پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ |۲۹ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | Jun 6, 2024
تصاویر/ مراسم عزاداری دانشجویان به‌مناسبت اربعین حسینی (ع) با حضور رهبر انقلاب

حوزه/ رهبر معظم انقلاب در روز اربعین حسینی در دیدار با دانشجویان در پایان سخنان خود سفارش فرمودند: "همیشه حسینی زندگی کنید و حسینی بمانید" مطلبی که شاید در ظاهر یک جمله و دعایی ساده باشد اما در باطن دنیایی از معرفت ، ایمان و عاقبت بخیری را همراه خود دارد.

خبرگزاری حوزه | رهبر معظم انقلاب در روز اربعین حسینی در دیدار با دانشجویان در پایان سخنان خود سفارش فرمودند: "همیشه حسینی زندگی کنید و حسینی بمانید" مطلبی که شاید در ظاهر یک جمله و دعایی ساده باشد اما در باطن دنیایی از معرفت ، ایمان و عاقبت بخیری را همراه خود دارد.

این جمله ناب از فرمایشات حکیمانه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در روز اربعین حسینی (ع)، بهانه ای زیبا بود تا یادداشتی با همین مضمون تقدیمِ مخاطبان کانال روابط عمومی پلیس گردد.

در ابتدا خداوند را شاکریم که با عنایت بی حدش و به برکت رهبری داهیانه امام خامنه ای (مدظلله العالی) و خون های پاک شهدای والا مقام عرصه نظم و امنیت ، امروز انتظامی کشور با الگوگیری از مکتب سرخ عاشورایی، زیباترین حماسه‌های ایثار و شهادت را آفریده و امروزه به عنوان الگوهای حسینی زیستن و حسینی ماندن در چشمان ملت قهرمان ایران اسلامی و همه آزادی خواهان جهان ‌های شناخته شده است.

حسینی بودن یعنی وقتی که در راه حق هستیم ما را از مرگ باکی نیست ، یعنی آن مرگ از عسل هم برایمان شیرین تر است یعنی ثابت قدم بودن و تا آخرین قطره خون پای دین خدا ماندن و فدا شدن برای امر به خوبی ها و نهی از بدی ها.

حسینی بودن یعنی گذشتن از هرچه دوست می داری برای رضای خداوند متعال ، یعنی قربانی کردن منیت هایت و خودخواهی ها.

حسینی بودن یعنی خیر همه را خواستن برای همه آرزوی خوب داشتن ، تا پای جان برای هدایت انسان ها به سوی روشنی و سعادت تلاش کردن.

حسینی بودن یعنی تا با خدایی، بر حقی و تا بر حقی، پیروزی هماره از آن توست، چه بکشی چه کشته شوی؛ چه شکست دهی چه ظاهرا شکست بخوری؛ چه کم تعداد باشی چه بیشمار؛ چه تنها باشی چه بسیار؛ چه دست و پایت بسته باشد و در بند تحریم و فشار قرار گرفته باشی، چه در رهایی و آزادی و آزادگی، لحظه ها را سپری کنی؛

حسینی بودن یعنی عزتمندانه زیستن ، تن به ذلت ندادن زیر بار ظلم نرفتن ، یعنی نیت خالصانه و عمل صادقانه داشتن.

حسینی بودن یعنی کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا یعنی وسعتی به اندازه هر زمین و زمانی و تو هم آزموده خواهی شد.

حسینی بودن یعنی انتظار را در عمل معنا کردن ، آماده بودن برای یاری امام زمان خود، بیدار و هوشیار بودن

حسینی بودن یعنی تاجر و کارگر، رئیس و مرئوس، مربی و متربی، عالم و متعلم، رهبر و رهرو، پیر و جوان، زن و مرد، کهنسال و کودک شیرخوار، با هر سن و وضعیتی هستی، در هر میزان از توان و امکان قرار داری، به هر منصب و کاری که مشغولی، سرباز جان بر کف ولایت و مطیع و فرمانبر طریقت کسب معرفت و سلوک عبودیت و وصول حقیقت باش و پرچم انسانیت و اخلاق را بالا نگه دار.

حسینی بودن یعنی نبوی بودن و ربوی نبودن؛ حسینی بودن یعنی کوفی بودن برای ظهور کافی نیست؛ خط کوفی در کربلای «مُعَلّا»، «نسخ» شده است! حسینی بودن یعنی با حسین ماندن در عمل و تا آخر ، نه فقط در کلام ، که اگر به کلام باشد کوفیان نیز سخنوران خوبی بودن اما در عمل چه کردند،

حسینی بودن یعنی همانند رقیه خاتون دختر سه ساله امام حسین که در کربلا ندا سر داد: "ما را بزنید اما به حجابمان کاری نداشته باشید"، یعنی پای بند به مبانی دین و حق باشی هرچقدر هم که منکر فراگیر شود.

حسینی بودن؛ یعنی هرچه از دوست رسد نیکوست؛ همه چیز معشوق و راه و رسم عاشقی ناب در دیده عاشق صادق، زیباست؛ رفتن به قربانگاه، جان کندن میان قتلگاه، تبدیل شدن به تلی از تیرهای بلا، ذبح از قفا، تاختن اسبهای نعل تازه زده شده بر بدنهای بی کفن کشته ها، رفتن به روی نیزه ها، به آتش کشیدن خیمه ها، اسیری و گردانده شدن میان خرابه ها، وعده شدن برای غذای بچه ها و رأس بریده میان تشت طلا و... جز «ما رأیت إلا جمیلا» نیست.

حسینی بودن یعنی اگر دچار اختلاف شدی به جای اینکه خودتان اظهار نظر بکنید، بگویید که پیغمبرمان چه فرموده است؟ هرچه پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان به عنوان ائمۀ ما گفته اند همان هم مورد نظر ما است.

حسینی بودن یعنی اینکه بدانی عاشورا تنها یک مصیبت نیست؛ چراکه هیچ مصیبتی زیبا نیست مگر آنکه هدفی متعالی و انسان‌ساز را در بطن خود داشته باشد؛ از همین روست که شهادت امام حسین(ع) و یارانش در نگاه حضرت زینب(س) زیبا جلوه می‌کند، چون این مجاهدت‌ها و فداکاری‌ها برای غبارروبی از حقیقت محمدی، اصلاح جامعه اسلامی و احیای کرامت‌های انسانی بوده است. حال آنکه در پشت چهره مصیبت هیچ حقیقت زیبا و قابل ستایشی نهفته نیست.

و در نهایت حسینی بودن یعنی در کشتی نجات حسین حضور داشتن حسین را شناختن و با معرفت او را دوست داشتن، معرفتی که حاصل تفکر و اندیشه است.

اما برای حسینی زندگی کردن و حسینی ماندن باید در زندگی خود برنامه ای تدوین و تمرین کنیم به نظر می‌رسد در مسیر نیل به این هدف، دو عامل بیش از هر چیز دیگری باید همواره مدّ نظر باشد.

اول؛ شناخت با تأمّل و تدبّر نسبت به عملکرد امام حسین(ع) در طول عمر خود! شخصی که می خواهد حسینی زندگی کند باید به سبک زندگی آن حضرت دقّت وافر داشته و آن را الگوی خود قرار دهد. رابطه آن حضرت با خدا و با مردم و نیز نوع بهره برداری از لحظات عمر خود، از جمله چیزهایی هستند که باید به خوبی درک کنیم و تا زمانی که به این مسائل بی‌توجّه یا کم‌توجّه باشیم نمی‌توانیم حسینی زیستن را تجربه کنیم.

دوم؛ یکی از حساس‌ترین مراحل اقتدا به ائمّه معصومین(ع)، نحوه و رویکرد تطبیق اعمال خود با مسیر آن بزرگواران است. گرچه این موضوع نیازمند بحث مفصّلی است که در این یادداشت نمی گنجد اما به اختصار باید گفت:از آنجا که غنابخشی و مضاعف کردن ارزش اعمال انسان، مسیری بی‌انتهاست، هیچگاه نباید از اعمالی که انجام داده‌ایم راضی بوده و آن را برای خود کافی بدانیم، زیرا راه طولانی و درجات بسیاری نیز هنوز باقی مانده است. چنانکه امام حسین(ع) از جد بزرگوارشان نقل می‌کنند که فرمودند: المَعرُوفُ بِقَدرِ المَعرِفَةِ؛ خوبی‌ها به هر کس باید به قدر معرفت او باشد!(بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۱۹۶)

یکی از ویژگی‌های قیام عاشورا که در بین همه جنگ ها متمایز شده، تقابل فضایل و رذایل است، در قیام عاشورا، توحید و اعتقاد به خداوند متعال در مقابل همه کفر و شرک ایستاد و حقانیت خود را به همگان نشان داد در واقعه کربلا تنها یک رنگ وجود داشت و آن هم رنگ خدا بود و این توحید را در دعای عرفه از زبان سرور و سالار شهیدان می خوانیم، گفت: شیعه امیر مؤمنان بودن تسلیم می خواهد و تا زمانی که در برابر خداوند تسلیم نشویم، نمی توانیم یک شیعه واقعی باشیم.

بسیاری بر این باورند که مهم ترین شاخصه زندگی و قیام حضرت سیدالشهداء نگاه عزتمندانه نسبت به زندگی و عزت مداری است.آن حضرت به همه انسانها و به ما مسلمانها آموختند که زندگی شرافتمندانه در حیات انسان اهمیت بی‌نظیری دارد و انسان نباید به هر قیمتی زندگی کند بلکه زیستن انسان باید توام با عزت و آزادگی باشد.

جمله مشهور«هیهات من الذله» شعار زندگی امام حسین(ع) است که حضرت با این جمله تاکید می‌کنند که حاضر نیستند به هر قیمتی زندگی کنند.

عرصه های مختلف زندگی امام حسین (ع) تحقق عملی همین جمله«هیهات من الذله» است.اگر ایشان با یزید بیعت نمی کنند یا حج را نیمه تمام می‌گذارند و راهی کربلا می‌شوند می‌خواهند در صحنه عمل نشان دهند که هیچگاه تن به ذلت نخواهند داد و حاضر نیستند ذلت را بپذیرند.نه حاضر شدند با یزید بیعت کنند و نه حاضر بودند با جامعه به خطا رفته همراهی کنند.

امروز ما بیش از هر زمانی نیازمند آن هستیم که ویژگی های سبک زندگی حضرت سید الشهداء را در زندگی خود عملیاتی کنیم، امام حسین(ع) به همه ما آموختند که عزتمندانه ظلم را نپذیریم و از حق دفاع کنیم.اگر دیدیم ظلمی صورت می‌گیرد و در حق مظلومی اجحاف می‌شود هر کدام از ما به قدر توانایی خود باید نسبت به آن واکنش نشان دهد و خنثی و بی‌خیال نباشد .

اگر بخواهیم برای حسینی شدن و حسینی زندگی‌کردن سال تا سال دست روی دست بگذاریم و فقط در ایام ماه محرم یادمان بیاید که حسینی باشیم، نباید انتظار داشته باشیم به‌راحتی در زمره یاران خاص و دوستداران ویژه امام حسین(ع) قرار بگیریم. برای حسینی شدن باید تلاش کرد. یک راه خوب، الگوبرداری از اصحاب خاص امام حسین(ع) در زندگی است؛ همان‌هایی که ویژگی‌های رفتاری‌شان تاریخ را تکان داده است. یکی از این اصحاب ویژه، حضرت عباس(ع) است که به ادب و عقل و ولایت‌پذیری مشهور است.

طبق اشاراتی که احادیث و قرآن کریم آمده است، روز قیامت، روز سختی است روزی که در آن تمام مناسبت های دنیایی رنگ می بازد و تمام اعتبارات بی اعتبار می شوند و کسی نمی تواند برای من و شما قدمی بردارد.

آقای مجتهدی می گفتند: اگر روز قیامت من و شما نتوانیم دستمان را به دامن پر مهر اهل بیت (علیهم السلام) برسانیم، وای به حال ما! و این کار از ما ساخته نیست که در آن شرایط دستمان را به دامان این خانواده برسانیم. پس بیاییم یک جوری زندگی بکنیم که در آن روز و در آن شرایط سخت، خود اهل بیت (علیهم السلام) بیایند سراغمان و خودشان از ما دستگیری و حمایت بکنند. اگر ما مهدی پسند زندگی کنیم، خود حضرت مهدی (عج) برای دیدار ما می آیند. حال چه کار کنیم که در روز قیامت ائمه اطهار (علیهم السلام) خودشان به دستگیری ما بیایند؟

امام حسن عسکری (ع) پاسخی جامع و کامل به این سوال داده اند. حضرت (ع) می فرمایند: " من احبنا فلیعمل بعملنا " اگر ما را دوست دارید، به روش و سیره زندگی ما عمل کنید. برنامه و روش زندگیتان را از ما بگیرید. دو ماه در مجالس عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) شرکت کردیم و بر لب ذکر یا حسین، یا حسین داشتیم. چقدر حضور در این مجالس بر سبک زندگی ما تاثیر داشته است؟ چقدر از زندگی اهل بیت (علیهم السلام) الگو گرفته ایم؟

حسینی بودن هر شخصی به قدر معرفت اوست و انسان ها در این معیار نیز متفاوت هستند همان طور که کربلا رفتن و کربلایی شدن با هم فرق دارد. وقتی یکی از شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون با مخالفت خانواده‌اش برای حضور در سوریه مواجه شد، به آن‌ها گفت: امسال حق ندارید برای امام حسین (ع) عزاداری کنید. علت را که پرسیدند، پاسخ داد اگر قرار باشد امروز در برابر حمله سلفی‌ها به حرم اهل بیت (ع) ساکت باشیم، گریه ما برای اسارت خانم و شهادت سیدالشهدا چه فایده‌ای دارد؟ شما که نمی‌گذارید من برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه بروم، به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) لبیک گفت.

ماجرای حسینی بودن شهدای عزیز ما ازهمان محرم‌هایی آغاز می‌شود که سال‌هاست برای همه ما تکرار می‌شود. کودکی که مادر لباس سیاهش را پوشاند و دست در دست پدر به هیئت رفت. نشست به حسین شنیدن و به حسین اندیشیدن.

آری با حسین ماندن هزینه دارد. کربلایی شدن به این راحتی نیست. قرار نیست هیچ یک از ما به عاشورای سال ۶۱ هجری برگردیم، شاید عاشورای ما همین الان در حال تکرار شدن باشد؛ این همان نکته‌ای است که شهدا به آن رسیده بودند عاشورای‌شان را شناختند و قدم در راه گذاشتند،خوب می‌دانستند که اگر دیر بجنبند، شاید روزی فرابرسد که با حسرت بگویند عمری یا حسین گفتیم و به وقتش آنجا که می بایست نبودیم، امام زمان خود را نشناختیم و زمانی که باید ایشان را یاری می کردیم در خواب بودیم.

با کمک از روایات و مطالعه کتب دینی می‌توان سیدالشهدا را به قدر وسع شناخت. امام حسین در رابطه با فلسفه آفرینش می‌فرمایند "ای مردم، خدا انسان‌ها را نیافریده است مگر برای شناخت او؛ وقتی آن‌ها خدا را بشناسند با عشق و ارادت فراوان عبادتش می‌کنند و هیچ اجباری وجود نخواهد داشت و با پرستش عاشقانه از عبادت غیر خدا بی نیاز می‌شوند». در این میان شخصی از حضرت سوال کرد که منظور از شناخت خدا چیست؟ ایشان فرمودند شناخت امام معصومی که اطاعتش واجب است". این مهم به ما می‌گوید هرچه امام را بیشتر بشناسی، خدا را شناخته‌ای و هرچه خدا را بشناسی، اطاعتی عاشقانه‌تر خواهی داشت و لذت خواهی برد.

بنابراین به عنوان حسن ختام بیان می‌کنیم که؛ هر چه عیار تفکّر در ماجرای عاشورا بیشتر شود، امید به تأثیر معنویّت این غم مقدس بر رشد و تربیت انسانهای وارسته بیشتر خواهد بود؛ همچنانکه تفکّر، باعث شد زهیرها قدم بر بال ملائک نهند وامثال حُر به آزادگی حقیقی برسند و تا آخر حسینی بمانند و به سعادت و کمال ابدی برسند.

ان شاء الله ما هم به دعای خیر رهبر عزیزمان حسینی زندگی کنیم و تا آخر حسینی بمانیم

یادداشت: امیر یعقوبی - جمعی معاونت تبلیغات و روابط عمومی ساعس فراجا

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha