به گزارش خبرگزاری حوزه، خانم عذرا امینی در نوشتاری به «تفاوت های عارف با مرتاض» پرداخته که متن آن بدین شرح است:
- سؤال
کرامات و تواناییهای روحی یک عارف با یک مرتاض چه تفاوتهایی دارد؟
مقدمه
انسان موجودی دوبعدی و متشکل از جسم و روح است. روح همهی انسانها قابلیت و ظرفیت این را دارد که از طریق ریاضت و ممارست، توانمندیهای متعددی را کسب کند و بر زمان، مکان و حتی بر جسم مسلط شود؛ البته رسیدن به این مرحله در میان افراد، متفاوت است و هر فردی با توجه به میزان سختی که به روح میدهد، به حد معینی از آن توانمندیها نائل میگردد.
متن پاسخ
عارف
«عارف در لغت به معنای دانا و شناسنده و در اصطلاح عرفانی، آنکه خدا او را به مرتبت شهود ذات و اسماء و صفات خود رسانیده باشد و این مقام به طریق حال و مکاشفه بر او ظاهر شده باشد نه به مجرد علم و معرفت حال».(۱)
حکیم ابن سینا در تعریف عارف چنین میگوید:«آنکه باطن خود را از توجه به غیر حق بازداشته و متوجه عالم قدس کرده تا نور حق بدان بتابد» .(۲)
بنابراین طبق آنچه گفته شد عارف کسی است که از راه ریاضت، تهذیب نفس و تفکر، به معرفت حقتعالی نائل میگردد و خداوند را با قلب و روح خود درک میکند. وی معبود را از آن جهت که مستحق پرستش و عبادت است، میپرستد و عبادت میکند؛ نه از جهت امید داشتن به ثواب و یا خوف و ترس از عقاب و دوزخ. وی اهل ریا، تظاهر و به دنبال اسم، رسم، پست و مقام نیست و فارغ از همهی اینها و ظواهر دنیوی، در خلوتگاه روح خویش از ارتباط و همصحبتی با معبود غرق در لذت و آرامش میشود.
امام صادق علیهالسلام در تعریف عارف میفرمایند:«العارِفُ شَخصُهُ مَعَ الخَلقِ و قَلبُهُ مَعَ اللّه ِ تَعالی، و لَو سَها قَلبُهُ عَنِ اللّه ِ تَعالی طَرفَةَ عَینٍ لَماتَ شَوقا إلَیهِ».(۳)
(عارف، جسمش در میان مردم است و دلش با خداوند متعال؛ اگر دل او چشم به همزدنی از خداوند متعال غافل شود، از شوق او جان سپارد).
مرتاض
«مرتاض در لغت به معنای ریاضت کننده، صاحب ریاضت و ریاضت کِشنده است ...».(۴)
امام خمینی(ره) در تعریف مرتاض میفرمایند: «سالکی که به قدم نفس حرکت کند و ریاضت او برای پیدایش قوای نفس و قدرت و سلطنت باشد».(۵)
بنابراین مرتاض در اصطلاح به شخصی گفته میشود که با انجام تمرین، ریاضتهای شدید و سختی کشیدن، با نفس خود مقابله میکند و به یکسری از تواناییهای روحی، قدرت ماورائی و عجیب و غریب میرسد. اما بهگونهای که مسیر و سلوک او متفاوت با سلوک معرفتی عارف است.
تهذیب نفس عارف
تهذیب نفس در آموزههای اسلام به معنای مراقبت از نفس است. انسان دارای سه ساحت وجودی است که عبارتاند از: هویت طبیعی و حیوانی، هویت عقلانی و انسانی، هویت الهی و عرفانی. انسان ابتداً موجودی طبیعی است و حیوانیت بالفعلی دارد. او برای رسیدن به کمال که هدف خودسازی میباشد؛ باید با مراقبت از نفس خویش، از بُعد حیوانی به بُعد عقلانی و انسانی مهاجرت کند. سپس با تفکر، تعقل و تعبد به مرحلهی بالاتری از کمال که وادی عشق و عرفان است، قدم بگذارد و در نتیجه به کمال نهایی خود که هویت الهی و عرفانی است دست یابد.
علمای اخلاق و عرفا برای رسیدن به کمال و هویت الهی، مراحلی را نام بردهاند که وجه اشتراک بین آنها چهار مرحله است که عبارتاند از: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه( معاقبه).
مشارطه یعنی اینکه انسان در اول روز با خود شرط کند و تصمیم بگیرد که کارهای نیک را انجام دهد و از انجام اعمال ناپسند و گناه پرهیز نماید. این اولین مرحله از مراحل تهذیب است.
در آیات و روایات مستقیماً سخنی از مشارطه نیامده؛ اما مفهوم و محتوای برخی از آیات و روایات دال بر مشارطه است. آنگونه که در قرآن آمده است:«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُواْ مَا عَاهَدُواْ اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُواْ تَبْدِیلاً».(۶)
(از میان مؤمنان مردانی هستند که آنچه را با خداوند پیمان بسته بودند، صادقانه وفا کردند (و خود را آماده جهاد نمودند)، برخی از آنان پیمانشان را عمل کردند (و به شهادت رسیدند) و بعضی دیگر در انتظار (شهادت) هستند و هرگز (عقیده و پیمان خود را) تغییر ندادند).
با استناد به این آیه، عهد و پیمان یاران پیامبر دربارهی مسائل مهمی با خداوند، نوعی مشارطه محسوب میشود.
مراقبه در عرفان اسلامی دومین مرحله از مراحل تهذیب است. مراقبه به معنای مواظبت کردن بر اعمال، گفتار، تفکر و اندیشه است.
محاسبه سومین مرحله از مراحل تهذیب و به معنای رسیدگی کردن شخص بر اعمال شبانه روز خویش است. اینگونه که شخص در پایان روز زمانی را برای محاسبه و رسیدگی به نفس و اعمال روزانهی خود اختصاص دهد. اگر واجبی را انجام داده، خداوند را شکر گوید و درصورت نقصان و یا فوت در انجام واجبی، درصدد جبران آن برآید. همچنین اگر مرتکب فعل حرامی گردیده، توبه نماید و نفس خود را ملامت نموده و تصمیم بر جبران آن بگیرد.
اساتید و علمای عرفان با استناد به آیات و روایات، تاکید بسیاری بر محاسبه نمودهاند؛ همانطور که پیامبر اکرم حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:«حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَکْبَر» .(۷)
(پیش از آنکه به حساب شما برسند، خود به حساب خویش برسید و قبل از آنکه مورد سنجش قرار گیرید، خویشتن را بسنجید و خود را برای رستاخیز بزرگ آماده کنید).
معاتبه(معاقبه) چهارمین مرحله از مراحل تهذیب است. به این معنا که هرگاه انسان، نفس خود را در پایان روز محاسبه کرد و متوجه انجام گناه و اشتباهی در شبانه روز شد، باید نفس خود را سرزنش و مجازات نماید تا در برابر انجام مجدد فعل خطا و گناه، جرأت و جسارت پیدا نکند. اما این امر به معنای انجام اعمال خشونتبار نیست؛ بلکه منظور، انجام کارهایی مثل روزه گرفتن یا محروم کردن نفس از برخی از لذات مادی و یا انفاق قسمتی از اموال و امثال آنهاست.
مراقبه و محاسبه در صورتی به طور قاطع و یقین اثر بخش است، که نسبت به نفس اماره و هوا و هوسهای سرکش، معاقبه و مجازات مناسب انجام گیرد.
الزامات مرتاض
همانگونه که عرفا برای تهذیب نفس، تقویت تواناییهای روحی و قرار گرفتن در مسیر سلوک، از مراحل چهارگانه استفاده میکنند؛ مرتاضها هم برای ریاضت نفس و همچنین بهدست آوردن تواناییهای جسمی و روحی، معتقد و ملزم به استفاده از ابزارها و راههایی هستند که این اعمال در معنای تبلیغاتی آن به عنوان ابزاری برای نظافت و ریاضت جسم معرفی شدهاند؛ اما در معنای واقعی و حقیقی، انجام چند عمل شنیع و خودآزاری محسوب میگردند.
تفاوت عارف و مرتاض
۱- ریاضتهای یک عارف منطبق بر شرع و عقل است و اذن تشریعی دارد؛ اما ریاضتهای یک مرتاض غیر قابل انطباق با شرع و عقل است و اذن تشریعی ندارد؛ بنابراین اگر این ریاضتها از جاده اسلام خارج شود و به خودآزاری مبدل گردد؛ نه هدف آن و نه ابزار و روش آن مورد پذیرش واقع نمیگردد.
۲- عارف به این توانمندیها و ویژگیها به عنوان یک گذرگاه مینگرد؛ اما مرتاض به عنوان یک توقفگاه؛ بنابراین عارف در مسیر سیر و سلوک متوقف، منحرف و مشغول نمیگردد؛ اما مرتاض با کسب این توانمندیها و هنگام رسیدن به هدف خویش مشغول و متوقف میگردد.
۳- هدف عارف رسیدن به خداست؛ اما هدف مرتاض لزوما رسیدن به خدا نیست.
عارف برای رسیدن به مادیات و حل مشکلات از آن کرامات و تواناییها استفاده نمیکند. هدف آن در وهلهی اول عبادت و بندگی و سپس رسیدن به مرحلهی شهود حقتعالی و جلوههای وجودی اوست. کسب کرامات، تحفه و دستاورد سیر و سلوک عارف محسوب میشود. اما مرتاض ممکن است اغراض مادی در نظر داشته باشد و هدف نهایی آن کسب قدرت، شهرت، جاه و مقام باشد.
۴- عارف در مسیر رسیدن به کرامات الهی، از نیروهای رحمانی و الهی استفاده میکند؛ اما مرتاض از نیروهای غیر الهی.
۵- عارف از راه تزکیهی نفس، اما مرتاض از راه تقویت نفس، خود را به هدف میرسانند.
فرق بین تزکیهی نفس و تقویت نفس در این است که:
الف- در مسیر تقویت نفس، شخص فقط در پی تقویت و توانمندی نفس خویش است؛ بنابراین وی از ابزارهای گوناگون برای تقویت نفس خویش بهره میبرد؛ اما در مسیر تزکیه نفس بایدها و نبایدهایی مشخص میگردد که شخص خودش را محدود در دایره شرع، عقل و اخلاق قرار میدهد.
ب- تزکیهی نفس باعث تقویت نفس هم میشود؛ اما راههای تقویت نفس، فقط منحصر به تزکیهی نفس نیست؛ مثل اعمالی که مرتاضان هندی انجام میدهند.
۶- مراحل چهارگانهی سلوک عارف، باعث نمیشود که اعتقادات، اخلاق و احکام اسلامی زیر سوال برود و خط قرمز عارف محسوب میشود؛ اما مرتاض در انجام تمرین و ریاضتهای نفس، حدیقفی ندارد و چه بسا رفتارهای خطرناک و ابلهانهای هم انجام دهد. به بیان دیگر وی در مسیر رسیدن به هدف خویش خط قرمزی ندارد.
نتیجه
دین اسلام دین رأفت و عطوفت است و با خشونت و خودآزاری مخالف میباشد؛ حتی در تهذیب نفس هم اجازه آسیب رساندن به شخص را نمیدهد؛ اما مرتاضان به این مسئله توجهی ندارند و چه بسا برای رسیدن به هدف خود به خودآزاری روی میآورند.
مرتاضان با افراط و تفریط در انجام ریاضتها به قدرت و تواناییهای روحی میرسند و حتی متحمل خسارتهای بسیاری بر جسم خویش میگردند؛ اما در آموزههای دین اسلام ریاضت های اینچنینی و چشم پوشی از لذایذ حلال دنیوی و آزار جسمانی مورد قبول نیست و تحمیل این اعمال مشقتبار مردود میباشد.
دین اسلام به دور از افراط و تفریط و با شیب ملایم عارف را به هدف نهایی که قدم در وادی عشق، کمال و فناء فیالله است میرساند.
کلید واژه: عارف، کرامات، مرتاض، ریاضت، تهذیب نفس، تزکیهی نفس، شهود، کمال.
منابع برای مطالعه بیشتر
۱- در جستجوی عرفان اسلامی/ محمد تقی مصباح یزدی.
۲- مراحل سیر و سلوک و طریقه عشق و عرفان از دیدگاه عرفای بزرگ/ رسول ملکیان اصفهانی.
پینوشتها:
۱- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، موسسه و چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ش، ذیل کلمه عارف.
۲- ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشر البلاغه، ج۱، ص۱۴۳، النمط تاسع.
۳- العلامه المجلسی، محمد الباقر، بحارالانوار، المحقق: المیانجی، السید ابراهیم و البهبودی، محمد الباقر، دارالاحیاء التراث، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۴، ح۳۵.
۴- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، موسسه و چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ش، ذیل کلمه مرتاض.
۵- موسوی خمینی، روحالله، چهل حدیث، قم، موسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۰ه.ش، ج۱، ص۴۵.
۶- سوره احزاب(۳۳)، آیه۲۳.
۷- العلامه المجلسی، محمد الباقر، بحارالانوار، المحقق: المیانجی، السید ابراهیم و البهبودی، محمد الباقر، دارالاحیاء التراث، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ص۷۳، ح۲۶.
نظر شما