به گزارش خبرگزاری حوزه، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه به انتشار پرسش و پاسخی پیرامون «آیا حجاب یک حکم عرفی است یا شرعی؟» پرداخته که تقدیم علاقهمندان میشود:
شبهه: حجاب، یک حکم عرفی است؛ نه یک حکم شرعی
برخی از دلایل کسانی که حجاب را حکمی عرفی میدانند، عبارتند از:
۱. روایات متعددی که درباره کنیز مسلمان، میگویند لازم نیست پوشش سر داشته باشد؛ بلکه اینها از اینکه حجاب داشته باشند، نهی شدهاند. اگر حجاب، یک حکم شرعی بود، نباید بین آزاد و کنیز، فرقی میگذاشت.
۲. روایاتی که زنان بادیهنشین را از پوشاندن سر، معاف کرده، گفته اشکالی ندارد شما به چهره این زنان، نگاه کنید؛ با اینکه حجاب ندارند.
۳. روایاتی که میگویند در مواقع خاص، لازم نیست حجاب رعایت شود و به روایتی درباره حضرت زهرا علیها سلام استناد میکنند که وقتی ایشان جان حضرت علی علیه السلام را در خطر دید، تصمیم گرفت سر را برهنه و موها را آشفته کند. اگر حجاب، یک حکم شرعی بود، ایشان ابداً این کار را نمیکرد.
۴. روایاتی که میگویند اگر موقع بیرون رفتن از خانه، زن چیزی نداشت که موهایش را بپوشاند، لازم نیست که بپوشاند.
۵. در روایات مربوط به حجاب، الفاظی آمده که نشان میدهد حجاب، یک حکم الزامی نیست؛ بلکه یک توصیه است. مثل عبارت «لایصلح»، یعنی شایسته و خوب نیست یا «ینبغی»، یعنی شایسته و خوب است.
۶. در تاریخ آمده وقتی که آیات حجاب نازل شد، زنان انصار از این آیات، استقبال کردند؛ اما زنان مهاجر، استقبال نکردند و عایشه، زنان مهاجر را شماتت کرد که شما با اینکه قوم پیامبر بودید و هستید، چرا از این آیات، استقبال نکردید؟ پس هر چیزی که جامعه به عنوان پوشش انتخاب کرد و عرف شد، ما باید آن را بپذیریم.
پاسخ
ما به این شبهه، دو نوع پاسخ خاص و عام میدهیم:
الف. پاسخ عام
وقتی از آیات قرآن، به صراحت استفاده میکنیم که حجاب، یک امر شرعی است، با این استدلالهای احتمالی، نمیتوانیم بگوییم امری عرفی است. از منابع، چنین استفاده میکنیم که جلباب و خمار، در عصر پیامبر، عرف بوده است؛ یعنی شارع میخواهد بگوید حجاب، یک امر شرعی است و شما جلباب را به این صورتی که من میگویم استفاده کنید و اینکه عرف است را قبول ندارم. به علاوه، اگر ما حجاب را عرفی بدانیم، اصلاً نمیتوانیم برایش حدی قائل شویم. دومین پیامدش این است که حجاب یک امر ثابت نخواهد بود و دائماً متغیر خواهد بود. سومین پیامد اینکه بحث عرفی کردن، فقط مختص حجاب نیست و همه احکام را در بر میگیرد. آن وقت اصلاً دین از محتوا تهی میشود و این، مخالفت با آیات و روایاتی است که اسلام را دین جهانی و جاودانی معرفی میکند.
ب. پاسخ خاص
پاسخ ۱: درباره پوشش کنیز، در روایات صحیح، هیچ گاه نمیگویند پوشاندن سر، بر کنیز، ممنوع است؛ بلکه میگویند پوشاندن سر، بر کنیز، واجب نیست؛ اما روایاتی که کنیز را از پوشش سر نهی میکنند، روایات ضعیفی هستند.
پاسخ ۲: در اینجا اصلاً بحث حجاب نیست؛ بلکه بحث نگاه است؛ یعنی افرادی که با این زنان مواجه میشوند و خرید و فروش میکنند، اشکالی ندارد به آنها نگاه کنند.
پاسخ ۳: اولاً این روایت در منابع شیعی نیامده و ثانیاً حضرت در اینجا، موهای خودش را پریشان نکرد و حجاب از سر برنداشت؛ بلکه تهدید کرد و فرمود: «به خدا سوگند! اگر گناه نبود، من موهای خودم را پریشان میکردم و حجابم را برمیداشتم» و این به روشنی دلالت دارد بر اینکه حجاب، یک حکم شرعی است.
پاسخ ۴: در این ارتباط، دو روایت هست که به آن استناد میکنند؛ یکی از امام باقر علیه السلام که فرمود: «دختری که به سن بلوغ رسیده، باید خمار اختیار کند؛ مگر اینکه آن را نیابد». روایت دوم هم از امام صادق علیه السلام درباره لباس زن در حال نماز که میفرماید: «باید حجاب بگذارد؛ مگر اینکه پیدا نکند». هر دوی این روایات، درباره دختر نوجوان تازه به سن بلوغ رسیده و مربوط به حالت اضطرار هستند.
پاسخ ۵: در ادبیات رایج در روایات، عبارات «لایصلح» و «ینبغی»، دلالت بر وجوب و حرمت میکنند؛ مگر اینکه قرینهای بر خلاف باشد و الزام استفاده نکنیم. به عنوان نمونه، از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده: «لایصلح شراع السرقه و الخیانه اذا عرفت» که مطابق همه اسناد دینی، خرید و فروش مال مسروقه، حرام است.
پاسخ ۶: اینکه عایشه این کار را نسبت به زنان مهاجر انجام داد و اینکه آنها از این آیات استقبال نکردند، به معنای این نیست که حجاب، یک امر شرعی نیست. شرعی بودن یک حکم، تابع پیروی کردن یا نکردن برخی از افراد جامعه از آن نیست.
نظر شما