حوزهنیوز/ آیت الله میرزا محمد حسین احمدی فقیه یزدی از شاگردان و دوستان صمیمی شهید مطهری در گفتوگو با حوزهنیوز به بیان برخی زوایای زندگی و تحصیل آن شیهد والامقام پرداخت.
مطهّر طهور
إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء ( فاطر 28 )
استاد مطهری، هم مطهّر بود و هم طهور. همانطوری که فکور بودن باعث طهور بودن او شد.
هر جا بحثی مشوب به بعض مسائل نامناسب بود، ایشان با تفکر آن بحث را طاهر می کرد، واقعا فکور بود، مباحثی ناشایست بود و احتمال خلط حق به باطل و باطل به حق بود، ظهور علمی و فکری ایشان کار را طوری به پایان می رساند که حق و باطل از هم جدا شوند و این ويژگی در نوشته ها و گفته های ایشان بخوبی مشهود است .
بنده با استاد شهید بسیار صمیمی بودم و همراه با اخوی «مرحوم آیت الله میرزا محمدحسن احمدی فقیه یزدی (ره)» - در بحث های خصوصی ایشان شرکت می کردیم در عین حال یک صفای مخصوصی در وجود استاد بود و واقعا رفتار ایشان انسان ساز بود؛ گاهی اوقات وقتی در محضرشان درس می خواندیم با این که حکم شاگرد و استادی داشتیم اما زمانی که محضر علامه طباطبایی و دیگران می رسیدیم به گونهای رفتار میکردند، گویا همشاگردی بودیم.
زمانی که از ایشان برای تدریس در حوزه علمیه قم دعوت کردیم، آیت الله طاهری خرم آبادی ؛ آیت الله محقق داماد ؛ آقای سید مصطفی داماد و بسیاری از بزرگان و شخصیت های علمی دیگر در یک جلسه بسیار صمیمی گرد هم آمدند و بحث ها تقسیم بندی شده بود و هر بخشی را کسی به عهده گرفته بود ، ایشان در مدرسه آیت الله جوادی آملی اشارات و تنبیهات بوعلی سینا می گفتند و مباحث عمیق عرفانی و فلسفی را خوب تبیین می کردند ، کم کم فضلای زیادی از حوزه جذب این مباحث شدند و به حسینیه ارگ انتقال یافت.
چه ویژگی هایی در استاد شهید مرتضی مطهری مشهود بود ؟
آزادی تفکر
ایشان یک نوع آزادی در تفکر و اندیشه داشتند و از شاخصه های مهم کارهای علمی ایشان این بود، هیچگاه مقهور و مغلوب بحثهای بی جا یا گفته هایی از این و آن نمی شدند و تا به عمق مطلب نمی رسیدند، آرام نداشتند و این آزاد اندیشی در آثار وی بسیار واضح است .
تسلط بر روایات و احادیث
مرحوم شهید مطهری در روایات و احادیث، یادداشت های گوناگونی در دست داشتند و در سراسر عمرشان هر جا به مطلب و حدیث مناسبی برمی خوردند، یادداشت کرده بودند تا به موقع استناد به روایات و احادیث داشته باشند
تسلط بر تفسیر قرآن
از دیگر ویژگی های استاد شهید، روش تفسیری ایشان بود ، تفسیر ایشان تفسیر خاصی بود ، به تفکرات و اندیشه علامه طباطبایی خیلی توجه داشتند و علت عمده آن این بود که علامه را عمیق دیده بود و در عین حالی که تسلط قویی بر تاریخ اسلام و شیعه داشتند و مباحث علمی و دینی را زیر و رو می کرد، بر جریان تاریخ، بویژه تاریخ شیعه و اهل سنت بخوبی مسلط بود و این جریانات را به خوبی تحلیل و تفسیر می نمودند .
اشراف بر ابواب فقهی
مرحوم مطهری یک فقیه کامل و جامع الشرایط بود واقعاً چیزی بیرون از مباحث فقهی را مطرح نمی کردند، یعنی اگر مطلبی بیان می نمودند توجه به ابواب فقهی آن نیز داشتند.
علوم عقلی
از ویژگی های دیگر علامه مرتضی مطهری، تسلط کامل به همه مباحث فلسفی و علوم عقلی، اعم از اشراق و مشا و صدرایی خصوصا بر فلسفه جدید بود ، واقعا فلسفه شرق و غرب را به خوبی فهمیده بود، علی الخصوص فلسفه هگل را بارها مرور کرده بودند و ما هم بصورت درسی با عده ای از عزیزان، فلسفه هگل را از ایشان درس می گرفتیم و متوجه این مسئله بودند که باید همه مباحث فلسفه قدیم و جدید و فلسفه شرق و غرب را با هم نگاه کرد لذا آزادی فکری داشتند و به همه جهات توجه مینمود، واقعا چنان بر فقه و علوم عقلی مسلط بودند، می توانست عصاره ای از یک مبحث علمی را ارائه دهد.
جامعه شناسی قوی
مرحوم شهید مطهری مباحث جامعه را به خوبی تحلیل می کرد و با تیز بینی دقیقی وارد می شدند، این مسئله باعث می شد مباحث ایشان خیلی منطبق با اوضاع جامعه و به روز باشد، علت اینکه امام اینگونه به استاد توجه داشتند و بسیاری از مشکلات را به ایشان ارجاع می دادند، بخاطر جامعیت علمی خصوصا در مسائل جامعه شناسی بود.
قدرت تبیین مباحث و مسائل غامض علمی
شهید مطهری در تبیین و تحلیل مباحث غامض علمی، بسیار مهارت داشتند و با تسلطی که بر مباحث علمی داشتند، بحثهای پیچیده علمی را بسیار خوب تبیین و تحلیل و روان می کردند، نمونه آن را می توان در پاورقی های ایشان بر اصول فلسفه و روش رئالیسم دید، چقدر زیبا مباحث را مطرح کرده است و مطالب غامض آن را چقدر زیبا و تحقیقی توضیح می دهند .
وفا و صداقت در عین تدین
در عین آنکه عالم کاملی در همه جهات بودند؛ اهل وفا و صداقت بودند، کمتر کسی را دیده ام با این همه علم و درایت اما در امور روزمره، رفتاری طبیعی و صمیمی داشته باشد و با دیگران با تواضع تعامل کند. روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه با اخوی به درس های علامه شعرانی در تهران میرفتیم و زمانی که می خواستیم به تهران برویم از آنجا که در تهران گوشت تازه کمتر بود و نوعا گوشت های یخی میفروختند از آقای فرجی که نزدیک حرم قصابی داشت گوشت تازه نسیه میگرفتیم و هنگام شهریه بر می گرداندیم و برای شهید مطهری می بردیم و ایشان با یک حالت مخصوصی با ما برخورد می کردند و به ما می گفتند اجازه دهید پول آن را به شما بدهم و ما قبول نمی کردیم، رابطه بین ما و ایشان مثل دو طلبه هم حجره و واقعاً برای ما که شاگرد او محسوب میشدیم لذتبخش بود در عین حالی که اوج مباحث عالی علمی را از ایشان درک می کردیم، اما این صفا و وفا را در ایشان میدیدیم.
شب زنده داری و سحر خیزی
ایشان اهل سحر و شب زنده داری بودند و خیلی زیبا مناجات می کردند و دعا می خواندند ، اشعار حافظ می خواند و گریه می کردند، شب زنده داری با حالی داشتند، کسی که در سنگر تدریس آن همه مسائل غامض علمی را تبیین و تحلیل می کرد، اما در مقابل خدا هنگام مناجات حال او و حرف زدن با خدا دیدنی بود.
ولایتمداری
ولایتمداری در همه امور و شئون زندگی ایشان جلوه داشت؛ شاید کسی باور نکند، معنی ولایی بودن و ولایتمدار بودن چگونه در زندگی ایشان ظهور داشت، چنان تعبدی داشتند که ذره ای از تعبد منحرف نمی شدند ، نسبت به حضرت امام و راه امام نیز تعبد خاصی داشتند، نسبت به اساتید و اوضاعی که روزمره در زندگی اش داشت احترام خاصی میگذاشتند و در عین حال بروز جنبه ولایی او و ارتباط الهی و ولایت پذیریی نسبت به ائمه معصومین(ع) و امام زمان(عج) در همه برنامه های ایشان ظهور داشت، استاد شهید، «ولایت مداری» مطلق داشت در حدی که می توان گفت اگر صحابه ای مانند سلمان که از خواص صحابه رسول الله بود به مقام "مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت، رسیده بود، این مطلب بر علامه مطهری نیز صادق بود .
ولایتمداری ایشان در همه حرکات و سکنات او مشهود بود و در همه جاهایی که با ایشان بودیم به خوبی دیده می شد، واقعا خود را متعبد در وظیفه و تکلیف می دانست ؛ گاهی انسان تکلیف را بجا می آورد تا وظیفه اش را انجام داده باشد و رفع تکلیف شود، اما گاهی با شوق و عشق انجام می دهد و ایشان تکلیف را عاشقانه انجام می داد و ذره ای از تکلیف و وظیفه دور نمی شدند و قصور نداشتند و با عمل خود اطرافیان خویش را نیز اینگونه پرورش می دادند " كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع ؛مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص: 46 " در عمل طوری رفتار می کردند که اطرافیان هم آنگونه می شدند .
اوائل پیروزی انقلاب از ایشان در خواست کردیم در مدرسه حقانی، مباحث اقتصاد و مبانی اقتصاد اسلامی را مطرح کنند و پذیرفتند و برای رشته های گوناگونی که حدود هشت رشته مورد نیاز حوزه بود امتحان عمومی طراحی کردند و برنامه ریزی قوی نمودند و هر یک از آقایان مسئولیت پیدا کردند، این رشته ها را تدریس کنند، آن ایام مبحث اصول را بر عهده من گذاشتند و عده دیگری از آقایان هم منطق و.. کار حساب شده ای بود و از جمله آن مباحث، «اقتصاد و مبانی اقتصادی» بود که توسط آن شهید تدریس می شد. اما متاسفانه با شهادت ایشان این حرکت متوقف شد و این باری که ایشان بعد از پیروزی انقلاب به عنوان تکلیف به دوش گرفته بودند بر زمین ماند .
شهید مطهری می فرمودند : انقلاب الحمدالله پیروز شد و به نتیجه رسید، حال وقت آن است که برنامه ریزی های فکری و علمی آن را در سطح کلان و وسیع انجام دهیم و بتوانیم از حوزه به تشکیلات حکومتی و اجتماعی ارائه دهیم و ایشان بر این اساس کار بزرگی شروع کرده بودند .
طلایهداران تحول
فضلای خوشفکر آن موقع به این نتیجه رسیده بودند، باید حوزه را تکان داد و کسانی که می توانند تغییر و تحول اساسی در حوزه انجام دهد، یکی آقای بهشتی بود و بیشتر از او مرحوم مطهری و دوستان عزیزی که امروز نیز از پایه های حوزه های علمیه هستند و قدر ایشان مجهول است همه پای کار بودیم، دوستان و بزرگانی مانند آیت الله سید علی آقا محقق داماد که خیلی تیز بین و مستعد و آماده فکر بود ، آقای حسینی کاشانی ؛ آقای طاهری خرم آبادی ، آقای مومن و .. دیگران هم بودند.
هفت؛ هشت نفری باهم بنا گذاشته بودیم تحولی در حوزه ایجاد شود، اما با شهادت ایشان آن آرمان ها و ایده ها به هم ریخت ؛ مرحوم مطهری چون مقبول همه آقایان علما بخصوص امام بود این جایگاه را داشتند که می شد به نتایج خوبی رسید، اما تقدیر اینگونه بود.
*رسالت حوزه
امروز حوزه های علمیه باید در مسیری که شهید مطهری حرکت کرد، حرکت کنند راه و فکر او دوباره شناسایی شود و همانطوری که مقام معظم رهبری فرمودند : «ایشان معیار کار ماست و دیدگاه های ما همان بر نامه های آقای مطهری است . امروز عملا احساس می کنیم کارهایی که ایشان انجام دادند مفید فایده است و جدی تعقل کنیم و با آزادی فکر و اندیشه ای که ایشان در همه موازین علمی داشتند در سطح گسترده حوزه علمیه قم و نجف و سایر بلاد پیاده شود و افرادی چنین محقق انشا الله تربیت شود» .
*دغدغه استاد
از خصوصیات استاد مطهری دغدغه استفاده از بزرگان معاصر بود، بگونه ای که حتی برای درک محضر استادی؛ مسافرت هایی می نمودند با این وجود تعداد اساتیدی که از ایشان یاد شده است معدود است و از افرادی مانند مرحوم علامه شعرانی ، شیخ محمد تقی آملی ، میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی و ... دیگران سخنی به میان نیامده است.
*از او یاد گرفته بودیم
ما هم از ایشان یاد گرفته بودیم، هرجا عالمی بود، استفاده از او ذی قیمت است و باید خود را به او برسانیم و استفاده کنیم و دلیل این که همه آقایان شهید مطهری را تایید می کردند این بود که از همه استفاده می کرد، اما گاهی عالمی از علوم مختلف خوشه چینی کرده و آقای مطهری در یک جلسه از همه خوشه های علمی آن عالم بهره می برد، برخی تصور می کنند، شاگردی باید در زمان های مستمر و طولانی باشد، هر چند این یک شیوه است؛ اما شیوه دوم که مهمتر و از رسوم خوب حوزه نجف است گعدههای علمی است، اهل علم و کسانی که تازه در مسیر تحقیق قرار گرفته اند از این جهت استفاده کنند ، شهید در جلسه ای که وارد می شد، بعد از سلام و علیک، وارد مباحث علمی می شدند تا نحوه برداشت آن عالم دینی را به خوبی بدست آورد و شاید بتوان گفت، هیچ شخصیت علمی معاصری نبود، مگر اینکه شهید او را دیده و از او استفاده کرده بود، ایشان خضوع و خشوع کاملی در مقابل علم داشتند و یک سر سوزنی کبر علمی در وجود او احساس نکردیم، بلکه در مقابل علم چنان خضوع داشت که تکلیف خود می دانست اگر نزد عالمی می رسد از او بهره ببرد .
آثار ایشان در عرفان نظری چگونه بود ؟ اگر نگاهی به آثار استاد مطهری داشته باشیم گویا استاد وارد مباحث تخصصی عرفان نظری و تدریس و تبیین کتبی مانند فصوص الحکم ، تمهید القواعد ، مصباح الانس و امثال آن نشده اند علت چه بود ؟
در مدتی که در قم بودند، عمده مبحث ایشان اشارات و تنبیهات بود که از محضر امام و دیگران استفاده میکردند و ما هم نزد ایشان درس های عرفان را خوانده ایم، مهمترین همت شهید مطهری مباحث معرفتی بود. اما شاید تکلیف را در نوشتن این امور نمی دیدند، اما گاهی می فرمودند : ای کاش همه علومی که یاد گرفته ام را می دادم و بیشتر در این مسیر بودم و نظر ایشان بیشتر این بود که در مباحث عرفان نظری بخصوص عملی که خداوند نصیب انسان می کند، باید قیمت و ارزش قائل شد، در اواخر عمر خیلی در این مسیر بودند و عمده حال ایشان در خلوت و جلوت همین گونه بود و اگر برای او در این مسیر جرقه ای حاصل می شد شعله آن همه وجود او را می گرفت و شاید علت اینکه درس آیت الله بهاء الدینی را انتخاب کرده بودند همین مطلب بود، من از آیتالله العظمی بهاالدینی شنیدم که می فرمود : اگر من درسی برای عموم حوزه می گفتم، و همان درس را خصوصی برای مطهری میگفتم، برای درس او دو بار مطالعه داشتم، از بیان آقای بهاء الدینی، برداشت میشود در مسئله عرفان آقای مطهری زمینه های بالایی داشت .
ارتباط ایشان با اهل معرفت چگونه بود؟
در عرفان نوعا بنا بر کتمان است، چون اگر کشف سرّ شود آثار عملی آن از دست می رود، اگر بخواهی نتیجه درست بگیری باید کتمان کرد، از این جهت ایشان بسیار مواظب بودند و سرّ اینکه این مطلب کمتر گفته شده بر همین اساس است، از آقایان اهل معرفت استفاده می کردند؛ بگونه ای که در همه مباحث تفسیری و علمی متکلم وحده می شدند و اگر حرفی داشتند می زدند و به میدان می آمدند، اما وقتی به مباحث عرفانی می رسید، سراسر گوش و فکر می شدند و موضع گرفتن و تکلم کردن بطور کلی تعطیل می شد و در جلسلات علامه طباطبایی این امر خیلی محسوس بود، در این مباحث گوش مطلق بود و فقط صفحه وجودش مطالب را می گرفت در جهات عرفانی بهره های خیلی سنگین و عالی از اهل معرفت گرفته بود .حضور قلب در نماز عجیب و خیلی قوی بود و کمتر کسی را می توان مانند ایشان یافت که در اوج کار های علمی و امور دیگر در هنگام نماز اینگونه حضور قلب می داشتند. حتی در مسائل روزمره خود برای امور دولتی و حکومتی با نگاه عارفانه نگاه می کرد، به مردم هم که نگاه می کرد عارفانه بود؛ با دید معرفتی که موجب رشد و کمال انسانها بشود عمل می کردند و در عین حال بسیار هم محکم بودند .
گفتگو : حمید کرمی