به گزارش خبر گزاری حوزه،متن این پیام بدین شرح است.
قال اللّه تَعالى: يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون./صف،آيه8.
بيداري اسلامي و جهش و حركت مسلمانان، مخصوصاً منطقه عربي براي بازگشت به اسلام و احياء شخصيت و هويّت اسلامي از تونس شروع شد، ليبي را در هم نورديد، و كشور بزرگ مصر را فرا گرفت، و مثل حسني مبارك- آن عامل خودفروختهي آمريكا و صهيونيسم- را ساقط و به زبالهدان تاريخ انداخت، و سائر ملل منطقه، مثل يمن، بحرين و عربستان را بيدار نمود. استعمارگران و عمّال آنها، و ارباب دولتهاي مستحدثي را كه استعمار به وجود آورده و به توسط آنها سيادت و سياست و استضعاف خود را برقرار نموده بودند به هراس و تلاش انداخت، و همگان به سركردگي آمريكا و انگليس براي سركوب اين بيداري و حركت نجاتبخش وارد عمل و جنايت شدند.
نخست اينكه اگر بتوانند مسير بيداري مصر و تونس و ليبي را تغيير داده، و از سمت و سوي اسلام و قرآن به همان وضع گذشته برگردانند، و دوم اينكه در هر كجا صداي استقلال و بيداري و رجوع به هويت اسلامي بلند شد آن را خاموش نمايند.
يكي از اين نمونهها، قيام ملّي و همگاني و استقلالطلبانهي مردم شجاع و مظلوم بحرين، عليه خاندان آل خليفه است.
در دنيايي كه بسياري از حكومتها ملّي و مردمي ميباشند و ظاهراً با خواست ملتها برقرار است، در اين منطقهي عربي و اسلامي، حكومتهايي استبدادي و به اسم پادشاهي از مردم سلب آزادي و استقلال نمودهاند و چيزي كه در اين كشورها نيست احترام به رأي مردم و خواست آنان است.
براي عموم مسلمانان دنيا، اين شكلِ حكومت، آن هم وابسته به بيگانه، ننگ و عار و موجب شرمساري است. در حالي كه در كشورهاي كوچك غيراسلامي، حكومتها بر اساس خواست ملّتها برقرار است، در اين منطقه اسلامي و عربي، حاكمان سركوبگر و استضعافگر به پشتيباني آمريكا و اسرائيل و انگليس مردم را از حقوق اوليه محروم نمودهاند.
قيام ملّي مردم بحرين با بيرونراندن آل خليفه مساوي بود كه از يكسو آمريكا به كمك آل خليفه وارد شود، و از سوي ديگر انگليس به آل سعود فرمان يورش و حمله به بحرين صادر نمايند، و نيروهاي آنها را به بحرين گسيل نمودند، و از طرف ديگر از حاكم بحرين، براي شركت در مجلس به اصطلاح سلطنتي انگليس دعوت كردند، و شاه بحرين نيز با خلع لباس عربي و ملّي، و با لباس خدمتپذيري شركت نمود، و مسلمانان جهان را شرمسار ساخت.
با وجود اين سياستها، قيام مردم بحرين ادامه يافت، و زوال آل خليفه رو به ظهور و تحقّق بود كه همان سياستمداران آمريكا و انگليس، سياست ديگري را نسخه دادند، و طرح اتّحاد يا الحاق بحرين را عنوان كردند.
در دنيايي كه هر قانون حزبي و جزئي هم بايد با رأي مردم باشد تا چه رسد به تغيير و نفي هويت و به همزدن جغرافياي منطقه، اين الحاق را چند نفر در يك نشست مفتضحانه عنوان كردند.
بديهي است جهان امروز - اگرچه آمريكا و انگليس بخواهند- اين اقدام را نميپذيرد، و در جوامع آزاد بينالمللي محكوم است، و اين خود آل خليفه و آل سعود و ديگرانند كه بايد اين كشورهاي وابسته را به صاحبان حقيقي، يعني ملّتها واگذار كنند.
بحرين، همواره و تا آنجا كه تاريخ ميگويد بحرين بوده، و اگر چه كشوري كوچك است، با سوابق درخشان و رجال علم و دين، هميشه بزرگ بوده است.
چنين كشوري قابل تملّك و خريد و فروش نيست، و اين توطئهها محكوم به شكست است، و به ياري و نصرت خدا همگام با مصر و تونس و ليبي، استعمار و مزدوران آن از اين كشور اسلامي - كه سابقه اسلاميّت آن به عصر و قرن اول هجرت ميرسد- بيرون رانده ميشود؛
واللّه غالب على أمره؛ يذلّ الظالمين و يعزّ المؤمنين.
لطف الله صافي
30 جمادي الثانية1433