خبرگزاری حوزه - تهران/ حجت الاسلام و المسلمین علی سعیدی شاهرودی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا در یادداشتی به مناسبت یوم الله ۱۳ آبان ماه در خصوص روند نفوذ و سلطه آمریکا بر ایران و وجود سه دیدگاه در تقابل با استکبار آمریکا نوشت.
در یادداشت رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا آمده است: ۱۳ آبان خاطره انگیز و یادآور سه حادثه در تاریخ ملت ایران بوده که به نماد و نمودی از خروش ملت ایران در برابر نظام استکباری آمریکا به شمار می آید وبه عنوان "روز مبارزه با استکبار " نام گذاری شده است.
پدیده های تاریخ ساز:
الف) ۱۳ آبان ۱۳۴۲ تبعید حضرت امام(ره) به ترکیه
سال ۴۲ را به یقین می توان مبدأ رسمی حرکت انقلابی پیشوای بزرگ ملت ایران، حضرت امام خمینی (ره) نامید، سالی که سخنرانی کوبنده حضرت امام آغازگر طوفانی بود که در کمتر از دو دهه تبدیل به سونامی گردید و طومار رژیم شاهنشاهی را پیچیده و به زباله دان تاریخ فرستاد.
ب) ۱۳ آبان ۱۳۵۷ پرده از چهره سرسپردگی و نوکری شاه ایران در قبال آمریکا آشکار و گوشه ای از چهره ننگین آمریکا به عنوان مظهر استکبار نمایان گردید و برای چندمین بار صداقت و درایت و هوشمندی حضرت امام نسبت به وابستگی شاه به آمریکا و چهره کریه آمریکا برای مردم مسجّل گردید.
ج) ۱۳ آبان ۱۳۵۸ تسخیر سفارت آمریکا در ایران که بعداً به عنوان انقلاب دوم تعبیر شد و لانه جاسوسی اصطلاح مناسبی بود که به آن مرکز توطئه اختصاص پیدا نمود. انقلاب اسلامی هیأت حاکمه و طبقه حاکمه وابسته به آمریکا را ساقط کرد و تسخیر لانه جاسوسی ریشه و بنیان توطئه و دسیسه ها را قطع و از بین برد.
انتساب سه حادثه مذکور به آمریکا حکایت از درک درست رهبری انقلاب از آمریکا به عنوان ام الفساد قرن و شیطان بزرگ که ایران را به عنوان یکی از مهمترین مراکز برای سلطه بر منطقه، غارت بیت المال و مقابله با خیزش های اسلامی و جاسوسی از شوروی انتخاب کرده و عنصر سر سپرده ای را با طراحی کودتای ۲۸ مرداد با همکاری انگلستان بر حکومت ایران گمارده و این عنصر خود فروخته دقیقاً تحقق اهداف آمریکا را تعقیب می کرد.
ارزیابی عملکرد آمریکا و جنایات گسترده و عمیق این جرثومه ظلم و فساد پس از جنگ جهانی اوّل و دوّم و جنایت های این مستکبر در قبال انقلاب اسلامی ایران می تواند فلسفه و حکمت ایستادگی امامین انقلاب و ملت بزرگ ایران در قبال آمریکا را ترسیم نماید.
وضعیت جهان پس از جنگ جهانی اوّل و دوّم
۱.تجزیه امپراطوری عثمانی
از جمله مهمترین اهداف اروپا و آمریکا تجزیه و به سقوط کشاندن امپراطوری عثمانی که بخشی از اروپا، آفریقا و منطقه غرب آسیا را در بر می گرفت بوده است. اروپا با تحریک اعراب که از انتقال قدرت از اعراب به اتراک سرخورده شده بودند، با وعده های پوشالی و همراهی با غرب زمینه فروپاشی این امپراطوری را فراهم نمودند. که در حقیقت جبهه استکبار از یک سو بزرگترین مانع را از سرخود رفع کرده و از سوی دیگرگسترده ترین زمینه را برای سلطه بر منطقه غرب آسیا به وجود آوردند.
۲.ایجاد بستر شکل گیری حکومت صهیونیستی اسرائیل
غرب با محوریت آمریکا برای سلطه کامل بر منطقه راهبردی غرب آسیا با اهداف: مقابله با خیزش اسلامی، کنترل جریان انرژی، مقابله با نفوذ چین و روسیه، قوم سرگردان یهودی صهیونیست را انتخاب و به عنوان ژاندارم منطقه در قلب کشورهای اسلامی جای دادند.
۳. فراگیری امواج تفکر مارکسیستی
توسعه امواج تفکر کمونیستی و گسترش نفوذ و سلطه شوروی در آمریکای لاتین، آفریقا، اروپا و منطقه غرب آسیا و گسترش رقابت تسلیحاتی و تسلیحات کشتار جمعی و حاکمیت جنگ سرد و تقابل دو سازمان پیمان آتلانتیک موسوم به "ناتو" و پیمان "ورشو" از دیگر پدیده های پس از پایان جنگ جهانی به شمار می آید.
۴. شکل گیری نهادهای بین المللی
شکل گیری نهادهای بین المللی نظیر جامعه ملل، سازمان ملل و شورای امنیت بر محور چند قدرت بزرگ با برخورداری از اختیارات حق وتو از دیگر پدیده های آن عصر بود.
۵. تأثیرپذیری نظام لیبرال کلاسیک
تأثیرگذاری امواج سوسیالیستی شوروی بر نظام سرمایه داری و تبدیل لیبرالیسم کلاسیک با شعار آزادی حداکثری اصالت فردی حداکثری و دولت حداقلی به لیبرال دموکراسی و ایجاد زمینه کنترل نظام سرمایه داری با نگرانی از انقلاب کمونیستی در غرب و حمایت نسبی از کارگران و پیش بینی مالیات برای کارخانجات و افزایش خدمات از جمله این پدیده ها بود که با کاهش موج سوسیالیسم، جهان غرب شاهد پدیده نئولیبرالیسم با همان اهداف پیشین بود.
آمریکا پس از جنگ جهانی اوّل و دوّم
۱. تبدیل آمریکا به یک قدرت بلامنازع
با توجه به خسارت های سنگین جنگ جهانی اوّل و دوّم بر اروپا و تضعیف آنان، آمریکا با استفاده از فرصت های پیش رو با تقویت خود به قدرت بلامنازع جهانی تبدیل گردید.
۲. گسترش میدان نفوذ در مناطق استراتژیک
آمریکا درصدد گسترش نفوذ خود بر مناطق استراتژیک جهان و سیطره بر کشورها و ملّت های ضعیف برآمد، مستعمره های کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری در اختیار آمریکا قرار گرفت و آمریکا جایگزین کشورهای استعمارگر اروپا گردید.
۳. گسترش نفوذ آمریکا بر انگلیس، آلمان و فرانسه
انگلیس، آلمان و فرانسه که خود به عنوان قدرت های اداره کننده بخش عمده ای از مناطق تحت سلطه خود بودند در اثر لطمات ناشی از جنگ عملاً زیر نفوذ آمریکا قرار گرفته و بستراجرای مقاصد استعماری و سلطه آمریکا گردیدند،که همچنان این نفوذ ادامه دارد.
۴. حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی
آمریکا با اهداف چندگانه، سرپرستی و قیمومیت رژیم صهیونیستی پس از شکل گیری آن توسط انگلستان و دیگر قدرت های اروپایی را بر عهده گرفت و با حمایت مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی رژیم جعلی اسرائیل را به عنوان یک ژاندارم در قلب جهان اسلام بر منطقه مسلط نمود.
۵. انتقال پدیده جنگ به منطقه غرب آسیا
آمریکا در جهت پیش برد اهداف استعماری و استکباری خود در منطقه، پدیده جنگ و ناامنی را با عاملیت رژیم صهیونیستی و همکاری قدرت های اروپایی به منطقه غرب آسیا تحمیل و این رخداد بزرگترین خسارت ها را برای جهان اسلام به وجود آورد و علت بسیاری از عقب ماندگی ها همین درگیری ها و ناامنی ها بود. جنگ اعراب و اسرائیل، جنگ عراق علیه ایران، جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۵۲ روزه، جنگ ۲۲ روزه و حمله به عراق و افغانستان و تأسیس داعش و ایجاد بحران در عراق و سوریه همه و همه پیامد راهبردهای جنگ افروزی آمریکا و اروپا بود.
۶. گسترش راهبرد نظامی گری
آمریکا وارد فاز نظامی گری و گسترش عرصه نفوذ و سلطه با تکیه بر راهبرد جنگ گردید که در نیمه دوم قرن بیستم به ۲۲ کشور حمله نظامی نمود و در محدوده ۱۷ کشور مداخله نمود که یکی از آن موارد، کودتای ۲۸ مرداد بود.
۷. مقابله با اسلام و فرهنگ اسلامی
از اهداف شکل دهی رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا، مقابله با خیزش و اتحاد اسلامی بود که با حمایت از این رژیم بیشترین تقابل را بین کشورهای اسلامی به وجود آورد و از سوی دیگر با گماردن مهره های وابسته همچون فصیل در عراق، آتاتورک در ترکیه و رضاخان در ایران و عناصر مشابه در کشورهای دیگر درصدد استحاله فرهنگ دینی و مقابله با اسلام و انقلاب اسلامی برخاست.
یک قرن رابطه خصمانه آمریکا علیه ایران
گرچه رابطه آمریکا و ایران به بیش از یک قرن پیش بر می گردد اما اسناد گویای آن است که در ژانویه ۱۹۴۳ (دی۱۳۲۱ ) وزارت خارجه آمریکا سیاست تعامل با ایران را تنظیم نمود. کوردن هان وزیر خارجه ی آمریکا در تابستان ۱۳۲۲ در نامه ای به روزولت رئیس جمهور آمریکا به گونه ای صریح منافع آمریکا در ایران را مطرح کرد و بعد از شمردن دلایل حضور و نفوذ آمریکا در ایران، در برابر حضور قدرتمندانه انگلیس و روسیه، تصریح کرد که به نفع منافع دراز مدت آمریکاست که در آن سوی سواحل خلیج فارس، درکشوری مانند ایران که در مقابل مجتمع نفتی مهم آمریکا در عربستان سعودی قرار گرفته، قدرت بزرگی مستقر نشود.
روند نفوذ و سلطه آمریکا بر ایران
دوره نخست قبل از انقلاب اسلامی
الف: از سال ۱۸۸۳ تا ۱۹۴۰ دوران دستیابی به جای پا و نفوذ برای استقرار و تثبیت آینده خود و زمینه سازی سلطه بر ایران.
ب: از سال۱۹۴۰ تا ۱۹۵۲ دوره بهره گیری از نفوذ و پیش بینی برنامه های گوناگونی برای دستیابی به اهداف مورد نظر در جهت مقابله با نفوذ شوروی و انگلستان.
ج: از سال ۱۹۵۲ به بعد با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دوران سلطه کامل آمریکا بر تمام ارکان سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی ایران و در واقع ایران به عنوان یکی از ایالت های آمریکا به شمار می آمد.
د: از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ دوران حمایت همه جانبه آمریکا از رژیم دیکتاتوری و ضد مردمی پهلوی و افزایش سلطه حضور ده ها هزار مستشار آمریکایی و طرح کاپیتولاسیون در جهت مصون سازی نیروهای آمریکایی بود.
هـ: سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) پایان سلطه آمریکا بر ایران ۱
دوره دوم بعد از انقلاب
۱- آمریکا با تمرکز روی مرکز جاسوسی خود در ایران و طراحی نقشه ها و طرح ها درصدد براندازی انقلاب برآمد که با تسخیر سفارت آمریکا، مرکز توطئه آمریکا در داخل ایران تعطیل گردید.
۲- برنامه ریزی برای آشوب و نا امنی در بخش شمال غربی، میانی و جنوب در جهت اخلال در امنیت و شکستن انسجام ملی در کشور.
۳- برقراری تحریم مرحله ای تسلیحاتی، مالی، پشتیبانی، تا محاصره کامل در امور تجاری و بانکی
۴- تحریک رژیم بعث عراق به جنگ و پشتیبانی همه جانبه از آن و گرفتار کردن دولت و ملت ایران در یکی از طولانی ترین جنگ های تاریخ معاصر.
۵- طراحی کودتا معروف به کودتای پایگاه نوژه.
۶-حمله نظامی به طبس برای نجات گروگان ها.
۷- حمایت همه جانبه از جریان فتنه در سال ۸۸ به عنوان انقلاب مخملی و ایجاد نا امنی در کشور
۸- طراحی براندازی در قالب اغتشاشات در سال ۱۴۰۱ و حمایت از اغتشاشگران
۹- اخلال در دستیابی ایران به انرژی هسته ای
ایران در برابر آمریکا
وجود سه دیدگاه در تقابل با استکبار آمریکا
دیدگاه اول: تسلیم در برابر آمریکا
این دیدگاه بر این مسئله تکیه دارد که ایران توان مقابله با آمریکا را ندارد و آمریکا هم از اقتدار و هیمنه جهان شمولی خود کوتاه نمی آید و ایران باید هزینه پرداخت کند و بهتر این است تسلیم شود و از مواضع و عملکرد خود عقب نشینی نموده و همه تجهیزات هسته ای خود را همانند لیبی تحویل آمریکا دهد.
که این راه حل با رسالت انقلاب اسلامی، ماهیت انقلاب، اهداف و ماموریت های جمهوری اسلامی و با آرمان های رهبری الهی سازگاری نداشته و ندارد.
دیدگاه دوم: سازش و همراهی با جبهه استکبار
دیدگاه دوم بر این نکته تاکید دارد که جهان همانند ارکست سمفونیک است که رهبر ارکست آمریکا و همه کشورها باید به ساز رهبر ارکست حرکت کنند و یا به تعبیر دیگر جهان به منزله باشگاهی است که رئیس باشگاه آمریکاست و هر کشور حسب ظرفیت خود در این باشگاه حضور دارد و ایران هم یکی از این کشور هاست که یا باید به ساز رهبر ارکست حرکت کند و یا در باشگاه آمریکا حضور داشته باشد و در این صورت ایران باید در چهارچوب و خطوط تعیین شده توسط آمریکا حرکت کند و خارج از باشگاه و کلوپ آمریکا نباشد.
این مدل هم که نوعی دیگر از تسلیم است به معنای مرگ انقلاب و قرار گرفتن انقلاب اسلامی تحت سیطره نظام کفر، شرک و استکباری آمریکا خواهد بود.
دیدگاه سوم: مقاومت فعال و ایستادگی برابر آمریکا
رهبری انقلاب حضرت امام (ره) و در تداوم حرکت امام(ره)، رهبر معظم انقلاب و ملّت ایران، بر اساس رسالت، اهداف و آرمان های انقلاب، راهبرد سوم یعنی (راهبرد مقاومت فعال) و ایستادگی در برابر استکبار را انتخاب و اکنون بیش از چهار دهه در این راهبرد پا فشرده و قله های زیادی را فتح نموده و به نزدیکی قله ی نهایی رسیده است.
انقلاب اسلامی و رهبران ممتاز و ملت رشید آن توانسته اند موانع زیادی را برطرف نموده و به قدرت های اعجاب انگیزی همچون موارد زیر دست یابد.
مقابله با موانع:
۱- جنگ تحمیلی را در طول هشت سال به نحو احسن مدیریت نموده و استقلال و تمامیت ارضی را حفظ نماید.
۲- کودتا را کشف، شناسایی و با عوامل آن برخورد نماید.
۳- در پایان هر دهه غائله ها و فتنه ها را مدیریت و خنثی نماید.
۴- فتنه سال ۱۳۸۸ را به سر انگشت تدبیر مدیریت نماید.
۵- اغتشاش با هدف براندازی سال ۱۴۰۱ را مدیریت و خنثی نماید.
۶- تحریم و محاصره کامل را مدیریت نموده و تا حدود زیادی بر آن فائق آید.
۷- دیپلماسی یک طرفه، تک بعدی و التماسی را کنار گذاشته و وارد عرصه گسترده بین المللی همچون شانگهای و بریکس گردد.
۸- حفظ استقلال و تمامیت ارضی را مورد تأکید قرارداد و مقابله با دسیسه های تجزیه طلبی قدرت ها را در دستورکار قرار داده است.
دست یابی به انواع قدرت ها
انقلاب اسلامی ایران به رغم همه فشارها و مضیقه ها به قدرت های مهمی دست یافته که به آنها اشاره می شود:
۱. قدرت انسجام ملی
جبهه استکبار و هم پیمانان آن تلاش زیادی را به عمل آورد تا وحدت ملی و انسجام ملی بر محور رهبری انقلاب را دچار اخلال نمایند اما به حول و قوه الهی هم اکنون، انسجام ملی به عنوان مهمترین سرمایه نظام وجود دارد.
۲. قدرت هسته ای
دشمنان اسلام و ایران چند دهه تلاش کردند از دستیابی ایران به انرژی هسته ای با تکیه بر دانش بومی جلوگیری نمایند اما به رغم همه تلاش ها و فشارها اکنون ایران به عنوان یک قدرت هسته ای یعنی (توان دستیابی به انرژی هسته ای با غنای بالا) قرار گرفته و جزء چند کشور اول دنیا به شمار می آید.
۳. قدرت انرژی
مظهر اقتدار دیگر نظام اسلامی، قدرت انرژی است که با عنایت الهی ترکیب نفت و گاز، ایران را به عنوان یک منطقه راهبردی و در کنار تنگه هرمز قرار داده و سرآمد کشور های منطقه نموده است و اخیراً کشف معدن لیتیوم به عنوان یک فلز مهم گرانبها ظرفیت ایران را ارتقاء بخشیده است.
۴. قدرت دفاعی
چهارمین مظهر اقتدار نظام اسلامی قدرت دفاعی است که دستیابی ایران به پیشرفته ترین تجهیزات دفاعی همچون موشک بالستیک در انواع مختلف و با دقت های بسیار بالا و مهم تر از آن صنعت پیشرفته پهبادی، ایران را به یکی از کشورهای مقتدر در عرصه دفاعی تبدیل نموده و موجب تحیر جهانیان گردیده است.
۵. قدرت منطقه ای
عمق راهبردی ایران و نفوذ عمیق جمهوری اسلامی و رهبری مقتدر آن از ایران تا ساحل مدیترانه و تا تنگه باب المندب یکی از مهمترین مظاهر قدرت و اقتدار در عرصه منطقه ای و بین المللی است. گستره نفوذ ایران حتی امریکای لاتین را هم درنوردیده و از اهرم های قدرت نظام اسلامی به شمار می آید.
قدرت استکباری آمریکا، اروپا و ارتجاع منطقه پیچیده ترین طرح ها و پرهزینه ترین اقدامات را برای محاصره، منزوی و تغییر در بافت منطقه و شکستن حلقه های مقاومت به کار گرفته اند اما با عنایات الهی و تدبیر نظام اسلامی همه نقشه ها و دسیسه ها را خنثی نمود و اکنون جبهه مقاومت در بهترین شرایط، توفنده به حرکت خود ادامه می دهد.
جمع بندی:
در جمع بندی می توان گفت در طول حدود یک قرن تعامل رابطه استعماری آمریکا با ایران در ۵۰ سال قبل از انقلاب، سردمداران حاکم بر آمریکا از آیزنهاور تا کندی، جانسون، نیکسون تا کارتر همه با تمام توان برای تسلط کامل بر ایران تلاش کرده اند و به موفقیت زیادی به ویژه بعد ازکودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دست یافتند اما انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) تمام تلاش آن را خنثی و ایران را از زیر سلطه آمریکا خارج نمود و سردمداران حاکم بر نظام آمریکا از کارتر تا ریگان، کلینتون، بوش، اوباما تا ترامپ و آخرین آن ها بایدن به رغم اعمال پیچیده ترین و پرهزینه ترین اقدامات در قبال ایران از حمله مستقیم و راه اندازی جنگ، کودتا، ناامنی و طراحی غائله ها و فتنه ها برای مهار، تغییر وضعیت و براندازی اقدام نمودند امّا با عنایات ذات ربوبی و مدیریت رهبری هوشمند و مقتدر و همراهی ملت ایران، همه نقشه های آمریکا نقش بر آب شد و ایران سربلند و استوار با قدرت راه خود را تا فتح قله های نهایی ادامه می دهد. حال جا دارد ملت ایران به پاس تکریم و تقدیر از حماسه سازان در ۱۳ آبان در دوران مبارزه علیه آمریکا و رژیم طاغوت و حادثه فتح لانه جاسوسی به پاخاسته و خاطره روزهای ماندنی را در ذهن و باور نسل امروز جاودانه سازند.
انتهای پیام/
نظر شما