حجةالاسلاموالمسلمین وحیدپور که سالیان دراز در محضر آیةاللّهالعظمی تبریزی اعلیاللّهمقامهالشریف تلمذ کرده است، میگوید: محفل درس استاد خالی از اطناب و زوائد و همه دقائق مجلسش همراه با مطلب و نکتهای بود.
چه خوب است که روشها و متدهای خاص علمی و عملی این بزرگان در اختیار طلاب و فضلا قرار گیرد تا ضمن بهرهگیری از آن به نسلهای آینده نیز منتقل گردد. اینک چند نکته پیرامون روش تدریس استاد ذکر میگردد تا شمهای از عمق و عظمت علمی ایشان بیان شود.
1– نحن ابناء الدلیل.
بعضی اساتید، مدتی طولانی از زمان تدریس خارج را به نقل اقوال میگذرانند و معتقدند تتبع اقوال و پیشینه تاریخی بحث، تأثیر بسزایی در به دست آوردن حکم آن موضوع دارد اما مرحوم آیةاللّهالعظمی میرزای تبریزی قدسسره این روش را نمیپسندیدند و خصوصا در تدریس خارج فقه، بررسی ادله را بر هر چیز ترجیح میدادند و وقت شاگردان را با بیان اقوال نمیگرفتند. بنده گاهی محضرشان عرض میکردم که بعضی اساتید، تتبع مفصلی در اقوال و نظرات گذشتگان (حتی قدماء اهل سنت) دارند، شما چرا این کار را نمیکنید؟!
ایشان در جواب میفرمودند: "نحن ابناء الدلیل، ما که مقلد آنها نیستیم. آنها آنچه گفتهاند برای خودشان حجت است، اما ما باید ببینیم ادله چه میگوید، برای ما ادله حجت هستند."
به نظر بنده این روش چند نتیجه دارد:
الف: ایجاد روحیه پژوهش و تحقیق میان طلاب؛ یعنی ایشان طلبه را مقلد بار نمیآوردند بلکه شاگردان را وادار میکردند تا روحیه اجتهاد و دقت نظر را در خود به وجود آورند.
ب: ایجاد جرأت در طلاب در برابر نظرات دیگران؛ یعنی ایشان ضمن احترام به دیگر بزرگان، شاگردان را پرجرأCت بار میآوردند و نمیخواستند عظمت بزرگان مانع تلاش فکری محقق شود.
2– پل ارتباطی میان قم و نجف.
در دورانی که بسیاری از فضلا، آرزوی تحصیل در حوزه نجف اشرف را داشتند ولی به علت سلطه حزب بعث و بسته بودن راه عراق، نمیتوانستند به آن حوزه غنی راه یابند و از محضر اساتید بزرگ آنجا بهرهمند شوند، این فقیه بزرگ، سفره فقهی نجف را در حوزه قم گسترانید و آن آرزوی دیرینه را بر مشتاقان حوزه نجف نزدیک کرد و کسانی که میخواستند با سبک علمی حوزه نجف و روش فقهی و اصولی بزرگان آن حوزه (خصوصا مبانی عمیق آیةاللّهالعظمی خویی قدسسره) آشنا شوند، در درس مرحوم آیةاللّهالعظمی تبریزی مطلوبشان حاصل میشد و با اسلوب علمی و عملی بزرگان حوزه نجف آشنا میشدند.
این سبک استاد که بیانگر روش علمی حوزه نجف بود، شامل اعتنای فراوان به اصول فقه و از طرفی توجه عمیق به رجال حدیث و نیز نظریه فقهالحدیث روایات بود که گاهی منجر به فتوای خلاف مشهور نیز میگردید. گرچه بیان آن در رساله عملیه به صورت احتیاط، اعلان میشد.
3– تأثیر و تأثّر فقه و اصول (کاربردی کردن درس.)
یکی از روشهای تدریس آیةاللّهالعظمی تبریزی قدسسره این بود که آنچه را در درس اصول میفرمود، بر مسایل فقهی تطبیق میکرد تا شاگرد یاد بگیرد که چگونه اصول را بر فروع تطبیق نماید و اصلا چرا اصول فقه میخواند.
ضمن اینکه مباحث اصولی ایشان متوّرم نبود و دوره اخیر درس اصولشان 6 ساله به پایان رسید.
در بسیاری از موارد نیز هنگام بررسی یک مسئله فقهی به ذکر مبنای اصولی آن میپرداخت تا همراه با دقت لازم، ارتباط فقه و اصول در دل و جان شاگردان جایگزین شود.
حجةالاسلاموالمسلمین حسین شوپایی یکی دیگر از شاگردان این مرجع فقید میگوید: از امتیازات مرحوم آیةاللّهالعظمی تبریزی قدسسره، طریقه تدریس ایشان بود.
بنای ایشان در درس این بود که به مطالب اصلی و اساسی بحث، اهتمام شود؛ یعنی نکات مهم و کلیدی بحث عنوان شده و تعمیق لازم در آن صورت بگیرد و نکات فرعی و جانبی، به فهم خود شاگرد و تلاش او سپرده شود.
از این رو درسهای استاد، چه در فقه و چه در اصول، بین دو جهت تعمیق و اختصار را جمع کرده بود.
از یک طرف، از تفصیل و اطناب خالی بود و از طرف دیگر عمیق بود؛ زیرا مطالب اصلی و کلیدی را به شاگرد تلقین میکرد و با تسلطی که خود ایشان در مباحث داشتند، مطالب ارائه شده در درس، از قوت و استحکام بالایی برخوردار بود.
مرحوم آیةاللّهالعظمی تبریزی قدسسره اساسا معتقد بودند، برای اینکه شاگرد در درس پرورش یابد و قوه استنباط و اجتهاد او شکوفا گردد، باید نقاط حساس و اساسی مطلب در درس مطرح شود و ذهن شاگرد به مطالب اصلی معطوف گردیده و در حل آنها به کار گرفته شود که اگر مطالب اصلی، مهم و کلیدی بحث حل گردد، بقیه مطالب نیز خود به خود روشن شده و بر آنها مترتب خواهد گشت؛ از این رو در مقام تدریس، هر چند بخشی از اقوال و آرای مختلف در مسئله را متعرض میشدند، اما سعیشان بر این بود که به اختصار و اجمال از آن عبور کرده و بسط و تفصیل ندهند و تمام آراء، وجوه و انحاء متعدد آن مسئله را مطرح نکنند تا مبادا ذهن شاگرد صرفا پیرامون این اقوال، به کار گرفته شود و خسته گردد و از تحلیل و موشکافی کامل مطلب در نقاط حساس و اساسی باز بماند.
این در حالی است که اگر با طرح بخشی از اقوال مهم و وجوه آن، نقاط اساسی و کلیدی بحث به شاگرد نشان داده شده و ذهن شاگرد در حل آن مسایل کلیدی به کار گرفته شود، قوه استنباط او پرورش یافته و شکوفا میگردد و بر حل مطلب قدرت پیدا میکند.
وقتی شاگرد، مطلب را به خوبی حل کرده و با دستیابی بر کلید حل مسئله، قدرت نقض و گشودن گرهها را یافت، خود میتواند بقیه اقوال و وجوه را بررسی کرده و از عهده جواب مناسب آن برآید و این خصوصیت ویژهای بود که در درس مرحوم آیةاللّهالعظمی تبریزی قدسسره وجود داشت.
از سوی دیگر ارتباط مسایل فقهی با همدیگر و تأثیر ادلّه وارده در ابواب مختلف فقهی، در کشف حکم شرع در ابواب دیگر، اقتضاء میکند که فقیه در استنباط حکم هر باب، از مدارک و منابع مربوط به ابواب دیگر نیز مطلع باشد و این جز با احاطه بر کل فقه و زوایای مختلف ابواب فقهی حاصل نمیگردد و از این رو، احاطه گستردهتر بر ابواب فقه در توانمندی و استحکام استنباط حکم در هر باب تأثیر بسزایی دارد.
از امتیازات دیگر مرحوم میرزا قدسسره این بود که بر کل ابواب فقه احاطه داشت و در بررسی مسایل و استنباط احکام از ادله و منابع وارده در ابواب دیگر غافل نبود و در مواقع متعدد به این ارتباط اشاره میفرمود و شاگردان را از آن مطلع میساخت که در اصول نیز این جهت اهمیت دارد و ارتباط مسایل با همدیگر از نکات قابل توجه میباشد.
رعایت این مسئله و نیز تطبیق مسایل اصول بر فروع فقهی و کاربردی کردن مسایل اصولی، از امتیازات و ویژگیهای درس اصول استاد بود و شاگرد در این درس، جایگاه استفاده از این قواعد و تطبیق آن بر فروع را در قالب نمونههای متعدد، تمرین میکرد.
منابع درسی آیةاللّهالعظمی تبریزی قدسسره
مرحوم میرزا قدسسره در ابواب عبادات بیشتر کتابهایی مانند: "مدار½"، "حدائق"، "جواهر"، "مصباح الفقیه"، "مستمسک" و "مستند، تقریرات درس مرحوم آیةاللّهالعظمی خویی قدسسره" را مورد توجه قرار میدادند و با نظارت به کلمات این بزرگان، مطالب را مطرح، بررسی و تحقیق میکردند.
البته به تعلیقه مرحوم آیةاللّهالعظمی بروجردی رحمةاللّهعلیه بر عروه نیز توجه خاصی داشتند و در موارد متعدد به حواشی ایشان بر عروه اشاره میکردند.
در غیر عبادات نیز بخشی از این کتابها مورد استفاده قرار میگرفت و بعضی دیگر را از منابع دیگر جایگزین میکردند.
به طور مثال در بحث کسبها، محور کلام، بحثها و مطالب مرحوم شیخ انصاری رحمةاللّه در مکاسب بود و به تناسب، حواشی اعلام و بزرگان بر مکاسب شیخ انصاری، مورد طرح و نقض قرار میگرفت.
در اصول نیز غیر از "کفایةالاصول" آخوند خراسانی که محور تدریس ایشان بود؛ یعنی مطالب مطرح شده در اصول به ترتیب "کفایه" پیش میرفت، ابتدا نظرات مرحوم آخوند قدسسره به خوبی تبیین میشد و آنگاه اقوال دیگر مطرح شده و مورد نقض و ابرام قرار میگرفت؛ نوعا مطالب مرحوم محقق نائینی و آیةاللّهالعظمی خویی و در بعضی موارد نیز نظرات محقق عراقی و محقق اصفهانی طرح و نقد میشد، همچنین نظرات بزرگان دیگر چنانچه بحث اقتضا میکرد، بررسی میگردید.
شاگردپروری آیةاللّهالعظمی تبریزی قدسسره
روحیه تواضع، میدان دادن به شاگرد جهت طرح اشکال و رفع ابهامات، برخورد پدرانه و با محبت در تفهیم مطالب، اهتمام به مورد سؤال و جواب قرار گرفتن مطالب و اعتقاد به اینکه بسیاری از مطالب علمی در سایه همین سؤال و جوابها و ردّ و بدل شدن مطالب برای شاگرد روشن میشود و تعیین وقت خاصی برای این امور، درس ایشان را جولانگاه تحقیق، تعمیق و پرورش محقق و مجتهد قرار داد و در این بستر مناسب، فضلا و محققین بسیاری پرورش یافتهاند که هم اکنون خود نیز به تدریس علوم آلمحمد صلیاللّهعلیهوآله اشتغال دارند و طلاب بسیاری را از سرمایه علمی خود بهرهمند میسازند.
انتهای پیام
نظر شما