به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، موضوع برنامه صف، بررسی ابعاد شخصیت رئیس جمهور شهید بود که با حضور حجت الاسلام و المسلمین نصرالله پژمان فر، نماینده مجلس و رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی روی آنتن تلویزیون رفت.
مشروح این برنامه را در ادامه میبینید:
سوال: سابقه آشنایی تان با شهید رئیسی به چه زمانی برمی گردد با توجه به این که همشهری دارید و طبیعتا باید سابقه طولانی داشته باشد؟
پژمانفر: ما سابقه دیرینهای با این بزرگوار داشتیم. از زمانی که ایشان در دادستانی بودند و سازمان بازرسی و مدت مدیدی هم معاون اول قوه قضاییه بودند و بعد از آن آستان قدس آمدند و تولیت آستان قدس را داشتند و بعد هم که ریاست قوه قضاییه و ریاست جمهوری. ما در فراز و نشیبهای متعدد و موضوعات مختلفی در شرایطی که فرصتهای کاری فراهم میشد، ارتباط تنگاتنگی با ایشان داشتیم مخصوصا بعد از این که ایشان تولیت آستان قدس را پذیرفتند. یک سازمانی را در آستان قدس ایجاد کردند به عنوان سازمان فرهنگی آستان قدس که تمامی مجموعههایی که در حوزه مسایل آموزشی و مسایل فرهنگی، ورزشی و همه مجموعههایی که ۱۷-۱۸ مجموعه بود از چاپخانه آستان قدس، کتابخانههای آستان قدس، مدارس امام رضا و دانشگاه امام رضاو همه اینها را جمع کردند به عنوان یک سازمان فرهنگی که همان جا هیئت مدیرهای را را قرار دادند، بنده به عنوان رئیس هیئت مدیره با سازمان فرهنگی آستان قدس ارتباط داشتیم و در خدمت ایشان بودیم. بعد از این که به قوه قضاییه آمدند اقتضای کمیته اصل ۹۰ بود که در پروندههای کمیسیون و نهایتا پذیرش مسئولیت اجرایی کشور ارتباط داشته باشیم. در زمان ریاست جمهوری هم به دلیل ارتباط عاطفی که خدمت ایشان داشتیم و هم به دلیل خوب بحث نمایندگی و حوزه انتخابیهای ایشان که نسبت به آن جا تعلق خاطر داشت، این ارتباطات برقرار بود و این توفیق را داشتیم که هر از چند گاهی خدمت ایشان باشیم و گفتگو داشته باشیم و مسایل را پیگیری کنیم.
سوال: در گفتگوها با شخصیتهای در تعامل با شهید رئیسی خیلی از ویژگیهای شخصیتی ایشان مطرح شده از جمله مسایل تعبدی و عبادی شان و همچنین در حوزه مدیریت و این که مردم در اولویت کارهای ایشان بود. همچنین نگاه کلان و راهبردی و مدیر میدانی بودن. شما که سالها با ایشان در تعامل بودید از ویژگیهای شخصیتی ایشان بگویید که قدری متمایز باشد؟
پژمان فر: ایشان یک شخصیتی بود که ویژگیهای خاصی داشت و به همین دلیل هم در زمانی که مسئولیت داشتند و هم بعد از زمانی که این حوادث پیش آمد، یک ارتباط عاطفی در این سطح برقرار شد. اگر تصاویر روز تشییع جنازه ایشان را در تبریز مشاهده کنید، واقعا این اتفاق در تبریز اصلا مورد نداشته است و اصلا مشابه نداشته است، در قم هم همین جور. چند ساعت قبل که تصاویر نشان میدهند، نشان میدهد که این نمیتواند تصادفی و فقط بر اساس یک ارتباط سازمانی و یک جایگاه رسمی رئیس جمهور باشد. مهمترین چیزی که بود این است که آقای رئیسی به مردم واقعا اعتقاد داشت، یعنی این جور بود که مردم را باور داشت، گاهی اقتضای مدیریت این است که با مردم کار بکنیم و ما مسئولیت داریم و کار مردم را هم راه میاندازیم، اما این جور نیست که با خوشحالی مردم خوشحال و با غم مردم ناراحت باشیم. در احوالات امیرالمومنین است به نقل از امام مجتبی است که: گاهی اصحاب حضرت مثل اسعد نباته نقل میکنند که حضرت اگر در روزمواجه میشد با صحنهای که نگرانی و یک غمی در یک گروهی از مردم بود یا حتی در یک فرد بود، آن روز حضرت یک وضعیت متفاوتی داشتند و پر از نگرانی بود، امام مجتبی یک موردی پیش آمد ما دیدیم خود حضرت آمدند و خودشان سبدی را برداشتند و یک مقداری آرد و لوازم خوراکی و گوشت و این چیزها را تهیه کردند، هر چه ما عرض کردیم و خطراتی هم در کوفه وجود داشت برای حضرت، اما حضرت فرمودند که من باید خودم مباشرت به این کار بکنم و خودشان رفتند به داد فقرا رسیدند. وقتی مشکل مردم را میبینند بی قرار هستند و مثل این است که مشکل خودشان است و اگر یک شادی برای مردم پیش میآید مثل این است که شادی برای خودشان پیش آمده است و این موضوع را در آقای رئیسی مکرر دیدم. مثلا من خاطرهای بگویم. یک جوان بود که از ایشان تقاضا داشت که در حرم مطهر آستان قدس توفیق پیدا کند و خادم شود. من آن جا بودم که آمده بود تقاضاش را خدمت آقای رئیسی بدهد و من دقیقا این دو چهره را نگاه میکردم، آقای رئیسی گفت باشد و با او شوخی و صحبت کرد و وقتی دید چهره جوان باز و بشاش شد ایشان هم خوشحال شد. ایشان در خوشحالی مردم خوشحال و در غم مردم هم ناراحت بودند. من در اعضای خانواده ایشان میدیدم که گاهی ایشان نقل میکردند گاهی ایشان بی تاب میشد و حتی بعضی از مواقع میگفتند که گاهی ایشان از شرایط طبیعی خارج، فشارشان پایین میافتد و گاهی فشار کاری برای ایشان سخت میشد. این که در کنار مردم باشند و مسایل مردم ببینند و از نزدیک خودشان مباشرت پیدا کنند و پیگیری کنند که مشکل مردم حل شود، یکی از ویژگیهای آقای رئیسی بود. یکی از مسایل شان این بود که به پیشنهادهای متفاوتی که به ایشان میشد، فکر میکردند همان زمان تصمیم میگرفتند. اگر پیشنهاد خوب و قابل دفاع بود دیگر نمیایستادند و معطل نمیشدند و همان جا دستور میدادند و پیگیری میکردند یا اگر خبری یا گزارشی میآمد که چنین تخلفی صورت گرفت فوری تماس میگرفتند که این کار را پیگیری کنند. یکی از ویژگیهایی که به نظر من خیلی مهم است. وقتی مردم با ایشان مواجه میشدند حس نزدیکی داشتند، حس این را نداشتند که با یک جایگاه رسمی مواجه شدند این حس را داشتند که با یک برادر بزرگتر، مسئله شان را میگویند. ایشان خیلی با آغوش باز بدون این که کسی به لکنت بیافتد در صحبت کردن، صبر می کردند. این خیلی مهم است، خیلی از مقاماتی که ما با آنها مواجه هستیم وقتی مردم میخواهند با آنها صحبت کنند، گاهی آن قدر فضا سنگین میشود که به لکنت میافتند و نمیتوانند مسئله شان را بگویند. ولی پیرمرد، جوان و پیرزن همه صحبت شان را میگفتند، من یک اتفاق در خانواده خودمان نقل کنم، بچههای ما در این پریشب که این موضوع را اعلام کردند، من نوهای دارم کلاس دوم ابتدایی است، اینها مادرشان به من زنگ زد، دیروقت بود، شب ساعت ۱۰-۱۱ بود، گفت من هر کاری که میکنم فاطمه نمیآید خانه، نشسته اند دختر بچهها در مسجد ختم صلوات برداشتند و قرآن میخوانند و دعا میکنند و گریه میکنند، هر چه اصرار میکنیم که به خانه بیایید، میگویند نه ما در مسجد نشستیم تا خبر سلامتی آقای رئیسی بشنویم و این حس را نمیشود با یک جایگاه رسمی و ارتباط این شکلی با دیگران ایجاد کرد. این یک ارتباط عاطفی است. نگاه کنید همه به ایشان تعلق خاطر دارند و ارتباط برقرار میکنند، گاهی گفتگو میشد گاهی بحثهای جدی و نقطه نظرات مطرح میشد، اینها را یادداشت میکردند و نسبت به آن مسایل، کارها را انجام میداد. خدمت یکی از عزیزان بودیم که با آیت الله رئیسی ارتباط کاری داشتند. ایشان نقل کرد که ما مسئلهای را منتقل میکردم شاید دو روز نبود، ارجاع میدادند، بعد هم با جدیتی ارجاع میدادند که مثلا چند روز بعد میدیدیم وزیر مربوطه یا دستگاه مربوطه تماس میگرفت و میگفت ما این اقدامات را انجام دادیم و کارهای بزرگی انجام شد و این یکی از ویژگیهایی بود که اگر در جهت کار دولت این جور نبود که فقط پیشنهادات از دولت یا اعضای دولت باشد، یک کسی یک پیشنهادی میداد ولو کسی که خیلی ارتباط عاطفی با ایشان نداشت و گاهی در صف مقابل بود، اما اینها میپذیرفتند و مسایل خودشان را مطرح میکردند و این یک موضوع و یا یکی از ویژگیها این بود که مرحوم آیت الله رئیسی زندگی شان یک زندگی سیاسی نبود، یعنی آیت الله رئیسی تا آخرش هم ولو رئیس جمهور شده بود و عالیترین مقام را بعد از رهبری مسئولیتش را عهده دار شده بود که یک جایگاه رئیس جمهوری یک جایگاه سیاسی است، ولی سیاسی نبود یعنی به این معنا نبود که خودش را در یک جناح بداند یا در یک گروه بداند و یا در یک مسیر بداند، یک حس مثلا دوستی با یک جمعی داشته باشد، یک حس فاصله با یک جمعی داشته باشد، با همه کار میکرد.
شاید بعضیها انتقاد میکردند که آقای رئیسی که چرا در کابینه اش بعضی از دولت قبل هستند، بعضی این جوری هستند و کار میکرد و این کار بسیار خوبی بود و از همه ظرفیتها سعی میکرد استفاده میکرد و در جهت حل مسایل مردم و یا آدمی را توانمند میدید و یک آدمی را با قدرت میدید از ظرفیت او استفاده میکرد و به کارگیری میکرد و یک جایی حس میکرد که یک فرد به درد نمیخورد، خیلی راحت آن فرد ار جایگزین میکرد، این مسایلی بود، البته ببینید آقای رئیسی را در جامعه یک تعداد، در دوران این چند سال، دو – سه سالی که مسئولیت پذیرفت یک مقداری در سفره مردم، در زندگی مردم، معیشت مردم، اقتصاد مردم با مشکلاتی ایجاد شد، اما ببینید واقعا بخشی از این مشکلات، مشکلاتی بود که ما از قبل استارت اینها خورده بود، این جا صدای آن در آمده بود اگر ما میبینیم که در بخشی از مسایل بعضی از پرداختها، بعضی از مسایل مساعدتهای مالی در بعضی از حقوق ها، ایشان میدیدیم که مثلا با یک مشکلاتی مواجه میشد، به دلیل این بود که در یک شرایط سختی دولت را ایشان پذیرفت، مردم ما یادشان نمیرود، زمانی دولت پذیرفت که وضعیت کرونا روزی چندین کشته و دهها کشته را در کشور ایجاد میکرد و آمدند یک تمرکزی در اعتبارات گذاشتند روی موضوع بحث جلوگیری از این شیوع کرونا و واکسنها و این کار را انجام دادند که دیگر ما در کشور تقریبا جمع شد و مردم دیگر کرونا را به عنوان یک بخشی از تاریخ جمهوری اسلامی دارند یاد میکنند. در بخشهای دیگر هم همین جور، ما مواجه شدیم با یک اقداماتی که در دولت قبلی، نمیخواهم بحث سیاسی بکنم، ولی اینها را تصمیم گرفتند، در زمانی تصمیم گرفتند که اجرای آن به دست خودشان نبود، اجرای آن به دست دولت بعدی بود، مثلا بحث رتبه بندی معلم ها، که کاری بود که یک هزینه قابل توجهی را بار پرداختهای دولت ایجاد میکرد، یا بحث همسان سازی حقوق شاغلین و بازنشسته ها، اینها اقدامات مثبتی بود که باید انجام میشد، اما این را دولتهای قبل این کار را انجام ندادند به دلیل این که توانمندی مالی کشور این نبود، این که دولتی در روزهای پایانی دولت خودش یک تصمیماتی بگیرد که این تصمیمات بار سنگین مالی داشته باشد و تکلیفی داشته باشد، اینها بیافتد به دوش دولت بعدی و دولت بعدی این کار را بکند.
یا دولتی که هر روز بازپرداخت اوراق مشارکتی که فروخته شده بود، یعنی پولش را ما در سالهای قبل که خرج کرده بودیم، امروز دولت وقتی شروع میکند، با ماهی چند هزار میلیارد که اینها را باید مثلا فرض کنیم که به عنوان دیون هزینههایی که ما در سالهای قبل داشتیم که امروز سررسید آن رسیده است، اصل و سودش را باید پرداخت بکنیم، یک چنین کاری را داشته باشیم، اینها من نمیگویم ضعف در این دولت نبود، در هر دولتی ضعف وجود دارد، من به عنوان نماینده مجلس و کسی که در کمیسیون اصل ۹۰ است که کمیسیون نظارتی است، ضعفهایی وجود داشت و ضعفها بعضا مدیریتی وجود داشت، اما درعین حال اگر این که ما میخواهیم مشکلات را همه اش را به دوش این دولت قرار دهیم واقعا بی انصافی است.
در دولت ایشان سعی کردند که این مسایل را یک مقداری داشته باشند، با نقدینگی که توی جامعه دیگر روز به روز، نه روز به روز، ساعت به ساعت این نقدینگی حجمش انباشته میشد، یا بانکهایی که هیچ نوع حساب و کتابی در کارش نبود، اینها میآمدند و تسهیلاتی میدادند که این تسهیلاتی گاهی تا دوازده برابر حد مجاز یک بانک بود و این خلق پول بی حساب و کتابی بود که کشور را فقیر میکرد و بخشی از اینها جلوگیری شده است. اینها هم مسایلی بود که یک مقداری شرایط را سخت کرد و دولت آقای رئیسی زمان کوتاهی بود، هر دولتی را که ما میخواهیم ارزیابی کنیم معمولا در دو تا چهارسال ارزیابی میکنیم، در چهار سال یک اقداماتی میکند، دولت آقای رئیسی سه سال هم عمرش نبود و در این سه سال طبیعتا نمیتوانیم ما یک ارزیابی کنیم، با توجه به این بخشی از مسایل که من گزارش دادم که یک مقداری وضعیت واگذاری دولت به ایشان در چه شرایط بود، اما هیچ موقع نگفتند که آقا، همه دولتها گفتند آقا ویرانهای را تحویل ما داده اند و ما ایستادیم که کار را انجام دهیم ولی ایشان نگفتند، گفتند ما دولت را پذیرفتیم و کسانی میگفتند که آقا شما بگو این مسایل را، ولی میگفتند نه آقا ما پذیرفتیم و باید این کار را بکنیم، در مناظراتی که در ارتباط با بحثهای انتخابات ریاست جمهوری بود، بعضی از مسایلی را که مخاطبین مطرح میکردند، ایشان خیلی راحت میتوانست نسبت به اینها پاسخ دهد، یعنی پاسخ نقضی دهد که شما در دولت خودتان و یا کسانی که با شما کار میکردند یک وضعیتی این جوری است، گاهی دوستان به ایشان میگفتند جلسه تمام میشد، چرا این را نگفتید، ایشان میگفت که من دردم این نیست که به کسی بخواهم این پاسخ را دهم، در آن زمان ایشان کسانی که میایستند و بی تقوایی کلامی داشتند و در ارتباط با مدرک تحصیلی ایشان یک مسایلی گفتند که آقا ایشان شش کلاس سواد دارد و چنین است و چنان است، یک بار در مقابل این مسایل یک واکنش مستقیم به خرج ندادند و بعد از دولت شان هم این کار را نکردند، یعنی بعد از دولت شان که تمام شد انگار نه انگار که ایشان نسبت به ایشان جفا کرده و رفتارهای غیراخلاقی داشتند و به بسیاری از اینها گفتند که اگر میخواهید کار کنید بسم الله بیایید کار کنید، خیلی مهم است، کسی که مسایل را با راحتی و با مر و کراما با یک کرامتی و با یک عزت نفسی از کنار این مسایل عبور کرده و به این مسایل توجه نداشته باشد.
یا در مسایل فرهنگی که ما در آستان قدس بودیم و خاطراتی است که برای من تداعی میشد، در آستان قدس یک تشریفاتی در آستان قدس وجود داشت و تشریفات سختی هم وجود داشت، ایشان وقتی آمدند همه اینها را کنار گذاشتند، یعنی شما نگاه کنید، رابطه مردم، ارتباط برقرار کردن مردم با تولیت اصلا این امکان پذیر نبود، مردم باید نامه میدادند و مسئول دفتر میدید و گاهی اینها میرسید به تولیت یا معاونین و این کارها را میکردند، اما ایشان بعد از این که این کار شد میآمدند بین مردم، مردم میدانستند که در آستان قدس یک ساعت به اذان صبح، آقای رئیسی را توی حرم بالاسر حضرت یا پایین پای حضرت میتوانستند پیدا کنند، میآمدند آن جا میایستاد مثل یک آدم معمولی نمازش میخواند نافله میخواند و دورش میآمدند کوچک و بزرگ مسایلی را مطرح میکردند و خیلی مهم است، بدون این که بگوید من تولیت آستان قدس باشم و باید فاصلهای باشد، آمدند فضای آستان قدس را گسترده کردند و این بحث خادم یار یکی از آثار ایشان بود.
گفت آقا خدمت به امام رضا (ع) تنها در این نیست که شما بیایید در حرم حضرت رضا (ع) کمک به زائرین بکنید، کسی خادم، کفشدار، کسی فراش است، تنها اینها خادم نیستند، فرهنگ توسعه رضوی، آقا شما پزشک هستید، شما مشهد نمیخواهد بیایید، در شهر خودت چند ساعت، دو ساعت شما اعلام بکن، من دو ساعت برای حضرت رضا (ع) و در جهت عرض ارادت به ساحت مقدس حضرت رضا (ع) من دو ساعت خدمات پزشکی رایگان به محرومین میدهم و با کمیته امداد هماهنگ بکن، این جا کمیته امداد، تو سازماندهی بکن، این محرومین این پزشک اعلام کرده است دو ساعت، آن پزشک چهار ساعت، آن پرستار اعلام کرده است این مقدار، آن نانوا آن کار را میکند، آن معلم این کار را میکند، خیلی خدمات ایجاد شد. یک سری معلم پیدا کردیم که ما کلاسهای حق التدریس میرفتیم و هنرمان همین درس ما بود، اعلام کردند ما به خاطر امام رضا (ع) بچههای فقیری که آستان قدس این هنها را معرفی به ما بکند، ما رایگان اینها را آموزش میدهیم، فرهنگی را ایجاد کردند و همه احساس کردند که ما همه خادم امام رضا (ع) هستیم و خدمت به دستگاه علی بن موسی الرضا (ع) بکنیم و، چون خودش این روحیه را داشت توانست در کشور این کار را انجام دهد.
شعاری در کشور راه انداختیم که ما همه خادم امام رضا (ع) هستیم و پرچمی شد در روستاها و شهرها و مشکلی از مشکلات مردم را انجام دهید، حتی آستان قدس هم متوجه نشود، گزارشش را به ما بدهید، همان جا به نیت امام رضا (ع) یک کاری را بکن، شما میشوید خادم امام رضا (ع) این روحیه این که مردم خدمت به حضرت رضا (ع) داشته باشند ایجاد کرد، چه اتفاقات بزرگی در کشور اتفاق افتاد، واقعا من میخواهم عرض کنم با توجه به عمقی که این کار پیدا کرد، امروز هیچ کسی نمیتواند بگوید که چقدر توسعه پیدا کرد، خدمت کردن و فعالیت با محوریت دستگاه حضرت رضا (ع) اینها برکاتی بود که الحمدالله در زمان ایشان انجام شد.
پرشور بود و با انگیزه مسایل خودشان را جلو میبردند.
سؤال: به نظر میرسد که سلوک مدیریتی ایشان و رفتاری که در مدیریت داشتند، شاخصهای قابل تعریف و قابل سنجهای دارد که توقع مردم را از یک دولتمرد بالا برده و این کار را برای دولتهای بعدی و رئیس جمهور آینده که مردم انتخاب میکنند سختتر خواهد کرد، چون همه با او مقایسه خواهند کرد که آقای رئیسی چنین بود و توقع دارند که رئیس جمهور بعدی هم چنین باشد. برخی از این شاخصها چگونه است؟ چون بالأخره ما حدود یک ماه دیگر انتخابات هم داریم بد نیست که راجع به این شاخصها صحبت کنیم که رئیس جمهور آینده متناسب با این سطحِ توقع، چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
حجتالاسلام والمسلمین نصرالله حجتالاسلام پژمانفر؛ نماینده مجلس و رئیس کمیسیون اصل نود: بله، این شرایط را همان طور که فرمودید؛ برای نفر بعدی سخت میکند، چون یکی از ویژگیهای ایشان این بود که خستگی ناپذیری ایشان، شما الان در این چند ماه گذشته گزارشی که داشتیم، بلااستثناء شش ماه این جمعههای ایشان برنامههایی به غیر از روزهای فعالیت، برنامههای جمعه و سفرهایی که انجام میدادند و بازدیدها وگزارش جمعهای ایشان نشان میداد که تعطیلی حتی یک روز را برای خود قرار ندادند. این مسألهای است که این کار را انجام میدهد. یا نسبت به این که پیگیری مسائل را، گاهی مدیران ما به دلیل وسعت کاری که انجام میشود، به یک موضوع میپردازند، تا نوبت شود دوباره به آن موضوع بخواهند بپردازند، گاهی میبینی فرض بفرمایید که دو سال تا سه سال گذشته تا دوباره یک چرخشی باشد به آن جا برسد، اما ایشان آن قدر با سرعت این کار را انجام میداد که مدیران مجبور بودند که الان باید جواب دهند، دوباره الان باز نوبت میرسد که اینها باید جواب دهند و مدیران مجبور بودند بدوند، یعنی شاید یک تعبیری که بعضیها میگفتند و درست هم میگفتند. میگفتند سرعتی که آقای رئیسی در دویدن در کار دارد، همه عقب و جا میمانند. یعنی میدوند تا این کارهایی که میرفت در یک جا جلسه میگرفت مصوباتی انجام داد، اما این طور نبود حالا مثلاً یک تا دو سال دیگر نوبت شود تا بیایم این جا چه اتفاقاتی افتاده و چه تصمیماتی بود. گاهی میدیدیم سرزده، گاهی همان طور در برنامهشان که نگاه میکردی دو تا سه ماه آینده این مجبور بود آن مدیر آن قدر دوندگی کند که تا این کار را به یک سرانجامی برساند. این تعبیری که ایشان در مازندران داشت، این تعبیر؛ اعتقاد ایشان بود. میگفت به من میگویند چرا مثلاً شما دو بار رفتی، سه بار رفتی؛ من اگر اقتضاء کند ۳۰ تا ۴۰ بار هم بروم، تا کار به نتیجه نرسد، میروم و پیگیری میکنم. این که کار را بدو بدو کند و پیگیری کند، مسائل را بتوانند حل کند در جهت اینها، مسائل مهمی است که این قدر پیگیر باشند که کار انجام شود. چرا؟ یک نکته و فرمایشی از سیدالشهدا عرض کنم، به نظرم خیلی مهم است این شاخصها را این جا باید پیدا کنیم. در فرمایشی از سیدالشهداست؛ میفرمایند حاجتها، گرفتاریها و مشکلات مردم؛ یک نعمتی است که خدا به شما داده، یعنی خدا به شما یک نعمت و آدم محتاجی را فرستاده درب خانه شما که تو بتوانی این کار را انجام دهی. بیش از آن چیزی که نفع به آن حاجتمند میرسد که تو مشکلش را حل کنی، فایده به تو میرسد که تو توانستی کار محتاج را برطرف کنی که هم برای دنیای تو و هم برای آخرت تو مفید است. یعنی مثل همان فرمایشی که حضرت سجاد (ع) داشت که وقتی فقرا بودند، میفرمود دست آن فقیر را باید بوسید در ارتباط با این که تو مشکل دنیایی او را حل میکنی، اما وقتی گرفتاری دنیایی او را حل میکنی، او گرفتاری آخرتی مرا حل میکند و نتیجه و ثمره آخرتی من در این موضوع میرسد. اعتقادش این بود که این یک فرصتی است؛ لذا اگر مثلاً کارتابلی را میگذاشتند جلوی او، دوستان نقل میکردند؛ این کارتابل را جلوی او میگذاشتند؛ به کارتابل بعدی میگفت این را هم انجام دهم، این گزارش را هم بخوانم، آن گزارش را هم بخوانم، این مطلب را داشته باشم، این را هم یک تصمیمگیری میکنیم، این جلسه را هم داشته باشیم تا بشود یک کار دیگر را. یعنی رفع مشکلات مردم را برای خود یک فرصتی میدید که از این فرصت باید استفاده کند. یک بار هم ما همین طور خدمتشان بحثی داشتیم، میفرمود فرصتا این طور نیست که همیشه برای آدم باشد. آدم گاهی این فرصتها برایش فراهم میشود، میتواند خدمتی کند. گاهی بعد از آن، این فرصتها برای آدمها فراهم نمیشود و دیگر نمیتوانیم این کار را کنیم. تا جایی که میتواند این فرصت را فراهم کند، این کار را باید انجام دهد. من گاهی حضرت آیتالله علمالهدی که امام جمعه مشهد هستند، ابوالزوجه ایشان؛ پدر خانم ایشان هستند، گاهی بعضی مسائل را نقل میکردند، صحبت بود ما مرتب مشهد رفت و آمد داشتیم و گاهی ایشان مشهد میآمدند، قسمت میشد به صورت غیررسمی گاهی میآمدند برنامههایی و کارهایی در مشهد داشتند، خدمتشان میرسیدیم، میدیدیم این طور هم نیست، حتی چند ساعتی که مثلاً جمع میشدند هر موقع جایی ایشان بود، جمع میشدند که این کار را کنند، اما همان جا میشد جلسه گفتگو، کار و بحثهای این شکلی که وجود داشت. ایشان یک ویژگیهای همان طور که فرمودید متعددی داشت، پشتکاری که داشت، از ظرفیتهای متعدد استفاده میکرد، روزی یک دولتی که جانشین ایشان باشد، دیگر نمیتواند بگوید من فقط میتوانم با یک گروه کاری خاص کار کنم، از همه باید استفاده کند،، چون آقای رئیسی این کار را کرد، هیچ کسی نمیگوید که ما در این جا در ارتباط با کارها خط قرمز وجود دارد. ایشان گفت نه ما خط قرمزمان؛ فقط مردم هستند.
بعضی از ملاحظات، ممکن است جریانها ناراحت شوند، بعضیها مسائلی برای آنها پیش بیاید، نه خط قرمزشان این بود که مردم کارشان راه بیفتد، مشکلی راه بیفتد و کار انجام شود، حالا هر مجموعهها و سازمانهایی که نسبت به این موضوع اعتراض داشتند. بخشی از این سفرهای استانی که میرفتند، این جا بانکها و مؤسسات مالی به دلیل مطالبات مالی که نسبت به بخش خصوصی داشتند، بخشی از اینها را مصادره کرده بودند و اینها به تبع این که کننده این کار نبودند؛ اینها تعطیل میشد و تعطیل بود. آقای رئیسی آمد آن جا ایستاد و گفت نه اصلاً نباید این طور باشد. بانکها نباید بنگاهداری کنند و شما نگاه کنید در طول مدت ایشان، این خود شد یک برنامه و به تمامی استاندارها ابلاغ کردند. شما بروید مؤسسات، کارخانهها، مراکز تولیدی، بنگاههایی که امروز به دلیل بدهکاری یا مشکلاتی که دارند؛ اینها تعطیل شدند راه بیندازید و بر اساس این موضوع بروید مسائلش را در جای دیگر حل کنید. این بالأخره راه بیفتد، نیروی کار نباید این جا معطل باشد و بماند که چه کاری انجام میشود. به نظرم ما باید یک آدمی داشته باشیم به قول قدیمیها، چاه خود را پر کرده باشد. امروز اگر شما نگاه کنید در زندگی آقای رئیسی خود و خانوادهشان هیچ تغییری در سیستم مالیشان نشد، چون من از نزدیک اطلاع دارم که تغییری در زندگی اینها ایجاد نشد و همان شرایط گذشته خود را داشتند. تقوای سیاسی داشتند، مدیریت داشتند، فسادستیز بودند و در مقابل جریانهای استکباری با قدرت ایستادند. نگاه کنید شرایط کشور از لحاظ سیاسی و بینالمللی شاید یک شرایط سختی بود و سختی است، اما موضع گیری که آیتالله رئیسی در مقابل این جریان تعدادی از مستشاران ما که در این کنسولگری لبنان به شهادت رسیدند، عکسالعملی که ایشان داشت، شما در دولت قبل میبینید؛ بعضی اقداماتی که میکردند، میگفتند اینها با ما نیستند، اینها روی موشکها چنین مینویسند، فلان میکنند، دولت با اینها نیست، اما ایشان گفت ما این را حمایت میکنیم، پشت سر این قضیه هستیم و یکپارچه روی این موضوع ایستادند و این کار را سنگین میکند.
سؤال: این موضوع معیارهای مدیریتی و آن چه برای رئیس جمهور بعدی میتواند ملاک باشد را پی بگیریم و هم این که شما از نزدیک با ایشان در تعامل بودید، نوع روابط و تعامل ایشان با دوستان، رفقا، اقوام و خویشاوندان قبل از ریاست جمهوری و بعد از ریاست جمهوری فرمودید در مالی اتفاقی نیفتد و تغییری ایجاد نشد، آیا در سلوک و رفتار چطور؟ آیا تغییر و تحولی بود؟
پژمانفر: همین طور بود، ایشان گمانم آقای رئیسی همان آقای رئیسی بود، یعنی اگر مثلاً فرض بفرمایید امروز میگفتند الان دیگر آقای رئیسی کار شما تمام است و دیگر شما مسئولیتی ندارید، آقای رئیسی همان آقای رئیسی بود، یعنی هیچ تفاوتی در برنامهاش نبود، دوباره با همان انگیزه، با همان جدیت، کاری که به او میدادند، یعنی شما نگاه کنید در زمانی که ایشان مسئولیت داشت به عنوان معاون اول در قوه قضائیه؛ یک پیگیریهایی ما داشتیم راجع به یک سری مسائل، ما وقتی میرفتیم با ایشان صحبت میکردیم، با دقت گوش میداد، پیگیری میکرد، سؤال میکرد و مسائل را جواب میداد. همان روحیه را در زمانی که آمدند در آستان قدس، با همان روحیه ادامه دادند. همان روحیه را وقتی آمدند در قوه قضائیه همین طور بود، یعنی گاهی تماس میگرفتی، طبیعی است یک مسئول در یک رده این طور نیست که به راحتی ارتباط برقرار کنی. اما با آقای رئیسی ارتباط برقرار کردن سخت نبود، لذا امروز گاهی بعضیها گلایه میکردند، میگفتند ما با آقای رئیسی میتوانیم ارتباط بگیریم، با شما که مثلاً وزیرش هستی؛ نمیشود ارتباط گرفت. یا شما که استاندارش هستی نمیشود ارتباط گرفت. یعنی دیگر به قول قدیمیها، نرخها را شکسته بود آقای رئیسی. این نرخ بعضی از مسائل و کلاسهایی که بعضیها داشتند؛ ایشان شکسته بود. بدون کلفَت میآمد مینشست بعضی از مسائل را، این به نظرم خیلی امتیاز ویژهای بود، ضمن این که به مسائل خانوادگی تا آن جا که مطلع هستم گاهی آیتالله علمالهدی مسائلی را مطرح میکردند یا دیگران مسائلی مطرح میکردند؛ نشان دهنده این بود که بالأخره آن حس رابطه پدری، رابطه با اعضای خانواده هیچ موقع تحت شعاع قرار نگرفت و این کار را انجام میدادند. اما در ارتباط با نکتهای که فرمودید، شاخصهای یک نفر مدیر که میخواهد در حد کلان کشور تصمیم بگیرد، این است که جامعهنگری داشته باشد و بتواند به همه مسائل برسد؛ خیلی مهم است، یعنی یک نفری که قرار میگیرد؛ این است که از صبح تا شب مسائل متعددی پیش میآید، بتواند خود را با مطالعات و گزارشهایی که قبلاً به دستش میرسد، این قدر حضور ذهن فراهم کند، در آن جلسه بیاید تصمیمگیری کند، با سرعت ببرد، تصمیم بگیرد و بعد وارد جلسه بعدی که میشود، باز به همین ترتیب بتواند یک آمادگی برای پرداختن به موضوع بعدی داشته باشد، کار سادهای نیست که کسی بتواند این کار را کند.
ما خودمان موضوعات متعدد پیش میآید، گاهی مثلاً کمیسیون چهار تا پنج موضوع از صبح شروع میکردیم تا شب، با مطالعاتش و این حرفها میبینیم کار سختی است ذهنمان را خالی کنیم و به بحثها بپردازیم، اما در عین حال این روحیه را ایشان داشتند. بحثهای بینالمللی وقتی این جایگاه را در عرصه بینالمللی وقتی میرفت پشت یک میز قرار میگرفت و به عنوان نماینده جمهوری اسلامی، همه حسشان این بود که جمهوری اسلامی اینجا نشسته و با یک اقتداری نشسته. گاهی یک نفر میرود یک جایی مینشیند که میگویند حالا یک جوانی آمده، اینجا چیزی میگوید. اما این تبلور قاطعیت، آن تبلور استقلال جمهوری اسلامی، تبلور آن عزتمداری در جمهوری اسلامی را میتواند داشته باشد. هیچ واهمهای هم در این موضوع نداشت. این چند سفری که ایشان داشتند در ارتباط با زمانی که در سازمان ملل رفتند و صحبتهایی که انجام دادند، فضا را در یک فضایی قرار دادند که انگار دارد یک طلبه مُمحَض در مسأله دینی در یک جامعه مثلاً مذهبی این مسأله را مطرح میکند. ایشان میرود در سازمان ملل؛ افق جامعه بشریت را مسأله مهدویت مطرح میکند و آن جا به عنوان یک چراغ سبزی برای خروج بشر از بحرانهای پیشرو، موضوع مهدویت را در یک بخشی از صحبتهایش مطرح میکند. یا در ارتباط با موضوع بحثی که در ارتباط با ظلمهایی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی به اعتبار سازمان ملل به ما داشتند، مطرح میکند، شهادت حاج قاسم را مطرح میکند و مسائل را، متن صحبتهای ایشان و بیانی که در این موضوع داشتند، خیلی تأثیرگذار و بسیار مؤثر بوده است.
رابطه ایشان با مجلس خیلی خوب بود. یکی از مهمترین مسائلی که یک رئیس جمهور باید داشته باشد که معمولاً رؤسای جمهور در این موضوع به نظرم یک فرصت بیشتری باید راجع به آن صحبت کرد، که راجع به این مسأله صحبت میکنم. رابطهشان را با قوه قضائیه با این که خودشان قوه قضائیه بودند، وقتی آمدند نگفتند، چون من رئیس قوه بودم؛ این انتظارات را دارم. گفتند شما رئیس قوه هستید، شما هر نتیجهای داشته باشید. یا با مجلس که آمدند، مسائل را مطرح میکردند. شما در طول مدت چند سالی که ایشان مسئولیت را پذیرفتند ببینید چقدر جلسات ایشان با مجلس گذاشت یا مجلس رفت در دولت با ایشان گذاشت. حرفهایی که زده شد، رؤسای کمیسیونها مسائل را میرفتند مطرح میکردند یا دولت و اعضای دولت را ملزم میکرد که بروید با مجلس ارتباط برقرار کنید. پاسخ گویی به گمان من؛ با توجه به این که من با چند رئیس جمهور بودم؛ دولت آقای احمدینژاد و روحانی را دیدم، در مجلس بودم؛ مجلس نهم، دهم، یازدهم و الان هم در آستانه مجلس دوازدهم من هستم. در اینها این ارتباطی که دولت ایشان و الزامی که ایشان میکرد به وزرا و دیگران که بروید با مجلس ارتباط بگیرید و مجلس باید جدی گرفته شود، حرفهای نمایندهها را ببینید، نقطه نظرات آنها را داشته باشید، حتی این قدر فضا بود که علیرغم این که نمایندهها نباید در عزل و نصبها دخالت کنند، اما پیشنهادها؛ اصلاً در دولت آقای رئیسی خیلی پیشنهادها مطرح میشد که فلانی را بکارگیری کنید در این جا، یا بهکارگیری نکنیم، به این مسائلشان توجه میکرد و در دولتشان این را مطرح کرده بود.
به هر حال ایشان یک شخصیت بزرگواری بودند و امیدواریم آن کسی که جانشین ایشان میشود و در این فضای پیشآمده با توجه به این که یک مقداری هم دولت مجبور است آرامتر حرکت کند، مجلس هم شرایط بسیار سخت است؛ مجلس خبرگان ما تازه دارد شکل میگیرد. مجلس و دولت تازه دارد شکل میگیرد و با این وضعیتی که وجود دارد؛ امیدواریم کار جلو رود.
انتهای پیام/
نظر شما