به گزارش خبرگزاری حوزه ، فرزند آیتالله سید ابوالحسن مولانا در خاطرهای از دعای حضرت خضر برای افزودن ده سال به عمر پدرشان اینگونه مینویسد:
«روزی حوالی ظهر که عازم مسجد «استاد و شاگرد»، جهت اقامه نماز جماعت ظهر و عصر بودم، در سر راه، نزدیک کلیسای ارامنه، واقع در میدان نماز تبریز، «دیکباشی»، پیرمرد خوش سیمایی را که یقین کردم حضرت خضر است، ملاقات نمودم.
آن حضرت به من فرمودند: «تو خیلی زحمت کشیدهای و مطالعه زیاد میکنی؛ چشمهایت ضعیف شده است»؛ آن گاه دستهای مبارکش را به چشمها و ابرویم کشیده و فرمود: «ده سال دیگر به عمر شما اضافه کردیم».
کتاب حکایت عمر: گزیده یادداشتها و خاطرات آیتالله سید ابوالحسن مولانا، ص ۳۴
نظر شما