به گزارش خبرگزاری حوزه، مطابق با بیانات حضرت آیت الله مظاهری، از جمله فطریاتی که انسان دارد و زیاد هم هست، فطرت خدایابی و خداجوئی انسان است که ایشان، فطرت خداجوی انسان را اینگونه شرح می دهند:
انسان ذاتا خدایاب و خداجوست. اگر راستی پرده ها عقب برود، اگر راستی صفات رذیله در انسان نباشد یا فروکش کند، نظیر آدم تشنه که در می یابد تشنگی را، آن انسان در می یابد خدا را. این قضیه تعلیم و تعلم نیست، قضیه وجدان است، قضیه یافتن است.
برای همه شما بن بستهایی پیش آمده است، یعنی انسان بعضی اوقات می رسد به جایی که دستش از همه جا بریده می شود و دیگر هیچ پناهی به حسب ظاهر ندارد. همان وقت نظیر آدم تشنه درمی یابد خدا را. قرآن شریف در بیش از ده آیه در این باره تأکید دارد و می فرماید:
«فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجیهم الی البر اذا هم یشرکون.» (سوره عنکبوت، آیه 65)
وقتی که انسان در دریاست و دریا طوفانی شود، وقتی که در دریا کشتی او شکسته شود، دست او از همه اسباب بریده شود، قرآن می فرماید هرکه باشد در آن وقت می یابد خدا را، در آن وقت است که به قول قرآن می خواند خدا را، موحّدانه هم می خواند خدا را، درمی یابد توحید را.
یعنی همان وقت که می گوید خدا! خدا! توجه به یک خدا دارد، نه دو خدا. یعنی در حالی که همان وقت برایش اثبات می شود خدا، اثبات می شود توحید. در همان وقت درمی یابد خدایی را که سمیع است، خدائی که بصیر است، خدائی که رؤوف است، خدائی که کریم و قدیر است.
یعنی می یابد قدرت مطلقه را، می یابد علم مطلق را، می یابد لطف و رأفت مطلق را؛ لذا خدا خدا شروع می شود. این که در بن بستها به طور ناخودآگاه می گوید خدا، یعنی خدایا تو قادری که مرا نجات دهی. خدایا تو عالمی به حال من. خدایا تو لطف داری به من. خدایا تو رئوفی. خدایا تو جوادی و بالاخره در بن بستها یک ذات مستجمع جمیع کمالات را درمی یابد.
وقتی دریافت خدا را، همان وقت از روی توحید و به قول قرآن خالص می خواند خدا را. صد و بیست و چهار هزار پیغمبر با کتابهایشان، با تبلیغاتشان آمدند برای همین که این فطرت را زنده کنند، یعنی این فطرتی که در بن بستها در انسانها زنده می شود. همه پیامبران آمدند این فطرت را زنده نگه دارند.
یعنی انسان را برسانند به یک مقامی، انسان را برسانند به یک جایی که همیشه خدایاب و خداجو باشد و به عبارت دیگر همه پیامبران، همه این محراب و منبرها، همه این عبادتها برای این است که انسان همیشه متذکر خدا باشد.
سوره طه به این مطلب اشاره می فرماید:
«اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوه لذکری.» (سوره طه، آیه 14)
من خدای یگانه هستم. از کجا درک کنی خدا یگانه است؟ عبادت کن، رابطه با خدا داشته باش، نماز بخوان برای این که رابطه با خدا و نماز این حالت را به تو می دهد.
این آیه شریفه می فرماید که اگر منبر و محراب است برای این است که انسان همیشه خدایاب و خداجو باشد. اگر صد و بیست و چهار هزار پیامبر با کتاب آمدند برای این است که انسان همیشه دریابد خدا را، فراموش نکند خدا را، نظیر آدم تشنه که درمی یابد تشنگی را، او هم همیشه تشنه محبت خدا باشد. همیشه با چشم دل ببیند خدا را، همیشه با خدا راز و نیاز کند، برسد به یک مقامی که به قول قرآن:
«رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله.» (سوره توبه، آیه 37)
دیگر هیچ چیزی پرده برای او نباشد. اگر ما با چشم دل نمی توانیم خدا را ببینیم، قرآن می گوید پرده داری. اگر نظیر آدم گرسنه نمی توانی درک کنی خدا را، بیابی خدا را، خدا در دل تو حکومت نداشته باشد بدان پرده (مانع) داری و الّا اگر پرده ها عقب برود انسان می یابد خدا را. انسان از نظر فطرت خداجوست.
به عبارت دیگر بلکه بالاتر بگویم انسان خدایاب است و این معنای تعلیم و تعلم نیست. این معنای برهان نظم نیست. این برهان صدیقین نیست. این برهان حدوث و برهان امکان نیست. این وجدانی است نه دانستنی. معلوم است وقتی که انسان یافت گمشده خود را، وقتی که انسان یافت خدا را نظیر آدم تشنه که درمی یابد تشنگی را، در آن وقت در مقابل خدا کوچکی می کند.
برگرفته از کتاب «اخلاق در خانه»
نظر شما