به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از هرمزگان، درس اخلاق طلاب مدرسه علمیه حضرت امیرالمومنین (ع) سندرک با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مهدوی با حضور طلاب و اساتید و جمعی از اقشار مختلف مردم در مسجد نور شهر سندرک برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین مهدوی در این جلسه اظهار داشت: با توجه به ایام دحو الارض مطابق با بیست و پنجم ماه ذیالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخشهایی از کره زمین که سراسر از آب بود شروع به خشک شدن کرد تا کم کم به شکل یک چهارم خشکیهای امروزی درآمده و لازم است اشاره کنم به یکی از بخش های مهمّ و پر رمزو راز زندگی حضرت ابراهیم خلیل الرحمان علیه السلام، یعنی داستان قربانی کردن فرزندش اسماعیل (ع)، ابراهیم فرزندی نداشت و خداوند در سن پیری به او مژده می دهد: فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلاَم حَلِیم (صافات۱۰۱) پس ما او را به پسری بردبار مژده دادیم و خداوند به او اسماعیل را عنایت کرده و حالا ابراهیم قرار است در میدان تسلیم خودی نشان دهد.
وی ادامه داد: مأموریت اول: اینکه به دستور خداوند این کودک را با مادرش به صحرای گرم و سوزان مکّه که زمینی غیر قابل کشت بود برده و به امان خدا رها کرده است و در حدود ۱۳ سال از آنها دور بود که این خود نشان می دهد تسلیم یعنی چه؟
حجت الاسلام والمسلمین مهدوی بیان داشت: حضرت ابراهیم وقتی برگشت که اسماعیل به سن رشد و بلوغ رسید و اما مأموریت دوم: مأموریت مهمتر ابراهیم که اوج تسلیم بودن در برابر خدا را به نمایش می گذارد.
یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَی قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرِینَ(صافات ۱۰۲)هنگامی که او به مقام سعی و کوشش (و حدّ رشد) رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، پس بنگر رأی تو چیست؟ گفت: پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت».
وی ابراز داشت: اول: طبق آنچه در روایات آمده، خواب حضرت ابراهیم علیه السلام چند بار تکرار شد تا این که ابراهیم علیه السلام مطمئن شد که این یک خواب معمولی نیست،بلکه مأموریّتی الهی است که باید انجام دهد
وی ادامه داد: دوم: اینکه، نه تنها! ابراهیم خلیل تسلیم محض فرمان خدا بود، که همسرش هاجر و فرزند سیزده ساله اش اسماعیل نیز آماده پذیرش فرمان الهی بودند. (خانواده ی مسلمان) بنابراین وقتی که حضرت ابراهیم نظر اسماعیل را در مورد این مأموریّت پرسید،در پاسخ گفت: یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرِینَ«هر چه دستور خداست اجرا کن، به خواست خدا صبر خواهم کرد»بدینسان هر سه نفر آماده انجام فرمان پروردگار شدند.
حجت الاسلام مهدوی افزود: همه چیز آماده شده، و تمام مقدّمات فراهم گردیده، و اینک ابراهیم خلیل قصد دارد فرزندش اسماعیل را به خاطر انجام فرمان الهی ذبح کند. بدین منظور، کارد را بر گلوی اسماعیل می گذارد. امّا هر چه فشار می دهد، نمی برد! نکند کارد تیز نیست، آن را امتحان می کند، بسیار تیز و برّان است. دوباره کارد را بر گلوی اسماعیل می گذارد، ولی این بار هم نمی برد.
حضرت خطاب به کارد می گوید: چرا نمی گذاری فرمان پروردگارم را انجام دهم؟ کارد می گوید: الخلیل یأمرنی والجلیل ینهانی، ابراهیم خلیل مرا امر به بریدن می کند، و خدای ابراهیم مرا نهی می کند و اینجا بود که فرشته وحی بر حضرت ابراهیم نازل شد.
نظر شما