان اسلام بود و آخرین بخش از دارایی حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) توسط علی‌ابن ابی‎‏طالب صرف سفر هجرت به مدینه گشت. (پژوهشگران قم، بی تا، ص۸) این همسر باوفای حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از ۲۵سال زندگی در کنار آن حضرت در دهمین سال بعثت در ۶۵ سالگی و در دهم ماه مبارک رمضان چشم از جهان فروبست و قلب رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و مسلمانان را داغدار کرد. پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) پیکر پاک او را در حجون با دست‌های مبارک خود به قبر گذاشت و از شدت حزن و اندوه سال وفات او را که با فاصله اندکی از رحلت ابوطالب (علیه السلام) رخ داده بود، عام الحزن (سال اندوه) نامید و فرمود: «به سوی خوبی و پاکی بشتاب! تو بهترین و برترین زنان عالمینی.» (اخطب خوارزم و سماوی، ج۱، ۱۳۸۱ش، ص۲۸)

نتیجه‏ گیری

با بررسی برخی از ابعاد وجودی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) می‌توان گفت که ایشان از سطح بالایی از بصیرت و درایت برخوردار بودند. همین امر باعث شد تا خود را از برخی زنان و حتی مردان هم‏عصر خود جدا کرده و به دنبال درک حقیقت باشند. ظهور آخرین رسول خدا که طبق آموزه‏های مسیحیت و یهودیان از منتظران آن بوده؛ به همین جهت پاک می‌زیست؛ تا شاید لایق دیدار موعود باشد، و وقتی نمود حق را در محمد امین (صلی الله علیه وآله و سلم) یافت همه‌ جانبه به خدمت او شتافت.

۱- حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) در سخت‏ترین شرایط پشتیبان پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)بود، در اثر فداکاری او پیغمبر توفیق حاصل کرد؛ چرا که وی وزنه زندگی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. به احترام حضرت‌خدیجه (علیهاسلام) بسیاری به پیامبر احترام می‏گذاشتند، یا متعرض او نمی‏شدند. حضور وی در کنار نبی خدا به زنان آن عصر نوید روزگاری بهتر و به رسمیت شناختن حقوق زنان را می‏داد و نقش مؤثری در گرایش بانوان به اسلام ایفانمود.

۲- همچنین حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) با بخشش اموال خود، باعث حفظ یاران اسلام در مقابل دشمنان و زمینه ساز شکوفایی اسلام بود، با قرار دادن خانه خود به عنوان دارالانذار، از وصی و جانشین پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) حمایت کرد. بنابراین می‏توان گفت: خدیجه کبری (سلام الله علیها) در اصلاح عقیدتی، اخلاقی و در ایجاد قسط و عدل در جامعه، همراه و یاور رسول خدا بودند.

۳- حمایت عمیق و همه جانبه ریشه در اعماق شخصیتی والای خدیجه کبری (سلام الله علیها) داشت. او در خانواده‌ای شریف و با شرایط مطلوبی رشد کرده بود؛ خانواده‌ای که حق‏پذیر و حق‏جو بودند، دغدغه حمایت از مظلومان را داشتند. حضرت‌خدیجه (علیهاسلام) مانند خاندان خود از آیین توحیدی ابراهیم (علیه‌السلام) تبعیت می‌کرد و از آموزه‏های ادیان الهی مطلع بود و در تجارت مهارت داشت، و در نهایت دست به معامله‌ای پرسود زد. از همه چیز خود گذشت تا با همراهی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) لایق سلام خداوند متعال باشد.

۴- ازمطالب گذشته به دست‌آمد آن‌چه حضرت‌خدیجه را خدیجه کرد، تنها برخورداری از اموال و تن ندادن به فرهنگ جاهلی نبود، بلکه بهره جستن از آن‌ها در مسیر حق بود؛ آن‌چنان که خداوند اموال حضرت‌خدیجه (علیهاسلام) را به خود نسبت داده و به پیامبرش فرمود: «ما تو را فقیر یافتیم و بی‏نیاز کردیم.» او از اموال و موقعیت اجتماعی خود گذشت تا همه‌جانبه از همسرش به عنوان آخرین پیام آور وحی حمایت نماید و با اطاعت همه جانبه از رسول خدا، گوهر وجودی خود را آن‌چنان درخشان کرد که از برترین زنان بهشتی نام گرفت و الگوی فرازمانی و فرامکانی برای تمام حق‌پذیران عالم شد؛ چرا که به اعتراف تمام فِرَق اسلامی، یک رکن پیشرفت اسلام بر دوش حضرت‌خدیجه‌کبری (علیهاسلام) بود.

۵- او تمامی ثروتش را خالصانه برای گسترش و توسعۀ اسلام در اختیار پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) قرار داد. ثروت او قبل و بعد از جریان محاصرۀ اقتصادی و اجتماعی بسیار گره‌گشا بود، او با مال و جان و زبان خود به حمایت از پیامبراسلام و مسلمانان برخاسته بود. در جریان سه سال محاصره اقتصادی وحشت بار در شعب ابی‌طالب، حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) از روی صفا و سخاوت تمام دارایی خود را نثار پیامبر و مسلمانان کرد و آن‌ها را از گرسنگی نجات داد، تا این‌که خداوند راه گشایشی در کار آن‌ها پیش آورد.

۶- جهاد مالی حضرت‌خدیجه(سلام الله علیها) و انفاق و بخشش او در ده سال اوّل بعثت نقش حیاتی وچشم‌گیری در رشد وگسترش‌اسلام و فزونی یافتن تعداد مسلمانان و هجرت مسلمانان و ابطال نقشه‌های سران کفر داشت و این نقش آفرینی حضرت‌خدیجه (سلام الله علیها) بود که وی را در نزد رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) بسیار عزیز می‌داشت و تا آن‌جا که آن حضرت او را به عنوان یکی از چهار زن بزرگ، که جایگاهشان در بهشت برین است، معرفی کرد. بعد از رحلت جانسوز این بانوی اُسوه، رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از شدت حزن و اندوه سال وفات او را، عام‌الحزن (سال اندوه) نامید. حضرت‌خدیجه(سلام الله علیها) با این صفات شایسته، الگویی ماندگار برای همیشه در طول تاریخ شد.

منابع و مآخذ

منابع فارسی

* قرآن کریم، ترجمه: مهدی محیی‌الدین الهی قمشه‌ای، (۱۳۶۵)، تهران: انتشارات علمیه‌اسلامیه.

  1. ابن بابویه، محمد بن علی،‏(۱۳۷۷)، الخصال، ج۱، مترجم: محمد باقر، کمره ای، چاپ: اول، تهران‏: کتابچی، و ترجمه: احمد، فهری زنجانی، (بی‌تا)، چاپ اول، تهران‏: علمیه اسلامیه‏.
  2. ابن طاووس، علی بن موسی‏،(۱۳۷۴)، الطرائف، مترجم: داوود، الهامی، چاپ دوم‏، قم‏: نوید اسلام.
  3. اربلی، علی بن عیسی،‏(۱۳۸۲)، کشف الغمة، ج۲، مترجم: علی بن حسین، زواره‏ای،‏ چاپ سوم‏، تهران‏: انتشارات إسلامیة.
  4. پژوهشگران حوزه علمیه قم، مجله حوزه،(بی‌تا)، زندگینامه حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه اصفهان.
  5. تهرانی، حسین،(۱۳۹۳)، خصائص ام المومنین خدیجه الکبری سلام الله علیها، چاپ سوم، قم: طوبای محبت.
  6. جوادی آملی، عبدالله،(۱۳۷۸)، زن در آینه جلال وجمال، چاپ پنجم، قم: انتشارات دارالهدی.
  7. جیمز، ویلیام،(۱۳۸۷)، دین و روان، ترجمه: مهدی، قائنی، قم: انتشارات دارالفکر.
  8. حسکانی، عبیدالله بن عبدالله‏،(۱۳۸۰)، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مترجم: احمد، روحانی، چاپ اول، ‏قم‏: دار الهدی.
  9. حکیمی، محمدرضاوحکیمی، محمدوحکیمی، علی‏،(۱۳۸۰)، الحیاة، ج۵، مترجم: احمد، آرام، چاپ اول، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی‏.
  10. دهخدا، علی اکبر، وهمکاران،(۱۳۷۳)، لغت‌نامه دهخدا، چاپ اول از دوره جدید، تهران: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
  11. دیلمی، حسن بن محمد،(۱۳۷۷)، إرشاد القلوب، ج۲، مترجم: سید عبدالحسین، رضائی، چاپ سوم‏، تهران‏: اسلامیه.
  12. سبحانی،جعفر،(۱۳۸۵)، فروغ ابدیت(تجزیه و تحلیل کاملی از زندگی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم)، ج۱، بی چا، قم: بوستان کتاب.
  13. صدر، سید محمدباقر،(۱۳۶۲)، جهان‌بینی در فلسفه ما، چاپ اول، تهران: انتشارات‌بدر.
  14. طباطیایی، سید محمدحسین،(۱۳۶۷)، تفسیر المیزان، ج۱۶، مترجم: سیدمحمدباقر موسوی همدانی، چاپ هفتم، تهران: رجاء.
  15. عسکری، سیدمرتضی،(۱۳۸۷)، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۱، مترجم: عطامحمد سردارنیا، چاپ اول، تهران: انتشارات منیر.
  16. عمید، حسن،(۱۳۴۲)، فرهنگ فارسی عمید، چاپ اول، تهران: انتشارات امیرکبیر.
  17. کاپلستون، فردریک،(۱۹۴۶م)، تاریخ فلسفه، ج۱ (یونان و روم)، ترجمه: سیّد جلال الدین، مجتبوی، تهران: انتشارات سروش.
  18. کرمی فریدنی، علی،(۱۳۸۳)، فروغ آسمان حجاز خدیجه علیهاالسلام، چاپ دوم، قم: نسیم انتظار.
  19. کلینی، محمد بن یعقوب،(۱۳۸۲ق)،‏ الروضة من الکافی یا گلستان آل محمّد، ج۲، مترجم: محمدباقر، کمره ای، چاپ اول،‏ تهران‏: کتابفروشی اسلامیه.
  20. ــــــــــــــــــ ،‏(۱۳۷۵)، أصول الکافی، ج۲، مترجم: محمدباقر، کمره ای، چاپ سوم‏، قم‏: اسوه.
  21. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی‏،(۱۳۹۷ق)، شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام ( ترجمه جلد ۶۵ بحارالأنوار)، مترجم: علی، تهرانی، چاپ اول‏، تهران‏: کتابخانه مسجد حضرت ولی‌عصر.
  22. ـــــــــــــــــــ ‏،(۱۴۰۳ق)، زندگانی‌حضرت‌زهراعلیهاالسلام( ترجمه جلد۴۳ بحارالأنوار)، مترجم: محمدجواد، نجفی، چاپ اول، تهران‏: اسلامیه.
  23. محلاتی، ذبیح‌الله،(۱۳۸۵)، ریاحین الشّریعه فی أحوال النساء الشیعه، تهران: دارالکتب الإسلامیه.
  24. معین، محمد،(۱۳۸۶)، فرهنگ معین، چاپ سوم، تهران: زرین.
  25. مفید، محمد بن محمد،(۱۳۸۰)، الإرشاد للمفید، مترجم: محمدباقر، ساعدی خراسانی، چاپ اول‏، تهران‏: اسلامیه.
  26. مکارم‌شیرازی، ناصر،(۱۳۵۳)، تفسیر نمونه، ج۱۷، تهران: دارالکتب الاسلامیه.

منابع عربی

  1. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن‌هبه‌الله،(۱۴۰۴ق)، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۳، قم: کتابخانه آیت‌الله مرعشی‌نجفی.
  2. ابن المغازلی الواسطی،(۱۴۲۷ق)، مناقب أهل البیت(علیهم السلام)، ج۱، چاپ اول، قم: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الإسلامیة- المعاونیة الثقافیة، مرکز التحقیقات و الدراسات العلمیة.
  3. ابن عبدالبرنمری اندلسی، یوسف بن عبدالله،(۱۴۱۲ق)، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، محقق: علی‌محمد، بجاوی، چاپ اول، بیروت: دارالجیل.
  4. ابن عربی، محیی‌الدین،(۱۳۶۶)، فصول الحکم، تصحیح: ابوالعلا عفیفی، تهران: انتشارات الزهرا.
  5. ابن کثیردمشقی، اسماعیل،(بی‌تا)، البدایة والنهایة، ج۳و۲، بی چا، ادار إحیاء التراث العربی.
  6. أبو نصر البخاری الکلاباذی، أحمد بن محمد بن الحسین بن الحسن،(۱۴۰۷ق)، الهدایة والإرشاد فی معرفة أهل الثقة والسداد (رجال صحیح بخاری)، ج۲،المحقق: عبد الله اللیثی، الطبعة الأولی، بیروت: دارالمعرفة.
  7. ابی یعقوب، احمد،(۱۳۵۸ق)، تاریخ یعقوبی، ج۲، تحقیق: عبدالامیر مهنا، بی چا، بیروت: دارصادر.
  8. اخطب‌خوارزم، موفق بن احمد، سماوی، محمد،(۱۴۲۳ق)، مقتل الحسین علیه السلام، ج۱، چاپ دوم، قم: انوار الهدی.
  9. الاربلی، أبی الحسن علی بن عیسی بن أبی الفتح،(۱۴۰۱ق)، کشف الغمة فی معرفة الأئمه علیهم السّلام، ج۲، بی چا، بیروت: الائمة دار الاضواء، بی تا؛ الطبعه الأولی، بیروت: دار الکتاب الإسلامی.
  10. الأمین الحسینی العاملی الشقرائی، السید محسن بن عبد الکریم،(۱۴۰۳ق)، أعیان الشیعه، ج۱، إعداد: السیدحسن، الأمین، الطبعه الخامسه، بیروت: دارالتعارف.
  11. بحرانی، سید هاشم،(بی‌تا)، حلیة الأبرارفی أحوال محمدوآله الأطهار(علیهم السلام)،ج۱،بی‌چا، قم: مؤسسة المعارف الإسلامیه.
  12. بخاری، محمدبن اسماعیل،(۱۴۰۳ق)، الجامع الصحیح، ج۲، بی چا، بیروت: دارالکتاب العربی.
  13. بکری، أحمد بن عبد الله،(۱۴۱۵ق)، الأنوار و مفتاح السرور و الأفکار فی مولد النبی المختار، ج۱، چاپ اول، قم: نشر شریف الرضی.
  14. بلاذری، احمدبن یحیی،(۱۹۵۹م)، أنساب الأشراف، ج۱، تحقیق: محمد حمیدالله، مصر: دار المعارف.
  15. التمیمی الآمدی، عبد الواحد بن محمد،(۱۴۱۰ق)، غرر الحکم و درر الکلم‌، ج۱، محقق: سیدمهدی، رجائی، چاپ دوم‌، قم‌: دار الکتاب الإسلامی.
  16. الحائری، محمد مهدی،(۱۳۸۵ق)، شجرة طوبی،ج۲،الطبعة الخامسة، النجف:المکتبة الحیدریه.
  17. الحلبی الشافعی، أبو الفرج،(بی‌تا)، السیرة الحلبیة، ج۱، بی چا، بیروت: دار الکتب العلمیه.
  18. حمیری، عبدالله بن جعفر،(۱۳۷۵ق)، قرب الأسناد، ج۱، محقق: گروه پژوهش در مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)‌، چاپ اول، قم: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام‌).
  19. الرازی، قطب‌الدین،(بی‌تا)، شرح مطالع االنوار فی المنطق، چاپ اول، قم: انتشارات کتبی نجفی.
  20. الرازی الدولابی، أبی بشر محمّد بن أحمد،(بی‌تا)،الذریّة الطاهرة، ج۱، المحقق: السید محمدجواد، الحسینی الجلالی، بی چا، قم: مؤسسة النشر الإسلامی.
  21. زرقانی مصری مالکی، ابو عبد الله محمدبن عبد الباقی بن یوسف،(۱۴۱۷ق)، شرح المواهب اللّدنیّه بالمنح المحمدیّه صَلی الُله عَلَیهِ وَآله وَسَلَّم، ج۱، تحقیق: محمدعبدالعزیز، خالدی، الطبعه الأولی، بیروت: دار الکتب العلمیه.
  22. شوشتری، محمدتقی،(۴۱۵ق)، قاموس الرجال، ج۱۰، چاپ اول، قم: انتشارات اسلامی جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم‏.
  23. طبرسی، فضل بن حسن‏،(۱۳۷۲)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏، ج۱۰و۸ ، چاپ سوم‏، تهران‏: انتشارات ناصرخسرو.
  24. الطبری، ابن جریر،(بی‌تا)، تاریخ الامم الملوک، ج۲، بی چا، بیروت: الناشر دارالتراث.
  25. عبدالملک، ابن هشام،(۱۳۷۵ق)، السیرة النبویة معروف به سیره ابن‌هشام، ج۱، تصحیح: مصطفی السقا، ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: دارالوفاق.
  26. العسقلانی، أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد ابن حجر،(۱۴۱۵ق)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج۸، تحقیق: عادل، عبدالموجود، علی‌محمد، أحمد معوض، الطبعه الأولی، بیروت: دار الکتب العلمیه.
  27. فراهیدی، خلیل بن احمد،(۱۴۰۹ق)، العین، ج۱، تحقیق: مهدی، مخزومی، ابراهیم، سامرائی، قم: مؤسسه دارالهجره.
  28. قمی، علی بن ابراهیم‏،(۱۳۶۳)، تفسیر القمی، ج۲، چاپ سوم‏، قم‏: دار الکتاب.
  29. قمی مشهدی، محمدرضا،(۱۴۲۳ق)،تفسیر کنزالدقائق وبحرالغرائب، ج۱۴، بی‌چا، قم: دارالغدیر.
  30. قمی، عباس،(۱۳۴۴ق)، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار مع تطبیق النصوص الواردة فیها علی بحار الأنوار، ج۲، بی چا، قم: اسوه.
  31. کاتب واقدی، محمدبن سعد،(۱۹۶۸م)، الطبقات الکبری، ج۸، محقق:إحسان‌عباس،الطبعة الأولی، بیروت: دار صادر.
  32. مجلسی، محمدباقر‏،(۱۴۰۴ق)، بحارالأنوار، ج۱۸و۱۶، مصحح: محمدباقر محمودی, عبدالزهراء علوی، چاپ اول، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
  33. مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری(بی‌تا)، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله صلی الله علیه وسلم، ج۴، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، بی چا، بیروت: دارإحیاء التراث العربی.
  34. نمازی شاهرودی، علی،(۱۴۱۹ق)،مستدرک سفینه‌البحار،ج۵، بی‌چا، قم: مؤسسه النشر الاسلامی.
  35. النیسابوری المعروف بابن البیع، أبو عبد الله الحاکم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نُعیم بن الحکم الضبی الطهمانی(۱۴۱۱ق)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، الطبعة: الأولی، بیروت: دار الکتب العلمیه.
  36. یزدی، مولی‌عبدالله،(۱۴۱۲ق)،الحاشیه علی تهذیب‌المنطق، چاپ دوم، قم: موسسة النشرالسالمی.

پی نوشت ها:

[۱]. کارشناسی ارشد تفسیر و علوم قرآن (سطح سه مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام)

[۲]. « النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ.... »

[۳]. این جنگ را از آن رو فجار می‌گویند که در ماه‏های حرام رخ می‏داد.

[۴]. حلف الفضول هذا قبل البعث ، و کان أکرم حلف و أشرفه؛ تداعت قبـائل من قریش إلی حلف، فاجتمعوا له فی دار عبد اللَّه بن جدعان ابن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مرّة بن کعب بن لؤیّ، لشرفه و سنّه، فکان حلفهم عنده: بنو هاشم، و بنو المطلب، و أسد بن عبد العزّی، و زهرة ابن کلاب، و تیم بن مرّة. فتعاقدوا و تعاهدوا علی أن لا یجدوا بمکة مظلوما و ... النهی عما کانت تفعله الجاهلیة من المحالفة علی الفتن، و القتال بین القبائل و الغارات.

[۵]. «... وَ کانَتْ مِـنْ أحْسَنِ النِّساءِ جَمالًا، وَ اَکْمَلهُنَّ عَقْلًا، و اَتَمّهُنَّ رَأیـاً، وَ أکْثَرَهُنَّ عِفَّهً وَ دِیناً وَحَیاءً وَ مُرُوَّهً وَ مالا؛ً خدیجه در زیبایی زیبـاترین زن و از نظر خرد و اندیشه، خردمند‏ترین و اندیشمندترین آنان بود. او در پاک‏روشی و پاک‏منشی، دین باوری و خداجویی، وقار و حیاء و عترت و آزادگی آراسته‏ترین‏ها بود و در ‏ثروت و امکانات، ثروتمند ترین آنان به شمار می‌رفت». (محلاتی،ج۲، ۱۳۸۵ش،ص۲۰۴؛ حائری، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۳۲)

[۶]. َانَتْ من اَحسَن نسَاء جَمَالاً وَ اَکمَلُهُنَّ عَقلاً وَ اَتَمَّهُنَّ رَأیاً؛

[۷]. این تعبیر همانند آن است که ما می‏گوییم یک تار موی تو را به همه‏ی عالم نمی‏دهم.

[۸]ـ علی هذه المرأة الجلیلة النبیلة الاصیلة العقیلة الکاملة العاقلة الباذلة العالمة الفاضلة العابدة... .

[۹]. کانت خدیجة یومئذ أوسط نساء قریش نسبا وأعظمهن شرفا وأکثرهن مالا.

[۱۰]. قـالت خدیجة إنما تهنینی بسلامتـک یـا سیدی و یـا قرة عینی و الله أنت حبیبی و أعز عندی من المـال و الأهل و الأقـارب و أحب إلی من ذلک.

[۱۱]. کنت حضرت وفـاة خدیجة فبکت خدیجة عنـد وفاتها فقلت لـها أتبکین وأنت سیدة نساء العالمین وأنت زوجة النبی ص ومبشرة علی لسانه بالجنة. فقالت: ما لهذا بکیت ولکن المرأة لیلة زفافها لا بد لها من امرأة تفضی إلیها بسرها وتستعین بها علی حوائجها وفاطمة حدیثة عهد بصبا وأخاف أن لا یکون لها من یتولی امرها حینئذ قالت أسماء بنت عمیس فقلت لها یا سیدتی لک عهد الله علی ان بقیت إلی ذلک الوقت ان أقوم مقامک فی ذلک الأمر.

[۱۲]. قـال: صوّر اللّه علیّا (علیه السّلام) فی ظـهر أبی طالب علی صوره محمّد (صلّی اللّه علیه وآله وسلم)، فـکان علیّ بن أبی طالب أشبه النّاس برسول اللّه، و کان الحسین بن علیّ أشبه الناس بفاطمه (علیها السّلام) و کنت أشبه النّاس بخدیجه الکبری.

[۱۳]. رسول خدا بر زمین چهار خط کشید و فرمود: می‌دانید این چیست؟ گفتند خدا و رسولش داناترند، فرمودند: بهترین زنان بهشت چهارند، خدیجه‏ دختر خویلد؛ فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم زن فرعون.

[۱۴]. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ هَذِهِ خَدِیجَةُ قَدْ أَتَتْکَ مَعَهَا إِنَاءٌ فِیهِ إِدَامٌ أَوْ طَعَامٌ أَوْ شَرَابٌ، فَإِذَا هِیَ أَتَتْکَ، فَاقْرَأْ عَلَیْهَا السَّلَامَ مِنْ رَبِّهَا عَزَّ وَجَلَّ، وَمِنِّی، وَبَشِّرْهَا بِبَیْتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ، لَا صَخَبَ فِیهِ وَلَا نَصَبَ.

[۱۵]. فبـکی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آلـه و دعـا لهـا، ثمّ قـال لها: «أقدمی خیر مقدم یـا خدیجة! أنت خیر امّهـات المؤمنین و أفضلهن، و سیّدة نساء العالمین.»

[۱۶]. «وَ وَجَدَکَ عائِلًا» أی فقیرا لا مال لک‏ «فَأَغْنی‏» أی فأغناک بمال خدیجة.

[۱۷]. «هذه صدّیقة أمّتی».

[۱۸]. واقعه(۵۶)، آیه ۱۰و۱۱.یَقولُ اللَّهُ: «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» رَسُولُ اللَّهِ ص وَ خَدِیجَةُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ ذُرِّیَّاتُهُمْ تَلْحَقُ بِهِم‏. (تفسیر القمی، ج‏۲، ص۴۱۲)

[۱۹]. و زندگانی مانند علی علیه السّلام، حمزه، جعفر، حسن، حسین، فاطمه، خدیجه‏ علیهم السّلام، با زندگانی کفار مکه‏ (الْأَمْواتُ) برابر نیست.

[۲۰]. وَ کَانَ عِنْدَ خَدِیجَةَ امْرَأَةٌ عَمْیَاءُ فَقَالَ ص لِتَکُونَنَّ عَیْنَاکِ صَحِیحَتَیْنِ فَصَحَّتَا فَقَالَتْ خَدِیجَةُ هَذَا دُعَاءٌ مُبَارَکٌ فَقَالَ‏ وَ ما أَرْسَلْناکَ‏ إِلَّا رَحْمَة.

[۲۱]. ـ فَقَالَتْ: أَبْشِرْ یَا بن عمّ واثبت، فو الّذی نَفْسُ خَدِیجَةَ بِیَدِهِ إنِّی لَأَرْجُو أَنْ تَکُونَ نَبِیَّ هَذِهِ الْأُمَّةِ.

[۲۲]. »الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَطْعِمْنِی الْخَمِیرَ، وَأَلْبَسَنِی الْحَرِیرَ، وَزَوَّجَنِی خَدِیجَةَ، وَکُنْتُ لَهَا عَاشِقًا«.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha