به گزارش سرویس استان های مرکز خبر حوزه، حضرت آیت الله مظاهری با اشاره به فرارسیدن عيد سعيد غدير، تصریح کردند: هفته ولایت، هنوز به طور شايسته در جامعه جا نیفتاده است، در حالي که روزهاي هفتۀ ولايت نظير روز عيد غدير، روزهاي با عظمتي هستند و آيات مهمّي در آن روزها نازل شده است که افتخار تشیّع محسوب ميشود؛ در این زمینه دولت، مجلس شوراي اسلامي و مردم وظيفه دارند هفتۀ ولايت را باشکوه و با عظمت برگزار کنند و دست کم به اندازهاي که مسيحيان به سالروز ميلاد حضرت عيسي«عليهالسّلام» اهميّت ميدهند، ايام هفتۀ ولايت را گرامي بدارند.
نگرشي اخلاقي به واقعۀ عظيم غدير
ایشان افزودند: در خصوص غدير خم و اتفاق مبارکي که در آن عيد بزرگ رخ داده است، چندين آيه در قرآن کريم و روايات متعدّدي از اهلبيت«عليهمالسّلام» وجود دارد؛ شأن نزول آيات غدير و نيز منبع روايات غدير، افزون بر کتب معتبر روايي شيعه، در کتب اهل سنّت نيز به وضوح آمده است؛ آیه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه» از این جمله آیات است که خداوند فرمودند که ای پیامبر، اگر وظیفه ای که به عهده تو قرار دادیم را انجام ندهی گویی هیچ کاری انجام ندادی که این مساله یعنی اسلام بی ولایت هیچ است.
این مرجع تقلید اظهارداشتند: بیش از شصت و چهار نفر از علمای بزرگ سنّی، اين آيه را مربوط به غدیرخم دانستهاند علماي سنّی بر اين حقيقت اقرار دارند که چنين آيهاي نمیتواند راجع به حکمی از احکام باشد و صرفاً براي نصب امیرالمؤمنین«سلاماللهعليه» نازل شده است.
آیت الله العظمی مظاهری با اشاره دقیق به جرایانات مربوط به واقعه غدیر و شان نزول برخی آیات به همین مناسبت، اظهارداشتند: پس از آن پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلم» سه شبانه روز از مردم بیعت گرفتند و همگي با اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» بيعت کردند و ولايت و حکومت ايشان را پذيرفتند، حتّي آنهايي که بعداً سقيفۀ بني ساعده را درست کردند، آن روز بيعت کردند؛ اهل سنّت نقل ميکنند که عمر، خطاب به اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» جمله
«هنيئاً لک يا علي، أصبحت و أمسيت مولی کل مؤمن و مؤمنة» را گفت.
معظم له عنوان کردند: وقتي انسان، حسود، ریاست طلب، لجوج و زیربار نرو باشد، چنين ميشود که به جای اینکه بگوید: خدایا اگر حق است، توفیقم بده تا زیر بار بروم، میگوید، خدا سنگی بفرست تا مرا نابود کند؛ کتاب «الغدير»، مرحوم مير حامد حسين در «عبقات الأنوار» و شهيد قاضي نور الله شوشتري در «إحقاق الحق»، مصادر اين واقعه را از کتب اهل سنّت نقل کردهاند و انصافاً با اين منابع و مصادر، کسي نميتواند در قضيّۀ غدير تشکيک و ترديد ايجاد کند؛ الحمدلله کتابهاي فراواني در موضوع ولايت نوشته شده است، اما اینکه جوانها با اين کتب سرو کار ندارند، جاي گله دارد. حتي متأسفانه برخي از اهل علم نيز به اندازۀ کافي با منابع و کتب ولايي ارتباط ندارند.
سابقۀ غدير
رییس عالی حوزه علمیه اصفهان با ذکر این مطلب که نصب امیرالمومنین(ع) تنها منحصر به روز عید غدیر نیست، ابراز داشتند: پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلم» از نخستين روزهاي رسالت خويش تا آخرين روز حيات، همواره بر ضرورت تمسّک مسلمين به ولايت آن امام بزرگوار تأکيد ميکردند و افرادي نيز از ابتدا با اين امر مخالفت کرده و در اين راستا توطئه ميکردند؛ جملۀ «وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» در آيۀ شريفۀ غدير، گواه همين مطلب است. در روزی که پیامبر اکرم(ص) در جمع اقوام و خویشاوندانشان بحث ولایت پس از خود را مطرح کردند هیچ کسی غیر از امیرالمومنین(ع) این مساله را نپذیرفت و با حضرت بیعت نکرد؛ قريب به اتفاق کتب تاريخي و روايي اهل سنّت نظير سیرۀ ابن هشام و سیرۀ حلبی، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی، مروّج الذّهب و تاريخ طبری، اين واقعۀ تاريخي را نقل کرده و بر آن اذعان دارند؛ نکتۀ اخلاقي اين حکايت آن است که افراد حاضر در آن جلسه، با اينکه میدانستند پیغمبر در چهل سال زندگي خود خلاف واقع نگفته و نمیگوید، سخن و دعوت او را نپذيرفتند.
این مرجع تقلید با اشاره به تاکیدات مکرر پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلم» در آخرين لحظات حيات بر سفارش به ثقلين و تاکید بر جانشینی حضرت علی(ع) تصریح کردند: از جمله رواياتي که شايد پيامبراکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلم» در بيست و سه سال دوران نبوت، بيش از هزار مرتبه نسبت به آن تذکر دادهاند، روايت «ثقلين» است؛ مرحوم علامۀ اميني در «الغدير» پانصد و چهار طريق براي اين حديث نقل ميکند که بسياري از رجال آن از اهل سنّتاند.
چرا غدير فراموش شد؟
حضرت آیت الله مظاهری با ذکر این مطلب که سوال بزرگ تاریخ این است که چرا پس از اين همه تأکيد پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلم» بر ضرورت تمسّک به ولايت اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» و امامان دوازدهگانه«عليهمالسّلام»، جامعه آن روز به ولایت حضرت گردن ننهادند، گفتند: دلیل اصلی این مطلب را می توان در غلبه صفات رذيله و خصايص ناپسند اخلاقي در خواص و ریاست طلبی، پول پرستی، عداوت و حسادت آنان دانست که موجب شد چشم خود را بر حق و حقيقت ببندند و حقّ اهل بيت«عليهمالسّلام» را غصب کنند.