به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از ارومیه، دفاع مقدس و جنگ تحمیلی شاید طولانیترین جنگ متعارف در قرن بیستم میلادی و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود که نزدیک به هشت سال به طول انجامید.
جنگ تحمیلی به صورت رسمی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و در این روز درگیریهای پراکنده مرزی رژیم بعث با ایران اسلامی با یورش همزمان نیروی هوایی صدام به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این رژیم در تمام مرزها به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد.
به دنبال تجاوز مرزی رژیم بعثی ، محدوده مرزهای وسیع آذربایجان غربی که بیش از ۲۰۰کیلومتر مرز مشترک با عراق دارد نیز از تجاوز نیروهای صدام، مصون نماند و زن و مردم، کوچک و بزرگ در ایران اسلامی به دفاع از انقلاب اسلامی و ایران عزیز به پا خاستند.
البته آذربایجان غربی از همان ابتدای انقلاب محل درگیری عناصر ضد انقلاب بود و زودتر از دیگر استان ها وارد نبرد با دشمنان قسم خورده مردم ایران شده بود.
زنان آذربایجان غربی در دفاع مقدس با حضور حماسی خود نقش کم نظیری را ایفا کردند و آن ها با فعالیت های پشتیبانی و تدارکاتی، امدادی و درمانی، فعالیت های مربوط به شهدا و رسیدگی به خانواده رزمندگان، فعالیتهای فرهنگی، مواجهه و مقابله با پیآمدهای حاصل از جنگ، روحیه دهی به مادران، همسران و خانواده های شهدا و ... نقش اساسی ایفا کردند.
زنان علاوه بر آنکه در ستادهای پشتیبانی و تدارکات، حضور فعال داشتند، در بیمارستانها به عنوان امدادگر نقش ارزنده ای در بهبود مجروحین داشتند، آن ها در فعالیت های تدارکاتی نظیر پتوشویی، لباسشویی رزمندگان، رفوی لباس و ملحفه و تعمیر پوتین در مناطق جنگی حضور دلگرم کننده ای برای حماسه آفرینان داشتند.
زنان ایران اسلامی در پشت جبهه ها هم به یاد رزمندگان بودند و برای رزمندگان دعا می کردند، لباس تهیه می کردند، آذوقه بسته بندی می کردند و ... و مهمتر اینکه در هنگام مهاجرت با تمام سختیهایی که آوارگی در بر دارد، آنان به تنهایی و در غیاب مردان؛ مدافع شهرها بوده و مسؤولیت سرپرستی خانواده را به عهده گرفته و دم بر نیاورده اند.
در پشت جبهه سنگین ترین وظیفه در بیمارستانهای صحرایی و در شهرها به مجروحین و مصدومین جنگ تعلق داشت که این مسؤولیت بر عهده زنان فداکار بهیار و پرستار و پزشک بود.
ایران اسلامی در دفاع مقدس حدود ۷ هزار شهیده زن تقدیم کرده است که از این تعداد سهم آذربایجان غربی حدود ۷۰۰ شهیده می باشد و یک هزار و ۲۲۰ زن اذربایجان غربی در دوران دفاع مقدس به درجه جانبازی نائل شدند که ۴۸۰ تن از این ها جانباز بالای ۲۵ درصد هستند.
البته در این میان زنانی هم بودند که هم فرزندانی پاک تربیت کردند و هم خود نیز پشت جبهه به حمایت و پشتیبانی از رزمنده ها مشغول بودند.
یکی از این بانوان، مرحومه سیده رفعت شهیدی، مادر والا مرتبه سردار شهید مهدی امینی بود که به عنوان اسوه زنان مجاهد آذربایجان غربی، حتی از حقوق قانونی و طبیعی خود چشم پوشی کرده بود، و آن را برای محرومیت زدایی و پیروزی حق علیه باطل مصرف می کرد.
همچنین شمامه لنبرانی مادر شهید فلاح که راه شهیدش را ادامه داد. او می گوید؛ در نشستهایمان شنیده بودم چه شکنجههایی در انتظارمان است از کشیدن ناخن گرفته تا اتو کردن کمر و از زندانهای مخوف و پنهانی نیز خبرهایی گرفته بودیم، ولی با این همه به ادامه راه و تلاش تا سقوط رژیم مصمم بودیم.
او بر این باور است شاه مصیبت امام حسین (ع) را بر سر مردم آورد، پس بابی گشوده شد تا انسانهای پاک گلچین شده و از روی زمین به سمت ملائک پر بکشند، برای مومنان حسرتی نماند که کاش زمان سیدالشهداء بودیم و در رکاب او خدمت میکردیم.
در جنگ تحمیلی خانه کوچک و ساده خانم لنبرانی به ستاد پشتیبانی جبهههای جنگ تبدیل میشود و بانوان هر روز از هشت صبح تا دو بامداد برای تهیه لباس، پتو، درست کردن ترشی، مربا، تهیه بسته کمکهای اولیه جمع میشدند، بعد از شهادت "ولی فلاح" هم این مادر عزیز نه تنها عزلتنشین نمی شود بلکه فعالیتهای خود را وسعت می دهد. هر روز تعدادی از بانوان در این خانه جمع شده، لباسهای خونین رزمندگان را میشستند و دهها نفر دیگر در بیمارستان به مجروحان رسیدگی میکردند یا اینکه به باغ حجت الاسلام والمسلمین حسنی میرفتند تا محصولات باغ را چیده و بعد از درست کردن مربا، ترشی و … آنها را به جبهه بفرستند.
خداوند به این بانو سه پسر عطا میکند یکی از آنها در ارتش خدمت می کرد و بنا به وظیفه به جبهه اعزام میشود، ولی پسران دیگر به اراده خود لباس خدمت را به تن میکنند آن هم وقتی که از برادر نخست خبری مبنی بر زنده بودن یا شهادت نرسیده است و دو ماه در بیخبری هستند.حتی وقتی عده ای او را سرزنش می کنند که شوهرتان پیر است یکی از بچه ها پیشش بماند؛ او از حبیب بن مظاهر که پیرتر نیست، او هم باید به جبهه برود.
این مادر نمونه منزل مسکونی خود را با نام فرزند شهید خود به حسینیه شهید فلاح تبدیل کرده است.
و یا مادر شهید طلبه علیرضا علوی که منزل و خانه اش مامن نیازمندان و فقرا شده است و مادر بزرگوار این شهید طلبه بخشی از خانه خود را به حسینیه کرده و اسم آن را حسینیه شهید علوی نام گذاری کرده است و کلاس های قرآن در آن جا دایر است و در ایام عزاداری اهل بیت نیز محل عزاداری ائمه هدی علیهم السلام می باشد.
زنان فداکار دیگری نیز بودند که در مبارزات قبل از انقلاب حضور داشتند و در هشت سال دوران دفاع مقدس در جبهه ها بودند و به یاری شهدا، جانبازان و رزمندگان شتافتند و امروز با وجود سالخوردگی شان در خدمت نظام و انقلاب هستند و کلاس های قرآن، معارف و تبیین در محلات ارومیه برگزار می کنند که به عنوان نمونه می توان زهرا محمدخانی،کلثوم نوری، سودابه افشار و .... اشاره کرد.
بر اساس آمار های موجود تاکنون بیش از ۴۱ نامگذاری کوچه، معبر و مکانهای فرهنگی و مدرسه به نام زنان شهیده آذربایجان غربی نام گذاری شده است.
امروز نیز در عرصه های علم و دانش و دیگر عرصه ها زنان استان آذربایجان غربی فعال هستند نقش تاثیرگذاری دارند و به عنوان نمونه از حدود ۱۹۹۶ هیئت علمی آذربایجان غربی حدود ۴۸۵ نفر یعنی ۲۵ درصد را بانوان به خود اختصاص داده اند که از این تعداد، حدود ۱۳ نفر استاد تمام و ۶۳ نفر دانشیار هستند.
انتهای خبر./
نظر شما