به گزارش خبرگزاری حوزه از ساری، حجت الاسلام محمدجواد قائمی، مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران، در یادداشتی با عنوان «نقشآفرینی نفت از عزتآفرینی ملی تا زمینهسازی استعمار نوین در عرصه تحولات ایران» آورده است:
با شروع عهدناصری بر سرنوشت سیاسی کشور و عدم پاسخگویی ساختارهای اقتصادی کشور نسبت به هزینههای سلطنت به خصوص سفرهای خارجی موجب شد تا بار دیگر پس از شکست های ایران و تزار ، مجددا توجه به داشته های ملی به عنوان جبران ضعف ها و شکست ها و ابزاری برای پیشبرد خواسته های دربار مورد توجه قرار بگیرد اما این بار بجای دادن سرزمین ؛ مساله فروش امتیازات به خصوص در حوزه معادن به بهانههای مختلف به عنوان یک راهکار بنیادین ، پیش پای تصمیم سازان سیاسی کشور قرار گرفت که از جمله این امتیازات ، فروش حق استیفا و بهره برداری از منابع طبیعی به طور عام بود . اما پس از آن رشد صنعتی اروپا و توسعه ناوگان دریایی نظامی و تجاری انگلستان، مسئله نفت به یک شاخصه مهم سیاسی - اقتصادی در حیات جوامع استعماری بخصوص بریتانیا تبدیل شد که همین موجب توجه این جوامع و قدرتهای به کشورهای مستعد این نعمت الهی و از جمله ایران شد و این نگاه موجب شد تا مساله نفت به یک عنصر مهم در طراحی و وقوع تحولات ایران نقش آفرین شود و این مسیر با طرح کشف و استخراج و فروش نفت در قالب قرارداد رویتر شروع و با دادرسی تا قرارداد الحاقی گس -گلشائیان در قبل از ملی شدن نفت شروع شد .
اما این پدیده سیاسی - اقتصادی در هرم حکمرانی سیاسی ایران مقارن با رشد مشروطه خواهی در ایران و بالتبع رشد فرهنگ سیاسی جامعه ایران از یک فرهنگ تبعی قومی - قبیلهای به یک فرهنگ مشارکتی گشته بود . این تقارن موجب گردید تا با ظهور هر فرصتی در بستر فضای باز سیاسی ، شاهد شکوفایی و نقش آفرین افکار عمومی و تجلی نقش آفرینی اراده عمومی به سرنوشت جامعه سیاسی باشیم و از جمله این فرصتها، دوران پس از جنگ جهانی دوم یعنی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ ه .ش بود . زمانی که دولتهای خارجی به جهت درگیری در مسائل جنگ و خسارت ناشی از آن و هزینه های بازسازی و ساماندهی داخلی پس از آن ، نتوانستند از دولتهای تابع خود در اعمال استبداد داخلی حمایت کنند ؛ شاهد ایجاد یک فضای بازسازی برای نقش آفرینی نهادهای مردمی از جمله مجلس بوده ایم که این فرصت در کنار بلوغ افکار عمومی و در نتیجه شکلگیری اراده عمومی بر ملی شدن منابع طبیعی در قالب موازنه منفی نسبت به جنگ امتیاز نفت میان قدرتهای خارجی بر ضد امتیاز نفت شمال ، باعث شد تا مساله ملی شدن صنعت نفت در دل مجلس شانزدهم به اوج خود برسد که از این تاریخ نوع تاثیر گذاری نفت از یک ابزار اقتصادی محض در دستان حاکمان به یک مقطع تنظیم کننده تحولات ایران تبدیل شد.
هرچند که در مسئله ملی شدن نفت باید نقش همه نیروهای دخیل در آن از جریان ملی در تولید ایده تا نیروهای مذهبی در تولید ثروت پشتیبان جریان ملی شدن در سطح افکار عمومی و همچنین نقش شهید نواب و فدائیان اسلام در رفع موانع عملیاتی شدن اراده ملی خواهی نفت در هیات استبداد سیاسی، اذعان و اعتراف و اکرام داشت ؛ اما نگاه مهم و اساسی که در این پدیده سیاسی - اجتماعی در گذر از دالان تاریخ میبایستی مورد توجه همگان به خصوص نخبگان سیاسی که به نوعی عهده دار افکار سازی سیاسی در میان لایههای مختلف اجتماعی هستند ، قرار بگیرد ، توجه به دو روی مهم سکه ملی شدن نفت است؛ آن جا که با تکیه بر توان و اعتماد به توده مردمی بر بستر وحدت اجتماعی میان همه نیروها موجب تحقق یک عزت و غرور ملی شد که نتیجه آن شکست استعمار و استبداد داخلی و خارجی از طریق خلع ید بریتانیا از منابع عظیم این ملت و بالتبع شکلگیری اولین دولت ملی مبتنی بر اراده عمومی نه دستگاه استبداد بود اما روی دیگر این سکه که متاسفانه بر بستر شکل گیری انشقاق اجتماعی در میان نیروهای اجتماعی همچون تجربه مشروطه خواهی در ایران زمان زیادی تحققش به خود اختصاص نداده بود ، استبداد خشن پهلوی دوم بر بستر کودتای نظامی بر ضد دولت ملی در عرصه هرم سیاسی ایران و برگشت تصمیمسازی برای ثروت ملی کشور توسط دولتهای استعمارگر به خصوص انگلستان در سایه تفرقه و نفاق ملی در کنار اعتماد به آمریکا از سوی تصمیم سازان سیاسی در دولت ملی بوده است . تصمیمی که صرفا (ان شاء الله ) به بهانه فرار از فشارهای اقتصادی متاثر از عزت خواهی ملی برای ملی کردن ثروت خداداد متوجه جامعه ایران شده بود.
تصمیمی که اگر در آن صرفا به دو رخداد مهم تاریخی در عرصه داخلی و خارجی یعنی « تجربه تلخ عصر مشروطه خواهی از واگذاری اجرای مشروطه خواهی به سلطنت که خود مخالف مشروطه بود و تا آخرین نفس به تقابل با آن پرداخته بود تا انشقاق میان نیروهای نقش آفرین در حوزه مشروطه » از یک سو و « توجه به فریب غرب در جنگهای ایران و روس با قرارداد تیلسیت میان فرانسه و روسیه با وساطت انگلیس » توجه میشده ، شاهد الان ملت ایران برای نقش آفرینی سیاسی در تحولات بین المللی در مقطع و مرتبه بالاتر از آنچه که هستیم ، میبود.
از این رو ضمن گرامیداشت این روز بزرگ ضرورت دارد تا بار دیگر با توجه به دو عامل تاثیرگذار در تلخ شدن کام ملت ایران در چشیدن شیرینی تحولات بزرگ اجتماعی در این کهن دیار تمدنی یعنی « تفرقه و دوری از اتکا به درون در حل مشکلات داخلی » و « تکیه بر آمریکا برای حل مشکلات شکل گرفته در مسیر عزت خواهی در نظام بین الملل از یک کشور تابع به یک کشور متمدن نقش آفرین » از تاریخ مسیر حرکت به سوی آینده نو و تمدن ساز درس گرفت تا به این فرموده امیر بیان مولیالموحدین که تاریخ را چراغ راه آینده دانستهاند جامه عمل بپوشانیم.
انتهای خبر: ۳۱۳/۴۸
نظر شما