به گزارش خبرگزاری حوزه حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمّدجواد شبیری فرزند آیت الله شبیری در درس خارج فقه نقل کرد:
میرزا فخر الدین جزائری از رفقای مرحوم جدّ ما (مرحوم آیتالله سیداحمد زنجانی) بودند، و وقتی به قم میآمدند در منزل مرحوم جدّ ما وارد میشدند و به ایشان بسیار علاقهمند بودند. مادربزرگ ما در طبخ پلو مهارت داشته، و بیان میکرده است که ما روش طبخ پلو را از زوجه آقای جزائری فرا گرفتیم.
جناب والد (آیتالله_شبیری زنجانی) از مرحوم جدّ ما (آیت الله سید احمد زنجانی) از میرزا فخرالدین جزائری این واقعه را نقل میکردند:
مرحوم مدرّس زمانی که در منزل محصور بود، امکان ملاقات با ایشان وجود نداشت. مامورین ایشان برخی سختگیر و برخی نرمتر بودند. آقای جزایری بیان میکردند که ما با یک بقّال ساکن در محل اقامت ایشان آشنا شدیم. آن مغازهدار اطلاع داشت که چه موقع برای ملاقات بهتر است و کدام مامور چه زمانی میآید. هر بار که زمینه ملاقات فراهم بود، آن بقّال به ما اطلاع میداد و ما به ملاقات میرفتیم.
در یکی از این ملاقاتها ما نزد مرحوم مدرّس رفتیم و مشاهده کردیم که تعداد ۱۰۰ تا اسکناس هزارتومانی نزد ایشان بود. مرحوم جدّ ما بیان میکردند: زمانی که میرزا فخر الدین این قضیه را نقل میکرد، تا آن زمان ما اسکناس هزارتومانی ندیده بودیم.
میرزا فخرالدین هم نقل کرده بود که آن زمان اسکناس هزارتومانی تنها برای خاندان_سلطنتی چاپ میشده، و در دست عموم مردم وجود نداشته است.
استاد سیّد محمد جواد شبیری می گوید: یک زمان ما این مبلغ را محاسبه میکردیم که به چه میزان بوده است. گویا هر هزار تومان، حدود یک میلیارد تومان به پول امروزه ارزش داشته است.
میرزا فخرالدین جزائری بیان میکند: ما به مرحوم مدرّس گفتیم که این پول از کجا رسیده است؟ ایشان فرمود: یک نفر از سمت رضاخان آمده و این پول را آورده تا من از مبارزه با او دست بردارم. من گفتم: اگر اعلی حضرت اجازه بدهند که این پول صرف مبارزه با خود ایشان شود، من میپذیرم!
میرزا فخرالدین بیان کرده است که من در مجلس حاضر بودم که آن سرهنگی که پولها را آورده بود، آمد و آنها را برداشت و برد.
استاد سید محمّد جواد شبیری افزود: تا به اینجای داستان، نقل آیت الله والد بود. مجلّه ای بود که اوایل انقلاب توسط ایرج افشار چاپ میشد. شاید نام آن مجلّه آدینه بود. آن سرهنگی که پولها را برده بود با این روزنامه مصاحبه نموده بود و واقعه را نقل کرده بود و بیان کرده بود که بله ما آن مقدار پول را نزد آقای مدرّس بردیم و ایشان نپذیرفت.
پس از چاپ این مجلّه، شخص دیگری در این مصاحبه اشکال کرده بود که آن زمان از اساس، اسکناس هزارتومانی وجود نداشته است. چگونه چنین ادّعاهای کذبی توسط سرهنگ بیان گشته است.
ما که قضیه را با جزئیات از جناب آیت الله والد شنیدیم، مستحضر بودیم که در موارد خاص، این اسکناسها چاپ میشده و اشکال وارد نبوده است.
یک زمانی این قضیه مطرح شد و در فضای مجازی هم مورد توجّه قرار گرفت. برخی پس از نقل داستان در فضای مجازی، تصویر اسکناسهای هزارتومانی از موزه بانک مرکزی که در آن زمان چاپ شده بود را نیز قرار داده بودند.
منبع: درس خارج فقه، حجت الاسلام سید محمّد جواد شبیری، مورخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۱