یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
رشاد

ممكن است يك شعر به لحاظ قالب و ساختار حرام باشد، به لحاظ مضمون هم مضامين باطل را القاء كند و به حيث قصدي نيز براي مثال ريايي باشد و يا قصد هجو و ديگري را داشته باشد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد، در نشست اخلاقی طلاب مدرسه علمیه امام رضا(ع) فهرستی از آفت‌هایی که از طریق زبان متوجه انسان می‌شد را تشریح کرده است.

بنابراين ممكن است يك رذيلت به نحو ماهوي رذيلت باشد و يا اينكه به صورت عرضي به رذيلت بدل ‌شود، يعني نفس عمل رذيلت نيست، اما بر اثر عامل بيروني (براي مثال نيّت) حتي يك فضيلت به رذيلت بدل مي‌شود.

*آفات ماهوی و غیر ماهوی

آفات ماهوي آفاتي هستند كه ماهيت آفاتي دارند و ماهيتاً رذيلتند، همانند كذب. بعضي از آفات لساني ممكن است به لحاظ ماهوي آفت قلمداد نشوند، اما براثر قصد و نيتي كه در پس آن وجود دارد به آفت تبديل مي‌شود. بسا ممكن است حتي يك گفتار ممدوح كه ذاتاً باارزش است، با قصد و نيت مذموم به آفت و رذيلت بدل مي‌شود. البته از اين جهت كه آفات اللسان غالباً كثير البلوي هستند، مجموعه‌ي آفات اللسان را می توان در زمره‌ي آفات و رذائل عام البلوي و كثير الابتلاء قرار داد.

مجموعه‌ي آفات را از جهتي مي‌توان به سه دسته تقسيم كرد كه دو دسته‌ي آن ماهوي است:

الف- محتوایی،

ب- ساختاری،

ج- قصدی.

به تعبير ديگر بعضي از آفات اللسان، تنها به جهت نيتي كه پشت آنها هست، آفت مي‌شوند، و الا آفت نيستند. كلام ريايي ،رذيلت است، به اين جهت كه در پشت آن قصد ريا است، و نيت ريا سبب مي‌شود كلامي كه از شخصي صادر مي‌شود تبديل به رذيلت شود.

بعضي از آفات مضموناً آفت هستند. براي مثال شعر هجوي و باطل. خود شعر معلوم نيست كه رذيلت باشد (گرچه ظاهر بعضي روايات اينگونه مي‌نمايد و يا بعضي از فقها مطلق شعر را مكروه دانسته‌اند) و شعر في ذاته نمي‌تواند رذيلت باشد، بلكه شعر يك قالب و ساختار است؛ ولي اگر شعر مشتمل بر مضمون باطل و خلاف مرضي الهي باشد، اين شعر تبديل به رذيلت مي‌شود.

شماتت مذموم و رذيلت است؛ ديگري را شماتت كردن در زمره‌ي رذائلي است كه به لحاظ مضموني باطل است.

برخي ديگر ممكن است به لحاظ ساختاري، يعني شكل و قالب رذيلت باشند. غنا به اعتبار قالب آن جزء رذائل است.

از مجموعه‌ي اينها فهرستي را تهيه كرده‌ام كه در اينجا مطرح مي‌كنم.

*رذائل قصدي

رذائل قصدي هرچند از نظر به ظاهر كم هستند، اما چون ماهيت‌ساز است، اين توان را دارد كه ماهيت همه چيز را تغيير دهد؛ «الاعمال بالنيات». ممكن است يك عمل ممدوح و مطلوب و ذاتاً مرضي و مطلوب الهي به رذيلت تبديل شود. بهترين اعمال كه خصوصاً بر ما طلبه‌ها لازم است را نوافل شب و تهجد مي‌دانيم، اما همين تهجد شبانه را با قصدي كه مي‌كنيم به يك فعل حرام تبديل مي‌كنيم. سحرگاهان از بستر برمي‌خيزيم، وضو مي‌سازيم، در محراب مي‌ايستيم، اما نماز شب و نوافل را طوري مي‌خوانيم كه حجره‌ي كناري، يا همسايه مطلع شود كه ما اهل نماز شب هستيم. همين قصد، نه‌تنها موجب ابطال فقهي اين تهجد مي‌شود كه موجب عدم مطلوبيت معرفتي مي‌شود. يعني به لحاظ ماهوي اين عمل يك عمل حرام مي‌شود و روز قيامت بايد جواب دهيم كه چرا سحرگاهان ريا كرديم. قصد، حتي نوعاً عامل تحول ماهوي فعل مي‌شود، كه نشان از اهميت آن است.

قصد، شمول دارد یعنی مي‌تواند بر بسياري از اعمال (بسا بتوان گفت همه‌ي اعمال) تأثير بگذارد؛ نيّت از عوامل شاملي است كه مي‌تواند همه جا حضور پيدا كند و در همه چيز تأثير بگذارد. هيچ عمل و فعلي از آفتِ قصد و نيّت بد در امان نيست؛ در نتيجه با سوء قصد، همه‌ي اعمال در مظان و در محل تبديل‌شدن به رذيلت هستند.

از آن طرف نيز گاه ممكن است عملي ذاتاً مطلوب نباشد و مطلوبيت فعلي نداشته باشد و يا حتي مذموميت فعلي داشته باشد، اما، بسا با نيت درست حداقل مذموميت آن برداشته شود.

*پنهان بودن اثر قصد

درخصوص اثر قصد، از همه مهمتر اين است كه بسيار پنهان است و تشخيص آن دشوار است، حتي براي خود فرد نيز امر مشتبه مي‌شود؛ انسان ،بسياري از مواقع كارهايي را انجام مي‌دهد و تصور مي‌كند كه كار خير مي‌كند و موجب كمال او خواهد شد، اما همان كار موجب نقص و افول معنوي و افت شخصيتي و سقوط او مي‌شود.

البته عموم افعال بشر و انسان‌هاي عادي خودپرستانه است و از حبّ النفس ناشي مي‌شود و اين يك عنصر في‌الجمله پذيرفته شده است ، اما همه‌ي حب‌النفس‌ها منفي نيست. اصولاً حبّ‌النفس محور همه‌ي حب‌ها است. دنيا را به خاطر خود مي‌خواهم، حتي فرزندم را به خاطر خودم دوست دارم. حب فرزند كه ظاهراً يك وضعيت طبيعي و ذاتي انسان است، به حبّ النفس بازمي‌گردد. گاهي حتي صدقه نيز كه مي‌دهيم به خاطر حبّ النفس است. من صدقه مي‌دهم تا ثوابي عائد من شود و باز هم «من » مطرح است. البته خدا از انسان‌هاي عادي مي‌پذيرد.

از این رو حبّ النفس در متن نوع اعمال انسان‌هاي عادي مكتوم است و وجود دارد، و همه‌ي حب‌ّ النفس‌ها هم باطل نيستند، هر چند شأن و ارزش عمل را تنزل مي‌دهند. به هر حال بسياري از اعمال با قصد ناصواب و يا نازل انجام مي‌شود ولي پنهان است و انسان خبر ندارد.

*شرکت در جهاد برای حب نفس

مولوي داستاني دارد كه در عهد رسول خدا(ص)، هربار كه سريه و غزوه‌اي اعلام مي‌شد، يك نفر از مردم، اولين نفري بود كه سلاح به دست در جلوي مسجد حاضر مي‌شد و اين فرد در بين مردم مشهور شده بود كه فلاني هميشه اولين‌نفر است. يك بار اين فرد با خود فكر كرد كه آيا جهادي كه من در آن حضور پيدا مي‌كنم «لـلـه» است، براي همين با خود گفت كه يك بار نمي‌روم تا ببينم در درون من چه اتفاقي مي‌افتد. هنگامي كه اعلام كردند، هرچه منادي ندا داد كه پيامبر جهاد اعلام كرده‌اند، اين فرد نرفت. اما خيلي به او سخت مي‌گذشت، هزار و يك فكر شيطاني به ذهن او خطور مي‌كند كه همه‌ي سوابق خود را خراب كردي. اينكه مي‌گفتند هميشه من اولين نفر هستم، اين‌دفعه اولين‌نفر نشدم؛ مردم بعد از اين چه مي‌گويند كه من جبهه نرفتم و هزار و يك فكر و پندار غلط و شيطاني به ذهن او خطور كرد و مدام خود را ملامت كرد كه چرا نرفتم. در اينجا بود كه متوجه شد دفعات قبل هم كه در جهاد حضور داشته همانند نرفتن به جهاد بوده و قبلاً نيز براي ارضاي نفس خود در جهادها شركت مي‌كرده است.

آفت كلام ريايي نيز از قبيل آفات قصدي است؛ آفات خصومات لساني از اين قسم است؛ تملق و افراط در مدح نيز از اين قسم می باشد؛ شماتت ديگران نيز از قسم آفات قصدي است. همچنين بعضي و يا بسياري از فضائل لساني نيز مي‌تواند براساس قصد، تبديل به رذائل شود.

*رذائل مضموني

دسته‌ي دوم رذائلي است كه از نظر محتوا رذيلت است. ما متأسفانه گرفتار هستيم و حرف‌هاي بيهوده مي‌زنيم و از فضيلت صمت عبور مي‌كنيم. حرف بيهوده زدن، مضمون‌هاي بيهوده گفتن، فحش و سبّ ديگران.

*پرهیز از فحاشی

البته بايد توجه داشته باشيم لعن غير از سبّ است. ما حتي در مواجهه‌ي با وهابيت آنها را لعن مي‌‌كنيم و نه سبّ. قرآن صريحاً نهي كرده كه حتي كفار و بت‌پرستان را نيز سبّ نكنيد. فحش و سبّ و بددهني ذاتاً و به لحاظ محتوايي اشكال دارد. لعن حيوان و جماد و انسان نابجا است. بعضي عادت دارند به هر چيزي كه مي‌رسند لعنت مي‌كنند.

*انواع رذائل مضمونی

انواع رذائل مضموني به شرح زير است:

1. آفة الكلام في ما لايعنيك.سخنانی بی بهره

2. آفة الخوض في الباطل. غرق شدن در سخنان باطل

3. آفة الشعر.

4. آفة المزاح.

5. آفة السخريّة و الإستهزاء.مسخره و استهزا کردن

استهزا و تحقیر دیگران آفت بسيار بدي است كلاً طيف‌هاي اجتماعي كه از امتيازي برخوردارند دچار بعضي از آفات خاص همانند استهزاء و تحقير دیگران هستند. اصناف خاص اجتماعي گرفتار اين آفت هستند. با نفي ديگران مي‌خواهيم خودمان را اثبات كنيم. ديگران را تخريب مي‌كنيم، تا خودمان را آباد كنيم. بعد هم فكر مي‌كنيم كه انسان منتقدي هستيم، درحالي ‌كه اينگونه نيست.

6. آفة إفشاء السرّ.آفت فاش کردن اسرار

7. آفة الوعد الكاذب.آفت وعده دروغین

8. آفة الكذب في القول و اليمين. دروغ در قول و گفتار و دروغ در قسم

9. آفة الغيبة.

10. آفة الإفتراء.نسبت دادن چیزی به دیگری در حالی که او آن را انجام نداده

11. آفة التهمة. بدون اثبات ،سخني فردي بگويد عليه فردي ديگر

12. آفة النميمة.آفت سخن چینی

13. آفة كلام ذي اللّسانين. دوزبانه بودن. بعضي افراد اينگونه‌ هستند كه در يك مجلس به گونه‌‌اي سخن مي‌گويند و در مجلس ديگر به گونه‌اي ديگر.

15. آفة سؤال العوام عن صفات اللّه و عن كلامه. سؤال عوام از كلمه‌اي كه از حد علم آنها بالاتر است، همانند سؤال عوام از صفات الهي. غور در ذات و صفات الهي از آفات است.

16. آفة الإضلال. گمراه كردن ديگران

17. آفة الطعن.جریح دار کردن روح دیگری

18. آفة الإهانة.

19. آفة الفحش و السبّ و بذائةِ اللّسان.آفت فحاشی و هرزه گویی زبان

20. آفة لعن الحيوان و الجماد و الإنسان.

21. آفة الأمر بالمنکر و النهی عن المعروف.

*رذائل ساختاري:

آفاتي هستند كه به لحاظ صوري و ساختاري آفت هستند؛ همانند:

1. آفة المراء و المجادلة. شيوه‌ي سخن‌گفتن به صورت مجادله و جدلي است كه اين شيوه غلط است. البته جدلي كه در منطق و كلام به كار مي‌رود جايگاه ديگري دارد. ازجمله فنوني كه علاوه بر استدلال‌ها و اقامه برهان، تمسك به علم و... كه در كلام به كار مي‌رود، جدل است. وقتي قصد اقناع رقيب را داريد، براساس مباني او، خود او را محكوم مي‌كنيد اين اشكال ندارد. جدلي كه در اينجا مطرح است مجادله و يا همان جر و بحث است.

2. آفة فضول الكلام.آفت کلام های زائد

3. آفة التقعّر في الكلام بالتشدّق و تكلّف السجع و الفصاحة.

آفتي بدي كه گاهي در بعضي از ما نيز وجود دارد، اين است كه با مشقت سخن مي‌گوييم. تصنعي سخن مي‌گوييم و واژه‌ها و تركيب‌هاي كلامي سخت و ملال‌آوري به كار مي‌بريم كه مخاطب آن را متوجه نمي‌شود. اگر بنا باشد كه آنچنان سخن بگوييم كه ديگري چيزي از آن نفهمد، اين خود نقض غرض از تكلم است.

4. آفة الغفلة عن دقائق الخطأ في فحوى الكلام.

گاهي حرف مي‌زنيم، اما اگر ضبط كنيم و بعداً خودمان گوش كنيم مي‌بينيم چقدر حرف‌هاي بيهوده در خلال كلمات ما بوده و يا خطاهاي فراواني كه حتي در صورت لفظي كلام ما راه يافته است.

5. آفة الغناء.

ساختار غنا جائز نيست و حتي اگر آيات قرآن را به غنا بخوانيد، يك آفت و رذيلت است و حرام است. حتي بعضي از فقها ازجمله مرحوم آيت‌الله گلپايگاني(ره) در اين زمينه احتياط مي‌كنند و پخش بعضي از تلاوت‌هاي قرآن را جايز نمي‌دانند. گاه بعضي مداحي‌ها نيز مشكل دارد. من در جواني شعري را به مناسبت ميلاد حضرت حجت(عج) سرودم و عده‌اي را تمرين دادم، و در مدرسه‌اي كه زير نظر آيت‌الله گلپايگاني بود قصد اجراي آن سرود را داشتيم، به نظر ما شعر بسيار ساده بود و سبك و شيوه‌ي آن نيز معمولي بود. به محض اينكه شروع كرديم، ايشان به نكته‌اي اشاره كردند و اطرافيان ايشان هم خيلي تند برخورد كردند. البته في‌الجمله مسلم است كه اصل غنا حرام است و هيچ‌گونه غنايي مجاز نيست. در اين خصوص بايد دقت كنيم و بي‌مبالات نباشيم، مثلاً برخي مي‌گويند موسيقي سنتي ايراد ندارد، اما هرگونه موسيقي سنتي مجاز نيست و ملاك حرمت و حليت سنتي و مدرن‌بودن موسيقي نيست.

6. آفة الفرح.

7. آفة البکاء.

در بالا يك نوع طبقه‌بندي ارائه داديم كه در آن آفات به سه دسته‌ي كلي تقسيم مي‌شود، اما بسا خيلي از اين مواردي كه در ذيل طبقه‌بندي سه‌گانه ذكر كرديم، چندوجهي باشند كه در اين دسته‌بندي وجه غالب هريك از آفات را در نظر گرفته‌ام. اما از اين جهت كه ماهيت عموم اين آفات، بسته به قصد و نيت، تغيير مي‌كند، دووجهي هستند. حتي بعضي از اينها ممكن است سه وجهي نيز باشند، يعني به هر سه جهت جزء رذائل قرار گيرند. مثلاً ممكن است يك شعر به لحاظ قالب و ساختار حرام باشد، به لحاظ مضمون هم مضامين باطل را القاء كند و به حيث قصدي نيز براي مثال ريايي باشد و يا قصد هجو و ديگري را داشته باشد. به همين دليل دسته‌بندي كه در بالا ارائه داديم به لحاظ وجه غالب هريك از اينها بوده است.

كما اينكه ممكن است بر عموم عناصر اخلاقي اعم از فضائل و رذائل، احكام خمسه (وجوب، حرمت، اباحه، استحباب، كراهت) جاري باشد.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha