به گزارش خبرگزاری حوزه، استعمارگران همواره آسیبهای جدی به ملت ایران وارد کردهاند، اما عالمان دین با هدایت خود مانع سقوط این سرزمین به چنگال استکبار شدند و در این مطلب به بررسی نقش محوری علما در مقابله با استعمار و دفاع از استقلال کشور میپردازیم:
استعمار و استعمارگران، آسیب و رنج زیادی به ایران و مردمان آن وارد کردهاند. امنیت و جان مردمان این سرزمین، فرهنگ، اقتصاد و حتی تمامیت ارضی این مرز و بوم، در موارد زیادی، توسط استعمارگران چپاول شده است. چنان که در سال ۱۸۱۳م. بر اساس معاهده گلستان، بخشهای گنجه، قرهباغ، شیروان، شکی، قبه، دربند، بادکوبه، داغستان و گرجستان از ایران جدا شدند؛ بر اساس معاهده ترکمانچای در ۱۸۲۸م. ایروان، نخجوان و بخشهای دیگری از ایران جدا شدند و معاهده پاریس در سال ۱۸۵۷م. هرات را از ایران جدا کرد و به افغانستان واگذار نمود.
در سال ۱۲۸۶ش. قراردادی میان دو دولت انگلیس و روسیه به امضا رسید که بر اساس آن، ایران به سه منطقه تقسیم میشد؛ بخش اول، مربوط به منطقه نفوذ روسیه که از قصرشیرین آغاز میشد؛ از اصفهان و یزد و خواف میگذشت و به مرز روسیه و افغانستان ختم میشد؛ بخش دوم، مربوط به منطقه نفوذ انگلستان که از ناحیه گزیک در مرز افغانستان، آغاز و با عبور از بیرجند و کرمان، به بندرعباس منتهی میشد و بخش سوم، منطقه بیطرف که حائل میان دو منطقه نفوذ بود. نکته عجیب و تلخ این قرارداد، آنجا بود که این قرارداد، بدون آگاهی و خبردار شدن دولت ایران و به صورت کاملاً محرمانه امضا شد و چند هفته پس از امضای قرارداد، مفاد آن در ایران منتشر شد.
آخرین تعرض به تمامیت ارضی ایران، جدا شدن بحرین در مرداد ۱۳۵۰ش. بود و دربار و حکومت پهلوی، نخستین کسانی بودند که استقلال بحرین را پذیرفتند.
با این حال و با همه این سختیها، برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، ایران هیچ گاه زیر سیطره و سلطه مستقیم استعمار قرار نگرفته است؛ یعنی ایران هیچ وقت مستعمره هیچ قدرت بیگانهای نبوده و در هیچ کتاب تاریخی، از ایران به عنوان مستعمره یاد نشده است. ایران مستعمره نشد، چون همواره مردمانی در این سرزمین بودهاند که تا پای جان، برای حفظ آب و خاک آن، تلاش و مجاهدت ورزیدهاند.
این روحیه سلحشوری، مرهون هدایت و راهبری مجاهدان و علمای دین بوده که باعث شده مردم در برابر متجاوزان، ایستادگی کرده، استقلال ملی و دینی خود را حفظ کنند. به طور مثال، جنگ اول ایران و روس، باعث جدا شدن بخش بزرگی از خاک ایران شد؛ اما اگر حضور علما در تشویق مردم به دفاع از وطن خویش نبود، دولت تزار روس، برای دستیابی به خلیج فارس، کل کشور را تصرف میکرد.
فقیهان بزرگ ایران و عراق، شیخ جعفر نجفی (معروف به کاشف الغطاء)، آقا سیدعلی طباطبایی اصفهانی (صاحب ریاض المسائل)، میرزا ابوالقاسم قمی، میرمحمد حسین خاتون آبادی (امام جمعه اصفهان) و ملا احمد نراقی، درخواست عباس میرزا را پذیرفتند و فتوای جهاد علیه روس صادر کردند.
شیخ جعفر کاشف الغطاء، در کتاب کشف الغطاء، فتحعلی شاه را نایب خویش قرار داد و به او اجازه داد که در صورت نیاز، به جهاد با روسها برخیزد و از زکات خراج و کمکهای مالی مرزنشینان و دیگر مردم، در جنگ هزینه کند و در پاره ای از رساله های جهادیه، فتوایی از ایشان به عربی و فارسی درباره واجب بودن جهاد با کافران روس نقل شده است:
«بر جمیع مسلمین و عامه مکلفین، واضح و آشکار است که در این چند ساله، کفار روس، هجوم بر بلاد مسلمین آورده، در صدد تسخیر ممالک اسلامی می باشند و این مطلب، بر علما واضح و لایح است که عزت و رواج دین، به استقلال دولت اسلام است و هرگاه ضرری از کفار به دولت اسلام رسد، بدیهی است که به دین اسلام رسیده؛ پس خطاب می شود به عموم مکلفین و مسلمین، خواه دور از ثغور باشند یا اهل ثغور به کفار نزدیک باشند یا دور که موافق حکم الهی و شرع حضرت رسالت پناهی، به جدّ و جهد تمام، علی قدرالوسع و الطاقه، به دفع کفار لئام برآورند و واجبی را که تمام واجبات و مستحبات، بسته به آن است، متروک نسازند و در حفظ دین و دولت و بقای عِرض و مال، کمر جد و اجتهاد ببندند و نوعی مدافعه و مجاهده به عمل آورند که روز قیامت، جواب صاحب دین توانند داد».۲
در جنگ دوم، علما پا را فراتر گذاشته، علاوه بر فتوای جهاد، خود نیز در جنگ حاضر شدند. روحانیون، بعد از فتوای جهاد مراجع متعدد، تحت لوای سیدمحمد مجاهد، عازم آذربایجان شدند تا در جنگ شرکت کنند. تعداد زیادی از مردم ایران، بهویژه در آذربایجان، با شنیدن فتوای روحانیون، گرد ایشان جمع شده، عازم جهاد گردیدند. حضور روحانیون در جبهههای نبرد، تحولی بزرگ در جامعة شیعه بود که رهبران دینی آن، دست به شمشیر برده، وارد میدان عملی سیاست شده بودند.
این امر، آیندة سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار داد؛ زیرا جنگهای ایران و روس، اگرچه با شکست سخت ایرانیان و از دست رفتن بخش وسیعی از قلمرو سرزمینی ایران همراه بود، اما آزمونی برای دخالت عملی روحانیون در عرصة سیاست بود که دورنمای جدیدی برای آیندة سیاسی ایران نوید میداد؛ به گونه ای که جنبش بزرگ تنباکو، انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن نفت نیز با نقش آفرینی و پیشاهنگی عالمان دین، پدید آمدند. نهایتاً انقلاب اسلامی ایران، پدیده شگفت قرن به رهبری شجاعانه امام خمینی و از جان گذشتگی عالمان برجسته و تقواپیشه، طلوع کرد و به جهان، روشنایی بخشید.
پی نوشت:
۱. شیخ جعفر کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ص ۳۹۴/ چاپ سنگی، ج ۴، ص ۳۳۳، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم.
۲. میراث اسلامی ایران، به کوشش رسول جعفریان، دفتر اول، ص۹۴.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه
نظر شما