محمدصادق خرسند در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، با اشاره به این که پروژه سوری سازی، آخرین پلان از سناریوی تجزیه ایران است که توسط دشمنان ایران قوی و مستقل در جریان است، اظهار داشت: دشمن به خوبی می داند گزینه نظامی دیگر اعتباری ندارد و تحریم هم به تدریج در حال رنگ باختن است، از این رو با تمام قوا و با کنار گذاشتن تمام تعارفات دیپلماتیک به میدان آمده است.
وی افزود: این مطلب تا اینجا برای همه آشکار شده اما غصه این قصه جایی است که ورزشکاران، سلبریتی ها و حتی برخی علمای مذهبی پر مدعا حتی وقتی می بینند پروژه تجزیه و جنگ مسلحانه در جریان است، نه تنها به یاری ایران نیامده، بلکه عملاً در زمین دشمن بازی می کنند، به نحوی که باید گفت این حجم از خیانت حتی در دوران مشروطه نیز مشاهده نمی شود و در تاریخ معاصر ایران بی سابقه است.
وی همچنین با طرح این پرسش که نقطه پایان مماشات بر این جنایت ها و کشتار کجاست، گفت: عدم برخورد با سلبریتی هایی که آتش بیار معرکه در فضای مجازی هستند، نشانه اقتدار و تحمل صدای مخالف نیست؛ چه بسا در کشور آمریکا که خود را مهد تمدن و آزادی می داند، با کوچکترین حرکات ضد امنیت ملی سلبریتی ها سخت ترین برخوردها صورت می گیرد که با یک جستجوی ساده می توان نمونه های آن را مشاهده کرد.
این پژوهشگر علوم انسانی خاطرنشان کرد: این مماشات به تدریج ممکن است این ذهنیت را در افکار عمومی ایجاد کند که نظام در جمع کردن آتش اغتشاش دچار ضعف شده و لذا این مسئله ممکن است منجر به تزریق ناامیدی و یأس در بین مردم شود.
وی با بیان این که مماشات با تجزیه طلبان و مسلحین آشوب طلب، جسارت آنان را افزایش خواهد داد، افزود: فرستادن نیروهای انتظامی با دستان خالی به مواجه با اغتشاشگرانی که دیگر غیر مسلح نیستند، به معنی نبرد باتوم و اسلحه است که پایان معلومی دارد، ضمن آن که از سوی دیگر، انتشار تصاویر خشن از کشتار پلیس و مردم در دنیا اگرچه مظلومیت و خویشتن داری نظام را نشان می دهد، اما به معنی ضعف و ناتوانی نظام نیز تلقی خواهد شد.
خرسند ادامه داد: نکته حائز اهمیت دیگر این که شکسته شدن ابهت پلیس در کشور معنایی جز افزایش ناامنی و غارت ندارد؛ به همین دلیل است که پلیس در همه کشورهای دنیا کمترین هتک حرمتی را تحمل نمی کند و قانون نیز راه را برای برخورد سخت با افرادی که حریم پلیس را می شکنند، باز گذاشته است.
وی گفت: بی توجهی به خواست عمومی در برخورد سخت با اغتشاش گران مسلح، نه تنها برای مردم به معنای مهربانی نظام نیست، بلکه آن را یکی دیگر از جلوه های ناکارآمدی تلقی خواهند کرد.
این پژوهشگر علوم سیاسی بیان داشت: افرادی مانند عباس عبدی، زیدآبادی، مهاجری، عبدالکریمی و... که سخنگوی دولت را به خفه شدن دعوت می کردند و سخنان او را باعث افزایش هزینه می دانستند، در مقابل مطالب ضد امنیت ملی روزنامه هم میهن کرباسچی، روزنامه اعتماد، سایت جماران و... چرا ساکت هستند!؟ چرا همانقدر که از حضور لباس شخصی ها در دانشگاه ها عصبانی می شوند، برای جنایت های شاهچراغ، ایذه و اصفهان یقه پاره نمی کنند؟ این افراد مردم را چه فرض کرده اند؟
وی افزود:در انتها باید گفت پایان مماشات باید هم برای مزدوران داخلی و هم اربابان آمریکایی و سعودی آنان باشد؛ ایجاد هزینه برای طرف مقابل باید در صحنه عمل باشد وگرنه پشت میکروفن رفتن و تهدید کردن، اگر نتیجه داشت تا حال خود را نشان داده بود.
وی در خاتمه گفت: جمهوری اسلامی بارها و بارها امنیت را خط قرمز خود اعلام کرده است. حال که دشمن از این خط عبور کرده، باید از خط قرمزهای او عبور کرد و با تحمیل هزینه های دردناک و غیرقابل تحمل، او را سر جایش نشاند، چه آن که در غیر این صورت دورنمایی جز افزایش ناامنی، آشوب و جنگ داخلی در انتظار ایران نخواهد بود.