خبرگزاری حوزه/ آیت الله ابراهیم امینی، عضو جامعه مدرسین حوزه و امام جمعه قم از شاگردان برجسته مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی است. در آستانه برگزاری کنگره "فقیه آگاه" ویژگی ها و شاخصه های برجسته اخلاقی، علمی و معنوی استاد خود را تشریح کرد.
آنچه در پی می آید، مشروح این گفتگو ست؛
* سابقه آشنایی شما با مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی به چه سالی برمی گردد و ارتباطتان با معظم له در چه حدی بود؟
من از سال 1326 از اصفهان به قم آمدم و تقریبا بقایای سطحی را که در اصفهان خوانده بودم اینجا تکمیل کردم. سطح کفایةالاصول را نزد مرحوم حضرت آیت الله گلپایگانی خواندم. آن وقت ایشان در مدرسه دارالشفا تدریس می کردند، البته آن وقت مدرسه دارالشفا این طوری ساخته نشده بود و همان ساختمان قدیمی بود که ما در یکی از اتاق های طبقه دوم آن، جلد دوم کفایه را خدمت ایشان خواندیم.
البته در همان زمان هم جلد اول کفایه را خدمت این بزرگوار می خواندیم. شاگردان کلاس دورتادور اتاق می نشستند. دقیقا نمی دانم چند نفر بودند، ولی حدس می زنم در حدود 17-18 یا در نهایت 20 نفر بودیم.
ایشان در کلاس یک میز کوچکی جلویشان می گذاشتند و کفایه را هم روی آن گذاشته و می خواندند و از آن جا که بیماری آرتروز داشته و احساس درد می کردند، یک پایشان را هم دراز می کردند. خلاصه آن که ما جلد دوم کفایه را در خدمت ایشان در حدود سال های 28-29 خواندیم و بهره ها از درس ایشان بردیم.
* یعنی قبل از این که ایشان درس خارج را شروع بکنند، شما کفایتین را خدمت ایشان خواندید؟
بله، همین طور است. البته بنده جلد اول را در خدمت آقای مرعشی خواندم و جلد دوم را در خدمت ایشان بودیم؛ در همان زمان، به پیشنهاد برخی از شاگردان تدریس کفایه ایشان متوقف شد و اولین درس خارج ایشان نیز ظاهرا از همان ایام آغاز شد. حالا نمی دانم جلوتر در منزل هم درس خارج داشته یا نداشته اند که به نظرم نداشتند.
به این ترتیب، ایشان تعادل و تراجیح را به عنوان درس خارج حوزه ارایه نمودند.
حالا دقیقا یادم نیست که آیا این درس خارج هم یعنی خارج تعادل و تراجیح در همان دارالشفا بود یا این که به منزل منتقل شد، حدسم این است که این جوری بود؛ چرا که ایشان در بازار حسین آباد یک منزلی داشتند، آنجا ظاهرا درس خارج ایشان برقرار بود.
در همان دوران، خارج جلد دوم کفایه را خدمت امام شروع کردیم و بعد از آن هم توفیق شد که در زمره شاگردان معروف امام باشیم.
گذشت تا این که امام(ره) تبعید شد؛ امام که تبعید شد، احساس کردم که باید یک درس خارج بروم، به همین خاطر در درس خارج حج مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی شرکت کردم؛ البته این را هم بگویم که اصول را هم خدمت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی خواندیم.
* شرکت در درس خارج فقه آیت الله العظمی گلپایگانی چند سال به طول انجامید؟
دقیقا نمی دانم، ولی درس حج را تا آخر خدمت ایشان بودم، هر چند اولش حضور نداشتم.
* گویا بعد از ارتحال آیت الله العظمی بروجردی به خاطر مبارزاتی که امام (ره) داشت و بعد که بحث تبعید پیش آمد، آن طور که معروف هست، حوزه و اختیارات حوزه و امورات مربوط به آن به دست آیت الله العظمی گلپایگانی بوده است؟
البته از نظر درس همه آقایان تدریس داشتند و به بقای حوزه عنایت و توجه ویژه داشتند، ولی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی حقیقتا عنایت بیشتری به امور حوزه داشت،همین طوری که آیت الله العظمی بروجردی نیز این گونه بود.
به عنوان مثال به طور خاص بر شروع و پایان دروس در زمان معین درس ها تاکید داشته و مساله نظم درسی در حوزه را دنبال می کردند.
* خط مشی ایشان در مباحث فقهی از کدام یک از فقها بود؟ بالاخره چندتا بحث تخصصی بین فقها هست بعضی ها قائل به مکتب نجف، برخی قائل به مکتب سامرا ،اما بعضی ها هم قائل اند که بعد از ورود آیت الله حاج شیخ عبد الکریم حائری به قم، مکتبی به وجود آمد به اسم مکتب قم و لذا آیت الله العظمی گلپایگانی را جزو ادامه دهندگان مکتب حاج شیخ می دانند، نظر شما در این باره چیست؟
البته بنده قائل به چیزی به عنوان مکتب نیستم، به عنوان مثال، مکتب حاج شیخ عبدالکریم ، من همچنین مکتبی را سراغ ندارم و همچین چیزی نه آن وقت ها می شنیدیم و نه حالا ولی به هر حال بعد از فوت آیت الله العظمی بروجردی، علمایی که در آن زمان بودند و چون بعضی هاشان از خود قمی ها بودند مثل آیت الله فیض و امثال اینها و برخی دیگر مثل آیات عظام بروجردی، گلپایگانی ، امام(ره) ، مرحوم داماد، شیخ ابوالحسن شاهرودی نیز مطرح بودند.
به هر صورت، من به مکتب اعتقاد ندارم، اما بالاخره همه این بزرگواران شاگردان مرحوم آیت الله العظمی حائری بودند.
* گفته می شود که مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی ادامه دهنده شیوه تدریسی آیت الله العظمی حائری بودند؛ یعنی روند درسی ایشان و نوع درسشان به مرحوم شیخ بسیار نزدیک بود. همین طور است؟
نمی دانم! چون من اطلاعی از روند درسی آیت الله حائری نداشته و نمی دانم به چه شکلی بود، با این حال گمان نمی کنم به یک مکتب خاصی تعلق داشتند.
همه این بزرگواران به هر ترتیب در حفظ و نگهداری از میراث حوزه تلاش می کردند. منتها همان طور که آیت الله العظمی بروجردی خیلی عنایت به نگهداری حوزه داشتند و کارهایی که مزاحم حوزه بود را انتقاد و رد می کردند، آیت الله گلپایگانی هم این گونه بودند.
* رویکرد مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی به مباحث اخلاقی چگونه بود و چه توصیه ها و رهنمودهایی در این باره خطاب به طلاب و فضلای حوزه داشتند؟
البته در زمان آیت الله العظمی بروجردی هم، ایشان به مساله ضرورت رشد و تعالی اخلاقی حوزویان تاکید داشتند؛ ایشان به مدرسین توصیه می کردند که هفته ای یک جلسه بیایید و حدیثی را در مورد اخلاق بخوانید، که معمولا چهارشنبه ها می خواندند.
حضرت آیت الله گلپایگانی و امام راحل نیز همین کار را می کردند. سایر آقایان هم همین کار را می کردند حتی درس های سطح یک مقدار بالا هم همین بود؛ یعنی عنایت به اخلاق داشتند و حتی در زمان مرحوم حضرت آیت الله بروجردی یک مقداری مشکلات بد اخلاقی در بین طلبه ها مشاهده می شد که امام و آیت الله بروجردی و آیت الله گلپایگانی و ظاهرا آقای داماد و... خدمت آقای بروجردی رفتند برای اصلاح حوزه و اقدام حوزه که یکی از مطالبی که مطرح بود همین بود. همان طور که آقایان بودند ایشان هم عنایت داشتند. معظم له در درسشان یک حدیثی می خواندند معمولا حدیث اخلاقی و خیلی ساده هم صحبت می کردند و جالب هم بود.
* رفتار ایشان با طلابی که در مباحث علمی مدام سوال می کردند، چطور بود؟ مثلا می شد طلبه ای سؤالی بپرسد و ایشان ناراحت شوند؟
البته این طبیعی است که در درس های طلبگی سکوت محض نیست؛ به هر حال سئوالاتی را می پرسند، بعضی ها هم مصّر هستند؛ در زمان آیت الله العظمی بروجردی همین جور بود گاهی آقای بروجردی عصبانی می شدند، داد می زد و حتی گاهی ممکن بود که مثلا یک جوری آن گوینده را مورد انتقاد قرار بدهد. در درس های دیگر هم مثلا در درس امام هم کم و بیش همین طور بود، اما عصبانیتش کمتر بود. در درس حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی هم اشکال می شد، ولی ایشان گاهی یک شوخی می کرد و ردش می کرد. کمتر عصبانی می شد؛ البته گاهی هم عصبانی می شد، اما کمتر بود گاهی معلوم بود که افرادی بی حد و اندازه دارند، اشکال می کنند.
هر شخصیت بزرگی هر عالم ربانی ویژگی های مختص به خود دارد؛ یعنی شاید این ویژگی و اخلاق ویژه ای که دارد در کس دیگری نشود، مشاهده کرد.
* به دیگر ویژگی های اخلاقی خاص ایشان هم اشاره ای بفرمایید.
ایشان ذاتا یک آدم ساده زیستی بود و اهل تشریفات هم نبود. چه در رفتار عمومی اش، چه در منزلش اهل تشریفات نبودند حتی در پوشیدن لباس متعارف بودند، خسیس نبودند، ولی اهل تجملات هم نبودند. حتی تا این اواخر شلوار مشکی گلپایگان را می پوشیدند؛ یعنی آن موقع ها خیلی شلوار سفید در بین علما معمول نبود. ایشان تا این اواخر هم همین لباس را می پوشیدند. خودشان هم حتی عنایت داشتند به نماز خواندن در مسجد حسین آباد که منبر هم می رفتند.
* عکس العمل آیت الله العظمی گلپایگانی بعد از حادثه ی فیضیه چه بود؟ عکس العمل خاصی داشتند؟
در این باره ایشان به شدت اظهار تأسف می کردند، ولی با این حال، خیلی تند هم نبودند. آن زمان مخالفت بسیار واضحی با شخص اول مملکت که شاه معدوم لعنت الله علیه بود، وجود داشت.
* بعضی از بزرگان به امام ایراد می گرفتند و می گفتند خیلی دارید تند می روید.در این بین، رابطه آیت الله گلپایگانی با امام چگونه بود؟
البته قبل از پیروزی انقلاب که داستان های مفصلی دارد. ایشان به طور خاص در نگهداری حوزه عنایت داشتند و بعد هم که انقلاب که پیروز شد باز هم امام عنایتی داشت به قم و حوزه علمیه قم و معمولا توصیه می کرد که مسائل مربوط به حوزه را ارجاع می داد به حضرت آیت الله گلپایگانی. تاکید امام این بود که بالاخره ایشان مسئول حوزه هستند و باید احترامشان را داشت و حضرت آیت الله گلپایگانی هم در همین مسیر حرکت می کرد. ایشان حساب دفاع از نظام را می کرد بعد هم که امام به قم آمدند به دیدار حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی رفتند.
* ارتباط این دو بزرگوار بعد از انقلاب چطور بود؟
به لطف الهی این ارتباط صمیمانه تا زمان ارتحال امام ادامه داشت.
* نظرات ایشان در مورد حکومت اسلامی و انقلاب اسلامی چه طور بود؟ خیلی از آقایان بودند و مثلا می گفتند که حکومت اسلامی نباید تشکیل بشود و در این باره حتی بعضا امام (ره) را مورد سرزنش قرار می دادند، دیدگاه ایشان چطور بود؟
ایشان شدیدا با اصل حکومت اسلامی موافق بود و از امام و انقلاب حمایت می کردند.
* گویا ایشان در طول جنگ تحمیلی اجازه داده بودند مومنین بخشی از ثلث سهم امام را برای جبهه ها بفرستند . در این خصوص اگر توضیحی دارید، بفرمایید.
بله، حالا من اطلاع خاصی ندارم ولی معمولا در آن زمان چون مشکلات اقتصادی هم برای رزمندگان بود آقایان عموما چنین اجازه ای را می دادند. آیت الله گلپایگانی هم برای این موارد اجازه می دادند و تشویق هم می کردند.
* شاگردان مطرح مکتب فقهی آیت الله العظمی گلپایگانی از شهدا از بزرگان چه کسانی بودند؟
البته من حالا دیگر حافظه ام خیلی اقتضا نمی کند ولی کسانی که در درس ایشان شرکت می کردند در حدود 500 -600 نفر بودند؛ آیت الله العظمی صافی دامادشان از شاگردان مبرز ایشان بودند، برادرشان آقای حاج آقا علی هم از شاگردان خوب بودند گاهی در درس اشکال می کردند مخصوصا آقای صافی بزرگ، ایشان اشکال می کردند و عنایت داشتند به درس. ظاهرا شهید مطهری، شهید مفتح اینان هم از شاگردان ایشان بودند.
از کسانی دیگر اکثرا فوت شدند. آقای خرازی خدمت ایشان درس می خواندند آقای استادی از شاگردان ایشان بودند آقای صلواتی از شاگردان ایشان بودند که هستند آقای صابری همدانی که الان سکته کرده و مریض هستند در منزل هستند ویک تقریراتی برای درس ایشان نوشتند و یک آدم فاضلی هستند از شاگردان خوب ایشان بودند.
* اگر خاطره ی از حضرت آیت الله گلپایگانی دارید، بفرمایید.
ایشان طبع شوخی داشتند، یادم هست آن وقتی که ما در اتاق دم در منزل ایشان درس می خواندیم، اتفاقا کفش های من را کسی برده بود و بعد از درس من کفش نداشتم، به منزلمان بروم، ایشان فرمودند "چی شده"؟ آقایان گفتن کفش های ایشان را بردند، گفتند "خب احتیاج داشته برده"، ایشان یک جفت نعلین زرد رنگ داشت، آن را پوشیدم. آقا گفت "برگرداندی" من هم پوشیدم و رفتم منزل و بعد برگرداندم.
نظر شما