یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

حضرت آیت الله سبحانی در ادامه سلسله جلسات کلام خود در مدرسه عالی نواب مشهد نمونه‌هایی از پیشگیری پیامبر اسلام‌(ص) در رواج بدعت‌ها را تبیین کردند.

به گزارش سرويس استان هاي مركز خبرحوزه، معظم له طی سخنانی در هشتمین جلسه از سلسله جلسات کلام و اندیشه اسلامی که در مدرسه عالی نواب مشهد برگزار شد، با تاکید بر وجوب امر به معروف و نهي از منكر و اشاره به آيه 41 سوره مبارکه حج "الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ" (41حج)، اظهارداشتند: آرزوي چند قرن مسلمين براي انجام اين امور در زمان نعمت جمهوري اسلامي، محقق شد.

ايشان در ادامه ارائه مثال هایی از بدعت، با اشاره به دو حدیث "وَ خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ أَصْدَقُ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ وَ أَفْضَلُ الْهَدْيِ هَدْيُ اللَّهِ وَ شَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَ كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ..."(إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 67 ) و " فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ كَثُرَتْ عَلَيَّ الْكَذَّابَةُ فَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ وَ ... "( الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص: 264)، بیان داشتند: رسول گرامي اسلام پيش بيني مي كرد كه در آينده در دين اسلام بدعت ها گذاشته می‌شود و به همين دليل در این زمینه مطالبی بیان نموده است.

این مرجع تقلید همچنین به محروم نمودن دختر رسول الله (ص) از ارث اشاره کرده و گفتند: در این مسأله اولين نمونه پيش بيني پيامبر(ص) تحقق يافت.

ايشان با بیان این که برای مقام نبوت و امامت و سرپرستي جامعه، دو نوع ملك و اموال وجود دارد ابراز داشتند: یکی مانند خمس، انفال و ... است، و قسم دوم اموال شخصي ايشان است و بايد به ورثه برسد و كسي حق جلوگيري از اين حق را ندارد.

حضرت آيت الله سبحاني با بيان اين كه اصلاً فدك ارث نبوده و پيامبر(ص) در زمان حيات به تملك حضرت زهرا(س) درآورده اند، خاطر نشان کردند: به هر حال اين امر نشان‌دهنده نوعي دشمني و جلوگيري از كمك مالي به امام و رهبر جامعه بوده است.

ايشان افزودند: رسول الله (ص) 9 همسر داشتند كه هر كدام داراي اتاقي بودند و پس از رحلت ايشان، آن منازل را از اين خانم ها نگرفتند؛ بنابراين اگر ارث به دختر رسول خدا(ص) نمي رسد، زنان ايشان هم نبايد ارث ببرند.

معظم له با اشاره به آيات " وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتينا مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبينُ"(16 النمل) و " يَرِثُني‏ وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا"(6 مریم)، تاکید کردند: بنابراين محروميت از ارثي كه اموال خصوصي و شخصي پيامبر گرامي اسلام بود، اولين بدعتي است كه بعد از رحلت نبي اكرم (ص) به وجودآمد.

حضرت آيت الله سبحاني به روايت " رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُورَثُ ذَهَباً وَ لَا فِضَّةً وَ لَا دَاراً وَ لَا عَقَاراً وَ إِنَّمَا نُورَثُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ الْعِلْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ...." ( الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص: 104) به استدلال اهل تسنن اشاره کرده و گفتند: سؤال اين است كه اين حديث را پيامبر (ص) بايد به ابي بكر مي گفت يا خطاب به دختر و داماد خويش بيان مي كرد؟

ايشان با تأكيد بر اين كه از نظر ادبي نيز نبايد "ما تركناه" را جدا و ابتدا گرفت، ابرازداشتند: "ما" در اينجا مفعول است؛ بنابراين معني آن مي شود " آنچه را كه به عنوان صدقه گذاشته ايم، به ارث نمي رسد."

اين مرجع تقليد در ادامه بحث انگيزه و علت بدعت گذار در بدعت را بررسي نموده و يادآورشدند: سبب ها زياد است، اما نخستين سبب، تقدس جاهلانه و مقدس مآب بودن آنها مي‌باشد.

ايشان به مثال منع پيامبر اكرم(ص) از عثمان بن در رفتار مقدس مآبانه و انجام ندادن امورعادي زندگي اشاره كرده و گفتند: شخصي در زمان رسول خدا (ص) در حال روزه زير آفتاب نشسته و با مردم هم سخن نمي گفت كه ايشان او را از اين نوع كار منع كردند.

معظم له با اشاره به آيه " يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ"(1حجرات)، بیان داشتند: اين پيشي گرفتن درباره انديشه و عقيده مي باشد.

اين استاد برجسته حوزه علميه، عامل دوم در علت بدعت گذاري را تعصب ناروا دانسته و افزودند: اين نوع بدعت به صورت عالمانه و با كمال آگاهي انجام مي‌شود.

حضرت آيت الله سبحاني به مسأله شهر طائف، اشاره نموده و ابرازداشتند: شهر طائف داراي ديوار بلندي بود كه نمي شد به آن نفوذ كرد و به همين دليل پيامبر (ص) به مدينه برگشت، ولي سرانجام نمايندگان اهل طائف در نشستي حاضر به قبول اسلام شدند، اما حلاليت ربا، زنا، برداشته شدن نماز از دوش آنها و برجاي ماندن بتكده به مدت يك سال و نيم را شرط كردند كه پيامبر اكرم (ص) هر چهار شرط را رد نمود و اجازه اين بدعت جاهلانه و متعصبانه را نداد.

معظم له به مثال بدعت عمر خطاب درباره عمره تمتع و متعه اشاره نموده و افزودند: هنگامي كه عمر به خلافت رسيد تعصب جاهلانه آورد و بدعت گذاشت و مصلحت پيش خودش را بر دين و مصلحت عندالله مقدم داشت.

ايشان در ادامه با طرح اين سؤال كه آيا پيامبراكرم (ص) براي جلوگيري از بدعت برنامه دارد، گفتند: ايشان اين كار را انجام داده اند و با اشاره به دو حديث " إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 67(که قبلا گذشت)" الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص: (264که قبلا گذشت)"، ابرازداشتند: نبي اكرم(ص) به صورت عملي نيز به مقابله با بدعت پرداخت كه اولين قدم ايشان درباره داستان «يوم الخميس» بود.

حضرت آيت الله سبحاني با بيان اين كه رسول الله (ص) آينده را داراي تاريكي هايي عنوان نموده و با بيان اين مطلب كه تمام نامه هاي پيامبر اكرم (ص) املايي است، يادآورشدند: پيامبر اكرم (ص) قادر به خواندن و نوشتن نبودند تا دشمنان او را متهم نكنند كه دينش را از تورات و انجيل گرفته، بلكه خداوند علمي بالاتر به ايشان عطا نمود كه بدون خواندن و نوشتن از مفاد يك چيز آگاه باشند.

اين مرجع تقليد، به دو دسته شدن افرادي كه نزد رسول خدا (ص) در هنگام ارتحال ايشان حضور داشتند اشاره و خاطرنشان كردند: ايشان مي خواست با نوشتن، مرجع، رهبرو امام را معرفي نمايند تا فتنه ها و گروه‌هاي جديد بوجود نيايند.

معظم له ادامه دادند: هرچند نگذاشتند پيامبر اكرم (ص) نامه را املا كنند، اما ايشان تا حدي جبران نمود و در مسجد فرمود " يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَضِلُّوا فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي وَ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَقَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ هُوَ شِبْهُ الْمُغْضَبِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ..."( الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص: 149) و آشكارا آنچه را مي خواست املا نمايد، بيان داشت.

اين استاد حوزه علميه با اشاره به حديث " إِنَّ مَثَلَ أَهْلِ بَيْتِي فِي أُمَّتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ فِي قَوْمِهِ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَرَكَهَا غَرِقَ وَ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل..."( الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص: 157)، گفتند: البته اين سخنان اثر نوشتن و املا نمودن را نداشت و احترام ايشان با بيان بيماري جنون، شكسته شد.

ايشان با بيان اين كه به نظر مي رسد، پيامبر گرامي اسلام اگر مقصود خود را املا مي نمود، همان كسي كه ايشان را متهم به بيماري كرد، آن نامه را هم رد و متهم مي‌كرد، افزودند: اثر اين عمل اين بود كه بقيه آثار و املاءهاي پيامبر(ص) نيز زير سؤال و از بين مي رفت.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha