سه‌شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۹
یادداشت رسیده | "دهه فجر، دهه بازشناسی انقلاب و انقلابی‌گری"

حوزه/ مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در یادداشتی به بیان ضرورت توجه به ماهیت انقلاب برای پایبندی به آرمان‌های انقلاب پرداخت.

به گزارش خبرگزاری حوزه از مازندران، حجت الاسلام محمدجواد قائمی، مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در یادداشتی با عنوان"دهه فجر، دهه بازشناسی انقلاب و انقلابی‌گری" آورده است: در همه جوامع سیاسی که در زیست سیاسی خود ، انقلاب اجتماعی را تجربه کرده اند ؛ تلاش می کنند تا هم‌زمان با فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب شان در کنار برگزاری جشن‌های پیروزی به‌عنوان یک نماد از هویت اجتماعی خود ، فرصت را برای مرور و تبیین اهداف و آرمان‌های انقلاب غنیمت شمرده تا از طریق تقویت اراده‌ها و پیشگیری از شکاف میان نسلی بتوانند مولفه های تاثیرگذار بر هویت اجتماعی در پایبندی به آرمان‌های انقلاب خویش را تقویت کنند.

لذا ضمن تبریک و شاد باش بمناسبت فرارسیدن چهل و ششمین دهه فجر و فخر انقلاب اسلامی بر همه فجر آفریننان و منتظران فجر حقیقی در دولت یار بر بستر انقلاب خمینی (ره) کبیر ؛ باید گفت : برهمگان فرض است تا در کنار توجه به همه اقدامات نمادین از قبیل جشن‌ها و اجتماعات، به مسئله بازشناسی انقلاب و انقلابی‌گری توجه کنیم و این ضرورت نشأت گرفته از ویژگی پویایی انقلابات اجتماعی که توجه به همین مولفه در شناخت انقلاب می تواند افق روشنی را در مسیر انقلابی‌گری برایمان ترسیم کند تا در بستر این افق روشن در مسیر ره پیمایی انقلاب بخصوص در پیچ های مهم تاریخی ، دچار سیاه چاله های فریب و فتنه نشویم.

اشاره شد که مهمترین ویژگی در فهم انقلاب ، توجه به پویایی انقلابات اجتماعی است که در بستر همین مهم هرگز این نوع از انقلابات نه تنها در طول زمان و لو با کم فروغی ، هرگز خاموش نمی شوند بلکه حتی نمی توان آن را در بستر یک جغرافیای سرزمین محدود کرد . در محاورات عرفی برای تصویر سازی از خاصیت پویایی و در مقابل آن سکون و ایستایی ، از رود و دریا و در مقابل از مرداب و برکه به‌عنوان نمادهای ایستایی و سکون تعبیر و یاد می‌شود . با کمی تأمل در این نمادهای عرفی می‌توان به مؤلفه‌هایی همچون "هدفمند بودن حرکت، شتاب در حرکت ، زلال سازی و پایداری در حرکت" به‌عنوان مهم‌ترین عامل تمایز بخش دریا و رود از نمادهای ایستایی یعنی مرداب و برکه که در پس حیات فریبنده و ظاهری سنبل و نیلوفرهای زیبای مردابی ، تداعی بخش سکوت مرگ بار بر هر حیات و حرکتی خواهد بود .

اگر بخواهیم انقلاب و جامعه انقلابی را بعنوان یک جامعه پویا با ویژگیهای برشمرده شده از یک رود بعنوان نماد زیست پویا که علی رغم همه مشکلات و برخورد با سنگ و لاخهای حاکم بر مسیرش ، حرکت خود را ادامه می دهد و در این مسیر فقط به دنبال آن است که هرچه مشکل بیشتری پیش یباید با عزمی راسختر و زلال سازی بهتر مسیرش را ادامه دهد ، انطباق دهیم باید در تعریف انقلاب بگوئیم : « انقلاب مجموعه ای از آرمان‌ و نظامات ارزشی برای تداعی و ترسیم راهی عزت آفرین و مبتنی بر کرامت انسانی برای یک زیست انسانی است که هرگز این آرمانها نه منحصر در یک بستر جغرافیایی خواهد بود و نه هرگز به رونق خواهد شد » . لذا انقلاب هرگز شخص و فرد خاصی نیست که با انحراف او ، انقلاب تمام شود چنانچه رود آن نهر کوچکی نیست که ممکن است متاثر از عوارض خاص زمین ، مسیر خود را عوض کند و پس از طی طریقی از دامن مادرش دور شود که آن عقاب خشکی او را فرا بگیرد که نه تنها خودش را نابود خواهد کرد بلکه اگر ماهیان کوچکی هم در بستر او اگر تغییر جریان داده باشند ، طعمه مرگ و نابودی خواهند شد . چنانچه رود فقط ماهی در آن نیست ، انقلاب هم فقط دستاوردهای رفاه طلبانه آن نخواهد بود هر چند که به فرموده مولی الموحدین علی (ع) در تبیین رابطه حاکمیت و اتباع ؛ انقلاب و حاکمیت برخواسته از آرمانهای آن نمی تواند خود را مبری و بی ارتباط با مسائل مادی و ترقی جامعه در امر معیشت بداند .

بر اساس همین ویژگی انقلاب ، انقلابی گری نیز نمی تواند خالی از مولفه های جریان پویایی در حیات انقلابی خود باشد یعنی باید در خود با رشد سطح شعور انقلابی در کنار شور انقلابی ، روز به روز بر اراده خود برای رسیدن به آرمان‌ها علی رغم همه مشکلات و سختی ها تقویت نمود و هر آن مراقب خود باشیم تا متاثر از عوارض طبیعی موجود در مسیر راه ، منحرف نشده و گرفتار بلا و عقاب تنهایی در چنگال بدخواهان نشویم و بدانیم بهتر بستر برای رشد ، دامن مادر یعنی کهن سرزمین مادری است و نه لبخند و نرمی ظاهری دشمنان به کمین نشسته . لذا فرد انقلابی و انقلابی‌گری را باید در تلاش او برای رسیدن و تحقق آرمان‌های انقلاب دانست و استفاده از بستر مسیل ورود جهت ماهیگیری از آب گل‌آلود .

این تمایز در تعریف انقلاب و تعیین انقلاب گری باید ما را به معیار بودن انقلاب و آرمانهای نهفته در پس و ظاهر شعارهای انقلاب برای تراز سنجی افراد در مسیر انقلاب برساند تا در این طریق انقلابی و انقلابی نما را بتوانیم در صف بدریون و مدعوین حسین زمان تشخیص دهیم و الا انقلاب رود خروشانی است که مسیر خود را ادامه خواهد داد . چه من در مسیر او باشم و یا نباشم و فقط با این فرق که سوار بر آب به دریای عزت می رسد و غاقل از مسیر رود سر از ناکجا آباد در خواهد آورد که محکوم به سرنوشت بچه ماهی دور از دامان مادر و گرفتار در گل و لای کنار رود خواهد بود و این نکته هم کددستوری برآمده از کلام امامین انقلاب است که معیار را برای سنجش افراد در مسیر انقلاب ، ترازی حال فعلی آنان با انقلاب و آرمان‌های انقلابی دانسته اند و نه آنچه بودن و چی کسی هستند . چراکه چنانچه شاهد هستیم و صفحات تاریخ نیز موید قبولی برای آن خواهد بود ؛ در مسیر رودهای خروشان همواره قطراتی هستند که وقتی در طی مسیر طولانی و پرتلاطم رود ، برای خود کسی می شوند ، کم‌کم خود را مبنای مسیر رود قرار می دهند و مسیری جدید در جلگه ی زیستی باز می کنند و خود را تراز انقلاب می دانند و نه انقلاب را ترازی برای خود و این یک خطر همیشگی برای انقلاب و انقلابی گری در همه جوامع انقلابی از مدینه تا کربلا و از انقلاب کبیر فرانسه تا بزرگترین انقلاب اجتماعی قرن یعنی انقلاب اسلامی ایران بوده و هست .

لذا تاریخ انقلابات و تاریخ صدر اسلام و حتی انقلاب اسلامی ایران گویای وجود افرادی همچون « طلحه، زبیر تا ابوموسی و عمرعاص » از « ناپلئون و تقی زاده ها و شیخ زنجانی‌ها تا بنی صدرها و کشمیری ها و خاوری ها » هستند که همیشه منافع خود را بر منافع ملت ترجیح داده و خود را صراط انقلاب دانسته اند و نه انقلاب را صراط خود و هرگز نباید از این خطر همیشگی غافل شویم .ان شاء که بتوانیم با فهم دقیق انقلاب به ملازمات انقلابی گری پاینبد و عاقبیت بخیر شویم.

انتهای خبر ۳۱۳/۴۸

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha