خبرگزاری حوزه | دو سه روزی بود بهدلیل کسالت و ضعف جسمانی شدید در کلاس درس حاضر نشدم.
وقتی به کلاس آمدم، پس از آنکه استاد از جریان بیماریام مطلع شدند، کنایهگویانه شروع به نصیحت و داستانهایی از علمای سلف کردند که آن علما با فلان احوالاتِ بیماری و مشکلات به کلاس میآمدند اما تو!
با اینکه حال جسمانیام در آن چند روز بسیار ناگوار بود و نایِ قدمبرداشتن هم نداشتم، با این توصیه روبهرو شدم.
چند روزی از این ماجرا گذشت، تا اینکه همان استاد دو سه روزی نیامدند و پس از چند روز که به کلاس درس آمدند، بچههای کلاس علت نبودن را جویا شدند و ایشان پاسخ داد؛ چند روزی کسالتی عارض شد!
اخلاق از گزینههایِ روی میزی است که از سازمان روحانیت هیچگاه برداشتنی نیست.
زیطلبگی همان اسمِ رمزی است که بارها و بارها از زبان مبارک علما شنیدهایم و همان موتور محرّکی است که مردم بسیاری با طرز تفکرهای گوناگون را بهسوی دینخواهی سوق داد و همان چیزی است که در گذشتههای میانی عملش بود و حالا فقط گفتارش.
ای کاش! توصیههای اخلاقی تنها در گفتارهای اخلاقی باقی میماند؛ اما افسوس و صد افسوس که گفتارهای اخلاقی در دستگاه معنویت، با سرعت بهسوی تناقضهای اخلاقی میشتابد، تا آنجا که این دوگانه «سخن و عمل» در دید مردم و حتی طلبهها نمایان است و جریانی که در ابتدا گفته شد، تنها نمونهای بود از دوگانههای «سخن و عمل»، آن هم به سبکِ «آنچه عیان است چه حاجت به بیان است».
اینکه چرا اخلاقمداری در حوزههای علمیه، آن هم در نگاه طلاب علوم دینی به انزوا کشیده شد، صد البته که دارای چراهای گوناگون و قابل بررسی است؛ اما یکی از فرآیندهای کاهشِ اخلاقمداری را باید در همین «تناقضهای رفتاریِ حاضرانِ حوزوی» جستوجو کرد.
گاهی انسانها از آنچه میگویند و میجویند کمترند و این کمتربودن نباید آنان را به بیشتر نشاندادن و بیشتر گفتن بکشاند. چون اگر بیش از آنچه که هستیم بگوییم، در مسیر غیراخلاقی قدم نهادهایم؛ زیرا اولین و ابتداییترین مسئله اخلاقی «صداقت» است؛ یعنی نبودِ تناقض در گفتار و عمل.
علی کردانی