یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

اربعین از دیرباز مورد توجه معارف دینی بوده است و یکی از مناسبت‌های مهمی که مورد توجه مسلمین مخصوصاً شیعیان قرار گرفته، اربعین شهادت جانسوز سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است.

خبرگزاری حوزه به مناسبت فرارسیدن این مناسبت مهم، در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین محسن رنجبر از پژوهشگران عرصه تاریخ، پیشینه اربعین و نیز صحت و یا عدم صحت ورود کاروان اسرای کربلا در اربعین اول را به بحث نشسته است.

آنچه در ذیل می‌خوانید حال این گفت‌وگو است.

 

*لطفاً به عنوان نخستین سئوال به مفهوم اربعین و پیشینه آن در اندیشه دینی اشاره کنید.

در پاسخ اين پرسش بايد عرض كنم واژة «اربعين» که به معناي چهل است، از اصطلاحاتي است كه در متون ديني، حديثي و تاريخي كاربرد زيادي دارد و بسياري از امور، با اين عدد و واژه، تعريف و تحديد شدهاند. مثلا كمال عقل در چهل سالگي، آثار چهل روز اخلاص، آثار حفظ چهل حديث، دعاي چهل نفر، دعاي براي چهل مؤمن، قرائت دعاي عهد در چهل صبح، عدم پذيرش نماز شراب خوار تا چهل روز، گرية چهل روز زمين، آسمان و فرشتگان بر امام حسين (ع) ، استحباب زيارت اربعين و ... از جمله مواردي است كه جايگاه و ارزش والاي اين واژه و عدد را در معارف اسلامي بيان ميدارد.  

با اين همه، در احاديث، تنها استحباب زيارت اربعين در بارة امام حسين (ع)  وارد شده است و تا آنجايي كه بنده بررسي كردهام، چنين سفارشي در بارة هيچ يك از معصومان (ع)  پيش و پس از سيدالشهدا (ع)، وجود ندارد. بنابراين از نظر تاريخي و حديثي، هيچ پيشينهاي را نميتوان براي اربعين و اعمال مربوط به اين روز تا پيش از حادثة عاشورا تصور كرد، از اينرو اين ويژگي و امتياز، تنها از آنِ امام حسين (ع)  است.   

 

*بزرگداشت اربعین سیدالشهدا(ع) با چه هدفی صورت می‌گیرد و بر چه اساسی بر آن تاکید شده است؟ 

اما در بارة جايگاه و اهميت بزرگداشت اربعين سيدالشهداء (ع)، همين بس که سفارش برخي از امامان به اين امر است. چنان كه روايت مرسلهاي از امام عسكري (ع)  است كه فرموده است: نشانههاي مؤمن، پنج چيز است كه يكي از آنها، ‌زيارت اربعين است.  افزون بر اين، امام صادق (ع)  زيارت اربعين را به صفوان بن مهران جمّال تعليم داده است كه در آن به بزرگداشت اربعين تصريح شده است.

اما در بارة منشأ اهميت اربعين در منابع كهن شيعه، بايد گفت: اين روز به سبب زيارت قبر سيدالشهدا (ع)  توسط جابر بن عبدالله انصاري، يكي از اصحاب برجستة رسول خدا و اميرالمؤمنين (ع)، مورد توجه قرار گرفته است. چنانکه  شيخ مفيد، شيخ طوسي  و علامة حلّي  در اين باره مينويسند روز بيستم صفر روزي است که ... جابر بن عبدالله انصاري ـ صحابي رسول خدا ـ براي زيارت امام حسين  (ع)  از مدينه به كربلا آمد و او اولين كسي بود كه قبر امام حسين را زيارت كرد.  

*آيا مقوله اربعين در اديان و آيين‌هاي ديگر نيز وجود دارد؟

تا جايي که بررسي شده است چنين موضوعي در اديان ديگر مطرح نبوده  و نيست.

 

*مهم ترين منابع تاريخي و متون مستند در حوزه روايت حادثه اربعين کدامند؟

آنچه بسياري از منابع كهن از آن سخن گفتهاند، اين است كه در اين روز، سرِ امام حسين (ع) به بدنش ملحق شده است. هم‎‎چنين گزارش شده بيستم صفر روزي است كه خاندان امام حسين (ع) از شام به مدينه بازگشتند. اما در اين باره، نظر ديگري است كه اربعين را روز ورود اسرا از شام به كربلا دانسته است. سيد ابن طاووس در اين باره مينويسد: «در غير كتاب مصباح آمده است كه اهل بيت روز بيستم صفر از شام به كربلا رسيدند.» 

اين ابهام و پيچيدگي در اين حادثه، سبب شده است در قرون متأخر، در ميان انديشمندان شيعه دو نظر عمده در اين باره، به وجود آيد : 1ـ ديدگاه منكران ورود اهل بيت (ع)  به كربلا در اربعين اول 2ـ ديدگاه موافقان اين امر.

پيش از پرداختن به معرفي طرفداران دو ديدگاه، لازم است دو موضوع، روشن شود: يكي، تاريخ ورود اسرا به شام و ديگري، مدت اقامتشان در شام.  

اما در بارة تاريخ ورود اسرا به شام، بنده در تحقيقات و بررسيهايي كه كردهام و نتايج آن را در مقاله‎‎اي  نوشتهام، به اين نتيجه رسيدهام كه اهل بيت (ع)  همراه سر امام (ع)  به دمشق برده شدهاند و تاريخ ورود سر به دمشق همراه با اسراي اهل بيت (ع)، روز اول صفر به دمشق بوده است. هم چنين مطابق تحقيقات ياد شده، مدت اقامت اهل بيت ‎‎(ع)  در شام، حداكثر بيش از ده روز نبوده است. 

منكران ورود اهل بيت (ع) در اربعين اول

با توجه به آنچه در بارة زمان ورود اهل بيت (ع)  به دمشق و مدت اقامت آنان در شام اجمالا گفته شد، برخي از انديشمندان نتوانستهاند ورود اهل بيت‰ به كربلا را در اربعين اول بپذيرند و به دلايلی، آن را  بعيد  و يا حتي محال دانستهاند:

1ـ ابن نماي حلي و سيد ابن طاووس:

ابن نماي حلي (متوفاي 645 ق) در كتاب «مثيرالاحزان» و سيد ابن طاووس در كتاب «لهوف» نيز قائل به ورود اهل بيت (ع)  در بيستم صفر سال 61 هجري شدهاند  و برخي از پژوهشگران معاصر نيز در مقام پاسخگويي به اين شبهه و رد نظر مخالفان، بر اين نكته تأكيد كردهاند ، اما چنين پنداري درست به نظر نميرسد، چرا كه هيچ كدام از اين دو انديشمند، در عباراتشان، تصريح به آمدن اهل بيت به كربلا در روز بيستم صفر نكردهاند، بلكه تنها ورود اهل بيت (ع)  به كربلا و ملاقات با جابر را گزارش كردهاند.  حتي ابن طاووس در اثر ديگرش به نام «الاقبال بالاعمال الحسنة» (كه تا نُه سال مانده به آخر عمرش يعني تا سن هفتاد سالگي مشغول نگارش و تدوين آن بوده است)  پس از نقل قول شيخ مفيد و شيخ طوسي و قولي كه اربعين را روز ورود اسرا از شام به كربلا ميداند، ورود اهل بيت‰ به كربلا را در روز بيستم صفر سال 61 هجري به صراحت نفي ميكند.

بنابر اين، سيد ابن طاووس و ابن نما از منكران ورود اهل بيت به كربلا در روز بيستم صفر سال 61 قمري هستند.

2ـ علامة مجلسيŠ (م 1111 ق) نيز از منكران ورود خاندان امام حسين به كربلا در روز اربعين است.

3ـ ميرزا حسين نوري€ (م 1254 ـ 1320ق) مؤلّف اثر «مستدرك الوسائل»، در كتاب «لؤلؤ و مرجان» بعد از نقل عبارت سيد ابن طاووس در لهوف مبني بر آمدن اسرا به كربلا، به نقد آن ميپردازد.

 4ـ شيخ عباس قميŠ (م 1359ق) نيز به پيروي از استادش محدث نوري، منكر حضور اهل بيت‰ در روز اربعين در كربلا شده است.

5ـ ابوالحسن شعرانيŠ (م 1352ش) نيز از ديگر منكران ورود اهل بيت‰ به كربلا در بيستم صفر است. 

6ـ استاد شهيد مرتضي مطهري خبر ملاقات جابر با اهل بيت‰ را منكر شده است.

7ـ محمد ابراهيم آيتي از ديگر محققاني است كه مسألة ورود اهل بيت‰ به كربلا را در روز بيستم صفر سال 61، يك افسانة تاريخي ميداند كه نميتوان براي آن سند قابل اعتمادي بدست داد. 

8 ـ دكتر سيد جعفر شهيدي نيز از ديگر منكران اين حادثه است.   

موافقان ورود اهل بيت (ع) به كربلا

در مقابل منكران، برخي از انديشمندان قائل به حضور اهل بيت‰ در كربلا در اربعين اول شدهاند يا دست كم از ظاهر كلامشان، چنين استفاده ميشود:

1ـ ابوريحان بيروني (م440 ق) مينويسد:

در روز بيستم (صفر)، سرِ حسين به بدنش ملحق و در همان مكان دفن گرديد و زيارت اربعين در بارة اين روز (بيستم صفر) است و آنان (چهل نفر) اهل بيت او بودند (كه) پس از بازگشت از شام  (قبر امام  را زيارت كردند.)

چنانكه ملاحظه شد، كه بيروني، افزون بر وجه مشهور براي علت نامگذاري زيارت اربعين به اين نام، وجه ديگري را براي تسمية زيارت اربعين، بيان كرده است و آن اين كه به اين سبب به  اين زيارت، زيارت اربعين گويند كه چهل تن از اهل بيت امام حسين  در روز بيستم صفر موفق به زيارت قبر سيدالشهداء  شدند.      

2ـ ملاحسين واعظ كاشفي (م 910 ق) از قول خوارزمي نوشته است:

امام زين العابدين (ع) سر پدر بزرگوار با سرهاي ديگر را فراگرفت به كربلا رفت و در بيستم ماه صفر، سر آن سرور به بدن اطهر انضمام يافت.  

3ـ شيخ بهايي€ (م 1030 ق) ميگويد:

روز نوزدهم صفر، زيارت اربعين اباعبدالله الحسين است... در اين روز كه چهل روز از شهادت امام  (ع) ميگذشت، روز ورود جابر بن عبدالله انصاري براي زيارت قبر حضرت است و آن روز با روز ورود اهل بيت امام از شام به كربلا يكي شد، در حاليكه آنان آهنگ رفتن به مدينه را داشتند. 

3ـ آيت الله سيد محمد علي قاضي طباطبايي

وي در قالب پاسخ گويي به شبهات محدث نوري كه منكر وصول اهلبيت (ع)  به كربلا در روز اربعين است، به اثبات امكان ورود اهل بيت (ع) در اربعين سال 61 ق پرداخته است.

4ـ ميرزا محمد اشراقي(معروف به ارباب) (م 1341 ق) .      

 

*منکرین ورود اهل‌بیت در روز اربعین به کربلا چه استدلالی برای مدعای خود دارند؟

محدث نوري با ايراد هفت اشكال  بر ديدگاه سيد ابن طاووس، ورود اهل بيت‰ به كربلا در اربعين اول را منكر شده است كه چون انكار اين امر به طور مبسوط توسط وي صورت گرفته و ديگران در اين باره از وي پيروي كردهاند، در ذيل، اين اشكالات به اختصار و با اضافات و تغييراتي همراه با پاسخ آنها، بيان ميشود: 

 عدم تناسب زمان با حوادث

از حوادثي كه در مدت چهل روز اتفاق افتاده است، يكي فرستادن نامه توسط عبيدالله به يزيد جهت كسب تكليف در بارة اسرا است كه حدود بيست روز و يا بيشتر طول كشيده است، و ديگري مدت اقامت اهل بيت‰ در شام كه برخي منابع، يك ماه  و برخي ديگر يك ماه و نيم  نوشتهاند. بنابراين مدت زماني كه صرف كسب تكليف از يزيد و رفتن اهل بيت‰ به شام و اقامت در آنجا و سپس بازگشت آنان شده است، با حضور در كربلا و ملاقات با جابر در روز بيستم صفر از جهت زماني ناسازگار است، از اين رو نميتوان پذيرفت كه اهل بيت‰ روز اربعين سال 61 در كربلا حضور داشتهاند.

نقد: شواهد تاريخي زيادي وجود دارد كه برخي از افراد، فاصلة بين كوفه تا شام را حدود ده روز و حتي كمتر از چهار روز طي كردهاند. قاضي طباطبايي، اين مؤيدات و شواهد را تا هفده مورد، گرد آورده  و آنچه را كه محدث نوري در اين باره گفته است،‌ صرف استبعاد دانسته و مسأله را از فرض امتناع كه محدث نوري در پي اثبات آن بود، خارج ساخته است. البته برخي از شواهد تاريخي كه اين محقق آورده، قابل خدشه و حتي غيرقابل پذيرش است،‌ اما در مجموع، امكان اين امر را اثبات ميكند.

اما مسألة اقامت بيست روزه اهل بيت‌(ع)  در كوفه جهت كسب تكليف از يزيد، بايد توجه كنيم كه منابع كهن در اين باره، سخني از نامة ابن زياد به يزيد و كسب تكليف او در بارة اسرا و سرهاي شهدا به ميان نياوردهاند، بلكه در برخي تصريح شده است ابن زياد، گزارش انجام مأموريتش را در نامهاي نوشته و به همراه سرِ امام حسين (ع)   به شام فرستاد ، چنان كه در برخي ديگر، تنها به اصل آمدن پيك از سوي يزيد مبني بر امر كردن عبيدالله به فرستادن اهل بيت‰ به شام، اشاره شده است.

بنابراين آنچه در بارة اجازة ابن زياد از يزيد ادعا شده است، از نگاه گزارشهاي تاريخي نامعلوم و نامشخص است، چرا كه مورخي همانند طبري كه واقعة كربلا را از افرادي هم چون امام باقر (ع) ، حصين بن عبدالرحمان و هشام كلبي (شاگرد ابومخنف) نقل كرده، در هيچ كدام، سخني از اجازة عبيدالله از يزيد به ميان نياورده است. تنها در گزارش وي از عوانة بن حكم، به چنين مسألهاي اشاره شده است كه اين خبر به جهت اشكالات بسياري كه دارد، مخدوش و غيرقابل پذيرش است.  

 

*عدم بيان اين جريان در منابع تاريخي كهن                                          

طبري  و شيخ مفيد € (كه هر دو، گزارش عاشورا را از ابومخنف نقل ميكنند)، و بعدها نيز طبرسي  (م 548 ق)، خوارزمي (م 568 ق) ، ابن اثير (م 630 ق)، سبط ابن جوزي و عماد الدين طبري  متعرض چنين حادثهاي نشدهاند.

نقد: اولا، عدم تصريح به وقوع اين جريان، غير از تصريح به عدم وقوع آن است. بنابراين نميتوان از عدم تصريح مورخان، انكار آنان و در نتيجه، عدم وقوع آن را نتيجه گرفت، چرا كه برخي از حوادث و قضاياي تاريخي ـ به علل گوناگون كه در اينجا جاي پرداختن به آن نيست ـ در منابع تاريخي منعكس نشده است. 

ثانيا، برخي از مورخان و انديشمندان، تصريح به حضور اهل بيت(ع) در كربلا كردهاند، از جمله بيروني، ابن نما، سيد ابن طاووس و شيخ بهائي.

ثالثا، كلام شيخ مفيد به گونهاي است كه حاكي از حذف برخي از حوادث تاريخي است: «فسار معهم في جملة النعمان، و لميزل ينازلهم في الطريق و يرفق بهم ـ كما وصّاه يزيد ـ و يرعونهم حتي دخلوا المدينة»؛ آنان (اهل بيت ) همراه نعمان بودند و پيوسته نعمان آنان را در راه فرود ميآورد و (چنان كه يزيد سفارش كرده بود) با آنان مدارا و رعايت حالشان را ميكرد تا آن كه وارد مدينه شدند.

تعبير «حتي دخلوا المدينة» حاكي از آن است كه در اين بين حوادث ديگري بوده است كه شيخ مفيد، متعرض آنها نشده است. البته اين امر يا به سبب شيوة اختصار نويسي وي در كتاب ارشاد است و يا به اين علت است كه مبناي ايشان در گزينش اخبار تاريخي، اخبار متواتر و يا دست كم، اخبار مستفيض در بارة يك حادثه است و چون خبر متواتر و يا مستفيضي در اين باره به دست وي نرسيده است، از آوردن آن صرف نظر كرده است.

 

* اخبار بازگشت اهل بيت(ع) به مدينه در بيستم صفر

(چنان كه گذشت) شيخ مفيد در مسارّ الشيعة و بعد از وي، شيخ طوسي€ در مصباح المتهجّد و علامة حلي€ در العدد القوية  و منهاج الصلاح  و كفعمي در كتاب مصباح ، نه تنها اشاره به جريان ورود اهل بيت (ع)  به كربلا نكردهاند، بلكه تصريح كردهاند كه روز بيستم صفر اهل بيت (ع)  از شام به مدينه بازگشتند.

نقد: در منابع ياد شده، هيچ تصريحي بر عدم حضور اهل بيت  در كربلا نشده است. بنابراين ممكن است گزارشهايي از حضور اهل بيت  در كربلا وجود داشته است (همانند گزارشي كه ابوريحان نقل كرده است) اما يا به دست آنان نرسيده است و يا رسيده است، اما به دلايلي به آن استناد نكردهاند.

افزون بر اين، (چنان كه اشاره شد) ابوريحان و بعد از او شيخ بهايي، تصريح كردهاند كه در روز اربعين، اهل بيت (ع) در كربلا حضور داشتهاند. 

عدم بيان ديدار جابر با اهل بيت(ع) در روايت

كتابهاي بشارة المصطفي، مقتل الحسين خوارزمي و مصباح الزائر كه جريان زيارت جابر در روز اربعين را گزارش كردهاند، سخني از ملاقات وي با اهل بيت(ع) به ميان نياوردهاند، در حالي كه اگر چنين حادثهاي اتفاق افتاده بود، به يقين گزارش ميشد.

در پاسخ اين اشكال بايد گفت؛ اولا چنانكه اشاره شد،‌ برخي از منابع، به زيارت قبر امام حسين (ع)  توسط اهل بيت  اشاره كردهاند. ثانيا، به نظر ميرسد يا جابر بن عبدالله انصاري، دست كم  دوبار موفق به زيارت قبر امام  (ع) شده است، يك بار با عطيه عوفي كه  طبري، خوارزمي و ابن طاووس در مصباح الزائر آن را گزارش كردهاند و بار ديگر كه ابن نماي حلي و سيد ابن طاووس گزارشگر آن هستند و يا چون بناي سيد ابن طاووس (همانند شيخ مفيد)، بر اختصار و گزينش حوادث بوده است، و آنچه از ديدگاه وي مهم بوده است، مسألة ديدار جابر با اسرا (نه چگونگي آمدن جابر به كربلا) بوده است،‌ از اينرو جابر، اهل بيت (ع) را ديدار مي‎‎كند، اما خبري از همراهي وي با عطيه، نيست.

 

*حركت اهل بيت‎‎‎‎‎‎ (ع) از راه سلطاني

محدث نوري بر اين باور است مسير حركت اهل بيت (ع)   از كوفه به شام، يا از راه آباد و سلطاني بوده است و يا از راه باديه. وي براي اثبات حركت آنان از راه سلطاني، دلايل و شواهدي آورده است كه پرداختن به آن در حوصلة اين مصاحبه نيست و خوانندگان محترم را به آن مقالهاي كه در اوايل سخن از آن ياد شد، ارجاع ميدهيم. اما اجمالا در پاسخ اين اشكال، بايد گفت، راه سومي نيز وجود داشته است و آن مسير حركت امير المؤمنين از كوفه به سوي صفين در جريان نبرد با معاويه، كه مسيري كوتاه و معمول بوده است.    بنابراين اگرچه حركت كاروان اسرا (آن هم با شرايط خاص خود)،‌ كندتر از طي كردن مسير توسط يك نفر بوده است، اما ديگر نميتوان محال بودن طي كردن مسير كوفه به شام در مدت ده روز يا در نهايت، اندكي بيش از آن را توسط اسرا، از مرحوم  محدث نوري پذيرفت.

 

* چرا جابر اولين زائر شمرده شده است؟

ششمين استدلال محدث نوري آن است كه اگر اهل بيت و جابر در يك روز، بلكه در يك زمان به زيارت قبر امام حسين نائل شدند، پس چرا جابر به عنوان نخستين زائر امام دانسته شده و آن را از مناقب وي شمردهاند؟

نقد: از ظاهر سخن ابن طاووس استفاده ميشود كه جابر زودتر از اهل بيت (ع) به كربلا رسيده باشد :

«فوصلوا الي موضع المصرع، فوجدوا جابر بن عبدالله الانصاري و جماعة من بني هاشم و رجالاً من آل رسول الله قد وردوا لزيارة قبر الحسين ، فوافوا في وقت واحد، و تلاقوا ...». 

بنابراين، جابر پيش از اهل بيت (ع) به كربلا رسيده است، اما گويا وي از عبارت «فَوافَوْا في وقت واحد»، هم زماني ورود اهل بيت  با جابر به كربلا  را برداشت كرده است، در حالي كه با ملاحظة دو تعبير «فوصلوا» و «فوجدوا»، روشن ميشود كه تعبير «فوافَوْا...» ناظر به اجتماع آنان براي گريه و عزاداري در يك زمان است نه هم زماني حضور آنان در كربلا. از اينرو ممكن است جابر پيش از ايشان، به كربلا رسيده باشد و گروهي از بنيهاشم پس از جابر و پيش از  ورود اهل بيت امام حسين  به كربلا رسيده باشند.

 

* فرجام اسرا

محدث نوري در آخرين دليلش، سه نكته را بيان كرده است:

1ـ در شام سخني از بازگشت به كربلا نبوده است، چرا كه پس از پشيماني ظاهري يزيد، وي خاندان امام را بين اقامت در شام و يا رفتن به مدينه مخيّر كرد كه اهل بيت (ع) بازگشت به مدينه را برگزيدند و در آن جا اصلا سخني از رفتن به كربلا نبود.

2ـ هيچ قدر مشتركي بين راه شام به مدينه و شام به عراق وجود ندارد، چنان كه كساني كه اين راهها را رفتهاند به اين امر (عدم وجود راه مشترك) معترف هستند.

3ـ با پليدي ذاتي و خبث باطني كه در يزيد وجود داشت، بعيد بود كه اگر آنان درخواست بازگشت به كربلا را ميدادند، او بپذيرد.

پاسخ: استبعاداتي كه در اين دليل بيان شده است، استوار به نظر نميرسد، اما در بارة نكتة اول و سوم، چنان كه در منابع تصريح شده است،‌ يزيد از رفتار خود با اهل بيت  اظهار پشيماني كرده و تقصير كشتن امام و يارانش را بر عهدة ابن زياد گذاشت. يكي از پيامدهاي اين ندامت آن بود كه اهل بيت (ع) را آزاد گذاشت كه در شام بمانند يا به مدينه بروند و چون آنان رفتن به مدينه را اختيار كردند،‌ به فرستادگان خود ـ كه اسرا را همراهي ميكردند ـ دستور داد كه با آنان خوش رفتاري كرده و هر جا و هر زمان كه خواستند فرود آيند، با آنان موافقت كنند.  بنابراين اگر اهل بيت (ع) در دمشق چنين تقاضايي را از يزيد كرده باشند، طبيعي است كه يزيد با توجه به تغيير اوضاع و شرايط و در نتيجه دگرگوني رويه و رفتارش نسبت به اسرا،‌ به ناچار بايد اين درخواست را ميپذيرفت، هر چند اين سازگاري با پليدي ذاتي او سازگار نباشد؛ هم چنان كه اگر اهل بيت (ع)  پس از خروج از دمشق، از مأموران يزيد خواسته باشند كه آنان را به كربلا ببرند، ميبايست آنان طبق فرمان يزيد (چنان كه ابن سعد نوشته است) اطاعت كنند. بنابراين اگر در شام سخني از كربلا رفتن به ميان نيامده است ـ چنان كه اشاره شد ـ يا به اين سبب بوده است كه اهل بيت (ع) پس از خروج از دمشق، چنين درخواستي كردهاند‌ و اساسا چنين درخواستي در شام مطرح نبوده است و يا اگر نزد يزيد چنين تقاضايي را مطرح كردهاند، چون مدينه مقصد نهايي بوده است و كربلا به منزلة يكي از منازل بين راه به حساب ميآمده است؛ ‌سخني از رفتن به كربلا  به ميان نيامده است و يزيد (با توجه به تعبير ابن سعد) اجازه فرود آمدن در كربلا را نيز صادر كرده بود. بنابراين، پرسش يزيد از اهل بيت (ع) ، ناظر بر محل اقامت دائمي است. از اينرو منافات ندارد كه قاصد مدينه، از كربلا عبور كند. 

از آنچه گفتيم، درخواست اسرا مبني بر رفتن به كربلا، چه در دمشق بوده باشد و چه در خارج آن، هيچ اشكالي در پي ندارد.

 

*در این صورت مسیر بازگشت اهل‌بیت (ع) از چه مسیری بوده است؟

اما اين كه قدر مشتركي بين راه مدينه و عراق وجود ندارد، بايد بررسي كرد كه مسير بازگشت اسرا از كدام راه بوده است؟ در اين باره بايد گفت منابع تاريخي سكوت كردهاند. البته برخي از انديشمندان شيعه هم چون ابن نما€ و ابن طاووس€ كه تصريح به ملاقات اهل بيت‰ با جابر در كربلا كردهاند، گويا بر اين باور بودهاند كه مسير شام به مدينه، از عراق ميگذشته است، چنان كه گفتهاند كه چون كاروان اهل بيت ‰ از عراق عبور داده شد، اهل بيت‰ به راهنما گفتند كه ما را به كربلا ببر.  اين در حالي است كه طبق گزارش جغرافي دانان متقدم، اصلا راه شام به مدينه (يا به طور كلي حجاز) از راه شام به عراق، از ابتداي مسير جدا بوده است. چنان كه ابن خردادبه (م حدود 300 ق) مسير كوفه (كه نزديك كربلا است) به دمشق را در  قرن چهارم چنين نوشته است:      

حيره، قطقطانه، بقعه، ابيض، حوشي، جمع، خُطي، جُبّه، قلوفي، رواري، ساغده، بقيعه، اعناك، اذرعات، منزل،‌ دمشق. 

و نيز همو و ابن رسته مسير دمشق به مدينه را چنين نگاشتهاند:

منزل، ذات المنازل، سَرغ، تبوك، مُحْدَثَه، اقرع، جُنَينه، حِجر، وادي القري، رحبه (رحيبه)، ذِيالمَروة، مرّ، سويداء، ذيخُشُب، مدينه.  

اگرچه اكنون هيچ نام و نشاني از منازل و مناطق ياد شده در منطقة عراق و شام وجود ندارد و نيز بر روي نقشههاي جغرافيايي اثري از آنها به چشم نميخورد، اما چنانكه از اين دو گزارش استفاده ميشود، تنها نقطة مشترك بين دو مسير كوفه و مدينه، مكاني به نام «منزل» است و از آن جا، راه مدينه از كوفه جدا ميشود. از اينرو اگر نپذيريم كه اهل بيت (ع)  از همان شهر دمشق و دربار يزيد، قصد رفتن به كربلا را داشتهاند، ممكن است آنان از اين نقطة مشترك، قصد رفتن به كربلا را كردهاند. بنابراين اگر از سخن ابن نما و ابن طاووس چنين برداشت شود كه آنان مسير مشترك طولاني براي مسير شام به مدينه و كربلا قائل شدهاند، نميتواند تعبير اين دو انديشمند در اين باره درست باشد، مگر آن كه گفته شود كه اساسا اهل بيت (ع) از همان راهي كه به شام برده شدند، به عراق بازگشتهاند كه البته اين احتمال، در صورتي ميتواند بر واقع منطبق باشد كه اهل بيت  يا از همان دربار يزيد، مسألة رفتن به سر مزار امام حسين (ع) را نزد وي مطرح كرده و از او در اين باره موافقت گرفته باشند و يا دست كم تا پيش از ترك تنها نقطة مشترك مسير كوفه و مدينه، يعني اقامتگاه «منزل»، به صورتي موافقت او را احراز كرده باشند، در غير اين صورت، منطقي به نظر نميرسد كه بدون هيچ انگيزهاي، اهل بيت  از راه عراق به مدينه بازگردند.

 

شواهد ديگر

از مجموع آنچه گفته شد، امكان حضور اهل بيت (ع)  در اربعين سال 61 بر مزار امام (ع)  اثبات شد، اما آيا در خارج و واقع نيز چنين حادثهاي اتفاق افتاده است؟ در پاسخ بايد گفت: چنان كه گفتيم برخي از نويسندگان، همانند ابوريحان بيروني و شيخ بهايي، تصريح كردهاند كه حضور اهل بيت (ع) در روز بيستم صفر بوده است. افزون بر اين، قرائن و شواهد ديگري براي اثبات اين مسأله وجود دارد كه ميتوان به آنها استناد كرد كه عبارتند از:

1. محل دفن سر امام (ع)  2. الحاق سر امام (ع)  به بدنش توسط امام سجاد (ع)  در روز اربعين 3. وجه استحباب زيارت اربعين.

 

* محل دفن سر مبارک امام حسین (ع) کجاست آیا دلایل قطعی بر آن وجود دارد؟

در اين كه سر امام حسين كجا دفن شده است، منابع تاريخي شيعه و سني گوناگون گزارش كردهاند. قول قابل پذيرش در اين باره آن است كه سر به بدن ملحق شده است.  اين قول مشترك ميان شيعه و سني است. علماي شيعه از جمله شيخ صدوق (م 381 ق)، سيد مرتضي (م 436 ق)، فتال نيشابوري (م 508 ق)، ابن نماي حلي، سيد ابن طاووس (م 664 ق) شيخ بهايي و مجلسي (م 1111 ق) اين قول را بيان كردهاند. 

برخي از انديشمندان اهل سنت همانند ابوريحان بيروني، قرطبي (م 671 ق)،  قزويني و مناوي (م 1031 ق) نيز اين قول را بيان كردهاند.

 

*الحاق سر به بدن

اين مسأله از بازگشت اهل بيت (ع)  به كربلا جدا نيست، چرا كه (چنان كه گفته شده) بنابر قول مشهور، اين كار توسط امام زين العابدين (ع)  صورت گرفته است، چنانكه شيخ صدوق و ابن فتال نيشابوري به اين موضوع تصريح كردهاند.  و هيچ گزارش تاريخي وجود ندارد كه امام سجاد (ع) در زمان ديگري به كربلا آمده باشد، بنابراين حضور اهل بيت (ع) بر سر قبر امام  (ع) نيز بايد در روز اربعين اتفاق افتاده باشد.

 

*وجه استحباب زيارت اربعين

در بارة وجه استحباب زيارت اربعين، دو امر بيان شده است، يكي روايت امام عسكري (ع)  است كه در آن زيارت اربعين، يكي از علائم مؤمن دانسته شده است و ديگري تعليم زيارت اربعين به صفوان بن مهران جمال توسط امام صادق (ع) پرسشي كه در اين باره مطرح است آن است كه آيا وجه و انگيزة استحباب ميتواند تنها حضور يك صحابي بر سر قبر امام حسين (ع) در روز اربعين باشد؟ يا در اين روز بايد وقايع ديگري اتفاق افتاده باشد. بنابراين الحاق سرِ مطهر امام حسين (ع) به بدن و حضور اهل بيت (ع)  كه در ميان آنان امام معصوم يعني امام سجاد (ع)  حضور داشت ـ جهت الحاق سر به بدن و زيارت قبر حضرت تنها ميتواند وجه استحباب زيارت اربعين را توجيه كند، چنان كه شيخ طوسي وجه توصية امامان (ع) به زيارت اربعين را، مسألة الحاق سر به بدن دانسته است ، و مجلسي نيز يكي از وجوه محتمل استحباب زيارت اربعين را همين موارد، بيان كرده است.

 

*لطفاً جمع‌بندی کوتاهی از آنچه تا اینجا بیان شده بگویید؟

از مجموع آنچه گفتيم روشن شد كه اگرچه از نظر اخبار تاريخي و حديثي، اثبات حضور اهل بيت (ع)  در روز اربعين بر سر مزار سيدالشهدا (ع)  چندان آسان نيست، اما با توجه به قرائن و شواهدي كه براي حضور اهل بيت (ع)  در كربلا در بيستم صفر سال 61 بيان شد، پذيرفتني است كه اهل بيتِ امام حسين (ع)  در اين روز موفق به زيارت مزار سيدالشهدا (ع) شدهاند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha