یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

حجّتیت حضرت فاطمه زهرا (س) بر ائمه اطهار (ع)، سخنی است که ائمه (ع) نیز بر آن تصریح و تأیید کرده‌اند و خود را دانش آموخته مکتب امّ‌الائمّه فاطمه زهرا(س) می‌دانند.

به گزارش سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، آنچه در پی می‌خوانید بخشی از کلام آیت‌الله جوادی آملی در تبیین حجت بودن حضرت زهرا(س) بر مردم می‌باشد.

فاطمه زهرا (س) حجت خدا بر حجج الهي

اگر چنانچه وجود مبارك معصوم مي‌فرمايند كه ما حجّت بر مردم هستيم و بانوي دو عالم حجّت خدا بر ما است؛ به خاطر این است که آن حضرت واسطهٴ فيض است. علومي كه در مُصحف فاطمه[سلام الله عليها] است، به وسيلهٴ آن سيدهٴ نساء عالميان به ائمهٴ(ع)  بعدي رسيده است. وجود مبارك امام صادق[عليه السلام] مي‌فرمايد: وجود مبارك سيدهٴ نساء عالميان حجّت خدا است بر ما.

وجود مبارك علي‌بن‌ابي‌طالب[سلام الله عليه] در بعضي از مسائل فقهي و حقوقي به گفتار فاطمه[سلام الله عليها] استدلال مي‌كند: که مثلاً فاطمه (س) چنين گفته است . اگر مطلبي از فاطمهٴ زهرا(سلام الله عليها) برسد، اين «حجّت الله» است [و] در حجيت عصمت شرط است و نه امامت.

[بنابراين] اگر كسي امام نبود، ولي معصوم بود حرف او هم در اصول حجّت است، هم در فروع حجّت است، هم در فقه حجّت است، هم در حقوق حجّت است. مقام بسیار بلندی براي اين بانو است كه علي‌بن‌ابي‌طالب[سلام الله عليه] به سخن او استناد و استدلال كند و بگويد «فاطمه(س) چنين فرموده است» خب، اين مي‌شود «حجة الله».
بنابراين اينكه وجود مبارك حضرت مي‌فرمايد: فاطمه[سلام الله عليها] حجّت خدا است بر ما، براي اينكه او مجراي فيض خالقيّت است، معلم ما است [و] ما همان طوري كه به قرآن مراجعه مي‌كنيم براي دريافت علوم، به باطن قرآن، به علم تفسير قرآن، به مصحف فاطمه مراجعه مي‌كنيم او اين سبقهٴ تعليم را دارد، او معلم ما است و وقتي چنين سمتي را داشت، مي‌شود «حجّت خدا» بر ما. ما هم مي‌گوييم خدا اين چنين گفت، براي اينكه مادرمان اين چنين گفت [و] مي‌گوييم مطلب اين چنين است، براي اينكه مادرمان مي‌گويد، مي‌گوييم در قيامت چنين مطلب اتفاق مي‌افتد، براي اينكه مادر ما گفته است، اين مي‌شود «حجّة الله».

اگر وجود مبارك امام صادق[عليه السلام] از درجات بهشت و یا از دركات دوزخ خبر مي‌دهد، وقتی از صحنهٴ صاعقهٴ قيامت خبر مي‌دهد، از اين وجود مبارك سؤال مي‌كنيم اين‌ مطالب كه در قرآن كريم نيست از كجا مي‌گوييد که در قيامت چنين است و چنان؟ مي‌گويد آن حضرت «مادرمان گفته است». اين مي‌شود «حجّة الله»، «نحن حجج الله علي الخلق و فاطمة» كه مادر اينها است «حجة الله علينا».

ما دسترسي به مصحف نداريم مگر از راه ائمه(عليهم الصلاة و السلام)

محجوب بودن اغيار از مشاهده تصرفات ملكوتي اهل‌بيت(عليهم السلام)

مقام فاطمه(س) را امام معصوم بهتر از ديگران درك مي‌كند و سلمان، بعد از امام بهتر از ديگران درك مي‌كند، كارهايي كه ائمه(عليهم السلام) داشتند يك سلسله كارهاي عادي بود كه همهٴ مي‌فهميدند [و] يك سلسله كارهاي غيبي و ملكوتي بود سرّ آن را همه نمی‌فهمیدند و هر چه را آنها مي‌خواستند [مردم] مي‌فهميدند؛ نه هر چه را مردم بخواهند. مگر جريان قرائت قرآن و قرآن خواندن وجود مبارك حسين‌بن‌علي(سلام الله عليهما) بر بالای نیزه را همه شنيدند؟ هر كه را خود حضرت مي‌خواست، شنيد. آن بدن ظاهري و سر مطهر حضرت را همه مي‌ديدند؛ اما اين دهان، اين بدن، اين سر مطهر که دارد قرآن مي‌خواند، مگر همه شنيدند، نه خیر بلکه هر كه را خود حضرت مي‌خواست مي‌شنيدند؟! هر كه را خود حضرت مي‌خواست يا براي تكليف يا براي اتمام حجّت مي‌شنيدند. در حادثه شهادت فاطمه زهرا(سلام الله عليه) هم همين طور بود. وقتی وجود مبارك فاطمه(سلام الله عليه) علي‌بن‌ابي‌طالب[سلام الله عليه] را با آن وضع ديد گفتند: از پسر عموي من دست برداريد «خلوا عن ابن عمي … إن لم تخلوا عنه لأنثرن شعري … و لأصرخن الي الله تبارك و تعالي» ؛ «دست برداريد از پسر عموي من وگرنه سرم را برهنه مي‌كنم و نفرين مي‌كنم»، مگر همه ديدند که ستون مسجد مي‌لرزد؟ برخيها كه خود حضرت مي‌خواست ديدند. سلمان مي‌گويد: وقتي اين سخن را فاطمه(سلام الله عليها) گفت كه دست برداريد از علي‌بن‌ابي‌طالب[عليه السلام] وگرنه سر برهنه مي‌كنم، نفرين مي‌كنم و به قبر پيغمبر[صلّي الله عليه و آله و سلّم] مراجعه مي‌كنم. من ديدم ستونهاي مسجد برخاست گرد و خاكي بلند شد [و] اين قدر اين ستون بلند شد كه اگر كسي مي‌خواست از زير ستون عبور كند مي‌توانست . مگر همه ديدند؟ اگر همه مي‌ديدند كه برمي‌گشتند. تازه اين ديد «سلمان» بود؛ آنچه را كه وجود مبارك علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) ديد سلمان نديد. وقتي فاطمه[سلام الله عليها] فرمود: دست برداريد از پسر عموي من علي‌بن‌ابي‌طالب[عليه السلام] و نگفت از شوهرم. ادب را در همه موارد رعايت مي‌كرد.

 فرمود: «خلوا عن ابن عمي … إن لم تخلوا عنه لانثرن شعري … و لأصرخن الي الله تبارك و تعالي»، وجود مبارك علي‌بن‌ابي‌طالب به سلمان(رضوان الله تعالي عليه) فرمود: سلمان «أدرك إبنة محمّد(ص)» ؛ برو درياب فاطمه را؛ «فإنّى أري جنبتي المدينة تكفئان و الله إن نشرت شعرها و شقت جيبها و أتت قبر أبيها و صاحت إلى ربّها لا يناظر بالمدينة أن يخسف بها و بمن فيها..» ؛ فرمود: سلمان من مي‌بينم دو طرف مدينه دارد مي‌لرزد، سخن از ستون نيست فرمود: سلمان شما نمي‌دانيد الان دو طرف مدينه دارد مي‌لرزد. آن حضرت اگر سربرهنه كند، مدينه فرو مي‌رود. مردم آنجا بودند مگر همه [آنها] ديدند؟ آنها كه اطراف مدينه بودند، مگر زمين لرزه را حس مي‌كردند؟! حضرت در همان حال سوگند ياد كرد و فرمود: سلمان! قسم به خدا، اگر فاطمه[سلام الله عليها] اين تصميمي كه دارد عمل بكند مدينه فرو مي‌رود و خسف مي‌شود: «فاني أري جنبتى المدينة تكفئان» ، من ديدم دو طرف مدينه دارد مي‌لرزد، اين چه مقام بلندی است. آن طوري كه علي‌بن‌ابي‌طالب فاطمه را مي‌شناسد(سلام الله عليهما) حتي سلمان هم نمي‌شناسد؛ ولو آن‌که چشم ملكوتي [دارد].  

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha