اللَّهُمَّ اغْسِلْنِي فِيهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِي فِيهِ مِنَ الْعُيُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِي فِيهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ يَا مُقِيلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِين.
اى خدا در اين روز مرا از گناهان، پاكيزه گردان و از هر عيب و نقص پاك ساز و دلم را هنگام آزمايش، رتبه دلهاى اهل تقوى ببخش. اى پذيرنده عذر لغزشهاى گناهكاران.
طهارت از گناه
شستن گناه در این دعا، استعاره است در حقیقت شستن گناهان، به شستن تن و اشیاء تشبیه شده است.
گناهان چگونه شسته میشوند؟
* نخستین مصداق شستن گناه
اولین مصداق شستن گناه، توبه میباشد. که امام باقر علیهالسلام میفرماید: التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ. توبهكننده از گناه، مانند كسى است كه گناه ندارد. (ارشاد القلوب الی الصواب ج1ص 180)
* توبه واقعی
مرحوم حاج شيخ جواد انصاري همداني قدس سره میگفت:« آيت الله آخوند ملّا حسينقلي همداني قدس سره به يكي از شيوخ و بزرگان متکبر عرب دستور توبه داده بود و در مقدمه توبه موظّف بود كه هر چه حقّ النّاس بر ذمّه دارد ادا كند. آن مرد نيز به فرموده استادش عمل كرد و پس از اداي همه حقوق مردم به خاطرش رسيد كه روزي در حال خشم، با شمشيرش دست يكي از ملازمان و غلامانش خود را از بدنش جدا نموده است از دوستانش تقاضا كرد كه آن شخص را به نزد او بياورند، وقتي حاضر شد، جريان كار و تصميم خود را به او گفت و اظهار ندامت نمود و دستور داد مبلغ زيادي پول حاضر كردند و گفت بابت ديه دست، هر مبلغ كه مي خواهي از اين پول بردار. آن مرد راضي به گرفتن ديه نشد و از قبول آن امتناع ورزيد. شخص تائب دستور داد شمشيرش را حاضر كردند و به غلامش گفت: من آماده قصاصم، اين تو و اين شمشير و اين هم دست من؛ هر چه خواهي بكن. غلام اندكي فكر كرد و سپس گفت: تو ستمي بر من كرده اي و بدون جهت مرا از نعمت دست محروم ساختي، اكنون گيرم كه من دست تو را به قصاص بريدم، چه نتيجهای به حال من خواهد داشت؛ من كه ديگر صاحب دست نخواهم شد. پس چه بهتر كه محاكمه من و تو همچنان براي روز قيامت بماند و دادخواهي در پيشگاه عدل الهي انجام گيرد. شخص تائب كه اين سخن را شنيد، اميدش از هر طرف قطع شد و آتش به جانش افتاد و آن چنان بيچاره شد كه با تمامي غروري كه داشت و مخصوص شيوخ عرب است، شروع به گريه كرد. وقتی صداي گريه اش بلند شد، رحمت الهي شامل حال او شد و خداي مقلّب القلوب، دل صاحب حق را نرم كرد و به حال او رقّت نمود و گفت بدون ديه و قصاص تو را عفو نمودم. (حکایت عرفانی– محمودحقیقی ص28-29)
* پول امام حسین (ع) زنی را هدایت کرد
شبي آقا سيّد مهدي قوام (ره) به منبر مي رود. بر حسب مرسوم، هديه اي در پاكت مي گذارند و به ايشان مي دهند و سيّد آن را در جيب خودش مي گذارد. بيرون مي آيد مي بيند كه در آن ساعت شب، خانمي آرايش كرده است و خيلي آراسته ،چپ و راست مي رود. به يك نفر كه همراه او بود مي گويد برو به آن خانم بگو كه اين موقع شب اينجا چه كار مي كني. گفت: آقا! اين در شأن شما نيست، اين معلوم است كه چه كار دارد. سيّد گفت: تو اصلاً چه كار داري، وقتي كه من مي گويم، برو بگو. او مي رود و مي گويد آقا با تو كار دارد. خانم هم تعجّب مي كند مي گويد آن سيّد روحاني با من چه كار دارد! وقتی زن نزدسید آمد، سيّد به او گفت: اين موقع شب در اينجا چه كار مي كني؟ گفت: احتياج دارم. سيّد دستش را داخل جيب خودبرد و گفت: اين پاكت را به من دادند، نمي دانم چقدر است. ده شب منبر رفته بودم، پول امام حسين (ع) است. تو اين مبلغ را بگير تا اين را داري از اين كارها نكن، هر وقت تمام شد از اين كارها بكن. سيّد مطمئن بود كه این پول كار خودش را مي كند. پول را به خانم داد .مدّتهاي مديدي ازاین ماجرا گذشت و آقا سيدمهدي به كربلا رفت، ديد خانمي محجّبه با يك آقايي در آن طرف خيابان است، آقا نزد آقا سيد مهدي آمد و گفت : حاج آقا! من شوهر اين خانم هستم. خانم مي خواست بيايد عباي شما را ببوسد و از شما تشكّر كند، خجالت مي كشد، اجازه مي دهيد كه خانم من بيايد. گفت: بگو بيايد. خانم باحجاب آمد و گفت: آقا! من همان زن هستم كه آن پاكت را به من دادي. آقا! من زير و رو شدم و الان هم ساكن كربلا هستم و اين هم شوهرم است. (به نقل ازحجت الاسلام والمسلمین فاطمی نیا)
* کفارات و دیات
برای بعضی از گناهان کفاره و برای بعضی دیگر دیه قرار داده شده است که گناه را جبران کند. آنهایی که علاقهمند هستند به کتب فقهی و اخلاقی مراجعه کنند، حالات و صفات انسان، سومین عامل شستن گناه میباشد که این مورد، دارای انواعی میباشد.
*سخاوتمندی
یکی از اخلاق پسندیده که موجب میشود خداوند از انسان راضی شود، سخاوتمندی و بخشش به دیگران است.
امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: السَّخَاءُ يُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَ يَجْلِبُ مَحَبَّةَ الْقُلُوب.
سخاوت، گناهان را کم میکند و دلهاى مردم را به صاحب خود دوست میگرداند. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 378
* دوم دستگیری از برادران ایمانی
امام کاظم (ع) به علی بن یقطین فرمودند: يَا عَلِيُّ كَفَّارَةُ أَعْمَالِكُمُ الْإِحْسَانُ إِلَى إِخْوَانِكُمْ اضْمَنْ لِي وَاحِدَةً وَ أَضْمَنَ لَكَ ثَلَاثاً اضْمَنْ لِي أَنْ لَا تَلْقَى أَحَداً مِنْ أَوْلِيَائِنَا إِلَّا قَضَيْتَ حَاجَتَهُ وَ أَكْرَمْتَهُ وَ أَضْمَنَ لَكَ أَنْ لَا يُظِلَّكَ سَقْفُ سِجْنٍ أَبَداً وَ لَا يَنَالَكَ حَدُّ سَيْفٍ أَبَداً وَ لَا يَدْخُلَ الْفَقْرُ بَيْتَكَ أَبَداً.یا على! كفاره خدمت تو در دربار سلطان، همان نيكى به برادران دينى است. تو يك چيز را براى من ضمانت كن، من سه چيز را براى تو ضامن میشوم. ضمانت كن كه هر يك از دوستان ما را ديدى احترام كنى و حاجتش را برآورى، من ضامن ميشوم كه هرگز سقف زندان بر سرت سايه نيافكند و تيزى شمشير، پيكرت را فرا نگيرد و فقر و تنگدستى، بخانه تو راه نيابد. 136 بحار الأنوار ، ج48، ص
* «غم مرگ داشتن»
«غم مرگ» داشتن گناهان را میزداید. در روایت آمده است که «دَخَلَ مُوسَى بْن جَعْفَرٍ- عَلَيْهِ السَّلَامُ عَلَى رَجُلٍ قَدْ غَرِقَ فِي سَكَرَاتِ الْمَوْتِ وَ هُوَ لَا يُجِيبُ دَاعِياً، فَقَالُوا لَهُ: يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، وَدَدْنَا لَوْ عَرَفْنَا كَيْفَ حَالُ صَاحِبِنَا، وَ كَيْفَ الْمَوْتُ؟ فَقَالَ: «إِنَّ الْمَوْتَ هُوَ الْمِصْفَاةُ: يُصَفِّي الْمُؤْمِنِينَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ، فَيَكُونُ آخِرُ أَلَمٍ يُصِيبُهُمْ كَفَّارَةَ آخِرِ وِزْرٍ عَلَيْهِمْ.»
حضرت امام موسى بن جعفر عليه السّلام بر بالين مردى كه در سكرات مرگ بود، وارد شد؛ در حالی که محتضر، قادر نبود، جواب كسي كه صدایش می کرد، را بدهد. پس حاضرين عرض کردند: یابن رسول الله، دوست داریم حال رفيق خود و كيفيت مردن او را، بدانیم. حضرت فرمود: «مرگ» آلت صاف نمودن است: مؤمنان را از گناهان خالص میکند و آخرین الم و رنجی است كه به مومنان ميرسد و كفاره آخرين و بال و گناه که بر آنها بود، میباشد. اعتقادات الإمامية و تصحيح الاعتقاد، ج1، ص: 54
* بیماری مؤمن
عَنِ الرِّضَا ع قَالَ الْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهِيرٌ وَ رَحْمَةٌ وَ لِلْكَافِرِ تَعْذِيبٌ وَ لَعْنَةٌ وَ إِنَّ الْمَرَضَ لَا يَزَالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى مَا يَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْب. امام رضا (ع)فرمود: بيمارى براىمومن پاكيزگى و رحمت و براى كافر عذاب و لعنت می آورد. و بيمارى براى مؤمن چندان ادامه پيدا میكند تا گناهانش همه بريزد. مكارم الأخلاق، ص: 358
* آبلیموی تقلبی!
عالم بزرگوار شيخ عبدالحسين خوانساري حكايت كرده است: در كربلا، عطار ثروتمندي مي زيست و در ميان مردم معروف و مشهور بود. زماني به بيماري سختي مبتلا شد و همه اجناس دكان و اثاثيه اش را جهت معالجه فروخت ، اما بهبودي نيافت.روزي من به عيادتش رفتم. ديدم بسيار بدحال و پريشان است و به پسرش مي گويد: فلان اسباب را به بازار ببر و بفروش و پولش را بياور تا به مصرف خود برسانم، شايد بهبود يابم، يا بميرم و راحت شوم! گفتم: معناي اين حرف شما چيست؟ بيمار آهي كشيد و پاسخ داد: فلاني! من در آغاز، سرمايه ناچيزي داشتم و علت پولدار شدنم اين بود كه چند سال پيش، مرضي در كربلا شايع شد كه پزشكان معالجه آن را منحصر كردند به آبليموي شيراز. از اين رو، آبليمو خيلي گران و كمياب گشت. من مقداري آبليمو داشتم، دوغ زيادي با آن مخلوط نمودم و آنها را به عنوان آبليموي خالص به فروش مي رساندم. كم كم آبليمو منحصر به مغازه من شد. من هم با حيله و تزوير، آبليموي تقلبي را به مردم مي فروختم و از اين راه ثروت فراواني اندوختم. چندان كه در ميان تجار به ميليونر معروف گشتم. از چندي پيش به اين مرض دچار شدم. هر چه داشتم، فروختم و خرج بيماري خود كردم. ديگر چيزي برايم نمانده، مگر همين متاع كه امروز گفتم آن را نيز بفروشند، شايد بمیرم خلاص شوم و یا خوب شوم. (منتخب التواریخ-813)
شخصی از حضرت امیرالمؤمنین (ع) سؤال کرد: آیا بیماری اجر دارد؟ حضرت فرمود: أجر، مالِ عمل است. بیماری عمل نیست و اجر ندارد، ولی همان گونه که باد خزان، برگریزان میکند،بیماری نیز گناهان انسان را میزداید.
* احسان به افراد مستحق
«خدمتکردن به نانخورها»، چهارمین مصداق از مصادیق شستن گناه است.
پیامبراکرم (ص)فرمودند: يَا عَلِيُّ، خِدْمَةُ الْعِيَالِ كَفَّارَةٌ لِلْكَبَائِر. خدمت کردن به نانخورها و عیال، کفاره گناهان کبیره است. (جامع الاخبار ص103)