خبرگزاری حوزه | در دوران معاصر، مفهوم «روش» به عنوان یک اصل اساسی و بنیادی در علوم انسانی و تجربی اهمیت فزایندهای یافته است.
فیلسوفانی نظیر دکارت نقش محوری در شناسایی، تبیین و توسعه این مفهوم ایفا نمودهاند. در این رویکرد نوین، «روش» به منزله قلب علوم انسانی عمل میکند و دستاوردهای علمی بر پایه روشهای نظاممند و استاندارد شده بنا میشوند.
با این حال، این تصور که «روش» صرفاً پدیدهای نوظهور است، صحیح نیست. در سنت فلسفه اسلامی و یونانی، «روش» نه تنها وجود داشته، بلکه به عنوان هسته مرکزی علومی نظیر منطق تعریف شده است. این نشان میدهد که «روش» مفهومی دیرینه است که در زبان و تفکر سنتی نیز جایگاه ویژهای داشته است.
روش در سنت منطقی و فلسفی
در منطق سنتی، که در مباحث فلسفه اسلامی و یونانی مطرح بود، روش علمی بر دو رکن اساسی استوار بود:
روش تعریف: این روش، ابزار اصلی برای شناخت ماهیت اشیاء و مفاهیم به شمار میرفت و به دو نوع تقسیم میشد:
تعریف حدی: شامل حد تام و حد ناقص بود. حد تام، کاملترین و دقیقترین توصیف از یک مفهوم را ارائه میداد که شامل جنس و فصل آن شیء بود. در مقابل، حد ناقص بخشی از حقیقت شیء را بیان میکرد و برخی ویژگیها یا فصلها را حذف مینمود.
تعریف رسمی: در مواردی که تعیین جنس و فصل ممکن نبود یا کاربرد آنها دشوار بود، تعریف رسمی بر اساس خصوصیات و ویژگیهای قابل مشاهده به کار گرفته میشد.
روش حجت، استدلال و تبیین: روش استدلال نیز در منطق سنتی از اهمیت بسزایی برخوردار بود و به عنوان پایه و اساس تبیین علمی محسوب میشد.
تبیین قیاسی: در این روش، استدلال از مقدمات کلی به سمت نتیجهای خاص حرکت میکرد. این نوع استنتاج قیاسی (deductive reasoning)، از اصول اولیه و کلی برای تبیین حقایق خاص بهره میبرد.
استنتاج استقرایی: روش استقرایی بر مشاهده جزئیات استوار بود و از موارد خاص به سمت اصول کلی پیش میرفت. این روش از نمونههای مشخص و تجربهشده برای دستیابی به قوانین کلی استفاده میکرد.
تبیین دلایل: در این بخش، دلایل منطقی و عقلانی برای توضیح مفاهیم یا اثبات نظریهها ارائه میشد.
گذار به دوران مدرن و نقش دکارت
با آغاز دوران مدرن، مفهوم روش در علوم انسانی و تجربی شفافتر و ساختارمندتر شد. دکارت، با معرفی شک روشمند (Methodical Doubt) و تأکید بر استفاده نظاممند از استدلال، نقش برجستهای در تبدیل روش به محور اصلی علوم ایفا کرد. دکارت معتقد بود که روش باید عقلانی، نظاممند و عاری از تعصب باشد تا بتوان به حقیقت علمی دست یافت.
مقایسه روش در دوران سنت و مدرن
وجه مشترک: منطق سنتی و روشهای نوین هر دو بر پایه عقل و استدلال استوار هستند. در هر دو دوره، عقلانیت به عنوان محور اصلی شناخته میشود.
وجه افتراق: روش در دوران سنت، بیشتر بر اصول کلی و قیاسی تمرکز داشت، در حالی که در علوم نوین، روشهای تجربی، مشاهدهگرایانه و استقرایی اهمیت بیشتری یافتند. همچنین، روش در دوران مدرن به صورت ساختارمندتر و آزمایشمحور دنبال میشود.
بررسی اثر «حاشیة علی شرح تجرید» علامه ملا عبدالله یزدی
آثار منطقی و فلسفی نظیر" حاشیه علی حاشیه الدوانی علی شرح التجرید" اثر علامه یزدی (متوفی ۹۸۱ هجری قمری)، نمونهای برجسته از توجه به روشهای عقلانی در حکمت اسلامی هستند.
این اثر که حاشیهای بر شرح تجرید است، بخشی از جریان گسترده فلسفه و کلام اسلامی را نمایندگی میکند و منعکسکننده نگاه عمیق حکمای اسلامی به مفاهیمی چون علت، ماهیت و نظام هستی است. تطبیق روشهای منطقی با اصول عقلی دینی در این اثر، نشاندهنده تداوم نقش روش در پیشبرد مباحث علمی و فلسفی اسلامی است.
تلاش حکمایی مانند بهابادی در تطبیق حکمت عملی با روشهای عقلانی، مؤید تداوم جایگاه روش در علوم اسلامی است.
به طور خلاصه، «روش» اگرچه در دوران مدرن توسط دکارت و سایر اندیشمندان ساختارمندتر شد، اما حضور آن در دوران سنتی نیز قابل توجه بوده است.
منطق سنتی، با تکیه بر روشهای تعریف و حجت، شالوده نظم فکری و استدلال عقلانی را بنا نهاده است. این استمرار از سنت تا دوران مدرن نشاندهنده اهمیت روش به عنوان ابزاری بنیادین در تولید و تحلیل علوم است، چه در نظامهای سنتی و چه در ساختارهای نوین علمی.
از این رو، روش، هم در فلسفه اسلامی کلاسیک و هم در دوران مدرن، به عنوان یک نظام مؤثر برای تبیین علمی و فلسفی پدیدهها عمل میکند.
آثار فیلسوفانی نظیر علامه بهابادی یزدی، نمونهای روشن از استمرار استفاده از روشهای عقلانی و منطقی در جریان اندیشه اسلامی است.
این استمرار که ریشه در سنت یونانی و مشائی دارد، نشاندهنده اهمیت روش در هسته مرکزی حکمت اسلامی بوده و همواره به عنوان محور اصلی در فهم، تحلیل و تطبیق مفاهیم نظری و عملی نقش ایفا کرده است.
حسن عبدی پور
نظر شما