پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024

در بحث اخلاق قرآنی بیان شد که از نگاه قرآن، اعمال بیرونی انسان، نوعی ریشه در صفات درونی انسان دارد و دارای جایگاهی درونی است.اعمال انسان ناشی از درون و بازتاب حالات آن است.

به گزارش سرویس علمی فرهنگی  خبرگزاری حوزه آن چه در ذیل می خوانید بخش پایانی مبانی اخلاق قرآنی در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین رستم نژاد است که تقدیم می شود.

نقش عمل :

حال که عمل بازتابی از درون من است از  نگاه قرآن رفتار چه جایگاهی و اهمیتی دارد ؟ آیا در نگاه قرآنی به عمل نگاه حاشیه‌ای می‌شود ؟ یا اینکه قرآن به عمل نگاهی خاص دارد ؟

قرآن برای عمل جایگاه ویژه‌ای قائل است چرا که عمل نمایانگر درون است « الظاهر عنوان الباطن » » و از کوزه همان تراود که در اوست ، ظاهر، عنوان باطن است و باطن ما را نشان می‌دهد و عمل، تابلو  سریره آدمی و یک امر بیرونی است و دیگران بر اساس عمل ما می‌توانند جان ما را تفسیر کنند و عمل نسبت به روح جایگاه جسم دارد نسبت به روح لذا عمل جایگاه مهمی دارد .

اصول رفتاری اخلاقی قرآن :

1.       عمل دارای هویت باطنی است از  منظر قرآن : بلکه معنا دارد و روح و ملکوت دارد

عمل دارای حقیقتی است و هویتی دارد؛  از منظر قرآن عمل دارای تشخص ، باطن و ملکوتی است و گاهی تعبیر می‌کنند : عمل تجسد مثالی دارد. در اینجا نمونه و شواهدی از قرآن بیان می‌شود :

آیات :

الف ) اکل اموال یتیم، اکل آتش است

« إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً ، سوره نساء آیه 10» 

کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می‌خورند، (در حقیقت،) تنها آتش می‌خورند؛ و بزودی در شعله‌های آتش(دوزخ) می‌سوزند.

کسانی که در اموال یتیمان به ظلم تصرف می‌کند در واقع آتش می‌خورند و این گزارشی از همان برزخی این عمل زشت است و از منظر قرآن، باطن اکل مال یتیم، آتش است منتهی امروز بر چشم  ما غشاوة و پرده‌ای است اما در عالم دیگر این پرده و حجاب برداشته می شود «لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ ، سوره ق22»   (به او خطاب میشود:) تو از این صحنه(و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است حالا حقیقت را می‌بیند و از درون آتش زبانه می‌شود .

ب ) باطن ربا آتش است

« الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ ، بقره 275»

کسانی که ربا می‌خورند، (در قیامت) برنمی‌خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده(و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهی زمین می‌خورند، گاهی بپا می‌خیزد). این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است(و تفاوتی میان آن دو نیست.)» درحالی که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زیرا فرق میان این دو، بسیار است.) و اگر کسی اندرز الهی به او رسد، و(از رباخواری) خودداری کند، سودهایی که در سابق[ قبل از نزول حکم تحریم] به دست آورده، مال اوست؛ (و این حکم، گذشته را شامل نمی‌گردد؛) و کار او به خدا واگذار می‌شود؛ (و گذشته او را خواهد بخشید.) امّا کسانی که بازگردند(و بار دیگر مرتکب این گناه شوند)، اهل آتشند؛ و همیشه در آن می‌مانند.

لذا در تعیر قرآنی کسی که اکل ربا می‌کند مخبط است و مجنون ، حقیقت این عمل این است قرآن حقیقت را می‌بیند و به ما گزارش می‌دهد

ج) باطن غیبت، خوردن گوشت مرده برادر است 

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ ، حجرات12»

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها به پرهیزید، چرا که بعضی از گمان‌ها گناه است؛ و هرگز(در کار دیگران) تجسّس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است، غیبت نکنید ، باطن غیبت در عالم برزخ تجسد و تجسمش اینگونه است.

 اعمال نیک نیز اینگونه هستند وملکوت زیبایی دارند!  در روایت داریم زمانی که انسان مومن از دنیا می‌رود حقیقت و تجسد اعمال خود را مشاهده می‌کند « َ: إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِی قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَرٍ فِیهِنَّ صُورَةٌ هِیَ أَحْسَنُهُنَّ وَجْهاً وَ أَبْهَاهُنَّ هَیْئَةً وَ أَطْیَبُهُنَّ رِیحاً وَ أَنْظَفُهُنَّ صُورَةً قَالَ فَیَقِفُ صُورَةٌ عَنْ یَمِینِهِ وَ أُخْرَی عَنْ یَسَارِهِ وَ أُخْرَی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أُخْرَی خَلْفَهُ وَ أُخْرَی عِنْدَ رِجْلَیْهِ وَ یَقِفُ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُهُنَّ فَوْقَ رَأْسِهِ فَإِنْ أُتِیَ عَنْ یَمِینِهِ مَنَعَتْهُ الَّتِی عَنْ یَمِینِهِ ثُمَّ کَذَلِکَ إِلَی أَنْ یُؤْتَی مِنَ الْجِهَاتِ السِّتِّ قَالَ فَتَقُولُ أَحْسَنُهُنَّ صُورَةً مَنْ أَنْتُمْ جَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً فَتَقُولُ الَّتِی عَنْ یَمِینِ الْعَبْدِ أَنَا الصَّلَاةُ وَ تَقُولُ الَّتِی عَنْ یَسَارِهِ أَنَا الزَّکَاةُ وَ تَقُولُ الَّتِی بَیْنَ یَدَیْهِ أَنَا الصِّیَامُ وَ تَقُولُ الَّتِی خَلْفَهُ أَنَا الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ وَ تَقُولُ الَّتِی عِنْدَ رِجْلَیْهِ أَنَا بِرُّ مَنْ وَصَلْتَ مِنْ إِخْوَانِکَ ثُمَّ یَقُلْنَ مَنْ أَنْتَ فَأَنْتَ أَحْسَنُنَا وَجْهاً وَ أَطْیَبُنَا رِیحاً وَ أَبْهَانَا هَیْئَةً فَتَقُولُ أَنَا الْوَلَایَةُ لآِلِ مُحَمَّدٍ ص؛ المحاسن، ج1، ص: 288 » لذا حقیقت عمل از منظر قرآن یک زنده ذی شعور است .

2.       بازگشت عمل به عامل

الف ) عمل به عامل برمی گردد و این اصلی قرآنی است ، بحث بازگشت عمل به انسان تنها  مربوط به قیامت نیست قرآن به صراحت بیان می‌کند : « إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها؛ اسراء 7 » . اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می‌کنید؛ و اگر بدی کنید باز هم به خود می‌کنید بازگشت عمل به آدمی به مثل مانند انعکاس و پژواک صدا در دامنه کوه است .

ب) جایگاه عمل به قدری عظیم است که حتی عمل امروزت جهت دهنده عمل فردای تو می‌باشد ، نگاه قرآنی امروز تو فردای تو را می‌سازد و جهت دهنده آن است ، برای نمونه به بعض آیات اشاره‌ای می‌کنیم 1)  « اِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ ببعض ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلیمٌ ، آل عمران 155 » . کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر(در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آن‌ها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آن‌ها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است.  تعبیر قرآنی این است که فرار امروز شما از جنگ احد « به بعض ما کَسَبُوا »  نتیجه اعمال سابق شماست و رفتار گذشته شما رفتار آینده شما را می‌سازد .

2) استمرار آثار عمل حتی در نسل آدمی  : «  وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً ، نساء 9 » کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود به یادگار بگذارند از آینده آنان می‌ترسند، باید(از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! از(مخالفت) خدا به پرهیزند، و سخنی استوار بگویند  ، اعمال سابق باعث می‌شود حتی آثار عمل تو در نسل آینده تو هم نمودار می‌شود  از باب نمونه می‌توان به جریان خضر و موسی اشاره نمود : « وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتیمَیْنِ فِی الْمَدینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْری ذلِکَ تَأْویلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً ؛ کهف 82 »

و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود؛ و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحی بود؛ و پروردگار تو می‌خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند؛ این رحمتی از پروردگارت بود؛ و من آن(کارها) را خودسرانه انجام  ندادم؛ این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آن‌ها شکیبایی به خرج دهی!»  تاثیر صلاح و خوبی پدر به فرزندان می‌رسد و سرّ این بازگشت را با بیان  « وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً » .

همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده است : « کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّةِ. ؛وسائل الشیعة، ج17، ص: 82 » کسب و کار حرام آثار خود را ذریه و فرزندان نشان می‌دهد ،  خیلی‌ها فرزند دارند اما مخل آسایش او هستند در مقابل آمده است اگر شما اهل تقوی باشید شما را فرزندان خوب یاری می‌کند « وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً ، نوح 12»  این خود یک شاهد قرآنی بر اصل مشار الیه است و.... آیات فراوان است .

3.       عمل با عامل خود در نهایت متحد می‌شود

عمل با عامل متحد می‌شود  انسان آنقدر در عملی غرق می شود که او  خود عمل می‌شود در تعابیر قرآنی آمده است : « فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ ، بقره 89» اگر کسی اهل تقوی و از مقربین الهی شد خود او روح و ریحان است  و حقیقت او به بهشت متحد می‌شود و هر انسان بر اساس ملکوتش محشور می‌شود و عمل نفس آدمی را می‌سازد  و این نکات دقیقی است که قرآن به آن اشاره .

4.       عمل عامل خویش را می‌سازد

5.       فردای قیامت عمل از عامل منفک نمی‌شود و حشر انسان با عمل خودش است

اینها اصولی هستند که در مجال دیگری نیازمند شرح و بسط هستند و این مطالبی که گذرا به آن اشاره شد در مکاتب اخلاقی دیگر مفهوم نیست .

 گفتگو: حمید کرمی

مبانی اخلاق در قرآن(1)

مبانی اخلاق در قرآن(2)

مبانی اخلاق در قرآن(3)

مبانی اخلاق در قرآن(4)

مبانی اخلاق در قرآن(5)

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha