سه‌شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۶
توجیه المسائل کربلا

حوزه/توجیه‌گری، بهانه‌آوری و یافتن گریزگاه از حق، کوشش هماره انسان است؛ آنگاه که در اسارت نفس و کشش‌ها و کشمکش‌های پست و فرومایه دنیوی فرو می‌غلتد. همه پیامبران آمده‌اند تا فرصت «بهانه» را از انسان بگیرند تا هیچ کس نگوید: نمی‌دانستم.

به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از کتاب های جالب و پرمحتوا در رابطه با عاشورای حسینی، اثری است با عنوان "توجیه المسایل کربلا" نوشته سید علی اصغر علوی.

دکتر علی رضائیان در مقدمه این کتاب می نویسد: "توجیه المسائل کربلا، کرانۀ ناگشوده‌ای را گشوده است. هنگامی که عمل انسان با باورها و ارزش‌های وی سازگاری نداشته باشد، آرامش ذهنی خود را از دست می‌دهد، برای آرام‌سازی خود دست به دلیل تراشی می‌زند و بهانه‌های فراوانی پیدا می‌کند. امید است مدیران بیشتر با این آثار آشنا شوند تا با راز ماندگاری یعنی تلفیق منطق و عاطفه آشنا شده و خستگی ناپذیری در دست‌یابی به هدف را تجربه کنند"

در بخشی از مقدمه مؤلف نیز چنین می‌خوانیم: "یکی از سنت‌های الهی، سنت امتحان و ابتلاء است. بر اساس این سنت، همه بشر باید امتحان شوند تا معلوم شود که عیار خلوص‌شان چه قدر است. به عبارت دیگر، چه قدر قول و فعل شان با هم یکی است. در این کتاب، ابتدا معنا و مفهوم توجیه را بررسی می‌کنیم. در ادامه به انواع و اقسام توجیه می‌پردازیم. سپس مهمترین مطلب این کتاب، یعنی توجیهات کسانی که امام حسین(ع) را یاری نکردند، مد نظرتان قرار می‌گیرد. توجیهات را در سه دسته بررسی می‌کنیم: • توجیهات کسانی که با امام همراه نشدند. توجیهات کسانی که امام را ترک کردند. توجیهات کسانی که مقابل امام ایستادند"

در قسمت دیگری از این کتاب خواندنی و در بخشی با عنوان"کربلا سرزمین بی بهانه گی" می خوانیم؛ "انسان نیازمند حجت، برهان و بهانه‌شکنی است. توجیه‌گری، بهانه‌آوری و یافتن گریزگاه از حق، کوشش هماره انسان است؛ آنگاه که در اسارت نفس و کشش‌ها و کشمکش‌های پست و فرومایه دنیوی فرو می‌غلتد. همه پیامبران آمده‌اند تا فرصت «بهانه» را از انسان بگیرند تا هیچ کس نگوید: نمی‌دانستم

کسی نگوید: چراغی نداشتم. خداوند در هدف بعث انبیا می فرماید: «تا برای مردم، پس از فرستادن پیامبران، در مقابل خدا بهانه وحجتی نباشد».

کربلا حجت بالغه است. برای همه آنانی که «نتوانستن» یا «نمی شود» را فریاد می‌زنند، اتمام حجت است. کربلا از نظرگاه سنی، «حجت» است و تقریباً هرکس در کربلا می‌تواند الگوی سنی خود را بیابد: نوجوانان، قاسم، عبدالله بن الحسن و عمروبن جناده را؛ جوانان و میان سالان، علی اکبر، عباس، عبدالله و جعفر را؛ پیران، حبیب، عابس و مسلم بن عوسجه را؛ معلولان، مسلم بن کثیر اعرج را؛ زنان، زینب(س)، رباب و ام‌وهب را و حتی کودکان، اصغر و سکینه را؛ کربلا از این جهت نیز در جنگ های تاریخ اسلام یک استثنا است.

همه رنگ ها نیز در کربلا یافت می شوند؛ سیاه مانند جون، غلام ابوذر ز سفید مانند اسلم ترکی. همه گروه های اجتماعی نیز گویی در کربلا نماینده دارند: معلمان، بازاریان، تازه ایمان آورندگان، غلامان و ...

کربلا هرکس را که بخواهد با تکیه بر بهانه‌ها صحنه حق را رها کند، خلع سلاح می‌کند؛ حتی کودک با گریه خویشتن می‌تواند نقش آفرین باشد...

کربلا سرزمین بی‌بهانگی است: تشنگی، بهانه نجنگیدن و تنهایی، دلیل گریز، تسلیم و ذلت‌پذیری نیست. اگر بدانی زن و فرزند نیز از قساوت و بی‌رحمی دشمن مصون نمی‌مانند و اسارت و رنج در انتظار نشسته است، نمی‌توان صحنه را رها کرد و مسئولیت را نادیده گرفت. "

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha