به گزارش سرویس استان های مرکز خبر حوزه، مشروح بیانات معظم له در درس اخلاق خویش که در مسجد حکیم اصفهان ایراد شد، بدین قرار است؛
«موانع سقوط» انسان
در پی بحث «عوامل سقوط»، که در آن، چهارده عامل از عوامل سقوط انسان ذکر شد، از این جلسه به بعد، به خواست پروردگار عالم و لطف حضرت ولیّ عصر «ارواحنافداه» به بیان «موانع سقوط»، خواهیم پرداخت. به عبارت دیگر در جلسات پیش رو، پاسخ سؤالاتی نظیر چه کنیم که سقوط نکنیم؟ چه کنیم که دست عنایت خداوند متعال روی سر ما باشد؟ چه کنیم که بتوانیم راهی که هدف از خلقت است را بپیماییم؟ و چه کنیم که حیات طیّب در این دنیا و حیات طیّبتر در آخرت پیدا کنیم؟ را خواهیم یافت.
اوّلین مانع سقوط: مراقبه
اولین مانع سقوط آدمی، رعایت قانون مراقبه است. علمای علم اخلاق به قانون مراقبه خیلی اهمیت دادهاند و فرمودهاند که: بدون مراقبه نمیشود راه را طی کرد. قرآن کریم و روایات اهل بیت«علیهمالسّلام» نیز تأکید فراوانی بر ضرورت رعایت قانون مراقبه دارند. سه آیه ذیل که از باب نمونه بیان میشود، مربوط به قانون مراقبه است و نظیر آن در قرآن فراوان میباشد.
«وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقیب» [1]
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً» [2]
«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون»[3]
قانون مراقبه، از حیث نوع عمل به آن، به سه قسم مختصر، متوسط و مفصّل منقسم میشود.
مرتبه اوّل قانون مراقبه
مرتبه اوّل قانون مراقبه، یا قانون مراقبه مختصر، عبارت از دستوری است که امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر«سلاماللهعلیه» بیان فرمودهاند:
«لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ» [4]
بنابر تأکید آن امام بزرگوار، شیعه حتماً باید قانون مراقبه داشته باشد و مختصر آن به این صورت است که انسان در آخر هر شب و قبل از خواب، یک حساب دقیق از اعمال خود بکند و کردار و گفتار شبانه روز گذشته را ارزیابی نماید. با یادآوری اعمال، قدری تأمّل کند و ببیند که آیا خداوند از کارهایش راضی بوده است یا نه؟ اگر مرتکب معصیتی شده، از آن معصیت توبه کرده است یا نه؟ گناهان او کم بوده است یا زیاد؟ و بدین صورت محاسبه دقیقی از اعمال خود به عمل آورد و در محاسبه نیز با خودش صادق باشد. معمولاً انسان خودش را فریب میدهد و خیلی اوقات، با اینکه گناهان فراوانی کرده است، یا توجه به گناه ندارد و یا اگر توجه دارد، توجیه میکند.
بسیاری از مردم غیبت میکنند، اما غیبت، نزد آنان عادی شده است. مثلاً بیش از ده غیبت در جلسه گفته یا شنیده میشود، اما گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است، زیرا برخی توجه به بزرگی گناه غیبت ندارند. دروغ در خانه یا در اجتماع، عادی شده است و بسیاری از مردم، این گناه بزرگ را گناه محسوب نمیکنند. یا عدهای به نماز اهمیت نمیدهند، ولو نماز میخوانند، اما بدون عذر در مسجد حاضر نمیشوند و نماز خود را به جماعت نمیخوانند و یا آخر وقت و با عجله میخوانند. این اعمال گناه است و عموم مردم مرتکب این گناهان میشوند. در حالی که قرآن کریم با صراحت کامل چنین رفتاری را گناه بر میشمرد.
اما برای رعایت قانون مراقبه، باید هرگونه غفلت از گناه یا توجیه گناه کنار گذاشته شود و انسان با دقت و با بررسی کامل جزئیات، از اعمال و رفتار خود حسابرسی کند و اگر گناهی مرتکب شده، قبل از خواب جبران کند و پاک و طیّب به رختخواب برود. به قول بزرگان، هر کسی باید قبل از خواب تصور کند که میخواهند او را وارد قبر کنند و پاک و طاهر و پاکیزه، به رختخواب برود؛ یعنی با توبه و راز و نیاز با خدا و خجالت زده از خدا و پس از جبران گناهان خود بخوابد.
*گناه متراکم و فراموش شده مفسدهزا است
بر اساس روایت نورانی امام هفتم«سلاماللهعلیه»، کسی که این مرتبه از قانون مراقبه را مراعات نکند، شیعه نیست. زیرا نباید گناه در زندگی، متراکم شود که گناه متراکم و فراموش شده، مفسده زا است، دل را سیاه میکند و رحمت خدا را میبرد. گناه روی گناه و متراکم، انسان را به سقوطی جبران ناپذیر میکشاند. به گونهای که موجب غفلت او از قبح گناه شده و نافرمانی خداوند را عادی جلوه میدهد.
دَم مرگ، وقتی که به اعمال خود نظر میافکند. در روایات میخوانیم که دَم مرگ خیلی چیزها مجسّم میشود. نگاهی به مالش میکند و میبیند فایدهای برایش ندارد و قدرت جلوگیری از مرگ او را ندارد. نظری به همسر و فرزندان، به او میفهماند که ولو گریه میکنند، برای خودشان گریه میکنند و نه برای او.
و بالأخره پس از ناامیدی از اموال و اولاد، به اعمال خود مینگرد؛ اگر درخشندگی داشته باشد، آسوده و آرام میشود و اما اگر ببیند گناهان متراکم و فراموش شده دارد، تجسّم عمل همه این گناهان را میبیند و با یک حسرت عجیبی از دنیا میرود. به اندازهای سخت از دنیا میرود که در روایات میخوانیم مثل اینکه رگهای بدنش را زنده زنده از او بیرون میکشند. این حسرت و ندامت، دم مرگ برای کسانی که گناهان خود را فوراً جبران نکرده و خود را با آب توبه شستشو ندادهاند، پدیدار میشود. قرآن کریم میفرماید:
«مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» [5]
هر عملی هرچند بسیار جزئی و کوچک- از انسان سر بزند، ملائکه مینویسند. هر حرفی بزند- چه خوب و چه بد- همان را مینویسند. این مکتوبات، پروندهای میشود که دم مرگ نمایان میگردد.
*هر شب قبل از خواب پرونده سیه خود را بسوزانید
بنابراین انسان باید شبانه روز و دست کم هر شب قبل از خواب، پرونده سیاه خود را بسوزاند، نه مختومه کند، بلکه بسوزاند و نابود کند تا دم مرگ با یک پرونده غطور و پر از گناه، مواجه نگردد. چطور نابود کند؟ قرآن کریم راه نشان میدهد:
«إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» [6]
به راستی توبه کند و خجالت زده از خداوند بشود و به راستی با سوز دل خدا را صدا بزند و تسلیم آن ذات بیهمتا شود و با آن حال توبه و آن حال انابه و با دلی پاک و مطهّر بخوابد. این حالت که پرونده سیاه و پر از گناه را نابود میسازد، حتماً باید باشد و اگر نباشد، انسان تباه است و سقوط میکند. اگر نباشد، زندگی مصیبتباری در دنیا و در آخرت دارد.
امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر«سلاماللهعلیه» در ادامه روایتی که شرح آن گذشت، میفرمایند:
فَإِنْ عَمِلَ خَیْراً اسْتَزَادَ اللَّهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَیْهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ
بر این اساس، محاسبه اعمال حتماً باید صورت پذیرد و اگر کسی گناهی در پرونده خود نیافت و اعمال خود را درخشان دید، علاوه بر تلاش در جهت افزودن بر اعمال نیک، باید شاکر توفیق الهی باشد و با نشاط و شکر فراوان بخوابد که چنین افرادی خواب آرام و خوشی نیز خواهند داشت. البته به شرط آنکه واقعاً گناه نکرده باشد، نه اینکه گناهان خود را توجیه کند یا غافل از گناهان باشد و تصور کند که از پرونده سفید و درخشانی برخوردار است.
مرتبه دوّم قانون مراقبه
مرتبه دوّم قانون مراقبه، یا قانون مراقبه متوسط را مرحوم شهید اوّل در کتاب ارزشمند «ذکری الشّیعه» شرح داده است. این مرتبه از قانون مراقبه، آدمی را وادار میسازد علاوه بر محاسبه اعمال در پایان روز، در شبانه روز دست کم هفت، هشت یا ده مرتبه به یاد مرگ و قیامت باشد. به یاد اینکه اگر الان بمیرم، آیا رستگارم یا نه؟ اگر پرونده سیاه داشته باشم، عذاب و سختیهای عالم قبر و برزخ را چگونه تحمّل کنم؟ و تلقین اینکه پرونده درخشان، عالم قبر و برزخ را آسان میکند. پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلم» میفرمایند:
«الْقَبْرُ إِمَّا رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان»[7]
قبر، باغی از باغهای بهشت و یا گودالی از جهنّم است و انسان باید برای آسانی و راحتی بعد از مرگ فکری بکند، هر روز صبح چند دقیقه به یاد قبر و قیامت بیفتد و تا شب، چندین مرتبه این تذکر و یادآوری را ادامه دهد.
قیامت، مسلّم است و آیات بسیاری در قرآن کریم به این موضوع مهم و اساسی اختصاص دارد. حتی با اینکه قرآن کریم، معمولاً به بیان کلیّات هر موضوعی بسنده کرده است، در خصوص معاد، به تبیین برخی از جزئیات و خصوصیّات قبر و برزخ و قیامت و جهنّم و بهشت، پرداخته است و این، ضرورت اهمیّت به معاد را آشکار میسازد.
*تلاش عجیب نفس اماره برای جهنمی کردن انسان
نفس امّاره برای جهنّمی کردن انسان تلاش عجیبی دارد، از جمله مانع یادآوری مرگ و قیامت در نظر وی میشود. ولی اساس قانون مراقبه متوسط که مانع سقوط و تباهی آدمی است، بر یادآوری عوالم پس از مرگ میباشد. حتی مثلاً در نیمه شب که انسان در اثر تشنگی بیدار میشود، باید به یاد مرگ بیفتد و با خود بگوید که من اگر بخوابم و دیگر بیدار نشوم، آیا رستگارم یا نه؟ در وقتی که میخواهد از خانه بیرون رود، بگوید آیا من به خانه برمیگردم یا نه؟ اگر برنمیگردم، مرا از همان راه به سوی قبر میبرند، آیا در عالم برزخ رستگارم یا نه؟ در وقتی که به خانه برمیگردد، قبل از آنکه به خوردن غذا مشغول شود، به فکر این باشد که حالا به خانه آمدم، آیا دوباره میتوانم از خانه خارج شوم یا نه؟ اگر برنگشتم و از خانه مرا به قبرستان بردند، آیا قبر من یک گودالی مملو از آتش جهنّم است و یا باغی از باغهای بهشت است؟
روش قرآن کریم نیز در یادآوری و تذکر قیامت، به همین صورت است. یعنی معمولاً در هر صفحهای و در بین آیات دیگر، قبر و قیامت و مرگ و بهشت و جهنّم را یادآور میشود، بلکه آدمیان بیدار شوند و فکری برای آخرت خود بکنند.
*مرتبه سوّم قانون مراقبه، کاملترین مرتبه است که خود دارای سه مرحله میباشد:
مرحله اوّل؛ مشارطه: در این مرحله، انسان باید صبح به صبح، بعد از نماز صبح و تعقیبات آن، تلقین و مکالمهای با نفس امّاره داشته باشد و در ابتدای هر روز با خود شرط بندی و مشارطه کند که در طول روز گناه نکند. با خود صحبت کند و بگوید من امروز باید توجّه داشته باشم. باید مراقب باشم دچار غفلت نشوم؛ زیرا اگر غافل شوم، سقوط میکنم و به دره تباهی پرتاب خواهم شد. با نفس امّاره صبحت کند و بگوید: ای نفس امّاره! تو باید از من متابعت کنی، تو باید حرف مرا بشنوی و الاّ خسارات فراوانی به من وارد میکنی. و خلاصه با خودش مشارطه کند که توجّه داشته باشد و حتّی به نفس امّاره التماس کند و آن را قسم دهد که مطیع شود تا غفلت به سراغ او نیاید.
علمای علم اخلاق در این باره مثالی دارند و مراقبت از نفس امّاره را به مراقبت فیلبان از فیل تشبیه میکنند. این مثال، در زمان حاضر، نظیر راننده و اتومبیل است. یعنی همانگونه که اگر راننده یک لحظه غفلت کند، خودش، سرنشینان و اتومبیل را به سقوط میکشاند، آدمی نیز اگر غافل شود، نفس امّاره او را به دره تباهی پرتاب خواهد کرد.
بنابراین باید لزوم هوشیاری و توجه برای اجتناب از گناه، به نفس امّاره تلقین شود. انسان باید با نفس امّاره حرف بزند، حدیث نفس کند و بگوید: ای نفس امّاره اگر من به سقوط کشیده شدم، تو هم ساقط میشوی! اگر جهنّمی شوم، تو هم عذاب میکشی و اگر بهشتی شوم، تو هم لذت میبری، پس در این شبانه روز پیش رو مطیع من باش تا با همدیگر از وسوسههای شیطان در امان بمانیم و رضایت خداوند متعال را کسب کنیم. ای نفس، سرکشی نکن تا سعادت دنیا و آخرت را کسب کنیم و به حیات طیّب در دنیا و حیات طیّبتر در آخرت دست یابیم.
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» [8]
انسان باید برای خودش اینگونه آیات را بازگو کند و به نفس امّاره تلقین کند و بگوید: هرکه جداً مؤمن باشد، در این دنیا حیات طیّب و در آخرت حیات طیّبتر دارد. و بدین ترتیب با نفس خویش قراردادی منعقد کند که طی آن نفس سرکش را مهار نماید.
مرحله دوّم؛ مراقبه: این مرحله انسان را موظّف به مراقبت از کردار و گفتار خود در طول شبانه روز میکند. یعنی آدمی باید نظیر رانندهای که در یک جاده خطرناک مشغول رانندگی است و اگر یک لحظه توجّه خود را از رانندگی بردارد، منحرف و پرتاب خواهد شد، لحظه به لحظه تمام حواسّ خود را در جهت توجّه و بیداری به کار گیرد. اگر هم در طول روز اندک غفلتی به سراغ او آمد و مرتکب گناه شد، مثلاً غیبت کرد، اول باید نفس اماره را ملامت کند که چرا چنین کردی؟ مگر با هم مشارطه نکرده بودیم؟ مگر با هم قرار نگذاشتیم که بهشتی شویم نه جهنّمی؟ مگر نمیدانی غیبت کردن، نان و خورش سگهای جهنّم است؟ مگر نمیدانی که غیبت ما را به جهنّم میبرد و خودش غذای چرک و خون میشود که باید در جهنّم بخوریم؟ پس چرا چنین شد؟ و بدین صورت نفس خویش را در وحله اوّل، نکوهش و ملامت کند و پس از آن مجدداً شرط نماید و بگوید: اکنون که گناه کردی و بد کردی، از این به بعد تا شب گناه نکن و اگر العیاذ بالله چندین مرتبه هم گناه کرد، نباید میدان را خالی و عقب نشینی کند، بلکه باید همین روش را تا آخر شب ادامه دهد تا موفق گردد. البته در دفعات بعدی باید بر شدّت ملامت بیفزاید و به نفس سرکش، نهیب بزند و او را مؤاخذه کند.
مطلبی که توجه به آن ضروری است، اینکه در مراقبه باید نفس را ملامت و در وهله بعدی مؤاخذه کرد، امّا معاتبه و مضاربه و نظایر آن صحیح نیست و اسلام نیز قبول ندارد. بعضی از افراد که از آگاهی لازم برخوردار نیستند، معاتبه میکنند؛ یعنی مثلاً نفس امّاره را کتک میزنند و یا دست خود را میسوزانند. این کارها مورد قبول شرع مقدّس نیست و آنچه اسلام میپسندد و بدان سفارش کرده است، ملامت همراه با ملایمت و تلطّف و مهربانی است.
نظیر تربیت فرزند که از اوجب واجبات است و باید همراه با مهربانی باشد، امّا کتک زدن بچه غلط است و داد و فریاد و تندی اثر عکس دارد. تربیت عالی آن است که در آن موعظه، با تلطف و استدلال بوده و تحمیل در آن نباشد.
مرحله سوّم؛ محاسبه: مراقبه انسان تا پایان فعالیّت و زندگی روزانه ادامه دارد و آنگاه باید همانگونه که در مراقبه مختصر، شرح داده شد، از کار خود محاسبه دقیقی به عمل آورد.
انسان باید متوجه باشد و از غفلت دوری کند که او را به جایگاه خطرناکی خواهد رسانید. همیشه متذکّر باشد و از صبح تا شب به مراقبه، مشارطه و محاسبه بپردازد. قرآن کریم در آیاتی که در ابتدای جلسه تلاوت شد، به خوبی این موضوع را بیان میفرماید. به خصوص آیه ذیل، ضرورت مراقبت از اعمال را نمایان میسازد:
«اِعمَلوا، فَسَیریَ الله ُعَمَلَکُم وَ رَسُوُلُهُ وَ المُومِنون» [9]
ای انسان! هر کاری میخواهی بکن، اما بدان که در محضر خداوند هستی، در محضر رسول الله هستی و در محضر ائمه طاهرین هستی. پس مواظب باش که گناه نکنی، زیرا گناه، خداوند تعالی،پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمه اطهار«علیهمالسّلام» را ناراحت میکند. خداوند سبحان راضی نیست که بندگان گناه کنند.
«لا یَرْضی لِعِبادِهِ الْکُفْر» [10]
کفر در اینجا به معنای معصیت است. پیامبر گرامی«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» نیز اگر گناه کسی را ببینند، بسیار ناراحت میشوند. امام زمان«ارواحنافداه»، حاضر و ناظر بر اعمال بندگان هستند و از گناه و نافرمانی آنان ناراحت میشوند.
بنابراین، این آیه شریفه علاوه بر تذکر بر ضرورت مراقبت، به طور فشرده به آدمیان میآموزد که چگونه به قانون مراقبه عمل کنند؛ یعنی بدانند که همه جا محضر خداوند است، همه جا محضر رسول الله«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» است و همه جا محضر ائمه طاهرین«علیهمالسّلام»، من جمله امام زمان«ارواحنافداه» است و ادب حضور باید مراعات شود.
پینوشتها
1. هود/93
2. احزاب/41و42
3. توبه/105
4. بحارالأنوار،ج 67،ص 72
5. ق/18
6. فرقان/70
7. بحارالأنوار،ج6،ص 275
8. نحل/97
9. توبه/105
10. زمر/7
نظر شما