شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۸
وفاداری تا آخرین نفس؛ پایبندی حاج احمد آقا به ولایت فقیه و رهبری

حوزه/ حجت‌الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی، یادگار امام خمینی (ره)، تا آخرین لحظات عمر خود وفاداری بی‌چشم‌داشت به اصل ولایت فقیه و حمایت قاطع از مقام معظم رهبری داشت. او همواره بر این باور بود که اطاعت از رهبری، ادامه راه امام است و هرگونه تردید در این مسیر را خیانت به آرمان‌های انقلاب اسلامی می‌دانست.

به گزارش خبرگزاری حوزه، ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ سالروز رحلت دومین فرزند رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی، حجت الاسلام والمسلمین سید احمدآقا خمینی است.

حاج احمد آقا خمینی در تاریخ ۲۴ اسفند سال ۱۳۲۴ در دامان بانویی متقی (خانم ثقفی) به دنیا آمد. همسر حضرت امام (س) از کودکی احمد آقا چنین یاد می کند: «او پسر خیلی آرام و پی حرف برویی بود که گاهی من به دخترها می گفتم: من در عرض ماه به این پسر پنج ـ شش ساله نباید بگویم؛ بکن یا نکن، ولی به شما دخترها که خیلی شیطان هستید، روزی چند بار باید امر و نهی کنم. احمدجان، آرام و سرگرم کار و بازی خود بود.»

وقتی به سن هفت سالگی رسید برای تحصیل به مدرسه اوحدی سپرده شد. خود چنین می گوید: «اولین روزی که به مدرسه فرستادند فرار کردم! بعد با کتک معلمم ناچار در کلاس حاضر می شدم. تا ششم ابتدایی از خیلی معلمان کتک خوردم.»

امام از همان کودکی دربارۀ تربیت و تحصیل او خیلی دقت می کرد. «متوجه بودند که با چه افرادی آمد و رفت می کنند و دوستانش چه کسانی هستند.»

حجت الاسلام سیدحسن خمینی هم به نقل از پدر (حاج احمد آقا) می افزاید: «پدرم می گفت: کوچک بودم آنقدر که توان خواندن نداشتم و امام مرا در کنار خویش می نشاند. خود مشغول خواندن بود و من با کتاب های او بازی می کردم»

حاج احمد آقا دوران دبستان و دبیرستان را در قم سپری کردند. در خلال تحصیل به ورزش بویژه فوتبال علاقه مند شدند. از دوستان این مقطع وی آقای کاظم رحیمی هستند که خاطرات جالبی از تمرین های ورزشی ایشان دارند. حاج احمد آقا خود چنین می گوید: «در همان حدود یواش یواش مسابقات محلی فوتبال را شروع کردیم. از بس علاقه مند به مسابقه بودیم، شب مسابقه تا صبح در فصل زمستان می آمدیم کنار پنجره و به آسمان خیره می شدیم که ببینیم آیا باران می آید یا نه؟ اگر باران می آمد مثل اینکه کوهی را به سرمان می زدند که فردا نمی توانیم مسابقه بدهیم. از این محله به آن محله راه می افتادیم برای مسابقه در رشته های فوتبال، والیبال، دو و میدانی و امثال این ورزش ها. هر وقت می بردیم از میزبان کتک می خوردیم و گاهی چند دقیقه به پایان بازی فرار می کردیم. وقتی دوران ابتدایی یعنی کلاس ششم را تمام کردم و وارد کلاس هفتم شدم؛ عضو تیم فوتبال، بسکتبال و والیبال شدم و از بازیکنان محبوب دبیرستان بودم.»

تحصیلات حوزوی

پس از اخذ دیپلم از دبیرستان حکیم نظامی قم با اشاره و توضیح امام خمینی تحصیلات حوزوی خود را شروع کردند. حجت الاسلام محتشمی در این باره می گوید: «به هر حال حاج احمد آقا سال ۴۵ که از نجف به قم برمی گردد به توصیه حضرت امام وارد سلک روحانیت می شود و به اصطلاح درس طلبگی را با جدیت شروع می کند. البته آن مرحله ای که دیگر به صورت رسمی و جدی وارد شد، بعد از پیامی بود که امام از نجف به قم دادند که به احمد خبر بدهید و بگویید: «من نصیحتم به تو این است که طلبه بشوی و درس بخوانی، اگر این کار را کردی، مخارج تو را می پردازم، ولی اگر طلبه نشدی و درس نخواندی، خودت باید بروی و به فکر خودت باشی و من هیچ گونه کمک مادی به تو نخواهم کرد.» البته این در شرایطی بود که حاج احمد آقا دیگر وارد مسلک روحانیت شده و مشغول تحصیل شده بود».

ایشان از همان آغاز تحصیل در حوزه علمیه همانند یک طلبه عادی با سادگی و بی اعتنا به شأن آقازادگی مشغول فراگیری علوم اسلامی شدند. آیت الله طاهری خرم آبادی از این دوره چنین گزارش می دهد: «بعد از تبعید امام به نجف، آقای حاج سید احمد آقا ضمن اینکه درس می خواند یعنی واقعاً یک طلبه درس خوان بود و من مکرر می دیدم ایشان مثل یک طلبه عادی در مدرسه فیضیه نشسته است روی زمین و با همبحثش دارد مباحثه می کند، مثل یک طلبه عادی که این برای ما از یک طرف شگفت انگیز بود و از طرفی چون فرزند امام بود، و می دانستیم توقع از او هم همین است. اینجوری نبود که ایشان برای خودش عنوان آقازادگی بگیرد و حریم برای خودش قائل بشود و در بحث و مباحثه جدا از دیگران باشد و با دیگران تفاوت داشته باشد.»

وی در ادامه می افزاید: «ضمن اینکه ایشان یک طلبه محصل جدی بود و همانند طلبه های جدی دیگر درس می خواند و برای همه دوستان و علاقه مندان به امام آن روز یک نقطه امید بود. همه شاهد بودیم از اینکه فرزند امام با اینکه زیر سایه پدر نیست و دور از پدر است، ولی مشغول به درس و بحث مثل سایر طلبه هاست. در عین حال یک زندگی ساده داشت، در همان زمانها بنده مکرر منزل ایشان می رفتم.»

حاج احمد آقا پس از گذشت چند سال دوره سطوح عالی را پشت سر گذاشت. چنانکه خود تصریح کرده است پس از اولین سفر به نجف دروس حوزوی را به شکل جدی شروع کرد: «سطح را نزد آقایان ابطحی و صادقی، محمد فاضل و آقای سلطانی خواندم». حجت الاسلام محمدعلی رحمانی از دوستان حاج احمد آقا می گوید: «وقتی که فرزند برومند امام در حدود سال ۴۵ وارد نجف اشرف شدند، لباس شخصی بر تن داشتند. ما در محل بیرونی بیت حضرت امام، ایشان را به عنوان اینکه دومین فرزند امام است زیارت کردیم، از همان وقت شنیدیم بنا به توصیه حضرت امام، ایشان به ایران برگشتند، ظاهراً مشکلاتی برای ادامه تحصیل در دانشگاه به وجود آمده بود، حضرت امام فرموده بودند که دوست دارم ایشان ملبس به لباس روحانیت بشوند و بکلی وارد تحصیلات حوزوی بشوند. البته آن زمان ایشان مقدماتی از درس های حوزوی خوانده بودند و من این را در بیرونی منزل حضرت امام در نجف از مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی شنیدم که فرمودند: احمد ما هم رفت که مشغول تحصیل شود و به کسوت روحانیت ملبس گردد و خیلی هم خوشحال بودند.»

در سفرهایی که ایشان به نجف داشت در محضر درس امام خمینی و برادرش، آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی، حاضر می شد. از وی نقل شده است که کتاب الکبری فی المنطق را نزد خود حضرت امام خوانده است. پس از چند سال دوره سطوح را پشت سرگذاشت و درس خارج را شروع کرد. در سال ۱۳۵۶ که به نجف عزیمت نمود (آخرین سفر) به همراه تعدادی از طلاب در درس اسفار آیت الله رضوانی حاضر شد. در همین اقامت به اواخر جلدین کفایه رسیده بودند که شهادت برادر آن را ناقص گذاشت. بعد از انقلاب سعی کرد تحصیلات ناتمام خود را به اتمام برساند. آیت الله مرتضی پسندیده از وی به عنوان فردی که در سیاست وارد و دارای تحصیلات خوب است، یاد می کند.

ازدواج

حاج احمد آقا در سال ۱۳۴۸ با دختر آیت الله سلطانی طباطبایی ازدواج نمود. نقش اصلی در آشنایی و سپس ازدواج ایشان را خانم فریده مصطفوی (دختر امام) داشت که چنین شرح می دهد: «اگر بگویم که در ازدواج حاج احمد آقا با خانم طباطبایی نقش عمده ای داشتم خیلی بیراه نگفته ام. من برای یاد گرفتن خیاطی به یک جایی می رفتم. خانم حاج احمد آقا را که در آن موقع دختر کم سن و سالی بود، دیدم. از همان لحظه در ذهنم آمد که او برای همسری برادرم، دختر مناسبی است. بعداً سفری پیش آمد و ما به عراق رفتیم و در نجف خدمت حضرت امام رسیدیم و من در آنجا نظرم را با امام در میان گذاشتم و گفتم دختری که برای احمد در نظر گرفته ام، صبیه حضرت آیت الله سلطانی طباطبایی است و دختر بسیار خوب و مناسبی برای احمد است. البته تا آن موقع، کسان دیگر هم مورد نظر بودند، اما حضرت امام خانواده آقای سلطانی طباطبایی را پسندیدند و موضوع را تأیید کردند.»

خانم مصطفوی جریان خواستگاری را چنین بازگو می کند: «ضمناً چون آیت الله آسید محمدباقر صدر هم باجناق آیت الله سلطانی طباطبایی بودند و در عراق تشریف داشتند، حضرت امام به اخوی بزرگمان ـ شهید حاج آقا مصطفی ـ مأموریت دادند تا برای خواستگاری همسر آینده حاج احمد آقا بروند. آیت الله سلطانی طباطبایی از اخوی پرسیده بود اگر از شما راجع به بستگانتان و احمد آقا سئوال می کردند برای ازدواج، چه جوابی می دادید؟ حاج آقا مصطفی هم گفته بود، من فوری موافقت می کردم چون احمد از هر لحاظ شایسته است... بعد از آنکه ما به قم بازگشتیم، موضوع را تعقیب کردیم و آمد و رفت هایی شروع شد. خانم (مادرم) هم از عراق به قم آمدند و کار ازدواج صورت گرفت.»

خانم فاطمه طباطبایی همسر مرحوم حاج احمد آقا هم می گوید: «نخستین روزی که حاج احمد آقا به خواستگاری من آمدند، پدرم دربارۀ شخصیت ایشان به من گفتند: تو قرار است با آدمی ازدواج کنی که ممکن است زندگی آرامی نداشته باشد. یعنی اینکه احمد، فرد مبارزی است و او فرزند آیت الله خمینی است که طبیعتاً به پیروی از پدر گرامیشان، مبارزه خواهند کرد، و در چنین وضعی باید فکر کنی و ببینی که آیا آمادگی پذیرش این زندگی را خواهی داشت یا نه. امکان هم دارد هیچ مسئله ای پیش نیاید و زندگی آرامی داشته باشی.»

خانم طباطبایی در ادامه می افزاید: «البته خواستگاری احمد از من، مدتی پس از حادثه ای بود که برای همسر مرحوم حاج آقا مصطفی پیش آمده بود؛ یعنی اینکه مأموران ساواک به خانه آنها ریخته بودند که این عمل موجب سقط جنین ایشان شده بود. اشاره پدرم به مسائلی از این دست بود و می خواستند مرا از هر جهت برای زندگی مشترک با احمد آماده سازند. ازدواج ما، در زمانی صورت گرفت که حضرت امام در تبعید بودند و اداره منزل امام در قم به عهده احمد بود که این کار را به بهترین وجهی انجام می داد و نقش او در این باره به گونه ای بود که حتی نزدیکان نیز از آن اطلاع کامل نداشتند.»

امام خمینی در مکاتباتی که با فرزند خود داشت در دو نامه عروسی وی را تبریک گفته است: «نامۀ بی تاریخ شما واصل شد؛ همین قدر معلوم شد پس از نیمۀ شعبان بوده. ان شاءاللّه تعالی عروسی مبارک بر شما و بر خانم محترمۀ شما باشد و سال های طولانی با سلامت و خوشی بگذرانید. من هر وقت حرم می روم به شماها دعا می کنم، ان شاءاللّه تعالی مستجاب شود.»

ثمره این وصلت سه فرزند پسر: حجت الاسلام سیدحسن خمینی، حجت الاسلام سید یاسر خمینی و سید علی خمینی است.

آغاز مبارزات سیاسی

حاج احمد آقا فرزند شخصیتی بود که نهضت اسلامی با هدایت و رهبری او شکل گرفته بود. پرورش در چنین خاندانی خواه ناخواه وی را درگیر مسائل مبارزاتی می کرد. در آغاز نهضت، حضرت امام در منزل خدمتکار نداشت و پذیرایی از میهمان ها بر عهدۀ حاج احمد آقا بود. آیت الله طاهری خرم آبادی در خاطرات خود می گوید: «یادم می آید روز عیدی بود و عده ای رفته بودند دیدن امام، مرحوم حاج احمد آقا در آن زمان نوجوان کم سن و سالی بود. ایشان یک سینی آورد تا استکان های خالی را جمع کند. در حال رفتن بود که سینی از دستش افتاد و استکان ها روی زمین پخش شد. بعد از این جریان بود که دوستان امام تصمیم گرفتند که در اعیاد بعدی، خودشان کارهای منزل امام را به عهده بگیرند.»

در دورۀ مبارزات امام خمینی از مهر سال ۱۳۴۱ تا تبعید در آبان ۱۳۴۳ با توجه به حضور برادر بزرگ، آیت الله شهید سید مصطفی خمینی در کنار پدر، نقش سیاسی و مبارزات حاج احمد آقا تحت الشعاع نقش برادر قرار گرفته است. پس از تبعید امام به ترکیه و از آنجا به نجف است که اندک اندک نقش سیاسی و مؤثر ایشان در نهضت خود را نشان می دهد.

در کنار امام امت

در تیرماه سال ۱۳۵۶ بار دیگر حاج احمد کوله بار سفر را بست و به همراه همسر و فرزندان رهسپار عراق شد. در این سفر هم چون سفر قبلی به سوریه و لبنان هم رفت. آقای جلال الدین فارسی می نویسد: « آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی چند ماه قبل از شهادتش به قصد انجام حج عمره از عراق خارج شد. ابتدا به دمشق و سپس به بیروت آمد «و این افتخار را به بنده دادند و با حجج اسلام سید محمد موسوی بجنوردی و حاج احمد آقا تشریف فرما شدند.»

منابع ساواک در لبنان هم از دیدار فرزندان امام با دکتر مصطفی چمران گزارشی تهیه کرده اند. در قسمتی از همین گزارش آمده است: «... مصطفی چمران از مبارزات بحق شیعیان و وضع نابسامان کنونی آنها صحبت می کرد و در این مورد اقدامات موسی صدر و سازمان چریکی امل را می ستود. مصطفی چمران، احمد خمینی را به جنوب برده تا از نزدیک وضع جنگ های کنونی و وضع جنگ زده ها را ببیند، احمد خمینی خیلی تحت تأثیر قرار رفته بود...»

هنوز چندی از اقامت در نزد امام و برادر نگذشته بود که در کنار خورشید، سوگوار آیت الله مصطفی خمینی شد. شهادت فرزند گرچه داغ بزرگی بود، لیکن کوچکتر از آن بود که خورشید را بلرزاند. امام خمینی همانند سایر تشییع جنازه ها در مراسم فرزند حاضر شد. سیدمحمود دعایی از دوستان نزدیک حاج آقا مصطفی و احمد آقا می گوید: «اصولاً ایشان [امام] بسیار کم در مراسم تدفین یا نماز میت شرکت می کردند، مگر در موارد استثنایی که فرد فوت شده از شخصیت های والای جامعه روحانیت یا از دوستان و یارانشان بود. شکل حرکتشان نیز این طور بود که از حدود پنج دقیقه قبل از حرکت دادن جنازه حضور پیدا می کردند و بعد از اینکه جنازه حرکت داده می شد، مسافتی حدود ۲۰ تا ۳۰ متر را دنبال جنازه رفته، سپس خود را به کناری کشیده و سوار تاکسی می شدند به خانه برمی گشتند. آن روز در مراسم تشییع جنازه فرزندشان هم عیناً همین رفتار را انجام دادند و هیچ گونه امتیازی را قائل نشدند. در تمام این جریانات همه به رفتار امام خیره مانده بودند که ایشان چطور با صبر و تحمل، بدون ذره ای تزلزل چون کوهی استوار حرکت می کرد و این جریان نه تنها در حالات روحی و فکری، بلکه در نظم و برنامه روزانه امام نیز اثر نگذاشت.»

حاج احمد آقا خمینی پس از شهادت برادر، فصل جدیدی از حیات سیاسی خود را آغاز کردند. در پانزدهم آبان، امام خمینی ایشان را وصی خود قرار داد. منابع ساواک هم گزارش دادند حاج احمد آقا «گویا جانشین مصطفی خمینی شده است.»

پس از اوج گرفتن قیام مردم ایران در سال ۱۳۵۷ شمسی، محدودیت‌ها و فشارهای دولت عراق بر امام خمینی شدت گرفت و به محاصرۀ منزل امام خمینی در نجف اقدام کرد، که به تصمیم امام خمینی به ترک این کشور انجامید امام خمینی با مشورت ایشان به فرانسه هجرت کردند.

پرتلاش‌ترین دورۀ زندگی سید احمد، از این زمان تا بازگشت وی به همراه امام خمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ بود. او در این مدت، نقش اساسی در برنامه ریزی‌ها، مصاحبه‌ها و دیدارهای امام خمینی با افراد، مبارزان و فعالان سیاسی ایران و رسانه‌های گروهی بر عهده داشت. وظیفۀ حفاظت از امام خمینی و حفظ شبکۀ ارتباطی نهضت اسلامی هم با وی بود. در بازگشت امام خمینی به ایران، سید احمد ضمن شرکت در جلسات تصمیم‌گیری، وظیفه تنظیم ملاقات‌ها، انتقال پیام‌های امام، انعکاس لحظه به لحظۀ رخدادها و تحولات انقلاب به وی و حفاظت از جان ایشان را برعهده داشت. او در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ ش، همراه امام خمینی به قم رفت و در بهمن ۱۳۵۸ با رهبر انقلاب به تهران بازگشت و دورۀ دشوار تحولات نظام سیاسی و اجتماعی ایران وظایف خود را همچون پیش ادامه داد و هم زمان با دفاع از انقلاب و امام خمینی، به مقابله با دسیسه‌های مخالفان پرداخت.

سید احمد، پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، به عنوان نمایندۀ امام خمینی در شورای مرکزی حزب شرکت می‌کرد. وی همچنین نمایندۀ امام خمینی در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و در جلسات بازسازی مناطق جنگ زده که متشکل از رؤسای سه قوه بود، شرکت داشت. او همچنین سرپرست دفتر امام خمینی بود.با تأسیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در ۱۷ شهریور ۱۳۶۷ ش، به فرمان امام خمینی، مسئولیت اداره و سیاست گذاری این مؤسسه به سید احمد واگذار گردید.

بعد از رحلت امام خمینی در ۱۴ خرداد سال ۱۳۶۸ ش، مجموعۀ حرم امام خمینی به اهتمام سید احمد شکل گرفت.در این هنگام، سید احمد خمینی با اعلام حمایت از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، از وارد شدن به رقابت‌های سیاسی و جناحی خودداری و در حد توان برای ایجاد هماهنگی بین جناح‌ها تلاش کرد.او که از پذیرفتن سمت‌های رسمی اجرایی امتناع می‌ورزید، به توصیۀ آیت الله خامنه‌ای، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی را پذیرفت.

از خاک تا افلاک

صبحگاه روز ۲۱ اسفند ۱۳۷۳ خبر بستری شدن یادگار امام، نخست موجی از نگرانی در جماران و دقایقی بعد در شهر تهران و پس از آن در سرتاسر ایران پدید آورد و ساعاتی بعد با پخش خبر به طور رسمی از صدای جمهوری اسلامی غوغایی در ایران برپا شد که تنها نمونه آن را در پخش خبر بیماری امام دیده بودیم. گزارش های بعدی حاکی از آن بود که عارضه قلبی و تنفسی ناگهانی در حالت خواب سبب ایست کامل قلب و تنفس برای لحظاتی گردیده و همین امر موجب بروز سکته مغزی شده است.

به هر حال پنج روز تلاش خستگی ناپذیر تیم پزشکی نتیجه ای نبخشید. احمد خمینی همان کسی که نامش و یادش و تصویرش و فداکاری های بی مانندش تا ابد در کنار نام مبارک امام خمینی در قلب و روح و روان عاشقان انقلاب اسلامی پرجلوه و پراثر باقی خواهد ماند، ندای حق را در شامگاه ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ لبیک گفت و بدین ترتیب اسفند ماه خزان عمر دنیایی احمد و بهار جاودانه او شد و چه سعادتی است که او به نحو اکمل نصیب خود کرده است؛ در کنار خمینی و با هدف های او همۀ عمر زندگی کردن، در یاد او از این جهان کوچیدن، در جوار او آرمیدن. شرح ماجرای زندگی احمد نیز دفتری هماره گشوده در کنار کتاب بی انتهای زندگانی امام عشق و خوبیهاست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی، رحلت حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی -یادگار حضرت امام خمینی رحمه‌الله- را تسلیت گفتند.

متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم‌الله‌ الرحمن‌الرحیم‌

انا لله‌ و انا الیه‌ راجعون‌

سرانجام‌ پس‌ از هفته‌ای‌ اندوهبار و سرشار از اضطراب‌ و نگرانی، بار سنگین‌ مصیبت‌ فرود آمد و دل‌ امت‌ وفادار، دستخوش‌ طوفان‌ غم‌ و محنت‌ گشت.

یادگار امام‌ و فرزند دلبند و عزیزترین‌ کس‌ او، دنیای‌ فانی‌ را وداع‌ گفت‌ و چهره‌ محبوب‌ و آشنای‌ مردم‌ و غمخوار کشور و انقلاب‌ و خدمتگزاری‌ صدیق‌ برای‌ هدفهای‌ امام‌ عظیم‌ راحل، و اندیشه‌ای‌ روشن‌ و چشمی‌ تیزبین، در خدمت‌ نظام‌ اسلامی، کشور و ملت‌ و دوستان‌ و دوستداران‌ خود را ترک کرد و ایران‌ اسلامی‌ را به‌ عزای‌ خویش‌ نشانید. در دوران‌ پرحادثه‌ انقلاب، مرحوم‌ حجه‌الاسلام‌ و المسلمین‌ حاج‌ سید احمد خمینی‌ یکی‌ از مؤثرترین‌ عناصر در جریانات‌ کلی‌ کشور و انقلاب‌ بود. او برای‌ رهبر کبیر انقلاب‌ فرزندی‌ مهربان‌ و در عین‌ حال، مشاوری‌ امین‌ و یاری‌ دیرین، و سربازی‌ فداکار، و مدیری‌ گوش‌ بفرمان، و کارگزاری‌ لایق‌ و کار آمد بود. امام‌ بزرگ‌ ما بارها محبت‌ پرشور و اعتماد عمیق‌ و تحسین‌ قلبی‌ خود نسبت‌ به‌ این‌ فرزند خاضع‌ و مطیع‌ خود را بر زبان‌ آورده‌ بود و نزدیکترین‌ها، گواهی‌ صادق‌ آنچنان‌ پدری‌ را، در حق‌ پسر یگانه‌اش، از آن‌ زبان‌ پرهیزکار شنیده‌ بودند.

در طول‌ سالهای‌ انقلاب‌ چه‌ بسیار گره‌ها، که‌ به‌ دست‌ او گشوده‌ شد و چه‌ بسیار کارهای‌ بزرگ‌ که‌ به‌ تدبیر او انجام‌ گشت. از اینها برتر نقش‌ این‌ عنصر پرتلاش‌ و پرتوان‌ در حراست‌ عاشقانه‌ از سلامتی‌ جسمی‌ و آرامش‌ خاطر امام‌ بزرگوار بود. بی‌ شک سلامت‌ و توان‌ جسمی‌ وقدرت‌ کاری‌ آن‌ قائد عظیم‌الشأن‌ در دوران‌ پرمخاطره‌ دهساله، با وجودکهولت‌ سنی‌ و بیماری‌ قلبی، در میان‌ عوامل‌ و اسباب‌ عادی‌ از همه‌ بیشتر به‌ ابتکار و مراقبت‌ و پیگیری‌ دلسوزانه‌ این‌ فرزند مهربان، وابسته‌ بود. ملت‌ ایران‌ از این‌ بابت‌ بسی‌ مدیون‌ این‌ عزیز فقید است.

تاریخچه‌ خدمات‌ ارزنده‌ آن‌ مرحوم‌ به‌ دوران‌ پس‌ از پیروزی‌ منحصر نمی‌شود. نقش‌ ایشان‌ در دوران‌ مبارزات‌ ملت‌ ایران‌ نیز برجسته‌ و فراموش‌ نشدنی‌ است، و هر چه‌ زمان‌ به‌ مقطع‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ نزدیکتر می‌شود این‌ نقش‌ و سهم‌ صاحب‌ آن، بزرگتر و روشن‌تر می‌گردد. و چون‌ فاصله‌ زمانی، میان‌ فقدان‌ فاجعه‌آمیز مرحوم‌ آیت‌الله‌ حاج‌سیدمصطفی‌ خمینی‌ فرزند بزرگ‌ و نام‌آور امام، و روزهای‌ بازگشت‌ رهبر کبیر انقلاب‌ به‌ کشور فرا می‌رسد، نقش‌ مرحوم‌ حاج‌سیداحمد آقا در قضایای‌ انقلاب، وضعی‌ استثنایی‌ و منحصر بفرد می‌یابد.

بی‌شک در آخرین‌ ماههای‌ دوران‌ نهضت، هیچکس‌ در رابطه‌ با امام‌ بزرگوار نقشی‌ تا بدین‌ حد بزرگ‌ و مؤثر از خود بروز نداده‌ است. تلاش‌ بی‌وقفه‌ و پروانه‌وار ایشان‌ در کنار مشعل‌ فروزان‌ وجود امام‌ عزیز رضوان‌الله‌ علیه، بسی‌ برکات‌ را منشأ گشته‌ و بسی‌ دشوارها را آسان‌ نموده‌ است.

اکنون‌ این‌ یادگار امام‌ از میان‌ ما رفته‌ و ما را در فقدان‌ خود، مهموم‌ و مغموم‌ بجا گذاشته‌ است. شکوه‌ این‌ غم‌ جانکاه‌ را به‌ پیشگاه‌ صاحب‌ و مولای‌ خود حضرت‌ بقیه‌الله‌الاعظم‌ می‌بریم. و از او دعا برای‌ صبر و تسلی‌ می‌طلبیم‌ و در عین‌ حال‌ نخستین‌ تسلیت‌ را هم‌ به‌ او می‌گوئیم.تسلیت‌ بعدی‌ به‌ مادر داغدار و محنت‌ کشیده‌ای‌ است‌ که‌ بار سنگین‌ مصائب‌ بزرگ‌ بر دل‌ او سنگینی‌ می‌کند، و نیز همسر گرامی‌ و فداکار ایشان‌ و به‌ خانواده‌ معظم‌ و بیت‌ معزز حضرت‌ امام‌ راحل، بویژه‌ فرزندان‌ گرامی‌ این‌ عزیز و بالاخص‌ به‌ یادگار برومندش‌ جناب‌ حجه‌الاسلام‌ حاج‌سیدحسن‌ خمینی‌ و نیز به‌ عموی‌ بزرگوارشان‌ جناب‌ حجه‌الاسلام‌ و المسلمین‌ آقای‌ پسندیده‌ و دیگر خاندانهای‌ وابسته‌ و به‌ همه‌ ملت‌ بزرگ‌ ایران‌ و به‌ همه‌ مسلمانان‌ جهان‌ تسلیت‌ می‌گویم.

خداوند روح‌ آن‌ مرحوم‌ را مشحون‌ از رحمت‌ و فضل‌ خود قرار دهد و او را با اولیائش‌ محشور فرماید. آمین‌ رب‌ العالمین.

جمعه‌ ـ بیست‌ و ششم‌ اسفندماه‌ ۱۳۷۳

سیدعلی‌ خامنه‌ای

خاطره‌ای از مرحوم آیت الله خزعلی درباره پایبندی حاج احمد آقا خمینی به اصل ولایت فقیه و مقام معظم رهبری:

«در سال ۶۹ بنده به حاج احمدآقا خمینی گفتم که شما طی یک سخنرانی اعلام کردید که «هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست» که ایشان با تأیید دوباره این سخن گفتند، بنده از روی اعتقاد این حرف را زده‌ام. بعد ایشان فرمودند: برخی از این افراد دور من را گرفته‌اند که بنده را در مقابل حضرت آیةالله خامنه‌ای قرار دهند که من متوجه شدم و توی دهن‌شان زدم.
حاج احمدآقا در ادامه فرمود: «باید به این احمق‌هایی که می‌گویند آقای خامنه‌ای نباید رهبر شود، گفت «پس چه کسی؟» اگر نظر آن‌ها بر روی فلانی است، او که حتی توانایی اداره خانواده خود را ندارد چه برسد به یک مملکت».
همچنین ایشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظری، یعنی سال ۱۳۶۵، سران قوای سه‌گانه کشور در جماران جلسه داشتند که آن روز آقای منتظری نیز با امام راحل (ره) ملاقاتی داشت، آن‌ها مشغول بحث و گفت‌وگو بودند که یک‌دفعه امام خمینی برخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتی وارد اتاق می‌شود.
بنا به گفته حاج‌احمدآقا، در این جلسه خود ایشان، میرحسین موسوی با منصب نخست‌وزیری، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و آیة‌الله خامنه‌ای نیز با سمت ریاست جمهوری حضور داشتند.امام (ره) با ناراحتی تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظری به درد رهبری نمی‌خورد، مجلس خبرگان رأی بر شایستگی او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذیرفتم، ولی امروز به صورت صریح این سخن را تکرار می‌کنم.
در آن وضعیت سکوت عمیقی در جلسه حاکم شد که آیت‌الله خامنه‌ای با طرح این سئوال که پس چه کسی عهده‌دار رهبری شود؟ سکوت را شکستند که در همین لحظه امام بدون کوچک‌ترین مکثی انگشت اشاره را به سوی حضرت خامنه‌ای گرفتند و گفتند: «خود شما، مگر شما از دیگران چه کم دارید؟»
وی گفت: سکوت بیشتر شد تا حدی که نفس‌ها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبری خطاب به امام گفتند: «این مسئله که شما می‌فرمایید موضوع جدیدی است، بنده می‌خواستم شما به اعضای این جلسه حکم ولایی کنید که ما حق دم زدن از این جلسه را نداریم تا زمانی که خود شما حکم بفرمایید.» امام نیز این حکم را کردند.
حاج احمد آقا می‌فرمایند: باید در کنار نظام‌مان پشت سر رهبری قرار بگیریم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهره‌های شناخته شده انقلاب که سالیان سال در زندان‌های سفاک پهلوی به سر برده... هیچ کس حق شکستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشه‌ناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستور رهبری عمل کنند... ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام معظم رهبری حضرت آیة‌الله خامنه‌ای حرکت کنیم. هر چه ایشان گفت، گوش کنیم. اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست... قاطع‌تر پشت رهبری باشیم و نگذاریم رهبرمان احساس تنهایی کنند. همان‌طور که نگذاشتید امام احساس تنهایی کند. اطاعت از خامنه‌ای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از آیة‌الله خامنه‌ای است، در خط آمریکاست.
من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کرده‌ام که کوچک‌ترین قدمی را علیه رهبری و بر خلاف رهبری و حتی بر خلاف میل رهبری بر ندارم. و اگر شما مردم هم چنین پیمانی را تجدید کنید، مطمئن باشید که ما در تمام زمینه‌ها بر آمریکا پیروز می‌شویم... به حسن و برادرانش این توصیه را می‌نمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام کشور را می‌خواهند. هرگز گرفتار تحلیل‌های گوناگون نشوند که دشمن در کمین است.
مرحوم حاج احمد آقای خمینی می‌فرمودند: بر خود واجب می‌دانم شهادت دهم زندگی داخلی آیت الله خامنه‌ای، نه از باب اینکه رهبر عزیز انقلاب ما به این حرف‌ها نیاز داشته باشند، بلکه وظیفه خود می‌دانم تا این مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلع هستم، مقام معظم رهبری در خانه، بیش از یک نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده معظم‌له روی موکت زندگی می‌کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آنجا بود، من از زبری فرش به موکت پناه بردم.
در ملاقاتی که مقام معظم رهبری با حاج احمدآقای خمینی داشته‌اند، ایشان می‌فرماید: حضرت امام بارها از جناب‌عالی به‌عنوان مجتهدی مسلم و بهترین فرد برای رهبری نام بردند.

منابع:

پرتال امام خمینی

ویکی شیعه

کتاب یاد یادگار امام، ص ۱ -۳۲

خبرگزاری فارس

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha