سید محسن موسوی، استاد دانشگاه هنر و استاد مدرسه اسلامی هنر در گفتوگو با خبرگزاری حوزه، پیرامون برنامه های سیما گفت: به طور قطع نمی توان گفت که برنامه های تولیدی سیما در خدمت مفاهیم دینی و اسلامی نیستند، زیرا رسالت اصلی صدا و سیما همین است، چرا که این گونه اظهار نظرها، بی انصافی در حق افرادی است که در این راستا قدمهایی برداشته اند. برای مثال جناب عباس موزون در برنامه «زندگی پس از زندگی» و جناب سید محسن مناجاتی در برنامه «معرفت » به ترتیب به موضوعات بسیار ارزشمندی در حوزه مرگ اندیشی، معاد و فلسفه و حکمت اسلامی توجه کردهاند . از طرف دیگر در یک نگاه کلانتر، وقتی سفارش ساخت برنامههای سیما بر اساس یک سفارش حکومتی باشد، قطعا در ظاهر، همه تولیدات را باید تولیدات دینی دانست، درست مثل آثار سفارشی مذهبی، مثل سریال یوسف پیامبر علیهالسلام، تنهاترین سردار، مختار، امام علی علیهالسلام و فیلمهای مذهبی و … که میتوان اصطلاح هنر دینی را به همه اینها اطلاق کرد. ما امروزه با دو گروه از تولیدات تلویزیونی روبرو هستیم که اگر چه میتوان به همهی انها در حوزهی فرم، هنر دینی گفت، اما اینکه چقدر این آثار در محتوی نیز دینی هستند، جای بحث است.
وی افزود: در برنامه سازی برای تلویزیون، نباید در انتظار تعدی و هجمهی معاندین مباحث دینی و مخالفین فرهنگ ایرانی اسلامی ماند، بلکه همواره یک قدم در یک نگاه حداقلی و کیلومترها در یک نگاه حداکثری باید از رقبا جلوتر بود، به عبارتی در برنامه سازی، ابتکار عمل باید در دست ما باشد و به گونهای عمل کنیم که اندیشمندان رسانهای ما طراحی کننده زمین بازی و قواعد آن باشند. این عقیده را چند سال قبل، مرحوم نادر طالبزاده نیز به عنوان یک فعال رسانهای که برنامههای خود را بر این اساس بنا نهاده بود نیز بیان کرد و بر همین اساس اقدام به ساخت برنامه تلویزیونی راز و راه اندازی جشنواره عمار نمود. منظور از طرح این مسئله این است که برخی حاشیه ها پیرامون برنامه هایی نظیر «زندگی پس از زندگی» در فضای مجازی، نباید سبب شود که ما از ساخت این قبیل تولیدات منصرف شویم، زیرا گنجینه و محتوای تولید برخی فیلمنامههای ناب و دست اول نیز از همین طریق، قابل رشد و کامل شدن است. شاید برای عدهای جالب باشد که سال ها قبل، مرحوم اکبر عالمی در برنامهای تلویزیونی تحت عنوان سینمای ماوراء، به مباحثی از این دست در تولیدات سینمایی جهان پرداخته بود و جالبتر اینکه سناریوهای برخی از این ساختهها، دقیقا برگرفته شده از تجاربی بود که تجربهگران مرگ از آن گزارش داده بودند. به عبارتی معتقدم که هر گونهای از ژانرهای سینمایی و برنامهسازی های تلویزیونی که بتواند مضمون دقیق این تولیدات و رابطهی آن را با حقیقت را برای مخاطب به تصویر بکشد، بخشی از رسالت خود را به انجام رسانیده است.
موسوی با بیان اینکه تولید برنامه به تنهایی نمیتواند ما را به سر منزل مقصود برساند، تصریح کرد: برنامه سازی صرف نمیتواند ما را به اهدافمان در امور فرهنگی برساند چون هم اکنون دوستانی هستند که سریالهای متفاوتی با مضامین متنوعی را تولید میکنند، اما آنچه که اهمیت دارد این است که ایا این برنامهسازان توانستهاند رسالت خود را در دو حوزه توجه به فرهنگ داخلی و نقد فرهنگهایی که اعتقادات ملی و مذهبی ما را نشانه رفتهاند کار درخوری ارایه کنند. این یک پرسش اساسی است که به یک پاسخ علمی نیاز دارد. تا زمانی که مدیران برنامهساز و هنرمندان ما ارتباط وثیقی با اندیشمندان و متفکران حوزهی فرهنگ و علوم اجتماعی، نداشته باشند متأسفانه چنین تمنایی به کمال و نتیجه مطلوب نخواهد رسید. یکی از عوارض دوران جدید، گسیختگی میان ساختارهای فرهنگ ساز در جامعه است. اگر ادبیات را یکی از همین ساختارها و از مؤلفههای فرهنگی هر جامعه در نظر بگیریم، باید هنرمندان ما، رابطه خود را با آن به حد کمال برسانند. و اگر هنر نیز یکی دیگر از این ساختارهاست، باید ادیبان ما فهم دقیقی از هنر داشته باشند. جالب است بدانیم از زمانی که رابطهی ادبیات و هنر در جهان معاصر قطع شده است، متأسفانه ادیبان ما بیهنر و هنرمندان ما بی ادب شدهاند. البته ادب را به مفهوم اداب در نظر گرفتهام. در حوزههای دیگر از جمله حوزههای مذهبی نیز گاهی در برنامهسازی از این عارضه نیز رنج میبریم.
این پژوهشگر هنر و امور فرهنگی، تأکید کرد: متأسفانه برخی از آثار دینی سیما، دارای یک ضعف آشکار در ساختار هستند و آن هم اینکه از جذابیت خوبی در برنامهسازی برای جذب مخاطب، برخوردار نیستند. به عبارتی با کمترین هزینه، درصدد ارایهی بیشترین و بهترین مضمون برمیآیند که این مسئله امری محال است. دقیقا مثل رابطهی میان روش و رهیافت است. اگر پژوهشگر برای رسیدن به هدف پژوهشی خود و ارائه نتایج و دستاوردهای آن، میان روش و رهیافت یک رابطهی دقیقی برقرار نکرده باشد، هیچگاه به نتیجه مؤثر نخواهد رسید. چنانچه شما برای رهیافتی ورزشی برای صعود به قله دماوند هرگز از هلیکوپتر استفاده نمیکنید بلکه این مسیر را با روش پیادهروی و کوهنوردی طی میکنید تا نتیجه مورد نظر شما به درستی حاصل گردد. فراموش نکنیم که هزینه، یکی از مؤلفههای بسیار مهمی است که میتواند حتی در رسانههای امروزین جهان ما، جای حقیقت و ناراستی را به واسطهی تدلیس، لااقل برای مدتی طولانی با یکدیگر تعویض کند. نکتهی دیگر اینکه، آداب برنامهسازی تلویزیونی و هر علم دیگری باید بر مبنای دو اصل حکمت نظری و حکمت عملی بنا گردد. اینها هر کدام تکمیل کننده دیگری است اگر چه در ظاهر با هم تفاوتهایی دارند. اجمالا عرض کنم که متصدیان امور فرهنگی جامعه باید از سویدای دل پایبند به امور اخلاقی و انسانی بوده و رسانهی ملی را پایگاهی بدانند که فقط افرادی بتواند از پلکان این منبر بالا روند که در هر دو حوزهی یاد شده، یعنی علم و عمل، شایستگی چنین حضور و جایگاهی را داشته باشند.
استاد دانشگاه هنر در انتهای سخنانش تأکید کرد: اهمیت و ارزش فرهنگ و هنر هنوز آنچنان که باید برای همه ما مشخص نشده است در صورتی که توجه به این حوزه میتواند کارکردش برای دیگر بخشها نیز جالب باشد برای مثال اگر در حوزه فرهنگ بتوانیم پیشرفت کنیم مطمئن باشید تأثیرات آن در اقتصاد و حوزههای دیگر نیز مشاهده خواهد شد پس به این حوزه به عنوان نیازی ثانویه نگاه نکنیم. هنر به عنوان ابزاری نشانهساز، میتواند برای همه امورات دیگر ما نشانههایی بیافریند که با توجه به آنها، تمنای عمومی جامعه در همه عرصهها، سیری صعودی را بپیماید. به عنوان مثال پیشنهاد میکنم در نامگذاری سالها، از سال مهر نیز سخن گفته شود و مهرورزی نیز بتواند عنوانی برای یکی از سالیان آتی باشد.
انتهای پیام