خبرگزاری حوزه/ 28 صفر، مردی پاک از سلاله نیکان به سوی خدا شتافت و جهانی را در غم مصیبت خود فرو برد همو که رابطه فیض الهی بود و باران رحمت خدا به واسطه او بر بندگان نازل می شد. و اینک جان دل می سپاریم به چکید ه ای از سیره نبوی تا راهنمای راهمان باشد .
* برخورد حضرت با يهودى
يك نفر يهودى خدمت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و مدعى شد كه من از شما طلبكارم، و الان در همين كوچه بايستى طلب مرا بدهى.
پيامبر اسلام فرمودند: اولا كه شما از من طلبكار نيستى و ثانيا اجازه بده كه من منزل بروم و به شما پول بدهم، زيرا پولى همراه من نيست.
يهودى گفت: يك قدم هم نمى گذارم از اينجا برداريد، هر چه پيامبر با او نرمش نشان دادند او بيشتر خشونت نشان داد، تا آنجا كه عبا و رداى پيامبر اكرم را گرفت و به دور گردن حضرت پيچيد و آن قدر كشيد كه گردن مبارك حضرت سرخ شد. حضرت كه قبل از اين اتفاق عازم مسجد براى اقامه نماز بودند با اين پيشامد تاخير كردند، مسلمين ديدند، حضرت نيامدند و وقت گذشت، آمدند مشاهده كردند كه يك نفر يهودى حضرت را اذيت مى كند.
مسلمانها خواستند يهودى را ادب كنند، حضرت فرمود: نه، خودم مى دانم با رفيقم چه كنم، شما كارى نداشته باشيد حضرت آنقدر نرمش نشان دادند كه يهودى همانجا گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انك رسول الله.
شما با چنين قدرتى كه داريد، اين همه تحمل مى كنيد و اين تحمل يك انسان عادى نيست و مسلما از جانب خداوند مبعوث شده ايد. سيره نبوى: ص 139.
* شش سفارش از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)
حضرت امير (عليه السلام) مى فرمايد: مردى نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و گفت: يا رسول الله مرا به عملى راهنمايى كنيد، به عملى كه به سبب آن:
1- خدا مرا دوست بدارد.
2- مردم مرا دوست بدارند.
3- دارائيم فراوان شود.
4- بدنم سالم بماند.
5- عمرم طولانى شود.
6- خدا مرا با تو محشور كند.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: اين 6 حاجت 6 خصلت مى خواهد:
1- اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد از او بترس و از گناه پرهيز كن.
2- اگر مى خواهى مردم تو را دوست دارند به آنها خوبى و نيكى كن و به آنچه در دست آنهاست طمع نكن و چشم نيانداز.
3- اگر مى خواهى دارائيت فراوان شود زكات بده.
4- اگر مى خواهى بدنت سالم بماند فراوان صدقه بده.
5- و اگر مى خواهى عمرت طولانى شود صله رحم كن ((ديد و بازديد خويشان)).
6- و اگر مى خواهى خدا تو را با من محشور كند سجده را براى خدا طولانى كن/ نصايح يا سخنان چهارده معصوم: ص 248
* پیامبر (ص) در کلام امیر المومنین (ع)
از حضرت امير المؤ منين عليه السلام نقل شده است كه : هرگاه دو عبادت بر حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم پيش مى آمد هر يك كه دشوارتر بود اختيار مى نمود.
نمازش از همه كس سبكتر و تماتر بود،
خطبه اش از همه كس كوتاهتر و پر فايده تر بود،
چون به جانبى متوجه مى شد از بوى خوش او مى دانستند كه به آن سو مى آيد،
چون با جماعتى طعام مى خورد پيش از همه دست دراز مى كرد و بعد از همه دست بر مى داشت
از نزديك خود تناول مى كرد و دست به سوى ديگرى دراز نمى كرد،
آب را به سه نفس تناول مى نمود و آب را مى مكيد و دهان خود را پر نمى كرد،
در همه چيز ابتدا به جانب راست توجه مى كرد مثلا در جامه پوشيدن و كفش پوشيدن و كفش كندن ،از سمت راست شروع می کردند.
چون رخصت مى طلبيد كه داخل خانه شود سه مرتبه رخصت مى طلبيد،
سخنش جدا كننده حق و باطل و ظاهر كننده مقصود بود، و چون به سخن مى آمد نور از ميان دندانهاى نورانيش ساطع مى شد .
در نگاه كردن ديده را تمام نمى گشود، و با كسى سخن نمى گفت كه او را خوش نيايد. / مكارم الاخلاق 23.
* اگر گفته بوديد بر او نماز نمى خواندم
يك نفر از مسلمانها فوت كرد، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بر او نماز خواند.
پس از آن حضرت پرسيد: چند تا بچه دارد؟ و چه چيزى براى آنها به ارث گذاشته است.
جواب دادند: يا رسول الله! مقدارى ثروت داشت، اما قبل از مردن همه را در راه خدا داد.
حضرت فرمود: اگر اين را قبلا به من گفته بوديد من بر اين آدم نماز نمى خواندم زيرا كه بچه هاى گرسنه و ((بى چيز)) را در اجتماع رها كرده است.
فقهاء مى گويند: حتى اگر وصيت مى خواهى بكنى كه بعد از مردن من ثروتم را در راه خدا چنين خرج كنند. وصيت به ثلث بكن، به زائد ثلث وصيت تو نافذ نيست. / حكايتها: ص 35
* همسايه آزار، ايمان ندارد
مردى از گروه انصار، خانه جديدى در يكى از محلات مدينه خريد، و به آنجا منتقل شد، تازه متوجه شد كه همسايه ناهموارى نصيب وى شده.
به حضور رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و عرض كرد:
((در فلان محله، ميان فلان قبيله، خانه اى خريده ام و به آنجا منتقل شده ام متاسفانه نزديكترين همسايگان من شخصى است كه نه تنها وجودش براى من خير و سعادت نيست، بلكه از شرش نيز در امان نيستم، اطمينان ندارم كه موجبات زيان و آزار مرا فراهم نسازد)).
رسول اكرم چهار نفر: ((على (عليه السلام)، سلمان و ابوذر و شخص ديگرى را كه گفته اند مقداد بوده است)) مامور كرده اند، با صداى بلند در مسجد به عموم مردم از زن و مرد ابلاغ كنند كه:
((هر كس همسايگانش از آزار او در امان نباشند ايمان ندارد))
اين اعلام در سه نوبت تكرار شد، بعد رسول اكرم، با دست خود به چهار طرف اشاره كردند و فرمودند:
((از هر طرف تا چهل خانه همسايه محسوب مى شوند))./ كافى: ج 2، ص 666.
* تشييع جنازه بهتر است يا تعليم علم
مردى از گروه انصار، نزد رسول اكرم آمد و سؤال كرد:
((يا رسول الله! اگر جنازه شخصى در ميان است و بايد تشييع و سپس دفن شود و مجلس علمى هم هست كه از شركت در آن بهره مند مى شويم وقت و فرصت هم نيست كه در هر دو جا شركت كنيم، در هر كدام يك از اين دو كار شركت كنيم چون از ديگرى محروم مى مانيم، تو كداميك از اين دو را دوست مى دارى تا من در آن شركت كنم؟))
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
((اگر افراد ديگرى هستند كه همراه جنازه بروند و آن را دفن كنند در مجلس علم شركت كن، همانا شركت در يك مجلس علم از حضور در هزار تشييع جنازه و از هزار عبادت بيمار و از هزار شب عبادت و هزار روز روزه، و هزار درهم تصدق و هزار حج غير واجب و هزار جهاد غير واجب بهتر است.))
اينها كجا و حضور در محضر عالم كجا؟
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
مگر نمى دانى به وسيله علم است كه خدا اطاعت مى شود.
بوسيله علم است كه عبادت خدا صورت مى گيرد.
خير دنيا و آخرت با علم توأم است همانطور كه شر دنيا و آخرت با جهل توأم است./ بحار الانوار ج 1، ص 204.
* ثروتمندى كه همان شب فقير شد
مرحوم مجلسى در عين الحيوه از تفسير امام حسن عسکرى (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود:
پيرمردى پسرش را خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آورد و گريه مى كرد، يا رسول الله! اين جوان پسر من است عمرم و اموالم را صرف او كردم، حال كه نيازمند و فقير و پير شده ام به من توجهى ندارد و حال آنكه مال و ثروت و انبارها از گندم و جو و خرما و كيسه هائى از طلا و نقره فراوان دارد.
حضرت به آن جوان فرمودند: چه مى گوئى؟
جوان عرض كرد: يا رسول الله! من يك قوت لايموت دارم و چيزى ندارم.
حضرت فرمودند: ما مخارج اين ماه را به پدرت مى پردازيم، اما ماههاى ديگر مخارج پدرت به عهده تو است، سپس حضرت اسامه ((خدمتكار)) را طلبيد و فرمودند: صد درهم به پيرمرد پرداخت كند.
ماه ديگر باز پير مرد با پسرش شكايت كنان خدمت پيامبر آمدند، پيرمرد عرض كرد: يا رسول الله! اين جوان به من توجهى ندارد.
جوان گفت: يا رسول الله! من مالى ندارم.
حضرت فرمودند: دروغ مى گوئى، تو مال و ثروت زيادى دارى، ليكن امشب از پدرت فقيرتر و محتاج تر مى شوى.
شب كه شد همسايه ها براى جوان خبر آوردند كه بيا درب انبارهاى خود را باز كن كه ما از بوى عفن و مشمئز و بد آن در معرض هلاكتيم.
همينكه جوان درب انبارها را باز كرد، ديد تمام گندم ها، خرماها، جوها و متعفن شده، همسايه ها او را وادار كردند كه باربر و حمال بگيرد تا اجناس را به خارج مدينه منتقل نمايد.
بنا شد اجرت زيادى به حمال ها پرداخت كند تا اجناس متعفن و بدبو را ببرند، بعد از نقل اجناس جوان سر كيسه هاى پول را باز كرد، همه پول ها سنگ شده، مجبور شد تمام اسباب و اثاثيه و خانه حتى لباسهاى خود را بفروشد و اجرت حمال ها را بپردازد، طولى نكشيد جوان از غصه مريض شد و مرد.
رسول خدا به اصحاب رو كرد و فرمود: اى كسانيكه عاق والدين شديد عبرت بگيريد و بدانيد چنانچه مال و ثروت او در دنيا متغير شد همچنين در آخرت عوض بهشت و نعمت هاى جهنم و عذاب هاى آن، براى او مقرر مى گردد. / ثمرات: ص 294
* مايه فخر خداوند-توصیه پیامبر به ابوذر
((اى ابوذر!...
خداوند به سه نفر بر فرشتگانش مباهات مى كند:
اوّل : مردى كه در بيان خشك ، به تنهايى اذان و اقامه مى گويد، سپس به نماز مى ايستد. خداوند به فرشتگان مى گويد:
به بنده من بنگريد! نماز مى خواند، در حالى كه جز من كسى او را نمى بيند. هفتاد هزار فرشته فرود مى آيند و پشت سر او به نماز ايستاده ، تا فرداى آن روز، برايش استغفار مى كنند.
دوّم : مردى كه نيمه شب از خواب برمى خيزد و در تنهايى به نماز مى ايستد و به سجده مى افتد و در حال سجده ، خوابش مى برد. خداوند به فرشتگان مى گويد: به بنده ام بنگريد؛ روحش نزد من است ولى جسدش در حال سجده است .
سوّم: مردى كه همراه جمعى مبارز و رزمنده است . در ميدان نبرد، همراهانش مى گريزند؛ اما او يك تنه مى ايستد و مى جنگد، تا به شهادت برسد...))
* دنیا پل آخرت
دنيا همچون پلى است كه بايد از آن عبور كرد تا به سراى جاودان ((آخرت )) رسيد. دنيا، يك مسافرخانه است . دنيا، يك منزلگاه سر راه است و ما، مسافرى رهگذر...
ما، آخرتى هستيم ، نه دنيايى . بايد از اين ((فرودگاه )) براى آن ((قرارگاه )) رهتوشه برگيريم . وطن ما خانه ابدى آخرت است . بايد فكر كنيم كه ما را در گور گذاشته اند و فرصت از دست رفته ، و بايد حساب عملكرد خود را پس بدهيم . بيا ره توشه برداريم ..
رسول خدا ((ص )) در ادامه صحبتهايش مى فرمايد:
((... اى ابوذر!
قبل از بيمار شدن ، از سلامتى ات بهره بردارى كن و قبل از مرگ ، از حيات خود، چرا كه ، نمى دانى نام و نشان تو در فردا چيست .
اى ابوذر! بپرهيز از اين كه مرگ ، در حال لغزش و خطا تو را دريابد، كه ديگر نه امكان بازگشتى هست و نه پوزش ، پذيرفته مى شود و نه تو را براى آنچه به جا نهاده اى مى ستايند و نه اشتغالات ، عذرى به حساب مى آيد...)) . مواعظ حضرت رسول صل الله عليه وآله وسلم به ابوذر غفارى جواد محدّثى