خبرگزاری حوزه | در روزگاری که استعمار با بیرحمی تمام بر این سرزمین میتاخت، هویت زن ایرانی به میدان نبردی برای سیاستهای استعماری بدل شد.
رضاخان که از ژرفای فرهنگ ایرانی بیخبر بود و سودای مدرنسازی در سر داشت، پوشینه عفاف را مانعی برای رسیدن به آرزوهایش دید.
بانوان این سرزمین به ناگاه از سایه امن چادرهایشان به تندبادی سهمگین کشیده شدند، بیآنکه صدایشان شنیده شود.
در خیابانها باران رعب و وحشت میبارید و مأموران، بیمحابا سایهبان از سر زنان میکشیدند و غرورشان را لگدمال میکردند.
آن زمان، ناامنی را آزادی نامیدند، دروغی که در پس آن تلاشی برای استحاله فرهنگی و جدایی مردم از ارزشهایشان نهفته بود؛ اما زمان گذشت و انقلابی برخاست و نسیم تازهای بر گوهر جان بانوان این سرزمین دمید.
پس از انقلاب اسلامی، زن ایرانی بار دیگر به منزلت شایسته خود بازگشت؛ جایگاهی که نه در انقیاد در برابر هجوم فرهنگی، بلکه در پاسداشت ارزشهای خود تعریف شد.
خیابانها که روزی لبریز از ترس و تحقیر بود، این بار شاهد زنانی شد که با افتخار، حجاب را به عنوان عَلَم آزادی و ایمان برگزیدند.
پس از انقلاب، امنیت و آرامشی به زندگی زنان بازگشت که در آن، حجاب نه مانع، بلکه جادهی تجلی شأن و منزلت بانوی ایرانی بود. دختران این سرزمین، دیگر نگران نگاههای آلوده یا هجوم مأمورانی نبودند که چادر از سرشان بردارند و حرمتشان را هتک کنند.
شرایط آن زمان، نقابی از پیشرفت بر سیمای استبداد بود، اما امروز، زن ایرانی با شرافتی که خود برگزید، بر افق جهان میدرخشد.
در فرازهای تاریخ، این حقیقت چون نوری درخشان خواهد ماند: آزادی واقعی در همنوازی هویت و ایمان یک ملت معنا مییابد، نه در تبعیت کور از دیگران.
زینب صالحی شهرکی
نظر شما