به گزارش خبرگزاری حوزه، اندیشکده رهیافت در مطلبی با عنوان «مدرسه، نهادی که مادر خود را فراموش کرد!» آورده است:
مسجد همواره منشأ تحرکهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در اسلام بوده است. از این رو کانون توجه و مرکزیت هندسی شهر و محله به مسجد تعلق داشته است. (تقیزاده, ۱۳۸۷) پدید آوردن هویتی به نام مسجد در اسلام در شمار زیباترین و پرمغزترین ابتکارهای اسلام در آغاز تشکیل جامعه اسلامی محسوب میشود، چرا که از ابتدای تأسیس مسجد، این مکان مقدس فقط مختص فعالیتهای عبادی و مکانی برای خواندن نماز نبود و علاوه بر انجام امور عبادی، مساجد کارکردهای فراوان دیگری مثل کارکردهای سیاسی، اجتماعی، تربیتی، ادبی، درمانی، اقتصادی و قضایی نیز داشتند. (فرهنگ مسجد, ۱۳۸۵)
در طول تمدن اسلامی نیز این اندیشه بسط یافت و مسجد با کارکردهایی که داشت آنچنان درون جامعه اسلامی نهادینه شد که مؤمنان آن را بر خانههای خودشان ترجیح میدادند؛ در واقع ویژگی اصلی مسجد این بود که همچون اسلام با همه شئون زندگی مردم سر و کار داشت و البته به همه شئون زندگی مردم جهت دینی و الهی میداد و این برخاسته از روح اسلام بود. (همتی, ۱۳۸۴)
یکی از اصلیترین کارکردهای مسجد جنبه تعلیمی و تربیتی آن است که از ابتدای شکلگیری این نهاد مقدس با آن همراه بوده است. پیامبر اکرم(ص) در اولین اقدام پس از ورود به مدینه به تأسیس مسجد اقدام کردند و آن را مرکز حکومت خود قرار دادند. ایشان در مسجد خواندن قرآن، احکام و معارف دینی و حتی مسائل تاریخی را به مسلمین آموزش میدادند و با راهاندازی جنبش بزرگ علمی در بستر مسجد پایهریزی تمدن عظیم اسلامی را آغاز کردند.
در دوران اوج تمدن مسلمانان نیز، مساجد غالباً در غیر اوقات نماز حکم مدارس را داشت و در آنها حلقههای درس و معرفت شکل میگرفت. در مسجد علاوه بر بیان احکام و مسائل فقهی و تفسیر قرآن، اصول اعتقادات اسلامی مورد گفتگو و مباحثه قرار میگرفت؛ حتی بحثهای ادبی و شعرخوانی هم در مسجد انجام میشد. (رحمتآبادی, ۱۳۸۴) قرن دوم تا پایان قرن سوم هجری را میتوان درخشانترین دوره فعالیت آموزشی مساجد یا به عبارت دیگر این دانشگاههای عمومی دانست. در این دوران دستاوردهای مسلمانان در مسائل مختلف علمی و پیشرفتهای فکری موجب تأثیر قابل ملاحظهای در ایجاد هوشیاری و جنبش علما در مساجد شد. (عریان, ۱۳۸۳)
ویژگی منحصر به فرد مسجد در عرصه آموزش و تعلیم و تربیت این بود که به دلیل ذات اجتماعی آن، همه افراد از صنوف و اقشار مختلف در آن رفت و آمد داشتند و در نتیجه گستره زیادی از علوم در آنها مورد بحث و بررسی قرار میگرفت. همچنین رفت و آمد نمازگزاران و مردم عادی بین دانشمندان و دانشپژوهان، زمینه رشد و پویایی عمومی و علاقهمندی افراد را به مباحث علمی و آموزشی فراهم میکرد. (رحمتآبادی, ۱۳۸۴)
در گذشتههای نه چندان دور، از نظر جغرافیایی معمولاً مسجد، بازار، تکیه، مدارس و حوزههای علمیه در یک مجموعه، قرار داشته است و هنوز در بسیاری از شهرهای ایران و دیگر کشورهای اسلامی، میتوان نشانههای روشن این همزیستی را یافت. (فرقانی, ۱۳۷۹) بعدها که علم آموزی به مدارس انتقال یافت تا مدتها مدارس را در جوار مساجد میساختند و این دو پیوند ناگسستنی از هم داشتند.(عابدیجعفری, ۱۳۸۴)
با اینکه مدرسه در قرن هجری چهارم پا به عرصه وجود نهاد، این مرکز علمی و آموزشی در واقع محصول فعالیتهایی بود که پیش از آن در مساجد انجام شده بود که با از دست دادن برخی ویژگیها به شکل دیگری در مدارس ظهور یافت. (عریان, ۱۳۸۳) همانگونه که اشاره شد از حدود قرن چهارم هجری به دلایل مختلف از قبیل افزایش تعداد دانشپژوهان و حلقههای درسی و نبود امکان برگزاری جلسات در مسجد، اخلال در اجرای رفتار نیایشی و عبادی مسجد، ظهور علوم و موضوعات جدید در عرصه دانش و شکلگیری مناظرات و مجادلاتی که با فضای عبادی و آرامش مسجد در تضاد بود، نبود محل اسکان برای دانشجویان و طلاب در مساجد، آموزش علوم در مساجد جای خود را به مدارس و محلهای آموزشی دیگر داد.(هوشیاری, ۱۳۹۲)
در این دوره درحالیکه بخش قابل توجهی از جنبههای آموزش به مدارس منتقل شد اما مساجد هنوز کارکردهای آموزشی خود را از دست نداده بودند و به روال قبل در برخی مساجد همچنان جلسات درس برقرار بود.(عریان, ۱۳۸۳) اگر چه نظام آموزشی در چارچوب مسجد تعریف نشده بود اما در مواردی از محیط مسجد به عنوان فضای آموزشی استفاده میشد. بسیاری از مدرسان و معلمان از روحانیون و طلاب علوم دینی بودند و همچنان ارتباط محتوایی بین مسجد و مدرسه حفظ شده بود.(علیصوفی, ۱۳۹۲) همچنین مدارس از نظر معماری و ساختاری نیز با مساجد و فضای عبادی و نیایشی ارتباطی تنگاتنگ داشتند. برای مثال همواره درون مدارس، شبستان و محل نیایش در نظر گرفته میشد و یا در نزدیکی مدرسه، مسجدی بنا میشد تا نیاز دانشپژوهان به فضای عبادی و نیایشی را تأمین کرده باشد. نمونههای این ارتباط را میتوان در بناهای تاریخی دورههای مختلف مشاهده کرد. (سلطانزاده, ۱۳۶۴)
مقدسی، جغرافیدان معروف در سده چهارم قمری به تشکیل ۱۲۱حلقه تدریس در مسجد جامع الازهر اشاره میکند.(مقدسی، ۱۹۰۶به نقل از پایگاه اینترنتی تبیان) اما سرانجام با توجه به شمار فراوان طلاب، تقابل میان کارکرد مذهبی و آموزشی مساجد و مشکلات ناشی از آن و همچنین گاهی به دلیل ورود علوم عقلی که با محیط مسجد (از منظر برخی) ناسازگار بود، بنایی مستقل برای آموزش در نظر گرفته میشود و فضای مدرسه در معماری اسلامی شکل میگیرد.(سلطان زاده, ۱۳۶۴) پس به طور کلی از نظر تاریخی و کارکردی نهاد مدرسه در تمدن اسلامی از منفک شدههای نهاد مسجد است.
اما آن چه امروز به عنوان مدرسه شناخته می شود پدیدهای مدرن است. پایههای نخستین مدارس جدید ایران در دورة قاجار و پس از تأسیس دارالفنون (پنجم ربیع الاول ١٢٦٨ق/ ١٢٣١ش)، مصادف با سالروز قتل امیرکبیر بنا نهاده شد. گرچه پس از تأسیس دارالفنون یکی دو مدرسه به تقلید از آن در ایالات و ولایات دیگر، مثل تبریز و اصفهان تأسیس شدند،(قاسمی پویا, ۱۳۷۷) اما این مدارس جز دارالفنون دیری نپاییدند تا اینکه در حدود سی و شش سـال بعـد (١٣٠٥ق / ١٢٦٧ش) به همت میرزا حسن رشدیه نخستین مدرسه به سبک جدید تأسـیس شـد.
تأسـیس ایـن مدرسه از سوی مذهبیها مخالفتهایی بـه دنبال داشت به گونهای که حتی وی را تکفیر و مهدورالدم اعـلام کردند (رشدیه ش. ا., ۱۳۶۲) اما پس از رشدیه، مدارس یکی پس از دیگری در سراسر ایالات و ولایات آن روزگار گشوده شدند. این گونه بود که تعلیم و تربیت رسمی کشور به وضعیت فعلی ایجاد شد. اما تا دوره قاجار نظام آموزشی به شکل سنتی اداره میشد و تولیگری آن در دستان مردم و مجموعههای مردمی بود؛ لذا همچنان ارتباط محتوایی و ساختاری مساجد با مدارس و مجموعههای آموزشی برقرار بود؛ اما در اواخر دوره قاجار و در دوره پهلوی با شکلگیری نظام جدید آموزش و تأسیس مدارس در شکل جدید که با تولیگری دولت و حکومت همراه بود، مدارس به کلی از نظر محتوایی و ساختاری ارتباط خود را با مساجد از دست دادند.
رضاخان مدرسه را ابزار اجرای اهداف خود در جامعه ازجمله مدرنسازی ایران، جایگزین کردن ملیگرایی به جای دینگرایی و ایجاد قدرت مطلق دولت قرار داد. وی با ایجاد آموزش همگانی و رایگان از طریق تغییر در محتوا و برنامه درسی به دنبال نهادینه کردن ارزشهای مطلوب خود در دانش آموزان و جامعه بود؛ به این صورت از طریق مدرسه میتوانست، نیروی انسانی مورد نیاز خود را برای ادارات به آن گونه که میخواست، پرورش دهد. اینگونه بود که دولت تولیگری آموزش را به عهده گرفت و نظام سنتی آموزش که غیر دولتی و غیر متمرکز بود، جای خود را به نظام آموزشی جدید داد که کاملاً متمرکز و دولتی همچنین تقلیدی و صورتگرا بود. (ایروانی, ۱۳۹۳)
در جریان انقلاب اسلامی و پس از آن نیز گرچه شاهد ایفای نقش طیفی از نیروهای مکتبی در بستر آموزش و پرورش بودهایم، اما نهاد آموزش و پرورش به طور کلی تحول جدی نسبت به بنای وارداتی خود در زمان طاغوت نداشت. در حالیکه در سوی دیگر، مساجد نقش بیبدیلی در انقلاب اسلامی ایفا کردند و مرکز اصلی هدایت حرکتهای مردمی بودند.
از تجمعهای اعتراضی در مقابل طاغوت گرفته تا ساماندهی نیروهای عازم به جبهه و پشتیبانی از جنگ همه از برکات مساجد است. این پویایی مسجد در جامعه اسلامی از این جهت است که به گفته اندیشمندان حوزه ارتباطات، مسجد به عنوان مهمترین نهاد و کانال ارتباطات اجتماعی، همواره به صورت منبع حرکتهای فرهنگی و معنوی عمل کرده و نه تنها در بعد تزکیه معنوی، که به عنوان منبع دانش و اطلاعات مربوط به جامعه، آحاد مردم را تغذیه میکرده است. (mowlana, ۱۹۹۶)
در حقیقت نهاد آموزش پرورش پس از گذشت چند دهه از انقلاب اسلامی هنوز با چالشهای جدی روبهرو است و نتوانسته پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. اگر چه مدارس تحت پوشش سازمانی به نام «آموزش و پرورش» هستند، لکن اکثر فعالیتها و دغدغههای متولیان مدرسه در بحث آموزش است و مقدار کمی از آن فعالیتها به بحث ورزش، بهداشت و نهایتاً مسائل پرورشی و روحی دانش آموزان معطوف میشود.
متأسفانه، حتی اولیاء دانش آموزان نیز چنین شده اند. در مراکز آموزشی مشاهده شده است که جدای از معلمین و مدرسین سایر دروس، حتی مدرسین مسائل دینی نیز آن چنان که باید و شاید مسلط به امور دینی و مذهبی نیستند و از توان لازم برای انتقال مفاهیم دینی با توجه ویژگیهای سنی و علاقمندیهای دانشآموزان برخوردار نیستند و بعضاً موجب دلزدگی نوجوانان از دین و امور مربوط به آن میشوند.
اگر مدرسه نهادی است که در آن آموزش محوریت دارد و مسجد نهادی است که امور مربوط به تربیت و تزکیه در آن پررنگتر از آموزش است، هر چه هم پوشانی بیشتری در همکاری بین دو نهاد وجود داشته باشد، تربیت موفقتر خواهد بود. ضمن اینکه باید توجه داشت که مسجد میتواند تا پایان عمرِانسان، محلی برای حضور و فعالیت وی باشد درحالیکه مدرسه منحصر به بازهای محدود از زندگی فرد است. (تنها, ۱۳۹۴)
این نکته قابل توجه است، که نهاد مدرسه تنها متولی تربیت نسلها نیست و دیگر نهادها و افراد باید اجازه ورود به این حوزه را داشته باشند تا دچار بیتوجهی به تکالیف اجتماعی در این امر نشویم. به خصوص نهادهای فرهنگی مردمی که تربیت را وظیفهای متوجه همه افراد جامعه میکند. یکی از مهمترین این نهادهای فرهنگی مسجد است. چیزی که به نظر میآید این است که مسیری که مدارس باید به آن باز گردند، ارتباط با ریشه اصیل خود یعنی مساجد است. تنها به این صورت میتوان مدرسه اسلامی را جایگزین مدارس و نظام آموزش و پرورش سکولار و متولد دیکتاتوری کرد.
علی شیرین صحرایی
منابع
mowlana, h. (۱۹۹۶). the end of diversity, thousand oaks. In global communication in transition. sag publication.
ایروانی, ش. (۱۳۹۳). مقدمهای بر تبیین ماهیت نظام آموزش و پرورش ایران از آغاز دوره مدرن سازی تا امروز. پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت, pp. ۸۳-۱۱۰.
تقیزاده, م. (۱۳۸۷). شهر و معماری اسلامی. اصفهان: انتشارات مانی.
تنها, م. (۱۳۹۴). فهم الگوی بین سازمانی مسجد و مدرسه. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت(گرایش بازرگانی) به راهنمایی دکتر میثم لطیفی، دانشگاه امام صادق(ع).
حسن عابدی جعفری, ح. ع. (۱۳۸۴). مصباح. طراحی مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی, pp. ۷۳-۱۲۶.
رحمتآبادی, ا. (۱۳۸۴). قم: موسسه فرهنگی ثقلین.
رشدیه, ش. ا. (۱۳۶۲). سوانح عمر. تهران: نشر تاریخ ایران.
سلطان زاده, ح. (۱۳۶۴). تاریخ مدارس ایران از عهد باستان تا تاسیس دارالفنون. تهران.
سلطانزاده, ح. (۱۳۶۴). تهران.
عابدیجعفری, ح. ج. (۱۳۸۴). طراح مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی. In مصباح (pp. ۷۳-۱۲۶).
عریان, م. (۱۳۸۳). قم: موسسه فرهنگی ثقلین.
علیصوفی, ع. د. (۱۳۹۲). مطالعات تاریخ اسلام. مسجد و آموزش سنتی و جدید در دوره قاجار, ۶۹-۹۲.
فرقانی, م. م. (۱۳۷۹). درآمدی بر ارتباطات سنتی در ایران.
فرهنگ مسجد. (۱۳۸۵). دفتر مطالعات و تحقیقات مرکز رسیدگی به امور مساجد. قم: انتشارات ثقلین.
قاسمی پویا, ا. (۱۳۷۷). مدارس جدید در دوره قاجار: بانیان و پیشروان. تهران: نشر دانشگاهی.
همتی, ع. (۱۳۸۴). نقش محوری مساجد در اهداف چند منظوره. در فروغ مسجد، جلد دوم، (pp. ۱۶۱-۱۷۵). قم: انتشارات دفتر مطالعات و پژوهش مرکز رسیدگی به امور مساجد.
هوشیاری, م. پ. (۱۳۹۲). مطالعات معماری ایران. گونه شناسی مسجد-مدرسه در معماری اسلامی ایران, pp. ۳۷-۵۴.