به گزارش خبرگزاری حوزه، از سلسله نشستهای علمی تبیین بیانات مقام معظم رهبری نشست «منطق اسلام در رابطه با نگرش به زن و جایگاه اجتماعی او» با حضور اساتید حجت الاسلام والمسلمین نصرالله آقاجانی عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام و حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا کدخدایی پژوهشگر مطالعات زن و خانواده و دبیری حجت الاسلام علی رستمی مدیر گروه آسیب های اجتماعی پژوهشکده نورالعلم به میزبانی خبرگزاری حوزه در قم برگزار شد.
حجت الاسلام علی رستمی:
موضوع حضور اجتماعی زنان از مسائل مهمی است که جوامع بسیاری با آن مواجه هستند و در هر جامعه ای برخورد خاصی را نسبت به این امر شاهد هستیم.
شناخت منطق اسلام نسبت به حضور اجتماعی بانوان یکی از مسایل مهم است. مقام معظم رهبری بیان می فرمایند که حد و مرزی برای ورود اجتماعی بانوان به امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نداریم.
سوال این است که حد و حدود این حضور تا چه مقطعی است. برخی در زمان اول انقلاب به امام راحل می گفتند که اجازه حضور بانوان را در عرصه های انقلابی ندهید ولی امام راحل با آنها مواجهه داشتند و به آنها اعتراض می کردند.
مسأله مهم این است که مساله عفت و حیا و جایگاه بانوی منزل و مادر برای بانوان حفظ شود. در این میان غربی ها با انگیزه سواستفاده از حضور زنان در عرصه های مختلف حمایت می کنند.
در این میان منطق اصیلی که باید در جامعه حفظ شود که هم کرامت اجتماعی بانوان حفظ شود و هم حضور آنها در جامعه برای آنها و جامعه مفید باشد را باید جستجو کنیم.
در ادامه شرح مباحث مطرح شده توسط دو کارشناس این نشست ارائه شده است.
حجت الاسلام والمسلمین آقاجانی:
اسلام نگاه همه جانبه ای به بانوان دارد. هر گونه نگاه بخشی و حاشیه ای به این امر قطعا نگاه تحریفی است.
اساساً اسلام و احکام اسلام برای حل مسأله است و هیچگاه در هیچ مقطعی احکام اسلامی مسأله نبود بلکه برای حل مسائل است. احکام اسلام مرتبط با بانوان برای حل مسائل است.
اگر جامعیت نگاه در خصوص بانوان وجود داشته باشد قطعا این مسأله حل می شود. اگر این نگاه تنگ نظرانه را کنار نگذاریم به نگاه بخشی و تحریفی مبتلا می شود و هر گاه که نگاه اصیل اسلامی را مدنظر قرار دهیم مسأله ای به نام زن و مرد نخواهیم داشت.
برای جامعه سازی، قطعاً نیازمند حضور بانوان و آقایان هستیم. مرحوم علامه طباطبایی(ره) در بحث بسیار جالبی که به جامعه سازی اشاره می کند می فرمایند که اسلام دارای بخش هایی است که از جمله آنها می توان به قوانین خاص و عام در خصوص همه حوزه های شخصی و اجتماعی و حکومتی و... اشاره کرد.
اگر قوانین رفتاری وجود نداشته باشد هیچ جامعه ای ساخته نمی شود. بخشی از جامعه مرتبط به کنشگری انسان و تعاملات او است و این مسأله در عرصه کنشگری انسان رخ می دهد و این مساله نیز نیازمند قانون است. اگر قانون چگونگی افراد و مناسبات اجتماعی را نشان ندهد به توفیق نمی رسیم.
اسلام دارای ابعاد مختلف است. اسلام از زن به مثابه یک جنسیت خاص مثل مرد و مادر، عنصر فعال اجتماعی، خواهر و... یاد می کند و هر کدام از آنها دارای قوانین خاص خود را دارد و برای اجرای این قوانین نیز قوانین جزایی و کیفری در نظر دارد.
مرحوم علامه طباطبایی(ره) بیان می کند که اسلام پایه های اولیای امر را تثبیت کرد و از قبل حکومت، نظامات قانونی تنظیم می شود. همچنین اسلام یک نظارت عمومی و همگانی را به عنوان وظیفه همگانی قرارداد و فرقی بین زن و مرد نیز وجود ندارد. همچنین این نظارت باید شکل مردمی داشته باشد. درونی سازی از جمله مهمترین ارکان پیاده سازی قوانین است.
غربی ها دارای یک تاریخ خاص هستند که در مقاطع بسیاری هیچ ارزشی برای زنان قائل نبودند. پس از تحولات فکری و انقلاب هایی که در این حوزه ها رخ داد، بانوان وارد کنش و واکنش های اجتماعی خاصی شدند.
غربی ها در یک بستر بدون پشتوانه و در بستر ارزش های لیبرالی مسأله تساوی زن و مرد را مطرح کردند. ارزش های لیبرالی اقتضا می کرد که هیچ تفاوت و تمایزی بین زن و مرد وجود ندارد.
اسلام این اشتراک را در حوزه فطرت قرار دارد، ولی اشتراکات لیبرالی مسأله فطری بودن را مد نظر ندارد. آزادی برای شکوفایی استعدادها و کمالات انسان است. اگر فردیت را محور قرار دهیم نه تنها این اشتراک نفعی برای آنها وجود ندارد بلکه موجب تعارض می شود.
زنان و مردان به دلایل فردیت های خاص فطری امتیازات خاصی از منظر اسلام نسبت به هم دارد که کامل کننده حضور هم هستند.
غربی ها به جای اینکه ضمن تصور زنانگی یک زن حقوق خاص خود را داشته باشند، لباس مردانه به آنها پوشاندند. در حقیقت غربی ها زنان را از دایره حقیقی خود خارج کردند.
در اینجا باید چند بحث رااز هم تفکیک کنیم که یکی از آنها مساله هویت انسانی است. مساله جنسیت طبیعی از مهمترین اشتراکات هویتی است.
مسأله دیگر، مسأله جنسیت اجتماعی است. یعنی مرد بودن در نقش اجتماعی خود چه تاثیراتی از حیث جنسیت هم می گیرند. اسلام هیچ یک از این سه عنصر را حذف نمی کند بلکه همه آنها را در یک راستا می بیند.
هیچ مردی به جهت مرد بودن از مرد دیگر برتر نیست، بلکه این برتری بر اساس تلاش و تقوای او به دست می آید. وقتی بین مرد و مرد و زن و زن تفاوت آفرینشی وجود ندارد بلکه بین زن و مرد نیز در این حوزه تفاوتی نیست.
بحث دیگر مرتبط به هویت جنسی است. مسأله بعدی آن است که آیا همسانی در آفرینش باعث می شود که در حوزه اجتماعی نیز باید تشابه کامل باشد؟ فطرت این مسأله را رد می کند. فطرت بیان می کند زن و مرد دارای حوزه های مشترک و دارای حوزه های غیر مشترک هستند.
فطرت بیان می کند که هیچ مردی نمی تواند نقش مادری را مثل مادران انجام دهد. نوع زنان نانآور خانه نیستند و نوع مردان بچهدار خوبی نیستند. شاید در این زمینه استثنائاتی را نیز بشماریم ولی نوعاً این مسأله در اکثر جوامع صادق بوده است.
در همه مطالباتی که در جامعه مطرح می شود و آرمان هایی که به دنبال تحقق آن هستیم باید در یک مسیر رفت و برگشت با این بایسته ها و آرزوها و مبانی اسلامی حرکت کنیم. حتی امروزه با نظر به وضعیت امروز جامعه مطالباتی را شاهد هستیم. برخی از این مطالبات در یک رویکرد رفت و برگشت با دنیای مدرن است. با یک رفت و برگشت بین خود و مکتب رقیب مسائلی حادث می شود که باید از روی مبانی با آنها مواجه داشته باشیم. خود هویتی انسان باید روی یک پایه یعنی مبانی دینی قرار گیرد.
کسی در این موضوع بحثی ندارد که اگر کسی در یک جامعه مرتکب خلافی شود قطعا رویکرد ضد خدایی ندارد، ولی در یک سیر و رفت برگشت خود را تعریف می کند. اگر این مبنا وجود نداشته باشد قطعا ممکن است به طرف غربی متمایل شود.
باید روی اصول و مبانی تاکید داشت، ولی مسائل را با زبان روز بیان کنیم. زن غربی اقتضائاتی فراتر و کاملا متفاوت با زن ایرانی دارد و زن ایرانی اساساً نمی تواند با زن غربی همسان گردد.
نمایدن بودن زن غربی به این معنی است که حرکت های او نمادهایی را به ذهن متبادر می کند. زن شرقی و مسلمان نیز چنین عناصر نمادینی دارد که از جمله آنها می توان به حجاب اشاره کرد.
یک زن مسلمان در ساحت های خاصی خود را تعریف می کند. زنان دارای حرمت های عالی تری هستند. زیرا بانوان در 9 سالگی به حدی از بلوغ می رسند که صلاحیت تکلیفی پیدا می کنند.
یکی از تدابیری برای زنان وارد شده است تعبیر مزرعه است. یعنی جایی است که نفس انسان از این سرزمین حاصلخیز می شود. اسلام بیان می کند که زنان دارای گستره معنی بی نهایتی هستند ولی باید از آن صیانت کرد.
نباید بگوییم که وقتی در غرب چنان رفتار می شود باید به سان آنها شویم. در اسلام روی حریم ها تاکید شده است. اسلام این نقش اجتماعی را در قالب نگاهی که به زن و مرد دارد تعریف می کند. اسلام به زن و مرد بیان می کند که باید خودت باشی و نقش زن و مرد را در جایگاه های مختلف با استفاده از مبانی دین بیان کند.
غربی ها روی مسأله رهایی در حوزه رفتار مرتبط به حوزه جنسیت و زنان برخورد می کنند ولی اسلام هم روی مسأله حضور اجتماعی بانوان تاکید دارد ولی روی مبانی نیز تاکید دارد.
اسلام، خانه را محل تربیت می داند ولی امروز به معنی آسایشگاه تنزل پیدا کرده است. یک خانه هم مثل مسجد می تواند محل تربیت بنده خدا باشد. در فضایی که پیامبر اکرم(ص) بانوان را رئیس خانه می داند موازنه کارکردی ایجاد می شود، ولی وقتی کارکردهای منزل و خانه تغییر پیدا می کند مساله کارکردها نیز کاملا تفاوت می کند.
حجت الاسلام والمسملین کدخدایی:
اگر ادبیات مقام معظم رهبری را پیش و پس از انقلاب جمع آوری کنیم به چند نکته بسیار مهم پی می بریم. پیش از انقلاب نیز موضوعات مرتبط به زنان وجود داشته و شاهد ورودهای عالمانه علامه شهید مطهری و.... بودیم. ایشان به مباحث این گونه ای نگاه دفاعی ندارند و بیان می فرمایند که این مسأله به یک بحران مبدل شده است.
ایشان در مباحث خود به حل مسأله می پردازند و ریل گذاری نیز می کنند. ایشان از گونه اندیشمندان نادری است که در حوزه علمی و اجرایی نگاه های متناقضی ندارند و این گونه نیست که ایشان بیانی را مطرح کنند و سپس در دوران های بعد از نظرات خود برگردند.
شهید مطهری دارای یک منظومه معرفتی است و سخنرانی های ایشان در هر دوره شاخ و برگ های این منظومه معرفتی است. ایشان زنان را یکی از راهبردهای مهم و کلان جامعه می دانند.
در مباحث علمی بیان می شود که مسائل اجتماعی و مسایلی که در کف جامعه شکل می گیرد دارای شبکه هایی از ارتباطات است. ایشان درهر سخنرانی یک سری از مسایل را مطرح می کنند ولی مسایل بنیادین را نیز ذکر می کنند.
استاد شهید مطهری این مباحث پیچیده را در حوزه های عمومی و جمع های نخبگانی و یا سیاستگذاران به یک شکل مطرح می کنند تا لایه های این حوزه کاملا مشخص شود.
مقام معظم رهبری در حوزه ارتباطی زن و مرد مسأله تفاهمی را مطرح می کنند. ایشان بیان می کنند که فضای تعامل بین زن و مردم بر اساس رابطه تعاملی و تفاهمی و اتحادی است.
خداوند زن و مرد را بر اساس اصل زوجیت، یک نفس واحد می داند. سؤال این است مسائلی که در جامعه مشاهده می کنیم هم در حوزه تعاملی و تفاهمی بررسی می شود. دوران مدرن و معاصر مسائل زنان را در جهان و کشور ما به شکل تمایزی مشاهده می کند. ایشان بیان می کنند که مساله زنان در دوران مدرن و معاصر به پیچیده ترین مساله مبدل شده است.
بنیادی ترین مسأله زنان در حوزه هویتی قابل مطالعه است. همه این مسائل مدرن بر اساس نگاه تضادی شکل گرفته است. نظام لیبرال دموکراسی نظام مسائل خود را به جامعه خود و نظام های پیرامونی تحمیل می کند. حال ما در این سوی می خواهیم از هویت زن مسلمان دینی سخن بگوییم و از آن دفاع کنیم. در این فضای تضادی، هویت به چالشی ترین مبنا مبدل می شود.
در سال 99 با شناخت چالش های و مسائل جمهوری اسلامی بیان کردیم که قطعاً مسأله بعدی مساله زنان است، زیرا دشمن روی این مسأله و روی تضادها کار می کند. همین امر را نیز از بیانات مقام معظم رهبری برداشت کردیم. این چهار بحران بزرگ پس از انقلاب هر کدام شامل یک عنصر بود که شامل مباحث سیاسی و امنیتی بود، ولی مسأله و بحران مرتبط زنان از سخنان مقام معظم رهبری استفاده شود.
سطوح بعدی در خصوص بحث حجاب و عفاف است که این امر نیز مسأله تضادی است. هویت زن غربی به کالابودن جنسی ختم شد ولی هویت زن ایرانی این موضوع را بر نمی تابد ولی این مساله باید برای زنان و جامعه دختران ما تبیین شود.
در غرب مسائل مردوارگی و جنسیت زدایی را مشاهده می کنیم. در جامعه ما نیز مسائل و ارزش های زنانه داریم. جنسیت زدایی در جامعه ما به یک بحران مبدل نشده است، ولی همین مسأله خود را در یک لایه دیگر نشان می دهد که از جمله آنها می توان به تنفر از بدن و جنسیت اشاره کرد.
مسأله خانواده نیز از مباحث بسیار جالب است که دارای چالش های عجیبی شده است. مثلا وقتی در غرب از خانواده سخن می گویند منظور آنها از خانواده شامل 18 بدیل است که شامل خانواده همجنسگرایان و.... نیز می شود.
این مباحث قطعا فتح بابی است که می تواند ما را به سمت حل مشکلات سوق دهد. این جلسات فتح بابی است که بتوانیم در جلسات بعدی روی این مباحث بحث کنیم و منطق ناب دینی روی عرصه های اجتماعی بنا کنیم.
انتهای پیام
نظر شما