۱. تاریخچه تفکر و عقاید وهابیت:
عقاید و تفکرات مذهبی که اساس و اصول فرقه وهابیت را میسازد، قرنها پیش بذر آن بوسیله بعضی از علمایی که خودشان را به مذهب حنبلی، (یکی از مذاهب اهل سنت) نسبت میدادهاند پاشیده شده و رفته رفته از حوزه فکری پدید آورنده آن، تجاوز نموده و بعضی از عوام نیز در دام و حصار این عقاید انحرافی و نفاق قرار میگیرند.
اعتقادات اولیة فرقه وهابیت را مسئله زیارت قبور انبیاء و صلحاء، شفاعت و توسل به آنان تشکیل داده و از همین جا با سایر مذاهب اسلامی راهشان را جدا نمود؛ این مسائل را اساس توحید و شرک قرار داده و بر همین مبنا همه مسلمین را کافر و مشرک میدانند و سایر اختلافات وهابیت با مسلمین نیز در حقیقت از همین جا ناشی میشود.
مبدع و پدید آورندة اصلی عقاید وهابیت احمدبن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه است که در سال (۶۶۱ ق) در شهر حران یکی از شهرهای سوریه فعلی متولد گردید.[۱] اگرچه چند سال قبل از او در قرن چهارم هجری «ابو محمد بن بهاری» یکی دیگر از علماء حنبلی زیارت قبور را منع کرده بود که از طرف خلیفه عباسی مورد انکار قرار میگیرد و در همین قرن چهارم، عبدالله بن محمد عبکری حنبلی معروف «به ابن لطه» متوفای ۳۷۸ قمری زیارت و شفاعت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را انکار نموده و سفر برای زیارت قبر آن حضرت را سفر معصیت دانست.[۲] و لکن ابن تیمیه اعتقاد به حرمت زیارت و حرمت طلب شفاعت از پیامبر اسلام و سایر اولیاء را با ضمیمه یک سلسله عقاید و تفکرات جدید دیگر به طور حساب شده، در کتابهای متعدد به صورت گسترده و بر محور شرک وتوحید ـ (که در حقیقت تمام اعتقادات او از دشمنی با اهل بیت پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله) ـ نشأت گرفته است) ـ تدوین نموده و برای اخلاف خودش به جا گذاشت و در برابر آراء و نظریات ابداع شده ابن تیمیه، علماء بزرگ اسلامی اعم از شیعه و سنی هم عصر او آرام ننشسته و کتابهای زیادی را در ردّ عقاید او نوشتهاند.
ابن بطوطه،عبدالله بن سعد یافعی، تقی الدین سبکی، ابن حجر مکی، قاضی احنافی هر کدام به ترتیب کتابهای بنام تحفة النظار، مرآت الجنان، شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، جوهر المنظم فی زیارة قبر النبی مکرم و المقالة المرضیه در ردّ عقاید ابن تیمیه نوشته و همچنین ابوحیان اندلسی، کمال الدین زملکانی، ابوبکر الحصینی، ابن حجر عسقلانی، شیخ موسوی عبدالعظیم هندی، حافظ ذهبی، هر کدام به سهم خود عقاید و نظرات ابن تیمیه را مردود شمرده و منافات و تضاد آراء او را با اسلام به اثبات رساندهاند.[۳] و بالاخره علمأ اهل سنت به خصوص علماء شافعی و مالکی مخالفتشان را با ابن تیمیه از حوزه نظر به حوزه عمل برده و چندین بار او را راهی زندان حکام وقت نموده که در سال ۷۲۸ قمری در زندان میمیرد.[۴]
بعد از مرگ ابن تیمیه شاگرد مخلص او بنام محمد بن ابوبکر معروف به ابن قیم الجوزیه کتابها و آثار استادش را جمعآوری کرده و در ترتیب و تبویت و انتشار آن تلاشهای پیگیر را متحمل شده و خود نیز کتابهای متعددی را برای حفظ و دفاع از عقاید استادش نگاشته است.[۵]
بعد از ابن قیم کسی به نام حامی عقاید ابن تیمیه معروف نمیباشد و این عقاید همین طور در میان کتابهای آنان باقی میمانند تا اینکه شخصی به نام محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم هجری قمری سر از نجد عربستان درمیآورد.
۲. ظهور فرقه وهابیت و حکومت وهابی:
محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان به قولی در سال (۱۱۱۱ ق) و بنابر قول دیگر در سال (۱۱۱۵ ق) و (۱۷۰۳ یا ۱۷۰۴ م) در شهر عیینه از شهرهای نجد متولد گردید.[۶]
او تحصیلات ابتدائی خود را از پدرش فراگرفت و در شهرهای دیگری به تحصیلات خود ادامه داد او در همان اوایل نظرات و عقایدی را در باره دین اسلام مطرح میکرد که مورد مخالفت و منازعه پدرش قرار میگرفت، او بعد از اینکه پدرش در حریمله از دنیا رفت، مردم را به سوی عقیده خودش دعوت کرد و به هر شهری که میرفت بعد از اظهار عقایدش مورد تنفر مردم قرار گرفته و از شهر بیرونش میکردند و حتی در شهر حریمله بعد از فوت پدرش مردم قصد کشتن او را کردند و به ناچار از آنجا فرار کرده و به عیینه وطن خودش نزد حاکم آن شهر بنام عثمان بن معمّر میرود.[۷] عثمان از او استقبال میکند و شیخ وهابی نیز وفاداری خود را به او نشان داده و او را به تصرّف تمام نجد امیدوار میگرداند و در رابطه با همکاری بین طرفین با هم پیمان و معاهده میبندند و لکن این معاهده پایدار نمانده و با تهدید سلیمان بن محمد امیر احساء بعد از اینکه شیخ وهابی اعمالی را با سلیقه اعتقادی خودش مرتکب میشود، عثمان از ترس اینکه توسط امیر احساء مورد هجوم قرار نگیرد او را از عیینه اخراج میکند و شیخ وهابی در سال (۱۱۶۰ هـ. ق) وارد درعیه شده و با امیر درعیه محمد بن سعود جدّ آل سعود هم پیمان میگردد[۸] و به این ترتیب نطفه فرقه وهابیت و حکومت مبتنی بر عقاید آن توسط نیروی مذهبی محمد بن عبدالوهاب از یک طرف و نیروی سیاسی و نظامی محمد بن سعود از طرف دیگر در درعیة نجد منعقد میگردد و شخص محمد بن سعود، امیر درعیه، با محمد بن عبدالوهاب برای دعوت مسلمین به سوی اسلام جدید وهابی و برای قتال و جنگ و کشتن مسلمانان در راه خدا بیعت میکند[۹] و این حکومت با موضعگیری خاصی در برابر همه مسلمین به نحوی که گویا پیامبری تازه و جدید در آنجا برای نجات مسلمین مبعوث گردیده است به اطراف و شهرهای مجاور دعوت نامه فرستاد و کمکم با کشتارهای بیرحمانة مسلمانان و با کمک نیروهای خارجی بالخصوص حکومت انگلیس[۱۰] در سرزمین عربستان گسترش پیدا کرده و در نهایت تمام جزیرة العرب در تحت سیطرة حکومت آل سعود در میآید که تا امروز این حکومت در نسل آل سعود همچنان ادامه دارد و فرقه وهابیت و حکومت سعودیها به نحوی درهم آمیخته است که وهابیت اصلاً در حکومت آل سعود تبلور پیدا کرده است و جدای از آن چیزی بنام وهابیت وجود ندارد.
۳. وهابیت و مذاهب اهل سنت:
- مذاهب کلامی و اعتقادی: اهل سنت در نصف اول از قرن دوم به دو فرقه کلامی تقسیم شدند. یکی فرقه اهل حدیث که در اعتقادات و احکام فقهی به ظواهر آیات و روایات تعبد داشتند و لذا برای خداوند قائل به اعضاء و جوارح بوده و در میان آنان مشبهه و مجسمه نیز پدید آمدند.
در مقابل اهل حدیث، فرقه معتزله وجود داشت که تعقّل و تفکّرگرا بودند و این دو فرقه دائماً در برابر هم قرار داشتند، و با تغییر شرایط در دستگاه خلفا عباسی گاهی اهل حدیث از حمایت خلفاء برخوردار میشد، و گاهی معتزله با حمایت خلفاء تقویت شده و اهل حدیث تضعیف میگردید.[۱۱] و از زمان متوکل عباسی تا زمان مقتدرعباسی شرایط به نفع اهل حدیث بود و فرقه معتزله تحت فشار سخت قرار داشت، تا اینکه ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری از اعتقاد اعتزالی خودش دست برداشته و با توبه و انابه در سلک اهل حدیث داخل میشود و سپس درصدد اصلاح آن برمیآید و در نتیجه اصلاحات او فرقه جدیدی بنام فرقه اشعری پدیدار میشود[۱۲] و امروز اکثر اهل سنت از عقاید کلامی اشعری متابعت میکنند و فرقههای دیگر اهل سنت چندان در بین جامعه اهل سنت حضور ندارند.
اهل سنت از جهت فقهی به چهار مذهب تقسیم شده است که عبارتاند از مذهب حنفی که توسط ابوحنیفه نعمان بن ثابت پایهگذاری شده است و تمام پیروان این مذهب در مسائل فقهی از فتاوی او تقلید میکنند و مذهب دوم مذهب شافعی است که مفتی و مجتهد آن امام ابو عبدالله محمد بن ادریس شافعی است و مذهب سوم که با مرجعیت مالک بن انس بوجود آمده، مذهب مالکی نام دارد و مذهب چهارم مذهب حنبلی است که امام و پیشوای این مذهب احمد بن حنبل میباشد.
اما فرقه وهابیت و لو از جمله اهل تسنن بشمار میآید و لکن هم در مسائل کلامی با فرقههای کلامی اختلاف دارد و هم در مسائل فقهی با مذاهب اربعه دارای اختلافات میباشد. در مسائل توحید با همه اهل سنت اعم از فرقههای کلامی و فقهی در تضاد بوده، بلکه آنان توسط وهابیت بخاطر اعتقادشان به شفاعت، توسل به رسول الله و زیارت آن حضرت تکفیر شده و جان و مال و ناموس آنها برای وهابیون حلال گردیدهاند.
قنوجی در این رابطه میگوید: در زمان ما اتباع عبدالوهاب که از نجد سر در آورد و بر حرمین مسلط گردیدند و خودشان را منتسب به مذهب حنبلی میکردند، همه آنان اعتقاد بر این دارند که فقط آنان مسلمان هستند و غیر آنها هر کسی میخواهد باشد، مشرکاند و با این شعار کشتار اهل سنت و علماء آنها را مباح دانستند.[۱۳]
و هیچ کدام از مذاهب اهل سنت وهابیها را در مذهب خودشان قبول ندارند، ولو وهابیت خودشان را پیرو مذهب حنبلی میدانند، لکن حنبلیها هم آنان را نمی پذیرند، بلکه علماء مذاهب اربعه حکم به تکفیر وهابیت صادر کردهاند و حتی برادر محمد بن عبدالوهاب بنام شیخ سلیمان بن عبدالوهاب که خود حنبلی مذهب بوده است، کتابی بر ردّ محمد بن عبدالوهاب بنام «الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیة» نوشته است.[۱۴]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. وهابیان، تألیف علی اصغر فقیهی.
۲. اینست وهابیت، تألیف محمدجواد مغنیه.
۳. آئین وهابیت، آیت الله سبحانی.
۴. نقش استعمار در پیدایش وهابیت، رضا فتح آبادی.
پی نوشت ها:
[۱]. الکثیری، سید محمد، السلفیه بین السنة و الامامیة، بیروت، انتشارات غدیر، اول، ۱۴۱۸ ق، ص ۲۱۱.
[۲]. فقیهی، علی اصغر، وهابیان، انتشارات اسماعیلیان، دوم، ۱۳۶۴ ش، ص ۱۹ و ۲۰.
[۳]. همان، ص ۳۴، و الکثیری، سید محمد،السلفیه بین اهل السنة و الامامیه، بیروت، انتشارات الغدیر، اول، ۱۴۱۸ ق، ص ۲۳۵ ـ ۲۳۹.
[۴]. فقیهی، علیاصغر، وهابیان، مؤسسه اسماعیلیان، دوم، ۱۳۶۴ ش، ص ۴۶.
[۵]. الکثیری، سید محمد، السلفیه بین اهل السنة و الامامیه، بیروت، انتشارات الغدیر، اول، ۱۴۱۸ ق، ص ۳۰۳.
[۶]. همان، ص ۳۰۵ و سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مؤسسه نشر اسلامی، سوم، ۱۴۱۴ ق، ج ۴، ص۳۳۴.
[۷]. مغنیه، محمد جواد، هذی هی الوهابیة، دارالحقیقة، دوم، ۱۴۱۴ ق، ص ۸۷.
[۸]. همان،ص ۸۸ ـ ۹۰.
[۹]. همان.
[۱۰]. فتح آبادی، رضا، نقش استعمار در پیدایش وهابیت، انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی، اول، ۱۳۷۵، ص۵۶.
[۱۱]. سبحانی،جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، دوم، ۱۴۱۱ ق، ج۲، ص۵.
[۱۲]. همان، ج۲، ص۲۲ ـ ۲۳.
[۱۳]. القنوجی، صدیق بن حسن، ابجدالعلوم، دارالکتب العلمیه، ۱۹۹۸ م، ج۳، ص۱۹۸، به نقل از حاشیه ابن عابدین.
[۱۴]. الکثیری، سید محمد، السلفیه، بیروت، الغدیر، اول، ۱۴۱۸ ق، ص ۳۳۹ ـ ۳۴۱.
منبع: اندیشه قم
نظر شما