چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۹
"زبور مقاومت"؛ در وصف حماسه سید حزب الله

کتاب "زبور مقاومت" نشان می دهد که شهید سیدحسن نصرالله چگونه با سلاح ایمان مقابل دشمنی شقی و تا بن دندان مسلح، ایستادگی کرد و به افتخار جبهه مقاومت اسلامی تبدیل شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، "زبور مقاومت" عنوان کتابی است که ترجمه اثر عربی با عنوان"هکذا تکلم نصرالله" است که در سال ۱۳۸۶ به همت مصطفی اللهیاری و محمدحسین بزی به زبان فارسی ترجمه شده است.

این کتاب که نشر بین الملل آن را به زیور طبع آراسته، در واقع سیری است در زندگانی، مواضع و دیدگاه‌های شهید سیدحسن نصرالله که به خصوص نگاهی ویژه دارد به جنگ ۳۳ روزه و مجاهدت‌های شهید حاج قاسم سلیمانی در آن و از حماسه و رشادت های رزمندگان جبهه مقاومت روایت می کند.

این کتاب ۴۲۰ صفحه ای در شش بخش نوشته شده که به دوران تحصیلات، زندگی شخصی، فرزندان، ازدواج و چگونگی شکل‌گیری شخصیت سیدحسن نصراللّه می پردازد. نویسنده در این کتاب نشان می دهد که شهید سید حسن نصرالله چگونه با سلاح ایمان مقابل دشمنی شقی و تا بن دندان مسلح، ایستادگی کرد. افتخار جبهه مقاومت، زندگی خود را صرف این مبارزه مقدس نمود. چهره خندان و نورانی سید حسن، همیشه تصویری بود که مستضعفان و ظلم دیدگان جهان را قوت قلب می‌داد و ابهت و خشم مقدس او نیز ترس بر دل دشمنان می‌افکند.

در کتاب زبور مقاومت، از سال‌هایی می‌خوانیم شخصیت نصرالله را می‌سازد، شخصیتی قوی، بصیر، انسان‌ساز و شجاع. در اوج درگیری‌های جنگ ۳۳ روزه با رژیم غاصب صهیونیستی، او دو چیز را از یاد نبرد؛ اول شجاعت و در کنار رزمندگان خویش ماندن و دوم اطاعت از ولی امر و همین مساله هم موجب شد تا حزب الله لبنان درسی فراموش نشدنی در جنگ ۳۳ روزه به دشمن اشغالگر و کودک‌کُش بدهد.

در بخشی از این کتاب در قالب مصاحبه با سید حسن نصرالله می خوانیم؛

"پس از مدت کمی به ایران سفر کردیم و رحلت امام را تسلیت گفتیم و خدمت السید القائد رسیدیم. ایشان همچنان در مقر ریاست جمهوری بودند و در آنجا مردم را به حضور می پذیرفتند. با ایشان به صورت حضوری و مستقیم دست بیعت دادیم برادران ما خطاب به ایشان گفتند «شما در زمان حیات امام نماینده ی ایشان در امور لبنان فلسطین و منطقه و همچنین رئیس جمهوری ایران بودید و وقت داشتید اما اکنون رهبر جمهوری اسلامی و تمامی مسلمانان هستید و به همین دلیل شاید به قدر گذشته، وقت برای ما نداشته باشید؛ لذا از شما میخواهیم که نماینده ای را از سوی خود معرفی کنید تا مدام مزاحمتان نشویم در این لحظه، السید القائد لبخندی زدند و فرمودند: «من هنوز جوان هستم و ان شاء الله وقت دارم. من اهتمام ویژه ای به مسائل منطقه و مقاومت دارم و به همین دلیل با یکدیگر به صورت مستقیم در ارتباط باقی خواهیم ماند. ایشان بر خلاف امام خمینی که هیچ نماینده ای را از سوی خود معرفی نکردند تا در خصوص مسائلمان به او مراجعه کنیم. طبیعتاً ما هم نمیخواستیم زیاد مزاحمت ایجاد کنیم و به زمان زیادی از سوی حضرت السید القائد احتیاج نداشتیم؛ به ویژه در سالهای اول که اصول، اهداف مبانی ضوابط و خط مشی ای که داشتیم، پاسخگوی همه چیز بود و مسائل را سامان میداد. همه ی اینها از نعمت های الهی بود؛ نعمت هدایت کاملاً واضح بود و نیازی نبود که دائماً مزاحم ایشان شویم. لذا ما هم به همین صورت که السید القائد فرمودند، به کار خود ادامه دادیم. این موارد پاسخ به بخشی از سؤال شما پیرامون رابطه ی ما با السید القائد بعد از انتخاب ایشان به عنوان رهبر و ولی امر مسلمین پس از رحلت امام بود. "

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha