یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

حضرت آیت الله مظاهری با بیان اینکه غیبت، تهمت، شایعه پراکنی و تخریب شخصیت به کفر منجر می شود، اظهار داشتند: اگر خادم دیگران نیستید، اما دیگر غیبت و تهمت و شایعه و اینها هم نسبت به هم نداشته باشید.

به گزارش سرویس استان های مرکز خبر حوزه، معظم له امروز در درس خارج خود در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه اصفهان به قانون مواسات از دیدگاه قرآن کریم و عترت پرداختند که به شرح زیر می باشد:

بسم‌‌‌‌الله‌‌‌‌الرحمن‌‌‌‌الرحیم

رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْلِي أَمْرِي و َاحْلُلْ عُقْدَةًمِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

* قانون مواسات از ديدگاه قرآن و عترت

آيات فراواني از قرآن کريم و نيز روايات متعدّدي از اهل بيت«عليهم السّلام»، آدمي را به رعايت قانون مواسات و ايجاد تعاون و ديگر خواهي وادار مي‌‌‌‌کنند. اگر روایات اهل بیت«عليهم السّلام» در خصوص اين موضوع مهم را گردآوري کنيم، چندين جلد کتاب می­شود. به عنوان نمونه، مرحوم کلینی«ره» در جلد دوّم اصول کافی، بیش از پانصد روایت راجع به قانون مُواسات و تعاون آورده است. اما نمی­دانم چه شده که مثلاً مرحوم صاحب جواهر، همان اول زکات، می­فرمایند که غیر از خمس و زکات و کفّارات، چیز دیگری به عنوان وجوب مالی نداریم. یعنی همۀ این روایت‌‌‌‌ها را حمل بر استحباب کرده‌‌‌‌اند. علّت مستحب بودن قانون مواسات با عنايت به آيات و روايات صريح و تکان دهنده‌‌‌‌اي که در اين زمينه وجود دارد، براي من حل نشده است. قرآن کريم مي‌‌‌‌فرمايد:

الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ [1]

و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى‏كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى‏كنند، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده.

استاد بزرگوار ما علامۀ طباطبائی«ره»، انفاق اين آيه را خلأ معنا می­کردند، خلأ فقری، فردی یا اجتماعی، یعنی احتیاج. بر اين اساس، اگر در میان مسلمانان احتیاج باشد و کسي پول جمع کند، مصداق آیۀ شريفه است. در آيۀ بعد مي‌‌‌‌فرمايد:

 يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها في‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ [2]

روزى كه آن [گنجينه‏] ها را در آتش دوزخ بگدازند، و پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند [و گويند:] «اين است آنچه براى خود اندوختيد، پس [كيفر] آنچه را مى‏اندوختيد بچشيد.»

کسي که با وجود فقر و احتياج در جامعه، به مال اندوزي مي‌‌‌‌پردازد، روز قیامت با همان پول‌‌‌‌هایی که جمع کرده، پول داغش می­کنند. هیچ وقت هم نمی­شود که احتیاج و خلأ فقری در اجتماع نباشد، مگر در زمان ظهور و حکومت حضرت وليّ عصر«ارواحنافداه» که به دليل پرداخت خمس و زکات توسّط همۀ مردم و عمل به قانون مواسات، فقير و محتاج پيدا نمي‌‌‌‌شود. بنابراين جمع کردن و اندوختن مال و ثروت و عدم رسيدگي به فقرا و نيازمندان، از نظر قرآن کريم و روايات اهل بيت«عليهم السّلام»، بسيار مذموم و مستوجب عذاب الهي است.

* اقسام تعاون

تعاون چند قسم دارد و در ادامه به اقسامي از آن اشاره مي‌‌‌‌شود.

قسم اول اين است که همه بايد از نظر مالی، به اندازۀ توان، به همنوعان خود رسيدگي کنند. اگر بدانیم یک کسی شام ندارد، حتماً باید شام خودمان را تقسیم کنیم. فراموش نمي‌‌‌‌کنم که استاد بزرگوار ما حضرت امام خميني«قدّس سرّه»، در درس می­فرمودند: «اگر به راستی بدانم کسي محتاج است، باید عبای خود را بفروشم و از وي دستگيري کنم». هرکس به اندازۀ وسعش بايد کمک مالی داشته باشد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏، الم ، ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ ، الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ[3]

الف، لام، ميم. اين است كتابى كه در [حقانيت‏] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است: آنان كه به غيب ايمان مى‏آورند، و نماز را بر پا مى‏دارند، و از آنچه به ايشان روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند.

قرآن شريف در آيۀ ديگري مي‌‌‌‌فرمايد: تصوّر نکنيد انفاق مختصّ متموّّلین است، نه، هرکه به اندازۀ وسعش و به هر اندازه که مي‌‌‌‌تواند بايد کمک مالی و رسيدگي داشته باشد.

لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ [4]

صاحب وسعت بايد از وسعت خود انفاق كند و هر كه تنگدست باشد، بايد از آنچه خدايش داده انفاق كند.

قسم دوّم تعاون که آن هم مهم است، رسيدن به فرياد ديگران و به خصوص مظلومان است:

مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِم‏ [5].

به راستی اگر کسی مظلوم واقع شده، همه باید داد بزنند و به فرياد مظلوم برسند. نظير اين روايت نيز فراوان است و بايد به آن اهميّت داده شود.

قسم سوّم تعاون و ديگرخواهي که کمر آدم را می­شکند و در بيش از هزار روايت نقل شده، اين است که ما باید خادم یکدیگر باشیم. رواياتي که بر ضرورت خدمت به ديگران تأکيد مي‌‌‌‌ورزند، در کتب روايي شيعه و سنّي فراوانند و در اين جلسه به بيان يکي از اين روايات از باب نمونه مي‌‌‌‌پردازيم.

عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ علیه السّلام : الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُلْتُ وَ كَيْفَ يَكُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ يُفِيدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً[6]

امام صادق«سلام الله عليه» فرمودند: همه باید نوکر یکدیگر باشیم. راوي مي‌‌‌‌گويد: همه نوکر هم باشیم یعنی چه؟ حضرت فرمودند: همه باید مفید برای همدیگر باشیم. همه باید به هر اندازه که می­شود به همدیگر خدمت کنیم. 

خادم یکدیگر یعنی چه؟ در روايات ديگري خادم ديگران بودن، به صورت عملي معنا شده است. مثلاً راوی می­گوید من یک گره داشتم، رفتم خدمت امام حسن مجتبي«سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليه» و به ايشان گفتم: این گره به دست شما باز مي‌‌‌‌شود. مثل يک خادم دنبال من راه افتادند، رسیدیم به مسجد رسول الله، امام حسین«سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليه» آنجا معتکف بودند. امام دوم گفتند: چرا به برادرم نگفتی تا گره­ات را باز کند. گفتم آقا مُعتکف بودند و نخواستم مزاحم ایشان بشوم. ایشان فرمودند:

«إِنَّهُ لَوْ أَعَانَكَ كَانَ خَيْراً لَهُ مِنِ اعْتِكَافِهِ شَهْراً»[7]

همانا اگر او تو را يارى مي‌‌‌‌كرد، از اعتكاف يك ماهش بهتر بود.

اگر کسي بتواند گره‌‌‌‌اي از کار ديگران باز کند، از یک ماه اعتکاف، آن هم در مسجد رسول الله بالاتر است. ما بعضی اوقات می­گوییم و سرسری از آن می­گذریم و حتی بعضی اوقات هم می­گوییم این روايات ضعیف السّند است، امّا این روایتی که من خواندم، صحیح السّند بود.

در روايت ديگري داريم که امیرالمؤمنین«سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليه» در راه مشاهده کردند پیرزنی يک مشک آب بر دوش دارد و مي‌‌‌‌نالد. رفتند جلو گوش دادند و دیدند که علیه آن حضرت گله دارد. امیرالمؤمنین رفتند جلو و گفتند مشک آبت را بده به من تا بیاورم. آن پیرزن نمی­دانست ایشان امیرالمؤمنین است و مشک را داد. امیرالمؤمنین مشک را گرفتند و آمدند در خانه و دیدند واقعاً محتاج است، خیلی ناراحت شدند و رفتند به دوش هیزم آوردند و خرما و آرد آوردند و بعد گفتند: من حالا کاری ندارم یا من بچه داری می­کنم و تو نان بپز و یا من نان می­پزم و تو بچه داری کن. گفت شما بچه داری کن. امیرالمؤمنین«سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليه» مثل يک خادم و نوکر، بچه­هاي او را در دامن گذاشت و گریه و گریه که علی را ببخشید که کوتاهی دربارۀ شما شده است. آن زن که رفته بود نان بپزد، فهمید و آمد روی دست و پای اميرالمومنين«سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليه» افتاد و گفت: مرا ببخشيد که چنين صحبت کردم، شما رانشناختم. فرمودند: نه، تو باید مرا ببخشی که درباره­ات کوتاهی شده است. و الاّ من یک خدمتی به عنوان وظیفه به تو می­کنم و بچه‌‌‌‌هايت را پرستاری می­کنم.

مرحوم کلینی در روایت صحیح السّند و ظاهرالدّلاله نقل می­کند که مؤمن هفت حق بر مؤمن دارد و یک حقّش این است که اگر او کسی را ندارد، تو برو و یا جاریه­ات را بفرست تا برود و کارهای او را انجام دهد. کارهايي نظير جاروکشی، نان پزی، و بالاخره همۀ امور منزل او را، مثل منزل خودتان بايد بر عهده بگيريد.

خودخواهي و خودخوري و خودمحوري، در فرهنگ تعاليم قرآن و عترت جايگاهي ندارد و بسيار نکوهش شده است. پیغمبر اکرم«صلي‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليه‌‌‌‌وآله‌‌‌‌وسلّم» گریه می­کردند و می­فرمودند که چند چیز در امت من عملی نخواهد شد و يکي از آن موارد، قانون مواسات است. عمل به قانون مواسات در زمان فعلي کجا پیدا میشود؟ خیلی کم است.

خدا رحمت کند مرحوم آخوند خراسانی را، يکي از شاگردان ايشان نقل مي‌‌‌‌کند: دیدم بعد از نيمه شب، با يک چراغ به جايي میروند. تعجب کردم که آقا اين موقع کجا می‌روند؟ جلو رفتم و سلام و تعارف که آقا کجا؟ من کارهایتان را انجام مي‌‌‌‌دهم. فرمود: این همسایۀ ما، غریب است و زنش می­خواهد زایمان کند و کسی را ندارد و اگر کس ديگري دنبال قابله برود، نمي‌‌‌‌آيد. لذا خودم آمد تا قابله برای او ببرم.

در سيرۀ همۀ ائمّۀ طاهرين«سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليهم» داريم که بعد از نيمه شب، همیان به دوش مي‌‌‌‌گرفتند و  در خانۀ فقرا را می­زدند و  به آنها کمک مي‌‌‌‌کردند. در روز نان می­پختند و در نيمه شب به فقرا مي‌‌‌‌بخشيدند.

چه کسی مي‌‌‌‌تواند ادعا کند که به یاد دیگران است و به همنوعان خود خدمت مي‌‌‌‌کند؟ اساساً قسم سوم تعاون، یعنی اينکه نوکر مردم باشيم. همه باید نوکر یکدیگر باشیم. اين مطالب که ما حمل بر استحباب مي‌‌‌‌کنيم را به صورت جدي از ما خواسته‌‌‌‌اند ولي در زمان فعلي اهميّت لازم را ندارد. اصلاً معنای «یأتی بدین جدید» همین است. امام زمان«ارواحنافداه» دین جدید می‌آورند. آن حضرت مبیّن قرآن و روایات هستند و دین جدّ خود را زنده خواهند کرد و يکي از مواردي که مغز دين است و ايشان احياء مي‌‌‌‌کنند، عمل به قانون مواسات است.

* آنچه نمي‌‌‌‌دانيم، انکار نکنيم

من یک تقاضا از شما دارم؛ اگر به قانون مواسات عمل نمي‌‌‌‌کنيد، لا اقل منکر آن نشويد. اکنون که روح تعاون در جامعه حاکم نيست، منکر بیش از هزار روایت نشويد. یک دفعه حضرت امام«قدّس سرّه» چندین مرتبه در درس می­گفتند و بعضی اوقات هم در این اواخر، به مرحوم احمد آقا نامه نوشتند که یک چیزهایی هست که ما بلد نیستیم، پس لااقل منکر نشوید. این خیلی حرف خوبی است.

در خصوص علومي نظير فلسفه و عرفان نيز همين فرمايش حضرت امام کاربرد دارد. تو فلسفه بلد نیستی، خوب بلد نباش، اما دیگر منکر نشو و علیه فلسفه چیزی ننویس. یک دفعه حضرت امام در درس عصبانی بودند و می­گفتند: «ما أدراک من صدر المتألهین». متأسفانه عرفان‌‌‌‌هاي کاذب و نوظهور، جاي عرفان حقيقي را گرفته و برخي به سبب آنکه از عرفان واقعی و حکمت متعالیه، چيزي نمي‌‌‌‌دانند و در اين زمينه، مطالعه و تحقيق لازم را ندارند، بر ضدّ فلسفه و عرفان حرف مي‌‌‌‌زنند يا مطلب مي‌‌‌‌نويسند. به قول حضرت امام«قدّس سرّه»، وقتي بلد نیستیم، داعی نداریم که منکر شویم. 

 * اگر خدمت نمي‌‌‌‌کنيد، لااقل آزار نرسانيد

تقاضاي ديگري که امروز از شما دارم، اين است که به خاطر امام زمان«ارواحنافداه» و به خاطر حضرت زهرا«سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليها»، اگر خادم یکدیگر نیستید، غیبت پشت سر هم نکنید. چرا ما یکدیگر را خراب می­کنیم؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف می­زنیم؟ چرا پشت سر بزرگان حرف میزنیم؟ چرا تهمت به بزرگان می­زنیم؟ نوکری بزرگان را نکنید، اما دیگر غیبت و تهمت و شایعه و اینها هم نسبت به آنان نداشته باشيد. این کفر است، ذنب لا یغفر است.

من در زمان طاغوت که هنوز انقلاب پيروز نشده بود، در در درس اخلاق که دو سه هزار نفر از طلاب و فضلا در آن شرکت مي‌‌‌‌کردند، مکرراً به طلبه‌‌‌‌ها می­گفتم که ساير مراجع را براي بالا بردن حضرت امام«قدّس‌‌‌‌سرّه»، تخريب نکنيد که تخريب آنان، نه تنها حضرت امام را بالا نمي‌‌‌‌برد، بلکه يک مرجع را از بين مي‌‌‌‌برد که به ضرر همه است. مي‌‌‌‌گفتم: مرد آن است که تبلیغ پیروزی انقلاب و تبلیغ حضرت امام را بکند و اما دیگران را زمین زدن، برای چه؟ این را زمان طاغوت، همیشه به طلبه­ها می­گفتم. آن وقت که اخلاق یک رونق و شوري داشت. امروز هم به همه و به ويژه به طلاب و فضلا مي‌‌‌‌گويم: چرا تهمت؟ چرا غیبت؟ چرا شایعه و تخريب دیگران؟ اینها کفر است. چرا پشت سر هم غیبت می­کنید و چرا همدیگر را مسخره می­کنید؟ این روایت می­گوید همه باید خادم هم باشیم، اما کار به جايي رسيده که همه دشمن هم هستند. غیبت و تهمت و تخريب شخصيّت، یعنی دشمني با همديگر.

اهانت به ديگران، بر اساس روايت صحیح السّندي که در اصول کافي آمده،[8] ولايت انسان را قطع مي‌‌‌‌کند. قطع ولایت، معاني متعدّدي دارد که شرح آن در اين جلسه امکان ندارد. همين مقدار بدانيد که منجر به کفر مي‌‌‌‌شود. ما از قانون مواسات و از تعاون گذشتیم، اما دشمنی کردن، تهمت زدن ، شایعه پراکني، غیبت کردن و مسخره کردن، قانون ضد تعاون است و منجر به کفر خواهد شد. از اين رو از همۀ شما تقاضا دارم که به قانون تعاون عمل کنيد و اگر عمل نمي‌‌‌‌کنيد، لااقل ضدّ قانون تعاون در شما نباشد.  

«و صلّی الله علی محمد و آل محمد»

پي‌‌‌‌نوشت‌‌‌‌ها

1.‌‌‌‌ توبه / 34

2.‌‌‌‌ توبه / 35

3.‌‌‌‌ بقره / 3-1

4.‌‌‌‌ طلاق / 7

5.‌‌‌‌ الکافي، ج 2، ص 163

6.‌‌‌‌ الکافی، ج 2، ص 167

7.‌‌‌‌ الکافي، ج 2، ص 198

8. الکافي، ج 2، ص 358

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha