به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب دلدادگان جمعه مشتمل بر اشعار منتخب دومین جشنواره ملی شعر نماز جمعه با مشارکت شورای سیاستگذاری أئمه جمعه و مرکز شعر و موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما و به انتخاب نغمه مستشار نظامی و سید مسعود علوی تبار توسط انتشارات شاعران پارسی زبان به چاپ رسیده است.
این کتاب در پنج فصل و در قالب های مختلف شعری در ۱۷۶ صفحه، و در قطع رقعی تنظیم شده است. فصل اول کتاب به موضوعهای «نماز جمعه؛ قرارگاه ایمان، تقوا و بصیرت»، «نماز جمعه؛ محور بصیرت»، «نماز جمعه؛ سنگر انقلاب»، «نماز جمعه؛ پایگاه بصیرت آفرین» و «نماز جمعه و جوانان» اختصاص یافته است و درفصلهای دوم، سوم، چهارم و پنجم به ترتیب موضوعات «شهدای نماز جمعه و شهدای محراب»، اشعار کودک و نوجوان، اشعار أئمه محترم جمعه، و اشعار شاعران پارسی زبان محور قرار داده شده است.
در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم علیرضا قزوه آمده است: «عزیزا و ارجمندا! بدان که مرید و مراد را به واسطه نماز میتوان شناخت و نماز کشف مقامات است آن سان که در «کشف المحجوب» حجابشان چنین زیبا کشف شده است و چه زیبا نمازی است آن نماز که طهارتش توبه باشد و قیامش مجاهدت نفس و قرابتش ذکر دوام و رکوعش همه تواضع و سجودش تمام معرفةالنفس و تشهدش مقام انس و سلامش تفرید از دنیا.»
نمونهای از اشعار کتاب:
غلامرضا کافی
آنان که دل به ساحت ایمان برآورند
آدینه را به آینه بندان برآورند
انشایِ ذوق بر ورق دل رقم زنند
از آن حضور، شعر فراوان برآورند
هان هان که قطره قطره فراز آمدن نکوست
تا در نَهیب ِ واقعه طوفان برآورند
یک یک یگانه میشود این جمع با شکوه
تا جلوهای ز شوکت انسان برآورند
طاعت همیشه راه به خلوت نمیبرد
از حاجیان حضورِ نمایان برآورند!
در خطبه چارده گل خوش بو نَفَس زَنَد
از عطربیزِ آن، به گلستان برآورند
با تیغ، در سفارش پرهیزگاریاند
عزّت درنگ، صلح به میدان برآورند
روزآمد است خطبهی آدینه، هان و هان!
کی سر به کهنه پوییِ دوران برآورند؟
خاطر دهد امام به سود و زیانِ خلق،
مأموم را مباد به خُسران برآورند
خاطر دهد امام به آگاهیِ زمان
مأموم را زغفلت و نسیان برآورند
خاطر دهد امام به تقوای جسم و جان
تا جسم را به آینهی جان برآورند
تنها نمازبُردنِ بر سنگ و خاک نیست،
در سجده، سیرِ پهنه ی کیهان برآورند!
یعنی نمازِ جمعه، به دل نیز می بَرَد
هرچند طیفِ جلوه، دگرسان برآورند
محرابِ جمعه گاه به قندیل خون نشست
تا رنگی از حقیقت ایمان برآورند!
سید مسعود علوی تبار:
در زلال اشک سیمای نماز جمعه بود
ندبه هایم راه پیمای نماز جمعه بود
در حضور غم تبسم اشک می بارید و گفت
گریههای دل به سودای نماز جمعه بود
اشهد أن لا الهی گفتم و بیرون زدم
وعده گاه دل مصلای نماز جمعه بود
صبحدم در های های ندبه اشکم می چکید
اشک دل موجی ز دریای نماز جمعه بود
دل به امید بهار از خود برون گشت و شکفت
چشم شبنم در تماشای نماز جمعه بود
بر زمین مست، مستی باز باریدن گرفت
آسمان سرمست مینای نماز جمعه بود
در درونم سوختم پیراهنم آتش گرفت
صحن دل وقتی مهیای نماز جمعه بود
عشق بر منبر نشست و با دل ما خطبه خواند
در کلام عشق معنای نماز جمعه بود
جمعهها نقش عبادت چون به عالم جلوه کرد
چشم دنیا در تماشای نماز جمعه بود
در سکون لحظهها بر درگه صبح ظهور
خوش به حال آنکه شیدای نماز جمعه بود
با زبان عشق در هر رکعت این انتظار
در قنوتی سبز غوغای نماز جمعه بود
هیچکس در غربت آدینه آرامم نکرد
در دل تنگم تمنای نماز جمعه بود
روز های جمعه را از عمر اگر گیرد اجل
مرگ ما هم در تقلای نماز جمعه بود
آنچه گفتم حق مطلب نیست، تنها گوشهای
از مقام فیض عظمای نماز جمعه بود.
فاطمه عارف نژاد:
یقین حل میکند در خویش اما و اگرها را
و ویران میکند حقباوری دیوار حاشا را
هزاران قطره رودارود میآیند از هر سو
هزاران رود موجاموج میسازند دریا را
نگاهی کن به چشم روشن مردم هر آدینه
عجب آیینهی خوبیست آیین تماشا را!
همه در چشمهاشان برقی از والفجر او دارند
که میپویند با ماه و ستاره راه فردا را
جماعت پشت هم، همسنگر و همراز و همصحبت
رسیده صف به صف، یکرنگ، تا معنا کند ما را
بگو این عطر از سمت کدامین خیمه میآید؟
که جمعه جمعه پر کردهست آغوش مصلی را
چه شمشیر جسوری هست در محراب این محفل
چه برّان خطبه میخواند تولا و تبرا را
و باید که اگر دردیست با مردم، بگویندش
و باشد که بلد باشیم مرهم را، مداوا را
که تنها عشق میفهمد که معنای عبادت چیست
که تنها عشق میداند کلید این معما را
ببین دست خدا را با جماعت! متحدتر شو
رها کن در صف وحدت، هیاهوی فرادا را
نظر شما