خبرگزاری حوزه به مناسبت سالروز رحلت این محدث و فیلسوف کبیر در گفتگو با حجت الاسلام میرزا احمد اسدی به تبیین ابعاد شخصیتی این نادره دهر پرداخته که وی با نقل خاطرهای از علامه حسنزاده آملی میگوید: «کتاب وافی مرحوم فیض کاشانی تلویزیون من است و اگر طلبه ها وقت بیکاری سراغ تلویزیون میروند من به سراغ "وافی" میروم».
*فیض در کلام دیگران
محدّث متبحّر شيخ حرّ عاملى گفته است: محمّد بن مرتضى موسوم به محسن كاشانى دانشمندى فاضل، ماهر، حكيم، متكلّم، محدّث فقيه، محقّق، شاعر، اديب و از ميان نويسندگان همزمانش از حسن تأليف برخوردار بوده و داراى مصنّفاتى است.
محدّث نورى گفته است: از جمله مشايخ و استادان علّامه مجلسى، عالم، فاضل، متبحّر، محدّث، عارف، حكيم مولى محسن بن شاه مرتضى بن شاه محمود مشهور به فيض كاشانى است.
محدّث قمى پس از آن كه او را به همان عناوينى كه ذكر شد نام مىبرد، مىگويد: مرتبه او در فضل و ادب، جامعيّت و وسعت اطّلاع، زيبايى تعبير، حسن نگارش و احاطه او به علوم معقول و منقول مشهورتر از آن است كه بر كسى پوشيده باشد.
علّامه امينى در الغدير در ذكر احوال علم الهدى فرزند مؤلّف مىگويد: او پسر محقّق فيض است همان كسى كه پرچمدار فقه و حديث، منبع فلسفه، معدن عرفان، كوه اخلاق و دريايى از علوم و معارف بود. او فرزند همين دانشمند يگانهاى است كه زمانه كمتر مانند او را به خود ديده، و روزگار از آوردن نظير او ناتوان است.
متن کامل گفتوگو با حجتالاسلام اسدی به مناسبت سالروز نکوداشت ملامحسن فیض کاشانی تقدیم میگردد.
*با تشکر از شما در ابتدای گفتوگو اگر صحبتی دارید بگویید؟
بسی افتخار است که انسان، از بزرگان شیعه حرفی بزند و تجلیل و تکریمی از ایشان داشته باشد آن هم از مرحوم فیض که در بین علما شیعه برجستگی خاص خودش را دارد، از طرفی در مقام حرف زدن از بزرگی مثل مرحوم فیض ، خود را خجل می بینیم مانند ذره ای که در دامنه کوه عظیمی قرار گرفته باشد.
*چه شد که مرحوم صدرا لقب " فیض" را به مرحوم کاشانی اعطا نمود؟
مرحوم فیض به معنای واقعی کلمه فیض بودند، همانطوری که مرحوم صدرا لقب «فیض» را به این داماد ارجمند خویش داد و لقب «فیاض» را به داماد دیگرشان عنایت کرد، و این نام گذاریها بی دلیل نبوده است و حقیقت است که در تذکره ها آمده است، دختر فیض شکایت به پدر برد که چرا همسر مرا فیض نامیدید و دیگری را فیاض، مرحوم ملاصدرا فرمود "فیاض" مبدئی، می خواهد به نام "فیض" و دستمایه ای مطلبد که "فیض" است و این هم توفیقی است که روابط خانوادگی به گونه ای به هم پیوند بخورد که اینگونه برکات داشته است . گاهی استاد خوب ،شاگرد خوب یا هم مباحثه خوب از اسباب توفیق انسان است و همه اینها در تشکیل شخصیت انسان، بسیار موثر است اینکه انسان داماد و شاگردی اینچنینی پیدا کند خیلی بر توفیقات می افزاید .مرحوم صدرا به حق به مرحوم فیض، لقب فیض را داده است.
*چگونه می توان به بازشناسی شخصیت بزرگانی چون مرحوم فیض راه یافت؟
سخن و مطلب راجع به شخصیت جناب فیض بسیار است درباره فیض می توان دو گونه گفت:
الف ) شرح حال شخصی:
شرح حال شخصی ایشان که در تذکره ها نوشته اند و در این روش شخصیت افراد به خوبی مشخص نمی گردد در این زمینه مرحوم آقا نجفی در مقدمه کتاب معادن الحکمه مرحوم فیض، مقدمه مفصلی نوشته اند که بیشتر احوال شخصی مرحوم فیض را مورد بررسی قرار داده اند و انصافا مقدمه خوبی دارند.
مرحوم سید محمد مشکات نیز مقدمه خوبی در مجلد دوم محجة البیضاء در شرح حال مرحوم فیض نگاشته است
جناب آقای بیدار هم کتاب «علم الیقین» فیض را تحقیق کرده و مقدمه خوبی در این زمینه نیز دارد
خود مرحوم فیض نیز رساله ای به نام "شرح الصدر" دارند که زندگی نامه خود را در آن کتاب آورده اند و در مقاله دوم این رساله به بعض ابتلائات و خون دل هایی که در کسب معارف الهیه خورده است اشاره دارد و با این بیت کلام خویش را شروع نموده است:
دوستان شرح پريشانى من گوش كنيد قصه بىسر و سامانى من گوش كنيد
ب) سیره عملی
اما آنچه در شرح حال ایشان مهمتر است و جنبه تعلیمی دارد و شاید اینکه در منابع دینی ما فرمودند که به شرح حال علما بپردازید این جهت کار باشد ، مرحوم محدث قمی در مقدمه فوائد الرضویه در فائده پرداختن به احوال علما میآورد: « همانا در مطالعه تواريخ علماى اعلام و مراجعه به تراجم فضلاى عالىمقام، لذت و ابتهاجى روى دهد از براى نفس كه، تشويق كند انسان را به متابعت آثار ايشان و اقتداى به صالح افعال ايشان، و باعث شود كه به اندك زمانى از حضيض جهل به اوج علم و مرتبه نقصان به مدارج كمال صعود نمايد. الفوايد الرضويه فى احوال علماء المذهب الجعفريه، ج1، ص: 15»
لذا در قرآن هم اگر داستان هایی راجع به انبیاء بیان شده و متعرض شرح حال انبیاء شده است می بینیم که تنها قرآن به آن جهاتی که دخیل در تربیت انسان است توجه کرده است . لذا در شرح حال این بزرگان باید نقاط رئیسی و آن مطالبی که با سرنوشت انسان دخیل است را محل توجه قرار داد. از این رو ما دو نوع تاریخ و شرح حال داریم، شرح حال جغرافیایی و زمانی و دیگر نکات و جهات برجسته ای که موجب تقویت شخصیت علمی و معنوی انسان می شود که این بخش بسیار است .
*اگر بخواهیم به یکی از مهمترین شاخصه های شخصیتی فیض بپردازیم کدام خصیصه جلوه نمایی می کند؟
جامعیت : نکته ای که در شرح حال فیض اهمیت دارد جامعیت اوست ، شاید بتوان ادعا کرد در بین علمای شیعه تا به حال کسی به پایه جامعیت فیض یافت نمیشود و دیگران هم به این مطلب تصریح کرده اند، در همه زمینه ها کتابهای عالی مقام و دقیق و لطیف دارد، ممکن است کسی بگوید، جامعیت معیار نیست و شاید کسی که متخصص در یک علم است در علم خودش از او سر آمد باشد و رجحان داشته باشد در پاسخ می گوییم؛ جامعیت خود بر دو گونه است؛ گاهی انسانی از هر علمی بهره ای دارد و در هیچ یک تخصص ندارد ، مراد ما این نوع از جامعیت نیست ، امروز تمام علوم تخصصی شده است و ضرورت هم دارد که تمام علوم اسلامی تخصصی شود ، اما عجیب اینکه فیض جامعیت به این معنا ندارد بلکه او در تمام زمینه هایی که نوشته است بسیار خوب نوشته است .
لذا فیض استثنا است و در «جامعیت» زبانزد است و در هر رشته ای که وارد شده است بسیار عالی وارد شده است؛ در اخلاق ، فلسفه ، عرفان ، تفسیر و.. فیض جامعیت مخصوص خود را دارد .جامعیت های ناقصه منفی است، اما جامعیت فیض اینگونه نبوده است . منافات ندارد که شخصیت های نابغه در تمام زمینه ها به نحو تمام و کمال راه را پیموده است.در کدام علم است که فیض اثری نداشته باشد و اینها آیا جز تاییدات الهی است؟ و گرنه ممکن نیست یک انسان این همه حرف و کتاب در زمینه های مختلف نوشته باشد آن هم اینقدر دقیق و پر نکته ! لذا فیض در شمار «پرتصنیف و تالیف» هاست مثلا علامه حلی و مجلسی پر نویس و پر تالیف بوده اند و فیض هم در ردیف ایشان است .
*اگر بخواهیم از فیض در ابعاد مختلف علمی حرفی بزنید به کدام بعد شخصیتی ایشان توجه میکنید؟
یکی از شاخصترین ابعاد شخصیتی مرحوم فیض خدمات ایشان به قرآن و حدیث میباشد:
الف)خدمات قرآنی علامه کبیر فیض کاشانی :
خدمات قرآنی فیض در تفسیر او خلاصه نمی شود، چون در اکثر کتابهای فیض، گُل حرف های ایشان از قرآن استخراج شده است و این موضوعی است که جا دارد به عنوان پایان نامه خدمات قرآنی فیض کار شود؛ همچنین در بین کارهای تفسیری فیض، تفسیر صافی که ملخص آن "اصفی" است، تفسیر بسیار جالبی است، مخصوصا کسانی در مسیر تفسیر کار می کنند بهتر می فهمند فیض با این تفسیر چه خدماتی به جامعه علمی کرده است «تفسیر اصفی» برای هر مبلغی در سفرها خیلی مفید است . هر چند اینگونه معروف شده است که تفسیر فیض؛ تفسیر روایی است، اما با بقیه تفاسیر روایی فرق می کند، مثلا تفسیر برهان و نور الثقلین هم روایی است، اما تفسیر صافی نکته های دقیق علمی را نیز متعرض می شود از روایات استفاده فراوانی نموده است و دلیل آن هم احاطه کامل ایشان به قرآن و روایات است و الحق و الانصاف ایشان حدیث شناس فوق العاده ای نیز بوده است .
ب)خدمات حدیثی علامه کبیر فیض کاشانی:
اگر بخواهیم به خدمات حدیثی این مرد بزرگ اشاره ای داشته باشیم در ابتدا باید به این مهم توجه داشت که در یک نگاه، نوع محدثین شیعه به دو بخش قابل تقسیم میشوند؛ برخی تنها به نقل حدیث می پرداخته و مسافرتهایی داشتند و روایات را می یافتند؛ اما فیض، فراتر از این سنخ است، او معنا شناس خوبی هم هست در کتاب ارزشمند "وافی" بعد از بیان روایت "بیان" دارد و در ذیل "بیان " به توضیح احادیث می پردازد و از کلمات او می توان فهمید که او چقدر به معارف و علوم خاندان اهل بیت(ع) انس داشته و ذوق ائمه (ع) را به خوبی درک کرده است، تفسیر اصفی هم برای هر مبلغی در سفرها خیلی مفید است .
ایشان آنقدر عظیم و جلیل المقام است که در ردیف صاحبان جوامع روایی شیعه قرار دارد، در بین شیعه سه محمد از قدما و سه محمد از متاخرین این جایگاه عظیم را داشته اند و توانسته اند با جوامع روایی خویش میراث بزرگ اهل بیت را به نسل های آینده منتقل کنند "محمدون ثلاثه اول" و "محمدون ثلاثه اخر" ، و مطلب هم شاید از عنایات الهی باشد و تصادف نیست که ایشان محمد نام داشته اند و شریعت محمد را ترویج می کنند ، " محمدون ثلاثه اول " عبارتند از :محمد بن یعقوب کلینی ، محمد بن حسین بن بابویه قمی(شیخ صدوق)، محمد بن حسن طوسی اما در بین " محمدون ثلاث اخر " مرحوم فیض مقدم بر همه اینهاست هم از نظر سنی و هم تاریخی محمد بن مرتضی المدعو بالمحسن ، با کتاب شریف الوافی و انصافا الوافی کتاب فوق العاده ای است.
علامه حسن زاده آملی به مناسبتی می گفتند : «کتاب وافی مرحوم فیض کاشانی تلویزیون من است و اگر طلبه ها وقت بیکاری سراغ تلویزیون می روند من به سراغ "وافی" می روم». کسانی که می دانند وافی چه کتابی است متوجه می شوند که فیض در وافی چه شاهکاری کرده است. پس از فیض مرحوم مجلسی با کتاب بحار و شیخ حر عاملی با وسائل الشیعه در زمره سه محدث کبیر قرار دارند، مرحوم فیض کاشانی در باب شناخت حدیث و اسناد حدیثی و معانی حدیثی فوق العاده بوده اند؛نوشتن کتابی مانند وافی یک عمر زمان می خواهد و این آثار مرحوم فیض جز با تاییدات الهیه اتفاق نیفتاده است .
در بعد خدمات روایی برای علامه محدث فیض کاشانی، حساب خاصی باید باز نمود ؛ فیض در شمار بزرگترین شارحان کافی قرار دارد ، کتاب کافی مرحوم کلینی چند شرح عمده دارد، یکی شرح ملاصدرا بر کافی که به همت آقای بیدار و مرحوم خواجوی تنظیم و منتشر شد ، دوم شرح علامه مجلسی به نام "مراة العقول" سوم: شرح مرحوم ملا صالح مازندارنی ، و در نهایت " الوافی " علامه فیض کاشانی یکی از مهمترین شرح های کتاب کافی است این شروح مختلف هر یک با رویکرد خاصی به شرح "کافی" پرداخته اند .
جناب صدر المتالهین شیرازی نیز شرحی بر کافی دارد، اما در بین این شروح، اگر شرح مرحوم فیض را با شرح صدرا مقایسه کنیم، شرح شاگرد امتیازاتی دارد که شرح صدرا آن امتیاز را ندارد ، زبان و قلم صدرا را شاید کمتر کسی بفهمد ، اما قلم و بیان فیض بسیار رسا و شیواست و قابل قبول تر برای عموم است، لذا باز فیض در شرح کافی بر دیگران سر آمد است، بین محدث کبیر و فیلسوف بزرگ در بعد روایی و فهم معانی روایی کم نظیر و شاید بتوان گفت بی نظیر هستند ؛ بخصوص که در تذکره ها نیز دیدم که حسن و امتیاز جناب فیض این است که روایات مشکله را خیلی خوب شرح و توضیح می دهد؛در بعض روایات تعابیر پیچیده ای وجود دارد که دور از درک و فهم همگان است ؛ مثلا علامه مجلسی در بسیاری از پیچیدگی های اخبار، اول احتمالات مختلف را متعرض می شود اما در توضیح بعض روایات مشکله می فرماید : و قال بعض الافاضل و صدر الافاضل و... تعبیر بلند و بالایی راجع به مرحوم صدرا می کنند .یعنی در روایات مشکله ای که بسیار دشوار است این آقایان دست به دامان مرحوم فیض و مرحوم صدرا می شدند لذاست که فیض در شرح مشکلات اخبار، مهارت خاصی داشتند .
*یکی از کتابهای اخلاقی علامه کبیر فیض کاشانی، کتاب شریف «محجة البیضاء» است این کتاب را چگونه ارزیابی می کنید؟
غزالی کتاب اخلاقی به نام " احیاء العلوم " نوشت که تمام جوانب و ابعاد شخصی و اجتماعی و اخلاقی و روحی و روانی یک بشر را در آن کتاب مورد توجه قرار داد و از این جهت کار بزرگی کرد ؛ اما چون غزالی دیدگاه خاص خود را دارد و از اهل سنت است، دچار اشتباهاتی نیز شده اند، مرحوم فیض کاشانی دید که غزالی در توضیح بعض مطالب به روایاتی تمسک کرده که صحیح نیست لذا ایشان «تهذیب الاحیاء» را در «احیاء الاحیاء» نوشته و این کتاب در 8 مجلد تنظیم شده است جا دارد این کتاب ارزشمند را آنچنان که شایسته آن است خوب تحقیق و تنظیم کنند.
امروز «تصحیح کتاب» خود یک فن است ، گاهی کتابی را مولفی نوشته است و بیشتر از زحمت مولف تحقیق و تنظیم آن وقت می برد و تصحیح کتاب گاه از ترجمه و تالیف خود کتاب مهمتر است ، علامه فیض کاشانی اشتباهات و ضعف های غزالی را جبران کرد ، یکی از اموری که شاید از توفیقات حقیر بوده است این بوده که موفق شده ام یک دوره این کتاب ارزشمند را بخوانم و به نظر من مطالعه این کتاب بر هر محقق و صاحب فضیلتی لازم است.
ما وقت های اضافی بسیار داریم منتهی سازمان دهی نمی کنیم ، اگر طلبه ای تعهد کند که این کتاب را یکدروه بخواند آنگاه می فهمد در جهات اخلاقی چقدر کمبود داریم و کاش این کتاب ها در حوزه های علمیه تدریس شود، باید کتاب هایی مانند این کتاب جزو متون اصلی دروس حوزه قرار گیرد و شاید دانستن این نکته جالب باشد که خود مدرسه فیضیه از فیض است و موسس فیضیه هم مرحوم فیض بوده است .
اگر در روایت آمده است که علوم آل محمد در آخر الزمان از قم به سراسر عالم منتشر می شود، شاید بتوان گفت مرکز این جنبش از مدرسه فیضیه است که موسس آن هم مرحوم فیض کاشانی است در مقدمه ديوان فيض چنين نوشتهاند «...مدرسه فيضيه قم نيز بنام او بنياد شده و سالهاست كه از مراكز علمي عالم تشيع است و وي نيز روزگاري در اين دانشگاه اسلامي به تدريس و تعليم علوم عقلي و نقلي اشتغال داشته است ؛ كاشاني، فيض، ديوان اشعار، تصحيح محمد پيمان، تهران، سنائي، چاپ چهارم، 1370، ص 13. » و این «فیض» از «فیض» به عالم می رسد.
نگاهی به کتاب زاد السالک فیض کاشانی:
مرحوم فیض کتابی دارد به نام «زاد السالک» و این کتاب از مهمترین و شیرین ترین کتاب های اوست و مرحوم ارموی این کتاب را تحقیق و تصحیح نمود، مرحوم آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه» به مناسبتی می گوید: وقتی این کتاب به چشم من خورد، تورقی کردم و از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم و در معرفی این کتاب مینویسند: " این کتاب شریف مشتمل بر مطالبی است که می توان از آنها به کلمه جامعه سلوک شرعی و دستور دینی تعبیر نمود . مرحوم محدث ارموی در مقدمه تصحیح خود بر زاد السالک می گوید : مرحوم آقا بزرگ اظهار می داشتند که وقتی من این نسخه کتاب را دیدم چنان تاثیری بر من ایجاد کرد که نتوانستم به خواندن یکبار آن اکتفا کنم، بلکه نسخه ای از آن را در یک صفحه فهرست وار یادداشت نمودم و با خود داشتم و من و خانواده ام پیوسته از مطالعه مطالب حقه آن بهره مند می شدیم احیاء این بزرگان به اعتبارات علمی و شخصیت معنوی ایشان است و ایشان ممحض در معارف اهل بیت بوده اند .
يك جرعه از شراب طهورش اگر كشى آگاه مىشوى ز دل هوشيار فيض
منهاج اوست معتصمى در سلوك راه وافى كه راست مىبردت تا ديار فيض
هر نكته از براى نجاتت سفينهايست غافل مباش از سخن آبدار فيض
گفتگو: حمید کرمی