به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله نوری همدانی به بیان ابعاد قیام ۱۹ دی قم پرداختند که تقدیم شما فرهیختگان خواهد شد:
روز ۱۹ دی که قبل از ظهر آقایان به منزل بعضی از اساتید رفته بودند، قرار گذاشته بودند که بعد از ظهر در منزل ما اجتماع کنند.
این قرار در نماز جماعات هم اعلام گردیده بود. از حدود ساعت یک بعد از ظهر عده ای آمدند و چندین بلندگو داخل منزل و کوچه نصب کردند.
رفته رفته جمعیت می آمد داخل حیاط و پشت بامها، و کوچه از جمعیت متراکم شده بود به گونه ای که جمعیت به خیابان رسیده بود.
نخست داماد اینجانب آقای سید حسین موسوی تبریزی سخنرانی کردند، سپس بنده وظیفه خود دانستم که صحبت کنم و جنایات رژیم ستمشاهی را به صراحت بیان کنم؛ لذا سخنرانی جامع و تندی علیه جنایتهای رژیم شاه، انجام دادم.
در آن سخنرانی من لازم دانستم که انگشت روی مرکز و منبع اصلی جنایتها بگذارم. از این رو مرکزیت را هدف قرار داده و در مقایسه حرکت نجات بخش حضرت امام(ره) که از اسلام و قرآن و روش اهل بیت عصمت(علیهم السلام) نشأت میگرفت با عکسالعملی که از استکبار جهانی و دست نشاندگان آن صادر شد این اشعار را خواندم:
مه فشاند نور و سگ عو عو کند / / هر کسی بر طینت خود میتند
چون تو خفاشان بسی بینند خواب / / کاین جهان ماند یتیم از آفتاب
کی شود دریا زپوز سگ نجس / / کی شود خورشید از پف منطمس
در شب مهتاب مه را بر سماک / / از سگان و عوعو ایشان چه باک
کارک خود میگذارد هر کسی / / آب نگدارد صفا بهر خسی
ای بریده آن لب و حلق و دهان / / که کند تف سوی ماه آسمان
خس، خسانه میرود بر روی آب / / آب صافی میرود بی اضطراب
مصطفی مه میشکافد نیمه شب / / ژاژ میخاید ز کینه بو لهب
آن مسیحا مرده زنده میکند / / آن جهود از خشم سبلت میکند
مردم از این صحبت جامع و منطقی و کوبنده شارژ شدند و با شعارهای تند از منزل حرکت کردند.
من خود نیز لازم دانستم که با مردم حرت کنم. آمدیم بیرون، از کوچه که گذشتیم وارد خیابان شدیم. ابتدای جمعیت به چهارراه مقابل کلانتری رسیده بود. در اینجا مزدوران رژیم، مردم را به گلوله بستند و با سلاح گرم به مردمی که هیچگونه وسیله دفاعی نداشتند حمله کردند.
عده ای از مردم شهید شدند؛ عده ای مجروح و زخمی و عده ای هم توانستند جان سالم بدر برند. همین جریان، موجب حرکت و قیام مردم در دیگر شهرهای مختلف ایران شد. به مناسبت بزرگداشت شهدای این روز، قیام فراگیر ملت ایران از تبریز آغاز و رفته رفته تمام ایران را فرار گرفت.
به همین مناسب کوچه ما کوچه قیام نامگذاری شد و وقتی حضرت امام(ره) به قم مشرف شدند به منزل ما نیز تشریف آوردند، و به محضر ایشان عرض شد که انقلاب اسلامی از این خانه آغاز شده است.
بعد از جریان این سخنرانی در روز ۱۹ دی، در انتظار این بودم که ساواک دنبالم بیاید و دستگیرم کند؛ به این جهت در تهران کاری داشتم رفتم که آن را انجام دهم. وقتی به تهران رفته بودم، شبانه به منزل ما ریخته و همه جا را گشته بودند. وقتی از تهران برگشتم و جریان را به من گفتند. خودم را بیشتر آماده کردم و بعد از خداحافظی و آماده شدن، به ساواک تلفن زدم و گفتم: اگر با من کاری دارید از تهران برگشته ام. حدود نیم ساعت بعد آمدند و مرا به شهربانی قم بردند و از آنجا مرا به خلخال تبعید کردند.
تبعیدی من در خلخال چندین ماه به طول انجامید. در این مدت نسبت به من سختگیری فراوان میشد. هر روز لازم بود به شهربانی رفته و دفتری را امضا کنم. منزل ما را شدیداً کنترل میکردند؛ حتی رفت و آمدهای عادی را زیر نظر داشتند. تهیه ارزاق عمومی را برای ما مشکل کرده بودند و به کسبه سفارش میکردند که از فروش اجناس مورد لزوم به ما خودداری کنند.
یک روز صبح که برای امضا دفتر رفته بودم، به من گفته شد که دیگر به منزل برنگردم؛ چون میخواستند مرا به سقز ببرند. هر چه اصرار کردم که بروم و حداقل خبر بدهم پذیرفته نشد.
مرا به همراه چند مأمور به سقز منتقل کردند. در سقز چند نفر دیگر از آقایان نیز تبعید بودند. دوران تبعید را با مشکلات فراوان سپری میکردیم. دولت شریف امامی که روی کار آمد برای کسب وجاهت - به اصطلاح - زندانیهای سیاسی را آزاد می کرد و تبعیدی ها را برمیگرداند. در این زمان نیز من از تبعیدگاه آزاد شدم.
از آخرین تبعیدگاه خود یعنی سقز کردستان که آزاد شدم امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو بودند. پس از چند روز در قم به پاریس رفته، در نوفل لوشاتو به محضر مقدس امام(ره) شرفیاب و چند روز در جلساتی که در محضر آن پرچمدار نهضت اسلامی و استاد بزرگ تشکیل می شد شرکت می نمودم و چند دفعه با معظم له ملاقات خصوصی داشتم و در هنگام حرکت برای ایران به بنده ورقه ای که با خط مبارک خود نوشته و مطالبی که درباره حکومت اسلامی بعد از سقوط رژیم ستم شاهی در آن مرقوم داشته بودند دادند که بنده آنرا با آقایان دکتر بهشتی و استاد مطهری مورد مذاکره قرار بدهم و نتیجه را به نوفل لوشاتو گزارش بدهم که انجام دادم.
پس از این واقعه در چهلم شهدای قم، مردم تبریز راهپیمائی و تظاهرات کردند و این واقعه باعث شد که حضرت امام(ره)، نوروز ۵۷ - که همزمان میشد با چهلم شهدای تبریز - را عزای عمومی اعلام بکنند و در چهلم شهدای تبریز مردم یزد به پا خواستند و این چهلم گرفتنها چندین بار تکرار شد بطوریکه این واقعه به «نهضت چهلمها» معروف شد.
قصیده آیتالله العظمی نوری همدانی به مناسبت قیام ۱۹ دی
بعد از واقعه خونین ۱۹ دی آیتالله العظمی نوری همدانی که به خلخال تبعید شدند، شهرها یکی پس از دیگری به انقلاب میپیوستند و نهضت انقلابی مردم متعهد ایران با راهنماییهای حضرت امام خمینی(ره) فرا گیر میشد معظم له قصیده ای در وصف این قیام سرودند که قیام تمام شهرهای ایران را توصیف کردند.
ز هر سو انفجار آید
صدای انزجار آید
خزان رفت و بهار آید
هدف نزدیک میگردد
تنور خشم این ملت
طنین لعنت و نفرت
گرفته اوج و هم وسعت
هدف نزدیک میگردد
نماند این نظام آخر
کند ملت قیام آخر
بگیرد انتقام آخر
هدف نزدیک میگردد
ز «قم» آغاز شد طوفان
کند تا شاه را بنیان
شود آسوده تا ایران
هدف نزدیک میگردد
شعار مسجد اعظم
بود هر زخم را مرحم
زند کاخ ستم بر هم
هدف نزدیک میگردد
روان شد جوی خون در قم
به ناحق کشته مردم
ولی خونها نگردد گم
هدف نزدیک میگردد
خیابان ارم پر خون
صفاحیه شده جیحون
هدف نزدیک میگردد
همه کشور تلاطم شد
به پشتیبانی از قم شد
به فکر یک تهاجم شد
هدف نزدیک میگردد
دلاور مردم تبریز
به پا کردند رستاخیز
که هانایزادهٔ چنگیز
هدف نزدیک میگردد
قیام یزد خونین بود
برای یاری دین بود
بسی شایان تحسین بود
هدف نزدیک میگردد
مجاهد مردم قزوین
همه با مشت پولادین
قیامشان برای دین
هدف نزدیک میگردد
منور مردم تهران
ببسته حجره و دکان
ز غیض و خشم چون شیران
هدف نزدیک میگردد
ز غیض و غم روز و شب
شعار مرگ زا بر لب
تو گویی کرده تهران تب
هدف نزدیک میگردد
مجاهد مردم شوشتر
زده بر قلب شهر نشتر
به امید دل خوشتر
هدف نزدیک میگردد
رقیب ختم کرمانشاه
رسید از آمیان تا ماه
که هان ای ظالم گمراه
هدف نزدیک میگردد
ورامین پیشتاز آمد
به جرعت همطراز آمد
ز قدرت سرفراز آمد
هدف نزدیک میگردد
طنین غیر اصفهان
به پا کرده عجب طوفان
کُند کاخ ستم ویران
هدف نزدیک میگردد
قوی مردان شیرازی
به سان لشکر تازی
گذشت آن خیمه شب بازی
هدف نزدیک میگردد
مجاهد مردم مشهد
بسی دیده ستم بیحد
ز غیض و خشم میجوشد
هدف نزدیک میگردد
صدا بر خواست از ایلام
که هان ای گرگ خوناشام
مزن دیگر دم از اسلام
هدف نزدیک میگردد
مجاهد مردم سنقر
به دست هر یکی آجر
ز غیض و غم دلها پر
هدف نزدیک میگردد
خمین آن شهر خشم آلود
کند طاغوت را نابود
ز کاخ شَه درآورد دود
هدف نزدیک میگردد
مجاهد مردم گرگان
به قصد رزم پا کوبان
شعار مرغزار جویان
هدف نزدیک میگردد
اسیر دست جلادم
نشانه دست صیادم
ولی از کار خود شادم
هدف نزدیک میگردد
قرین شهر خلخالم
مکن با من که بدحالم
ز کار خویش خوشحالم
هدف نزدیک میگردد
هر آنچه گفتهام حق بود
جواب حرف مطلق بود
ز حرف یار مشتق بود
هدف نزدیک میگردد
جهاد ما بُود دائم
نبرد خصم شد لازم
خمینی میشود حاکم
هدف نزدیک میگردد
نظر شما