به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام محسن ابراهیمی در مطلبی با عنوان «میراث علامه طباطبایی و جلوگیری از رنسانس اسلامی» نوشت:
۱. واضح است که دین اسلام، اهدافی را برای انسان ترسیم و برای رسیدن به آن اهداف دستوراتی را بیان کرده است. همچنین بدیهی است که نوع نگاه ما جهان و تصویری که از جایگاه انسان در عالم و ارتباط بین خداوند متعال و انسان داریم، در فهم اهداف و وظایف و روش ها، اثرگذار است. البته این جهان بینی در تبادلی بین عقل و نقل بدست می آید. بر این اساس، جهان بینی های مختلف تفسیرهای مختلفی از اهداف و نحوه سلوک دینی را به ما عرضه می دارد.
۲. آنچه به نظر می رسد، این است که دین غالب افراد شیعه در عصر حاضر، بر اساس آموزه هایی است که این آموزه ها میراث دوران اخباری گری و حدیث گرایی است. جهان بینی حاکم بر آن دین، جهان بینی ای است که حاصل جمع علم کلام متوسط غیر فلسفی، ظاهرگرایی حدیثی، بی توجهی و بلکه مخالفت با مباحث فلسفی و عرفانی می باشد. از شاخصه های اصلی این نگاه، تاحدودی تصورات مادی از معارف، انحصار تقریبی دین به احکام و در نتیجه عملْهدفی (اینکه هدف، انجام همین اعمال ظاهری دین باشد و ماورای آن هدفی ترسیم نشود) است.
۳. از جمله عواملی که سبب ترویج این نگاه در جامعه شد میتوان به این موارد اشاره کرد: ۱- جذابیت ادعای تبعیت محض از قرآن و حدیث و در مقابل، انتساب جریان عرفان و فلسفه به عقل و سایر مکاتب. ۲- فارسی نویسی. در این مورد میتوان به آثار علامه مجلسی توجه کرد. ۳- ساده و کاربردی نویسی. نوشتن اموری ساده و همه فهم و اموری که مبتلابه مردم است. ۴- پشتیبانی حکومت صفوی ۵- نبود موارد چهارگانه فوق در جریان فلسفی و عرفانی، مضاف به اینکه شذوذات علمی و عملی نیز گاهاً در آنها پیدا میشد و همچنین انتساب برخی عرفا به اهل سنت.
۴. ماحصل موارد فوق این شد که دین شایع و رایج در جامعه، دینی شد که امروز ملاحظه میشود. دوری مردم از قرآن و نگاه تقدسی صرف به آن، ورود برخی خرافات و تحلیلهای مادی در اندیشه دینی، قشریگرایی و ....
۵. علاوه بر عدم ترویج دین صحیح و کامل در جامعه، مشکل بسیار بزرگی که آن تقریر از دین دارد این است که توانایی مقابله با جریان مادیگری و تمدن غربی را ندارد و مهمترین عامل این است که توان توجیه عقلانی از دین را ندارد ( چرا که روحیه تعبد و مخالفت با عقلگرایی غلبه دارد) و قابلیت حضور و جمع شدن با جامعه مدرن را ندارد. (به کتاب علل گرایش به مادیگرایی شهید مطهری مراجعه شود). در این فضا، زمینه ایجاد رنسانسی همانند آنچه برای غرب اتفاق افتاد (حاشیه رفتن دین و تسلط اندیشه های مادیگرا)، در جامعه اسلامی وجود دارد.
۶. آنچه که علامه طباطبایی از تلاش علمی خود برای این نسل به یادگار گذاشته، به گونه ایست که با مزایای منحصر به فرد خود توان تبدیل شدن به قرائت رایج و مردمی و همچنین جلوگیری از وقوع رنسانس اسلامی را دارد. برخی از آثار مزایای ایشان در ادامه ذکر میشود:
- تبیین عقلانی و برهانی از معارف دین در آثار فلسفی
- تبیین هماهنگی بین جهانبینی فلسفی و متون دینی (قرآن و روایت) در آثاری همچون المیزان و رسائل توحیدی و رسائل انسان
- تبیین قابل فهم بودن قرآن برای همه با تبیین روش آیه به آیه
- استفاده نکردن تصریحی از آثار علما و عرفای اسلامی منسوب به اهل سنت و کسانی که شذوذ علمی و عملی دارند
- تبیین اجتماعی دین و ارائه دین اسلام به عنوان یک مکتب اجتماعی قابل تطبیق بر زمان در المیزان
- تبیین دین به عنوان حل کننده مشکلات و بنبست ها و پرکننده خلأهای بشر امروز همانند آنچه در کتاب شیعه و مصاحبات با کربن موجود است
- تبیین روش صحیح سلوک معنوی مبتنی بر ادله نقلی و عقلی و قابل اجرا در عصر حاضر و برای بشر امروز در آثاری همچون الولایه
- و بسیاری مزایای دیگر که در مجالی واسع باید به آنها پرداخته شود.
۷. کار بزرگی که مرحوم امام (ره) کرد این بود که گام اصلی برای تحقق دین که همان تشکیل حکومت است را برداشت و این مسیر توسط رهبر انقلاب امتداد یافت. اما در عرصه محتوا و تبیین نظامات اجتماعی و همچنین ترویج جهان بینی صحیح و معارف دین خصوصا در عرصه عمومی جامعه موفق عمل نشد و در این زمینه میراث علامه طباطبایی بهترین راه است.
۸. مرحوم شهید مطهری را میتوان مروج اصلی اندیشه مرحوم علامه خصوصا در بعد تبیین فلسفی جهانبینی توحیدی و همچنین ترویج دین اسلام به عنوان یک مکتب اجتماعی در مقابل دو مکتب شرق و غرب دانست.
۹. ماحصل عرض این نوشتار این بود که وقت آن است که قرائت صحیح و معارفی از دین در جامعه ترویج یابد و از بروز رنسانسی دیگر برای دین اسلام جلوگیری کرد. میراث علامه طباطبایی چه در بُعد فلسفی (اصول فلسفه، بدایه و نهایه) و همچنین مباحث قرآنی ( المیزان) و روایی ایشان (رسائل توحیدی و انسان)، این قابلیت را دارد.
محسن ابراهیمی